گزارش مسعود باستانی از زندانیان کرد زبان در زندان رجایی شهر

این گزارش در باره گم شدگان یک زندان امریکایی نیست٬ این گزارش در باره سرنوشت رابین هود هم نوشته نشده است٬ بلکه گزارشی است در مورد تعدادی از زندانیان سیاسی کرد تبار که بنظر میرسد در زندان رجایی شهر گم شده اند. ….

 

آنها زنده اند نفس میکشند و حتی به دقت ساعات و وقت دوران طولانی زندان خود را به امید روز آزادی اشان روزشماری میکنند٬ اما کسی از آنها خبری نمیگیرد و ازاغلب امتیازات و حقوق قانونی یک زندانی محرومند. اکنون زندان رجایی شهر بزرگترین زندان برای نگهداری زندانیان سیاسی کرد تبار به شمار میرود٬ آنها از استانهای کرد نشین به اینجا منتقل میشوند دوران تبعید رامیگذرانند. علاوه بر تعداد ۱۶۰ نفر از زندانیان کرد سلفی که در یک سالن مجزا وجداگانه بسر میبرند٬ در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر که محل نگهداری زندانیان سیاسی است تعدادی از زندانیان سیاسی کرد که به اتهام همکاری با یک سازمان سیاسی در کردستان دستگیر و محکوم شده اند در کنار ما در زندان رجایی شهر بسر میبرند. زندانیان کرد تبار سلفی٬ مدت کوتاهی است که از زندان اوین و یا زندانهای دیگر محل دستگیریشان از استانهای کردنشین ایران دیگر به اینجا منتقل شده اند.

آنها را میتوان به دو دسته عمده سلفی های جهادی و سلفی های تبلیغی تقسیم کرد. گرچه در میان خودشان اختلاف ونظرات گوناگونی دارند تا جایی که عده ای از آنان دیگران را تکفیر کرده و به خاطر عقاید مذهبی افراطی اشان به تکفیریها مشهورند. اغلب آنها در حال حفظ کردن قران و یا مشغول یادگیری زبان عربی هستند و پنج بار در روز نماز جماعت میخوانند. علاوه بر زندانیان کرد تبار سلفی٬ در یک سالن کاملا مجزا و جداگانه سالن محل اقامت زندانیان سیاسی و عقیدتی رجایی شهر تعداد دیگری از زندانیان سیاسیاز جمله محمد نظری٬ عمر تقی پور٬ خالد فریدونی٬ رمضان سعیدی٬ اسماعیل نجار٬ لقمان مرادی٬ زانیار مرادی٬ ابراهیم حمیدپور٬ کریم عزیز معروف و رضا شریفی بوکانی زندانیان کرد زبانی هستند که در سالن ۱۲ به همراه سایر زندانیان سیاسی عقیدتی در زندان رجایی شهر که مرکب از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین پیروان سنت بهایی روزنامه نگاران دانشجویان و فعالان سیاسی هستند بسر میبرند. سایر زندانیان سیاسی کرد که در زندان رجایی شهر بسر میبرند٬ به خاطر فعالیت سیاسی و هواداری از احزاب سیاسی چپگرا در کردستان دستگیر و به اینجا آمده اند. آنان همچنین از سوی دادگاههای محل دستگیری محکوم شده و مدت چندین سال است که در اینجا بسر میبرند.

