بحران ارزی رژیم و افزایش انگیزههای اقتصادی ملت برای خیزش سراسری
فلاکتی که رژیم جمهوری اسلامی بر سر اقتصاد ایران آورده چنان دردناک و عمیق است که فردی مانند ولید جنبلاط از سیاستمداران لبنانی و رهبر حزب سوسیالیست ترقی خواه این کشور، با اشاره به کمبود و گرانی مرغ در ایران گفته است “بهتر است آقای جلیلی به جای پخش انبار تسلیحات ایران در نقاط مختلف، به مسایل داخلی کشور خود مانند قیام مرغ و فشار بر مردم فقیر بپردازد. ….
تا چند ماه پیش غیر از صاحبنظران اقتصادی و پارهای تحلیلگران سیاسی کمتر کسی میتوانست تصور کند اقتصاد جمهوری اسلامی به چنان فلاکت و بحرانی دچار شود که قیمت دلار از مرز۲۲۰۰ تومان گذشته وصفهای طویل مواد غذایی نه تنها برای رسانههای ایران مهمترین سوژه خبری باشد بلکه بخش بزرگی ازاخبار دنیای آزاد را به خود اختصاص دهد. اکنون التهاب و نوسان، تمام بازارهای اقتصاد ایران را فرا گرفته است و بحران اقتصادی ایران بر خلاف تبلیغات دروغ صدا و سیمای جمهوری اسلامی بسیار شدید است.
از تجمعات معلمان و کارگران معترض روبروی درب مجلس فرمایشی گرفته تا صفهای طولانی مرغ و افزایش نرخ ارز و طلا و قیمت کالاهای ضروری و غیر ضروری حاکی از بحران عمیقی است که رهبران و مسئولین بی کفایت جمهوری اسلامی را به فرافکنی و متهم کردن یکدیگر و انشقاق و و استیصال کشانده است. یک روزپس ازاینکه محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی از تک نرخی شدن قیمت ارز طی ۱۰ روز آینده خبر داد بار دیگر قیمت دلار در بازار آزاد به شکلی غیر قابل منتظره ای افزایش قیمت پیدا کرد. این در حالی بود که مصباحی مقدم ریییس کمسیون برنامه و بودجه رژیم در سخنانی متناقض گفت: “هنوز تصمیم نهایی در این زمینه گرفته نشده، ولی نرخ مرجع برای کالاهای ضروری و اساسی همان ۱۲۲۶ تومان بدون تغییر خواهد بود.” رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس تصریح کرد که “اطمینان مردم به مدیریت اقتصادی دولت کاهش یافته است و پیامد آن تحمیل “شوک ارزی” به بازار بوده است”. مهدی غضنفری، وزیر صنعت، معدن و تجارت ایران نیز در ادامه این فرافکنیها بهمنی را مقصر خواند وگفت: ” در شرایط فعلی یکی میگوید ارز سه نرخی است و دیگری میگوید بورس ارز در حال راهاندازی است و کسی دیگری هم اظهار نظر می کند که باید ارز تک نرخی شود و بانک مرکزی در این زمینه در حال تصمیم گیری است. مجموعه این اظهارنظرها باعث میشود که فعالان اقتصادی از آینده خود هیچ اطمینانی نداشته باشند. ضمن این که تمام این اظهارات تنها در حد ایده بوده و هیچ کدام قطعی و مصوب نشدهاند.”
بدنبال همین تناقض گویی ها بازار شکننده ارز دچار چنان آشفتگی شد که بعید بنظر میرسد مسئولین امر بتوانند در شرایطی که رژیم به شدت در انزوا و تحریم خارجی بسر میبرد ، آب رفته را به جوی برگردانند. پر روشن است شکاف و اختلاف بین باندهای حاکم، در شرایط فعلی، دیگر یک جنگ زرگری نیست. این اختلافات که گاهی تا حد نزاع وفحاشی پیش میرود نشانگر عمق بحران و تعدّد مراکز تصمیم گیری در داخل نظام بوده و حکایت از تشکیل باندهای متخاصم در درون رژیم دارد. جمهوری اسلامی در حال حاضر یک نظام واحد تلقی نمیشود و مانند ضحاک ماردوش چندین سر دارد که هر کدام بدنبال منافع محفلی خود هستند. بنظر میرسد همین تعدّد مراکز تصمیم گیری در داخل حاکمیت از دلایل اصلی بی اعتمادی روزافزون بین المللی به جمهوری اسلامی بوده و دنیا بخوبی دریافته است که در ایران کنونی طرف رایزنی و گفتگوی مشخصی وجود ندارد که بتوان به آن اعتماد کرد.
دار و دستههای حاکم بر سرنوشت کشور تنها بفکر چپاول بیشتر ملت بوده و در این مسیر حاضر هستند پا روی دوستان خود نیز بگذارند. در کالبد شکافی نظامهای توتالیتر و نحوه سرنگونی اینگونه نظامها، تعمیق همین شکافهای درون حاکمیت است که زمینه را برای قدرت یابی نیروهای مردمی هموار کرده وقابلیت انسجام دفاعی را از رژیمها سلب میکند. این خطر برای جمهوری اسلامی که از منزویترین کشورهای دنیاست و ملت برای برکناری رژیم انگیزههای قوی اقتصادی نیز دارد بمراتب بیشتر است. چرا که اکنون بواسطه ماجراجویی های اتمی نظام و تحریمهای گسترده جهانی و نیز بی کفایتی و شکاف در نهادهای رژیم، کشور وملت ایران تلخترین روزهای خود را در فقر، تنگدستی و حتا گرسنگی سپری میکند و بخوبی میداند که رهایی از این شرایط جز با برکناری حکومت ولایت فقیه ممکن نیست.
