طنز: دسته بیل، نسل اول داروهای بیهوشی

گزارشی زنده از به هوش آمدن بیمار در حین عمل جراحی ….
دسته بیل، نسل اول داروهای بیهوشی

قانون / آیدین سیارسریع، گروه طنز

 رئیس انجمن بیهوشی و مراقبت های ویژه آقای محمد مهدی قیامت با اشاره به کمبود داروی بیهوشی گفته که مراکز درمانی از نسل قدیم داروهای بیهوشی استفاده می کنند.
ایشان همچنین اضافه کرده که به خاطر استفاده از نسل قدیم داروهای بیهوشی گاهن پیش آمده بیمار در حین عمل جراحی بیدار شده و داد و فریاد راه انداخته است که من کجام؟ اینجا کجاست؟ این چه وضعش است؟ من چرا شکمم پاره شده و از این قبیل حرف ها. ما هم که بیکار و دنبال سوژه، وسایل مصاحبه را برداشتیم و رفتیم به یک اتاق عمل تا از نزدیک شاهد معضل کمبود داروی بیهوشی باشیم. با ما همراه باشید.

در اتاق عمل (پزشکان در حال درآوردن امحا و احشای بیمار. یک خانمِ با کمالات هم مشغول پاک کردن عرق پیشانی دکتر است.)

ما: آقای دکتر بفرمایید بیمار را با چه دارویی بیهوش کردید؟

دکتر: به علت نبود نسل جدید داروها مجبور شدیم که از نسل قدیم داروهای بیهوشی استفاده کنیم.

ما: خدای نکرده نسل سوخته که نبودند؟

دکتر: نمی دانیم، هیچ چیز مشخص نیست. فعلن که بیمار خوابیده و بیدار نشده.

ما: جناب آقای دکتر! این آقایی که شبیه بازیکنان بیس بال، با دسته بیل کنار بیمار گارد گرفته دقیقن وظیفه اش چیست؟

دکتر: این آقا اولین نسل داروهای بیهوشی است. وظیفه دارد اگر یک موقع بیمار ناغافل به هوش آمد بزند دوباره بی هوشش کند.

ما: میگم این دسته بیل ها چقدر آشناست!

دکتر: این‌ها همان دسته بیل هایی است که با ارز دارو وارد کشور شد.

ما: یعنی می شود نتیجه گرفت که واردات این اقلام با ارز دارو اساسن کار درستی بوده؟

دکتر: بله. ملاحظه می فرمایید که خاصیت دارویی دارد و برای بیهوشی از آن استفاده می کنیم.

ما (رو به دوربین): بینندگان عزیز! مشاهده می کنید که هیچ یک از اعمال دولت بیهوده و عبث نیست. دولت هرکاری که می کند پشتش حکمتی نهفته است.

خانم باکمالات رو به دکتر: آقای دکتر! فکر کنم مریض داره بیدار میشه.

دکتر رو به دسته بیل دار ( همان نسل اول داروهای بیهوشی): آماده باش! تا بیدار شد، مهلت نده، بزن!

ما (رو به دوربین): بینندگان محترم! لحظه لحظه حساسی است، هر آن امکان دارد اثر بیهوشی از بین برود و بیمار خود را با شکمی باز شده و معده ای بیرون ریخته ببیند. چشم همه به چشمان بیمار دوخته شده. حالا بیمار چشمانش را آرام آرام باز می کند. خانم باکمالات شما بروید کنار، دیدن این مناظر برای پوستتان ضرر دارد. آقای دکتر اوضاع را تحت کنترل می گیرد، «نسل اول داروهای بیهوشی» منتظر فرمان دکتر برای حمله است. حالا بیمار چشمانش را باز می کند و با فریاد می گوید: من چرا شکمم پاره شده؟ و از عجز و درد شروع می کند به فریاد کشیدن، اما در این لحظه انگار معجزه ای اتفاق افتاد. یکی از مسئولین عزیز به صورت سرزده وارد اتاق عمل شد و گفت: مردم فشارهای ناشی از مشکلات را تحمل کنند. بیمار به محض شنیدن این جمله – با شکم پاره – به فکر فرو رفت و رو به دکتر گفت: آقای دکتر! من از فریادهایی که از روی پارگی زدم سخت پشیمانم. حالا که فکر می کنم می بینم ما باید همگی دست به دست هم دهیم تا دولت را در تحقق اهدافش که همانا خدمت به مردم است یاری کنیم نه این که وقتی وسط عمل به هوش آمدیم داد و فریاد راه بیندازیم و مردم را بترسانیم. دکتر سری به نشانه تایید تکان داد و سپس بیمار با چشمانی اشک آلود به نسل اول داروهای بیهوشی اشاره کرد که هرچه سریع تر با ضربه دسته بیل او را بیهوش کند تا تیم پزشکی به ادامه عمل جراحی بپردازند.

نسل اول با دسته بیل ضرباتی را به سر بیمار وارد کرد ولی بیمارِ بی ملاحظه به جای این که مثل بچه آدم بیهوش شود ضربه مغزی شد و از دنیا رفت! خب بینندگان عزیز! به پایان یکی دیگر از سری برنامه های مصاحبه مردمی رسیدیم. به نظر شما این گزارش واقعیت داشت یا حاصل تخیل نویسنده ما بود؟ دلتان را خوش نکنید! عمرن بتوانید مرز میان واقعیت و تخیل را حدس بزنید! بنابراین تا دیداری دیگر و برنامه ای دیگر خداوند یار و نگهدار شما.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.