بهرام رحمانی: محمود احمدی نژاد و «برداران قاچاقچی» اش در سپاه پاسداران! (بخش دوم)

سپاه پاسداران، از طریق امارات متحده، شارجه، قطر، عمان و…، کالاهای مصرفی مانند تهویه، تلویزیون، یخچال، تلفن همراه، کامپیوتر و دیگر نیازمندی ها را با شناورهای بزرگ ولنچ های سپاه پاسداران و اجاره کشتی به ده ها اسکله سپاه پاسداران برده و بدون پرداخت حقوق گمرکی و کنترل رسمی وارد کشور می کنند. افزون براین، در بنادر و فرودگاه های کشور، سپاه پاسداران در پوشش سری بودن کالاها، از پرداخت حقوق گمرکی و کنترل معاف است. ….

محمود احمدی نژاد و «برداران قاچاقچی» اش در سپاه پاسداران!
(بخش دوم)

بهرام رحمانی
bahram.rehmani@gmail.com
در حکومت اسلامی همانند حکومت شاه، هزاران فامیلی است. از این رو، سران و مقامات حکومت اسلامی، نزدیکان خود را به سمت های بالایی در همه عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، دیپلماتیک و… گمارده اند و اغلب فامیل های خود را صاحب ثروت های بادآورده ای کرده اند که برخی از آن ها، شاید یک روز هم برای به دست آوردن این همه ثروت زحمت نکشیده اند. این مساله سبب شده است که یک قشر تازه ای از سرمایه داران در ایران ظهور کنند که سال هاست با اسم رمز «آقازاده» شناخته می شوند. آن ها، حتی فامیلی های مستعاری برای خود انتخاب می کنند که ماهیت شان به سادگی برای جامعه آشکار نگردد. هم چنین بخش اعظم صادرات و واردات و صنایع مادر کشور نیز در دست آن هاست.

آیت ‌الله خامنه‌ ای، سردسته گروه های مافیایی و آدم کش حکومت اسلامی در تیر ماه ۱۳۸۵، تفسیر جدیدی از اصل ۴۴ قانون اساسی را که توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تنظیم شده بود، تایید کرد و دولت را به واگذاری ۸۰ درصد از سهام بخش‌ های دولتی به بخش خصوصی موظف نمود. از آن تاریخ به بعد، دولت احمدی  نژاد بخش هایی از صنایع مهم و حساس کشور را به سپاه پاسداران واگذار کرده است.
سپاه پاسداران، بر اساس قانون اساسی، زیر امر مستقیم خامنه ای است. گفته می شود سپاه پاسداران حکومت اسلامی، با داشتن بیش از دویست هزار سپاهی و بسیجی و دویست هزار نیروی انتظامی در کشور، از حکومت اسلامی حفاظت می کنند. قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا که زیر مجموعه سپاه پاسداران است، در سال ۱۳۶۸ به دستور آیت ‌الله خامنه‌ ای تاسیس شد.

سپاه پاسداران، از طریق امارات متحده، شارجه، قطر، عمان و…، کالاهای مصرفی مانند تهویه، تلویزیون، یخچال، تلفن همراه، کامپیوتر و دیگر نیازمندی ها را با شناورهای بزرگ ولنچ های سپاه پاسداران و اجاره کشتی به ده ها اسکله سپاه پاسداران برده و بدون پرداخت حقوق گمرکی و کنترل رسمی وارد کشور می کنند. افزون براین، در بنادر و فرودگاه های کشور، سپاه پاسداران در پوشش سری بودن کالاها، از پرداخت حقوق گمرکی و کنترل معاف است.
با گسترش روزافزون فعالیت های اقتصادی و مافیای سپاه پاسداران در داخل و خارج کشور، بیش از هشتاد درصد اقتصاد کشور را در اختیار شرکت های خصوصی تحت پوشش خود درآورده است.
قاچاق مواد مخدر، اسلحه و کالاهای مصرفی و فروش آن ها به قیمت های زیاد با استفاده از محاصره اقتصادی کشور، بخش دیگری از فعالیت های این ارگان نظامی است.
قاچاق مواد مخدر از فرودگاه ها و اسکله های سپاه پاسداران، از طریق سوریه، لبنان، کشورهای جنوب خلیج فارس به کشورهای جهان، یکی از درآمدهای سرشار سپاه پاسداران است. برای نمونه، دستگیری هشت زن با حجاب اسلامی به همراه مواد مخدر به ارزش دوازده میلیون دلار در اندونزی و حمل مواد مخدر از سوی سپاه پاسداران به ارزش یک میلیون دلار در اکوادر، تنها نمونه های کوچکی از شرکت مافیایی سپاه پاسداران در توزیع مواد مخدر است.