اگر امروز رهبران نظام در مواجهه با افزایش نرخ ارز بجان هم افتاده و همدیگر را مقصر قلمداد میکنند ، نه بخاطر نگرانی از سرنوشت ملک و ملت، بلکه بخاطر وحشت از خیزش سراسری و پایان عمر منحوس خود میباشد. اختلاف و درماندگی رژیم از مهار بحران بحدی موجب وحشت سردمداران شده است که سایت رسمی”تابناک” وابسته به خامنهای در یک مقدمه چینی آشکار از تصاعد بحران در روزهای آینده خبر داد و اعتراف کرد به زودی قیمت دلار به ۳۰۰۰ تومان خواهد رسید. این اعترافات بیسابقه نشان میدهد که یک قحطی واقعی برای ایران در راه است. پدیدهای که میتواند به گسترش اعتراضات مردمی و شورش سراسری در کشور بیانجامد. گذشته از نرخ سرسام آورارز، قیمت طلا نیز به نحو بیسابقهای افزایش نشان میدهد که به نظر کارشناسان این امر بیشتر متاثرازکاهش عظیم صادرات نفت ایران تلقی میشود. عبور قیمت طلا برای هر گرم از مرز۸۰ هزارتومان در تاریخ معاملات طلا در ایران بیسابقه بوده است. فلاکتی که رژیم جمهوری اسلامی بر سر اقتصاد ایران آورده چنان دردناک و عمیق است که فردی مانند ولید جنبلاط از سیاستمداران لبنانی و رهبر حزب سوسیالیست ترقی خواه این کشور، با اشاره به کمبود و گرانی مرغ در ایران گفته است “بهتر است آقای جلیلی به جای پخش انبار تسلیحات ایران در نقاط مختلف، به مسایل داخلی کشور خود مانند قیام مرغ و فشار بر مردم فقیر بپردازد.” اشاره وی به سفر اخیر سعید جلیلی نماینده خامنهای به لبنان و سوریه میباشد.
وقاحت و بیشرمی نظام حاکم برایران در برابر اعتراضات رو به گسترش ملت به گرانیهای افسار گسیخته و موج بیکاری و اخراج کارگران و کارمندان بیکار شده بحدیست که مسئولین کشور، از رهبر گرفته تا نمایندگان مجلس فرمایشی با تکرار سخنان غیرمنطقی خود اعلام میدارند که انقلاب ما برای تامین رفاه نبود و حتا بدستور رهبر بودجه کنترل جمعیت نیز بطور کامل قطع شده و خامنهای توصیه به افزایش جمعیت کشور به ۱۵۰ میلیون نفر کرده وگفته است: نظر امام ۲۰۰ میلیون نفر بود! درتجمع اعتراضی روزهشتم مرداد۱۳۹۱ ، جمعی از کارگران، سیلوداران و معلمان پیشدبستانی (به نمایندگی از ۲۵ هزار معلم بیکارشده) یکی از نمایندگان مجلس به معترضان گفته: ”مساله شما در مقابل مسائل دیگر چندان مهم نیست و ما راجع به کل کشور در مجلس صحبت میکنیم نه عدهای اندک” . هرچند چنین سخنان سخیفانهای از سوی کارگزارن رژیم تازگی ندارد ولی انکار فقر و فاقه دهها میلیون ایرانی و اندک خواندن اکثریت ملت که در زیر خط فقر زندگی میکنند نهایت وقاحت و در عین حال حماقت سردمداران جمهوری اسلامی را نشان میدهد. حماقت از آن جهت که انکار حقیقت جز به زیان منکر تمام نمیشود. قدر مسلم اینکه تاریخ یک علم عبرت آموز است و نظام حاکم بر ایران از شمول قوانین آن مستثنی نیست. سرنوشت بلوک شرق که در نهایت ورشکستگی اقصادی با خیزش ملتهای خود حتا با دارا بودن قویترین سرویسهای امنیتی و سلاحهای هستهای از هم پاشیدند، میتوانست برای جمهوری اسلامی درس عبرت خوبی باشد؛ ولی نظام با فرصت سوزیهای تاریخی در سطح جهان و جنایات بی حد و حصری که در حق ملت ایران روا داشته است به چنان نقطه شومی رسیده که جز برکناری و اضمحلال محتوم چیزی در انتظارش نیست. زمان به سرعت به زیان رژیم در حال سپری شدن است و دهها میلیون ایرانی بستوه آمده مترصد مناسبترین فرصت برای خیزش سراسری هستند، کما اینکه حوادث و اعتراضات چند ماه اخیر بخوبی نشان میدهد که به موازات وخامت “اقتصاد محتضر” جمهوری اسلامی مبارزات رهایی بخش ملت در حال گسترش ونزدیکی به قیام سراسریست
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.