محمد نظری ۱۹ سال است که بطور پیوسته در زندان بسر میبرد٬در کنار وی عمر فقیه پور و خالد فریدونی   دو تن دیگر از فعالینی هستند که در سال ۷۸ به اتهام همکاری با حزب دمکرات کردستان در شهرستان مهاباد ستگیر شده و ابتدا به حکم اعدام محکوم شده بودند٬ پس از گذشت سه سال و نیم از زندگی زیر سایه حکم اعدام آنان را بخشیده و با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم کرده اند واکنون مدت ۱۲ سال است که بطور مستمر در زندان بسر میبرند. اغلب زندانیان سیاسی کرد در سالن ۱۲ مانند سایرین حق تماس با بیرون از زندان ٬ حق استفاده از تلفن برای تماس را ندارند واز برخی حق و حقوق و امتیازات که دیگر زندانیان دارند واقعا محرومند.. اکثر آنان از سال ۸۶ و ۸۹ از زندانهای ارومیه و سنندج به زندان دور از محل زندگی خانواده اعزام شده و خانواده های آنان بدلیل دوری راه امکان آمدن و ملاقات با فرزندان حود را ندارند. تعدادی از این زندانیان درخواست اعزام به زندن محل زندگی حانواده را دارند که ترتیب اثر داده نمیشود. زندانیان کرد زبان از یک نابرابری مضاعف در زندانها در رنج هستند. در صورت بیماری به درمانگاه فرستاده نمیشوند. و حتی گاهی مرخصی به آنها داده نمیشود. بعضا اسامی آنها را د رلیست سازمنهای مدافع حقوق بشر نیز نمی بینیم. اینها از داشتن وکیل محرومند. دادن مرخصی و ملاقات آنها را به گرفتن اجازه از مقامات قضایی و یا رییس زندان موکول میکنند و چون هیچ کدام از مراجع قضایی پاسخ روشنی به آنها و یا حتی خانواده هایشان نمیدهند٬ اینها را مرکز و مسئولین محلی در محل به هم پاس میدهند. . مرکز نشینان میگویند که پرونده آنها در شهرستان است و در شهرستان پاسخ اینست که پرونده آنها هم اکنون به مرکز منتقل شده است و مرکز باید رسیدگی کند. اغلب زندانیان سیاسی کرد از حمایت مادی خانواده هایشان برخوردار نبوده اند و یا ترجیح میدهند که به نوعی روی پای خودشان بایستند. قلاب بافی منجوق دوزی و تنها ممر در آمد این زندانیان است.

محمد نظری چندی پیش دست به اعتصاب غذا زد. چرا که مدت ۱۹ سال است که بلاتکلیف است. میگوید تکلیفش را روشن کنند. آنان میگویند بعد از این همه سال تصویر روشنی از خانواده هایشان بخاطر ندارند٬ محمد نظری میگفت ای کاش همان روز اول کار را تمام میکردند٬ اگر چه بعد از این اعتصاب غذا او را از بقیه زندانیان جدا کرده اند. محمد نظری٬ خالد فریدونی٬ عمر خالی پور که به زندان ابد محکوم شده اند٬ ولی سالهای سال است که از حقوق زندانیان عادی و یا سیاسی برای مرخصی محروم بوده اند.
لقمان مرادی و زانیار مرادی پسر عمو هستند . بعد از انتخابات سال ۸۸ و بدنبال کشته شدن فرزند امام جمعه مریوان این دو جوان به ترور وی متهم شده اند و سه سال و نیم است که با حکم اعدام در ملا عام٬ زندگی را بسر میبرند٬ آنان بر بیگناهی خود تاکید کرده و تنها تقاضاشان این است که بار دیگر در یک دادگاه علنی محاکمه شوند تا بتوانند بی گناهی خودشان را ثابت کنند. کارشناسان میگویند پس ازحکم اعدام زندان سخت ترین جا است. اما در قوانین هم حقوقی برای زندانی در نظر گرفته شده است٬ حقوقی که آنان از آن محرومند. زندانیان کرد زبان خود یک اقلیت در بین زندانیان سیاسی زندا ن رجایی شهر هستند٬ محرومیت از حقوق قانونی و به فرموشی سپرده شدن سرنوشت این زندانیان است. افراد گمنامی که حتی در سازمانهای حقوق بشری یا فعالان و مدافعین حقوق زندانیان سیاسی نیز کمترنامی از آنان برده میشود و کمتر یادی از آنها میشود و حرفی بمیان می اید.

مسعود باستانی – زندان رجایی شهر   
باز تکثیر از کمیته بین المللی علیه اعدام
۲۸ نوامبر ۲۰۱۲

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.