به این ترتیب، سپاه پاسداران حکومت اسلامی، یک ارگان نظامی، امنیتی، مافیایی و تروریستی و سرگوبگر است که فعالیت های گسترده اقتصادی نیز دارد و علاوه بر اختصاص بودجه های کلان به این ارگان و امتیازات ویژه، حتی از پرداخت مالیات نیز معاف است.
از زمان روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و هم زمان با گماردن سرداران سپاه در بیش تر پست های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور، عملا یک نوع حکومت نظامی اعلام نشده ای را بر جامعه ایران حاکم کردند. یکی از اصلی ترین و مهم ترین وظایف دایمی سپاه در عرصه داخلی، سرکوب اعتراضات و اعتصابات مردمی و کارگری و کنترل و تهدید و ترور و زندان و شکنجه مخالفین و حتی منتقدین حکومت شان است.

اما امروز  با بالا گرفتن بحران های اقتصادی و سیاسی حکومت اسلامی، کشمکش در درون جناح حاکم اصول گرا نیز شدت یافته است. از این رو، اخیرا رسانه دولتی ایران، نوشته است: «در شرایطی که درآمد نفتی کشور کاهش یافته و حرکت به سمت اقتصاد بدون نفت، توفیق اجباری اقتصاد کشور شده است، اتکا به درآمد پایدار مالیاتی، گریز ناپذیر است. در این شرایط عزم دولت برای لغو بسیاری از معافیت های مالیاتی که طی سال های گذشته به اقتصاد کشور تحمیل شده، اجتناب ناپذیر است.»
شبکه ایران، در پایان تاکید کرده است: «… به راستی چرا بنیادهای قدرت مند اقتصادی و نهادهایی مانند نیروهای مسلح که فعالیت اقتصادی دارند، از پرداخت مالیات معاف هستند؟ چرا مراکز اقتصادی بزرگی مانند بنیاد تعاون سپاه، بنیاد تعاون ناجا، قرارگاه خاتم الانبیاء که هم اکنون پروژه های عظیم را در دست دارند و دارای گردش مالی فوق العاده هستند، به یاری اقتصاد بدون نفت نمی آیند؟ چرا بنیادهایی که فعالیت فرهنگی دارند، به جای پرداخت مالیات و استفاده از بودجه عمومی، از معافیت مالیاتی برخوردارند؟»

