سندی ادبی از درون زندان: شعری از ساسان آقایی، روزنامه‌نگار زندانی

شعری از ساسان آقایی، روزنامه‌نگار زندانی از درون زندان ….

ساسان آقایی که در یورش ماموران امنیتی به دفتر روزنامه اعتماد در تاریخ ۹۱/۱۱/۸ بازداشت شده بیش از یک ماه است که هیچ گونه تماسی با خانواده خود نداشته و این موضوع موجب افزایش نگرانی‌ها درمورد وضعیت سلامتی وی شده است. آقایی سه سال پیش نیز در آذر ماه سال ۸۸ بازداشت شده و پس از گذشت حدود چهار ماه با قرار وصیغه از زندان بیرون آمده بود. شعری که می‌خوانید در همان زمان و در جریان یکی از ملاقات‌هایش به بیرون فرستاده شد. اکنون برای حمایت از این روزنامه‌نگار جوان و با استعداد وبلاگ “خانه‌ی شاعر” اقدام به انتشار این سند ادبی می‌کند.ساسان این شعر را در بهمن ماه سال ۸۸ برای معشوقش سروده بود. هدف از انتشار این شعر با دستخط ساسان آقایی بر روی برگه‌ی کاغذ زندان، تنها یادآوری از او و اعلام حمایت از این زندانی سیاسی و سایر زندانیان سیاسی کشور است. متن کامل شعر را بخوانید:

به مینایم و روزهای سخت نبودن

پس از غروب
حسرت یک بوسه
لبان تب‌دار وامانده از یکدیگر
آغوش‌های رها و دورافتاده
هرز،
سرگردان،
سرد،
اسیر کالبدی زنده در گور خفته
روزی؛
این دیوار فرو می‌ریزد،
از بند می‌رهیم،
شیشه را می‌شکنیم
و قفل گشوده می‌شود
آنوسای من!
دوباره؛
غروب
بازوان به هم فشرده در پیاده راهی ونوسی
کلبه‌ای گرم در آخرین نقطه‌ی زمین
دو کالبد آزاد
پیکرهایی برهنه
و اندامی که هم را کوک می‌کنند
آوای آزاد انسان آزاد
فریاد رهایی
آنوسای من!

متبلور شده در نیمه‌شب
۱۶
۱۲
۸۸
امروز ۸۸/۱۲/۲۴ زندان اوین
————


شعر ساسان آقایی با دستخط وی بر روی کاغذی از زندان

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.