به نوشته روزنامه تهران امروز، در سال گذشته، «بنیاد تعاون سپاه» ۴۵ درصد سهام گروه بهمن، چهار درصد سهام گروه سایپا و ۲۵ درصد سهام پتروشیمی کرمانشاه را در اختیار دارد. هم چنین این بنیاد در بورس بسیار فعال بوده و سهام برخی شرکت‌ های بورسی چون شرکت «باما» را خریداری کرده است. از جمله شرکت‌ های معروفی که صد‌در‌صد سهام آن ها متعلق به بنیاد تعاون سپاه است می ‌توان به شرکت «کشت و صنعت شاداب خراسان»، شرکت «خدمات هوایی پارس» و صنایع غذایی «مائده» اشاره کرد. این ها، همه تنها بخشی از شرکت ها و گروه های وابسته به بنیاد تعاون سپاه هستند که خود فقط یکی از بازوهای اقتصادی این نهاد امنیتی ـ نظامی و سرکوبگر و تروریست است.
همان طور که رد بخش نخست این بحث اشاره کردیم احمدی نژاد گفته است سپاه بخشی از اموال خود را به دولت واگذار نماید در حالی احمدی نژاد چنین مساله ای را پیش می کشد و یا رسانه دولتی ایران، پرداخت مالیات از سوی سپاه را پیشنهاد می دهد تظاهری بیش نیست. چرا که در هفت سال گذشته، با حمایت رهبرشان، بخش اعظم صنایع و ثروت های کشور را به سپاه واگذار کرده اند. حتی دولت احمدی نژاد، بسیاری از وزرا، مشاوران و استانداران و فرمانداران و غیره را از میان فرماندهان سپاه انتخاب برگزیده است.
در واقع از بدو تشکیل دولت محمود احمدی نژاد تاکنون، هزاران میلیارد تومان قرارداد اغلب بدون رعایت شرایط مناقصه و بدون رقیب، به شرکت های وابسته به سپاه پاسداران واگذار شده و تعداد زیادی از پست های مهم و اقتصادی کابینه نیز به عهده وزرایی گذاشته شده که سابقه سپاهی و امنیتی دارند.
هم اکنون نیز وزارت نفت به عنوان ثروت مندترین وزارتخانه کشور در اختیار رستم قاسمی، فرمانده سابق قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه قرار دارد.

تیر ماه ۸۹، شمس ‌الدین حسینی، وزیر وقت اقتصاد و وزیر فعلی امور اقتصادی و دارایی به درخواست نمایندگان در مجلس حاضر شد و اعلام کرد که رقیب سپاه در خرید سهام مخابرات به درخواست یک نهاد امنیتی حذف شد.
پس از واگذاری مخابرات به سپاه پاسداران، برخی رسانه ‌ها در رویکردی انتقادی از شبه دولتی ‌سازی یا نیمه دولتی‌ شدن مخابرات خبر دادند. در همان زمان سایت «الف» وابسته به احمد توکلی، رییس سابق مرکز پژوهش ‌های مجلس شورای اسلامی، نیز از فروش سهام شرکت مخابرات به عنوان «میخی بر تابوت خصوصی سازی» یاد کرد.
آذر ماه همان سال نیز هیات تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی اظهار کرد که شرکت مخابرات به صورت «صوری و کاملا غیررقابتی» به سپاه پاسداران واگذار شده و برگزاری مزایده برای رعایت ظاهری مقررات بوده است.
محمود احمدی نژاد، تنها رییس جمهوری است که بیش ترین حمایت های اقتصادی و سیاسی را از سپاه پاسداران به عمل آورده است. وجود سپاه پاسداران، در کنار ارتش ضرورتی انکار نشدنی برای حفاظت از حکومت اسلامی ایران و هم چنین کشور ایران است. او، حتی در بودجه سال ۹۱، بودجه نظامی ایران را به مقدار قابل توجهی افزایش داد که نشان از توجه بیش تر دولت احمدی نژاد، به ارگان های نظامی دارد.
این موضوع را می توان از تعداد بی شمار وزرا و معاونان احمدی نژاد که روزگاری عضو سپاه پاسداران و یا دیگر ارگان های امنیتی – اطلاعاتی بودند، تایید کرد.
در مقابل سپاه پاسداران نیز به تمام قدرت با ویژه در اعتراضات سال ۸۸، از دولت احمدی نژاد حمایت و پشتیبانی کرده است!

وزرا و معاونین احمدی نژاد که در گذشته و یا در حال حاضر، عضو سپاه بودند عبارتند از:
صادق محصولی: فرمانده سپاه منطقه ۵ آذربایجان شرقی و غربی، مسئول بازرسی سپاه پاسداران بود. او، وزیر کشور در دولت نهم و وزیر رفاه در دولت دهم شد.
داوود احمدی نژاد، برادر محمود احمدی نژاد: عضو نیروهای سابق اطلاعات و امنیت سپاه پاسداران بود در دولت احمدی نژاد، که به سمت هایی چون رییس بازرسی نهاد ریاست جمهوری و دبیر کمیته دائمی پدافند غیرعامل رسید.
محمد حسینی: سابقه عضویت در جهاد سازندگی و سپاه پاسداران دارد و رییس دانشگاه پیام نور در دولت نهم و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم شد.
مصطفی محمد نجار: عضویت در سپاه پاسداران از آغاز تاسیس آن از سال ۱۳۵۸ و فرماندهی در قسمت های مختلف سپاه پاسداران. در دولت احمدی نژاد: وزیر دفاع در دولت نهم، وزیر کشور در دولت دهم.
مسعود میرکاظمی: رییس مرکز مطالعات بنیادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. در دولت احمدی نژاد: وزیر بازرگانی در دولت نهم، وزیر نفت در دولت دهم.
رستم قاسمی: فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران، فرماندهی در قسمت های مختلف سپاه و وزیر نفت در دولت دهم.
مجید نامجو: مدیر پروژه و رییس کارگاه طرح های عمرانی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء سپاه پاسداران و عضو رسمی سپاه. وزیر نیرو در دولت دهم.
حیدر مصلحی: مسئول سیاسی و نماینده خمینی در قرارگاه کربلای سپاه، نماینده خمینی در قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه، نماینده ولی فقیه در نیروی زمینی سپاه در تهران، نماینده ولی فقیه در نیروی هوایی سپاه تهران، نماینده ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسدان در تهران. وزیر اطلاعات در دولت دهم.
احمد وحیدی: مسئول اطلاعات سپاه، فرمانده نیروی قدس سپاه، فرماندهی در قسمت های مختلف سپاه پاسداران. وزیر دفاع در دولت دهم.
محمدحسین صفار هرندی: مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران. وزیر فرهنگ و ارشاد در دولت نهم.
علی کردان: مسئول اطلاعات و تحقیقات سپاه پاسداران در مازندران. وزیر کشور در دولت نهم.
غلامحسین الهام: دادیار و قائم مقام دادستان انقلاب اسلامی سپاه پاسداران. سخن گوی دولت، وزیر دادگستری دولت نهم و رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز.
پرویز فتاح: مدیرعامل بنیاد تعاون سپاه، جانشین قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء سپاه پاسداران (بعد از جدا شدن از دولت). وزیر نیرو در دولت نهم.
علیرضا طهماسبی: محقق پروژه های دفاعی قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه، فعالیت در بخش های مختلف سپاه پاسداران. وزیر صنایع و معادن دولت نهم.
اسفندیار رحیم مشایی: عضویت در اطلاعات سپاه پاسداران در رامسر. رییس دفتر و رییس سازمان میراث فرهنگی دولت های نهم و دهم احمدی نژاد. اخیرا سمت او مانند برخی از مشاوران احمدی نژاد احتمالا برای کاندید شدن او برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، تغییر کرده است.

به این ترتیب، احمدی نژاد، در هفت سال گذشته ریاست جمهوریش، همواره سبیل های سرداران سپاه را در همه عرصه های اقتصادی، سیاسی و نظامی چرب کرده است. زیرا خود او نیز در درون این ارگان مخوف در آدم کشی ها و ترورها قد کشیده و سلسله مراتب پست و مقام را یکی پس از دیگری طی کرده است. یعنی هر کس در حکومت اسلامی بیش تر سرکوب و ترور و آدم کشی کند به همان سرعت نیز ارتقا مقام پیدا می کند.
احمدی نژاد، فرماندار سابق ماکو، خوی، خلخال، استاندار اردبیل بود وحشی گری ها و دزدی های او و اطرافیانش زبان زد مردم این شهرهاست!

هنگامی که احمدی نژاد فرماندار خوی بودم در رابطه با وحشی گری های او، داستان های زیادی شنیده ام و شخصا هم مشت و لگدهای او را تجربه کرده ام. بخش زیادی از فعالین سیاسی که دوره فرمانداری احمدی نژاد در خوی، دستگیر می شدند نخست به کمیته ای که در درون فرمانداری بود، برده می شدند. در آن جا، برخی از دستگیرشدگان به ویژه اگر فعال سیاسی شناخته شده بودند توسط خود احمدی نژاد نیز مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند و سپس اطرافیانش به جان فعال سیاسی دستگیرشده می افتادند.
تیم احمدی نژاد که به «تیم و یا حلقه ارومیه» معروف است ثروت و قدرت امروزی شان را مدیون سرکوب هایشان در آذربایجان، به ویژه کشتارها و ترورهایشان در کردستان و قرارگاه رمضان هستند. آن ها هر جا رفتند کشتار و غارت کردند. علاوه بر این، گرایشاتی چون «حلقه کیان»، «حلقه مدرسه حقانی»، «حلقه حامیان دولت» و … در دولت احمدی نژاد و اطراف آن جمع شده اند.

اسامی کسانی چون مجتبی ثمره هاشمی، صادق محصولی، اسفندیار رحیم مشایی، علیرضا نیکزاد، علی اکبر محرابیان، علیرضا شیخ عطار، محمد علی آبادی و … همه و همه در کنار احمدی نژاد، از همان سال های نخست انقلاب ۵۷ مردم ایران، از جمله گروه هایی بودند که در سرکوب دستاوردهای این انقلاب، نقش فعالی داشتند.

دو سال بعد از پیروزی انقلاب در سال ١٣۵٩ ‏و در دوران وزارت کشور آیت الله محمدرضا مهدوی کنی، «صادق محصولی» که به نوعی فرد مورد اعتماد وزیر وقت کشور به شمار می رفته از سوی وی ماموریت می یابد تا برای برقراری «امنیت» مناطق ناآرام شمال غرب، راهی زادگاه خود، یعنی ارومیه شد. در این سفر، «برادران ثمره هاشمی» نیز محصولی را همراهی می کردند؛ چهره هایی که به واسطه دایی های خود یعنی محمدجواد و محمدرضا باهنر، دفتر و دستکی برای خود درست کرده بودند.
پس از حدود یک سال حضور ماموریت ‏‏«صادق محصولی» در آذربایجان و کردستان، «محمود احمدی نژاد» بخشدار ماکو و سپس فرماندار خوی می شود، «مجتبی ثمره هاشمی» به معاون استانداری آذربایجان می رسد.
محصولی علاوه بر فرمانداری ارومیه، فرماندهی منطقه ۵ سپاه – که استان های آذربایجان ‏غربی، شرقی و اردبیل را شامل می شد- را نیز عهده دار شد به این ترتیب، نخستین ارتباط های محصولی و احمدی نژاد در آن مقطع شکل گرفت. در آن دوره، پرویز فتاح حکم قائم مقامی فرماندهی ‏لشگر ویژه سپاه پاسداران آذربایجان غربی را به عهده دارد؛ حسین طاهری استاندار وقت آذربایجان غربی است؛ محمد علی ‎آبادی مسئولیت اداره راه قدس را در دست دارد. رحیم مشایی هم از نیرو‎های سپاه «تنکابن» است که بعدها با پیوستن به وزارت اطلاعات راهی این منطقه شده و در جایگاه عضو شورای تامین با تیم احمدی نژاد پیدا می کند. علیرضا شیخ عطار و تابش، که معاون وزارت کشور دولت دوم هاشمی بود نیز دو استاندار آذربایجان به شمار می روند.
به این ترتیب، اعضای مرکزیت «حلقه ارومیه ای»ها، در بخشداری ماکو، فرمانداری خوی، استانداری اردبیل، کردستان، شهرداری تهران بودند تا این که به ریاست جمهوری رسیدند.
در واقع، تیم احمدی نژاد و یا حلقه ارومیه ای ها، از همان ابتدا به دنبال یارگیری و گزینش نیروهای حلقه معتمدین خود بودند و به مرور زمان نیز دست چین و غربال شدند.

قبل از آذربایجان و کردستان، آغاز حرکت آن ها به دانشگاه علم و صنعت می رسد که با انتقال آن ها، به ماموریت هایی در مناطق غرب کشور، حرکت آن ها جدی تر شده و برخی چهره های تازه نیز به آن ها اضافه می شوند. در واقع، مثلث مرگ صادق محصولی، مجتبی ثمره هاشمی و محمود احمدی نژاد که برخی تحلیل گران سیاسی آن را هسته اصلی «حلقه ارومیه ای» ها می دانند، از سال های تحصیل در دانشگاه علم و صنعت شکل گرفته بود؛ جایی که در تشکیلات انجمن اسلامی، نشریه «جیغ و داد» را نیز منتشر می کردند. ‏آن ها در سال های ۶۵ از شمال غرب به غرب کشور رفتند. در این سال، محمود احمدی نژاد به سمت معاون استانداری ‏کردستان منصوب شد اما با توجه به شرایط خاص جنگ، امکان حضور همه اعضای حلقه در کرستان ممکن نبود از این رو، پرویز فتاح، سمتی را در یکی از یگان های ویژه ‏برون مرزی سپاه به عهده می گیرد. فرماندهی این یگان با «صادق محصولی» بود و زیر مجموعه قرارگاه رمضان محسوب می شد. این گروه علاوه بر کردستان عراق، در ترورهای خارج کشور نیز فعال بود.
احمدی نژاد، یک بار نیز در انتخابات مجلس دوره ششم شورای اسلامی شرکت کرده بود اما به دلیل این که اکثریت مجلس ششم با جناح اصلاح طلب حکومت بود احمدی نژاد، شانس ورود به آن را از دست داد و انتخاب نشد.

اسفندیار رحیم مشایی نیز به سبب علاقه به حوزه کردستان، مشغول تدوین استراتژی حکومت اسلامی در خصوص کردستان، در وزارت تازه تاسیس اطلاعات شد، تا علاوه بر انجام فعالیت های خود، هم چنان با دوستان سابق خود در کشتار مردم کردستان سهیم و در ارتباط باشد. مشایی، هم چنین از سوی وزارت اطلاعات کردستان، مسئول طرح های سرکوب و ترور سازمان کومه له بود.
استانداری اردبیل، جدی ترین فعالیت اجرایی احمدی نژاد پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق است. او، در دولت ششم، یعنی دولت دوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، استاندار رییس جمهوری در اردبیل شد. اما بعدها به یکی از منتقدان جدی عملکرد او بدل شد و دو بار با ایجاد دوقطبی های انتخاباتی، از این کارت ها به سود خود بهره برد. احمدی نژاد، یک بار در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم، به طور مستقیم به رقابت با رفسنجانی پرداخت و در انتخابات دهم نیز، رقبای خود را به خط گرفتن از رییس مجمع تشخیص مصلحت، یعنی هاشمی رفسنجانی متهم کرد.
در واقع تیم دانشگاه علم و صنعت پس از جنگ و حلقه ارومیه ای ها، هر کدام به دنبال کاری رفتند اما بسیاری از آن ها هم چنان ارتباطات شان را حفظ کردند.

صادق ‏محصولی، به دنبال کار اقتصادی و ثروت اندوزی در حوزه نفت متمایل شد که حاصل آن، ثروتی قابل توجه است. محمود احمدی نژاد که در استانداری اردبیل مشغول بود و پرویز فتاح، به عنوان مدیرامور قراردادی پروژه های عمرانی ‏قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا به فعالیت پرداخت. در این میان اسنادی نیز وجود دارد که با توجه به آذری زبان بودن محصولی، احمدی نژاد بار دیگر از وی برای حضور در استانداری اردبیل دعوت به عمل آورد. در این دوره، افراد تازه ای هم به حلقه ارومیه ای ها اضافه می شوند.
علی اکبر محرابیان، علیرضا نیکزاد، عباس ‎زاده مشکینی و فتح ‎اللهی، از جمله اعضای جدید این حلقه به شمار می رفتند که در اردبیل با احمدی نژاد آشنا می شوند. محربیان و نیکزاد بعدها به ترتیب وزرای صنایع و مسکن و شهرسازی دولت های نهم و دهم شده و عباس زاده مشکینی نیز سر از فهرست حامیان دولت در انتخابات شورای های سوم شرکت کرد و مدیرکل سیاسی وزارت کشور شد.

برخی از همکاران سابق آن ها در آذربایجان، وارد وزارت خارجه شدند و در آن جا نیز برای همدیگر پست و مقام و جایگاهی درست کردند. برای مثال، مجتبی ثمره هاشمی به سفارش صادق محصولی ‏که باجناق علی اکبر ولایتی وزیر وقت امور خارجه بود به این وزارتخانه رفت و پس از چندی، مدیرکل ‏اداره گزینش این وزارتخانه شد؛ جایی که سعید جلیلی هم به فعالیت مشغول شد. اسفندیار رحیم مشایی نیز در این مقطع مدیرکل اجتماعی وزارت کشور شد و با تابش، که معاون سیاسی وزارت کشور بود به ‎صورت مستقیم کار کرد.
یکی از پیامدهای انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ و پیروزی سیدمحمد خاتمی در آن، تا حدودی این مجموعه از مدار کار‎های اجرایی کشور کنار گذاشته شدند.
محمود احمدی نژاد، ترجیح داد به دانشگاه برگردد و به‎ دنبال اخذ مدرک دکترا در حوزه عمران و گرایش ترافیک برود. اسفندیار رحیم مشایی، مدیر رادیو پیام شد و سایر اعضا نیز به نهادهای دیگر رفتند.

انتخابات شورای شهر دوم و نتایج آن، راه را برای بار دیگر گردهمایی اعضای این حلقه فراهم کرد. احمدی نژاد که به عنوان عضو موسس جمعیت ایثارگران و مسئول شاخه استان های جبهه پیروان خط امام و رهبری به کار تشکیلاتی اشتغال داشت، مسئولیت اجرایی انتخابات شورای شهر دوم را بر عهده گرفت. او به دستور محمدرضا باهنر که دبیر کلی جامعه اسلامی مهندسین را بر عهده داشت، وارد عرصه انتخابات شد و چهره هایی جوان و کم نام و نشان را برای حضور در فهرست غیررسمی جناح «آبادگران ایران اسلامی» گزینش کرد.
انتخابات شوراهای دوم در تهران و اکثر استان ها، با بی توجهی افکار عمومی و دخالت مردم روبرو شد به طوری که بر اساس آمارهای رسمی، تنها حدود ۱۱ درصد واجدان شرایط در تهران در آن نمایش انتخابات شرکت کردند. در این میان، فهرست موسوم به آبادگران با کسب بخشی از این میزان آرا توانست، کرسی های شورای شهر را از آن خود کند. پس از آن بود که محمود احمدی نژاد، به شهرداری تهران رسید و کلید پایتخت را به دست گرفت، بار دیگر اعضای حلقه ارومیه و هسته اولیه آن، یعنی حلقه دانشگاه علم و صنعت را دور خود جمع کرد.
محمد علی آبادی، معاونت مهم فنی و عمرانی را در اختیار گرفت؛ بهبهانی وزیر سابق راه نیز به شهرداری تهران رفت؛ اسفندیار رحیم مشایی، ریاست سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران را تصاحب کرد و ثمره هاشمی نیز مسئولیت ستادهای انتخاباتی را عهده دار شد. سایر یاران این حلقه نیز، خود را برای فعالیت در انتخابات ریاست جمهوری نهم آماده کردند.

شهرداری تهران در آن دوره، فعالیت های خاصی را برای نشان دادن خود به جامعه آغاز کرد. برای نمونه اعطای وام ازدواج و یا کمک های مالی به برخی مجموعه ها در شهر تهران، در خیابان پاستور تهران بود.
در هر صورت فرصت حضور دو ساله در شهرداری تهران، شرایطی را فراهم کرد تا تیم نواصول گرایان، کار اجرایی در سطح شهرداری کلان شهری مانند تهران را تجربه کنند.

در سال های پایانی دولت هشتم، هم اصول گرایان و هم اصلاح طلبان با چند کاندیدا وارد نمایش انتخابات ریاست جمهوری نهم شدند. اصول گرایان با ۵ کاندیدای رسمی یعنی علی لاریجانی، محمد باقر قالیباف، محسن رضایی، علی اکبر ولایتی و محمود احمدی نژاد. همه نظرسنجی های انتخاباتی، محمود احمدی نژاد را در میان این کاندیداها در رتبه آخر قرار داده بود. اما فضای انتخابات به گونه ای پیش رفت که او در مرحله اول، رای اول اصول گرایان را به دست آورد و به عنوان نفر دوم، به مرحله دوم راه یافت. رقابت بین هاشمی و احمدی نژاد، به سود شهردار وقت تهران خاتمه یافت و احمدی نژاد، ریاست دولت نهم را بر عهده گرفت.
در چنین موقعیتی، حلقه ارومیه ای ها توانستند با خیال راحت، به مسئولیت های بالای اجرایی کشور برسند. صادق محصولی، پس از مدتی فعالیت در ایجاد انسجام در نیروهای حامی دولت، و پس از ماجرای استیضاح پر سر و صدای علی کردان، در راس وزارت کشور قرار گرفت  و انتخابات ریاست جمهوری دهم را برگزار نمود.

علی اکبر محرابیان، بعد از عزل علیرضا طهماسبی، به ساختمان وزارت صنایع و معادن رفت و در دولت دهم و تا قبل از ادغام وزارت صنایع در وزارت بازرگانی، در این سمت ماند. هنگامی که محمد علی آبادی، تصدی شهرداری تهران را به محمدباقر قالیباف باخت، حکم ریاست سازمان تربیت بدنی را از سوی احمدی نژاد دریافت کرد. علیرضا نیکزاد، در دولت دهم به وزارت مسکن و شهرسازی رسید. پرویز فتاح، وزیر نیرو شد. علیرضا شیخ عطار پس از قائم مقامی وزارت خارجه، به پست سفیری حکومت اسلامی ایران در آلمان، گمارده شد.

به این ترتیب، دولت احمدی نژاد، نه تنها حمایت های اقتصادی و سیاسی دولت را از سپاه پاسداران و دیگر ارگان های امنیتی – اطلاعاتی افزایش داد، بلکه در بودجه سالانه کشور نیز ارقام بزرگی را به این ارگان های نظامی اختصاص داد که این حمایت ها، به افزایش هر چه بیش تر قدرت سپاهیان و امکانات اقتصادی بیش تر فرماندهان و کارمندان این ارگان نظامی مخوف در جامعه منجر شد.
یک شنبه سوم دی ۱۳۹۱ – بیست و سوم دسامبر ۲۰۱۲

ادامه دارد…..
—————————————————-

بخش یکم مقاله را در لینک زیر مطالعه کنید:
http://www.lajvar.se/1391/10/01/20313

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.