دمکرات های ایران را فدای توافق هسته ای نکنید

سکوت غرب در مورد مسئله حقوق بشر و یا نادیده گرفتن آن در سایه مذاکرات هسته ای ، سیاستمداران مخالف رژیم ایران را به شدت نگران کرده است. بسیاری از آنها معتقدند که حکومت جمهوری اسلامی برای بقاء خود حاضر است به هر گونه توافقی با غرب برسد به شرط آنکه کشورهای دیگر در مورد مسائلی نظیر حقوق بشر و یا سرکوب آزادی های سیاسی و مدنی به آن دولت فشار نیاورند. ….

رادیو فردا:
پاتریک کلاوسون، مدیر مرکز پژوهشی مطالعات خاور نزدیک در واشینگتن در تحلیلی که نشریه «فارن پالیسی» آن را منتشر کرده است هشدار می دهد که رییس جمهوری آمریکا در تلاش برای رسیدن به یک توافق بر سر بحران هسته ای ایران برخلاف جهت تحولات در آینده حرکت می کند. این کارشناس آمریکایی یادآوری می کند، در دوره اخیر آنچه که به عنوان تنها محور اختلافات راهبردی ایران و آمریکا در رسانه ها منعکس می شود فقط بحران هسته ای است. ولی فراموش نکنیم که باراک اوباما در پیام نوروزی خود خطاب به ملت ایران صراحتا به نقض حقوق بشر در آن کشور نیز به عنوان یک مسئله مهم اشاره کرد.

اما در روزهایی که مذاکرات هسته ای بین ایران و نمایندگان کشورهای پنج به علاوه یک برگزار شده در سخنان دیپلمات ها و مقامات آمریکایی و غربی هیچ اشاره ای به موضوع حقوق بشر دیده و شنیده نمی شود. کسی به شمار اعدام ها در ایران و یا بازداشت و حبس گسترده روزنامه نگاران ، فعالان مدنی و سیاسی اشاره نمی کند و کسی به یاد سرکوب و آزار اقلیت های قومی و مذهبی در ایران نیست.
سکوت غرب در مورد مسئله حقوق بشر و یا نادیده گرفتن آن در سایه مذاکرات هسته ای ، سیاستمداران مخالف رژیم ایران را به شدت نگران کرده است. بسیاری از آنها معتقدند که حکومت جمهوری اسلامی برای بقاء خود حاضر است به هر گونه توافقی با غرب برسد به شرط آنکه کشورهای دیگر در مورد مسائلی نظیر حقوق بشر و یا سرکوب آزادی های سیاسی و مدنی به آن دولت فشار نیاورند.

پاتریک کلاوسون می افزاید: یکی از دلایل نگرانی طرفداران دمکراسی در ایران از اینکه ممکن است در راه یک توافق بر سر بحران هسته ای فدا شوند این است که ما در غرب و آمریکا دقیقا مشغول همین کار هستیم. حقیقت این است که آمریکا و غرب حاضر است در راه رسیدن به راهی برای حل بحران هسته ای ایران دمکراسی و حقوق بشر را در آن کشور فدا کند.

آنچه که تاکنون مانع رسیدن به یک چنین توافقی شده نه نگرانی و اصرارهای غرب بر سر رعایت حقوق بشر در ایران بلکه عدم توافق دو طرف بر سر امتیازهای امنیتی و اقتصادی است که حاضرند روی آن معامله کنند.

سابقه رفتار حکومت ایران نشان داده که حتی اگر به احتمال بسیار ضعیف توافقی در مورد بحران هسته ای صورت گیرد جمهوری اسلامی ایران به تعهدات خود پایبند نخواهد ماند. ایران پس از موافقت با تعلیق غنی سازی در سال ۲۰۰۳ دوباره به شکل مخفیانه این فعالیت ها را آغاز کرد و تا زمانی که تداوم غنی سازی افشا نشده بود تلاش می کرد تعهد خود را زیر پا بگذارد.
مقامات ایرانی بعدها اعتراف کردند که دلیل عمده پذیرش این تعلیق موقت این بود که کار سانتریفوژهای آنها با مشکل جدی روبرو شده بود.
از سال ۲۰۰۶ و همزمان با بحرانی شدن وضع عراق و تضعیف موقعیت آمریکا در منطقه، ایران دوباره غنی سازی را از سرگرفت. در فاصله سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ تعداد سانتریفوژهای ایران از حدود دو هزار دستگاه به ۹ هزار دستگاه رسیده است. به زبان دیگر واقعا نمی توان گفت که مدت دو سال و نیم توقف غنی سازی در ایران روی برنامه های هسته ای آن کشور تاثیر چندانی داشته است.

پاتریک کلاوسون در ادامه تحلیل خود در نشریه «فارن پالیسی» یادآوری می کند که شاید امید به توافق برای حل واقعی بحران هسته ای ایران درست به اندازه حمایت از طرفداران دمکراسی در ایران یک قمار پر خطر باشد. چرا باید روی توافقی نیم بند و موقتی قمار کرد که در نهایت تمامی اختلافات راهبردی دو کشور و نگرانی های آمریکا در مورد ایران را حل نخواهد کرد. در صورتی که گزینه دیگر یعنی حمایت از دمکراسی و طرفداران دمکراسی در ایران ممکن است علاوه بر کمک به حقوق بشر و آزادی های سیاسی زمینه های سقوط رژیم جمهوری اسلامی را فراهم کند.
برخی ممکن است استدلال کنند که تحولات سیاسی عمیق در کشوری نظیر ایران به زمان طولانی نیاز دارد. ولی در پاسخ باید گفت همان طور که نمونه کشورهای عربی نشان داده انقلاب ها یک باره به وقوع می پیوندند. هیچ کس انتظار نداشت که در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۹ چنین جنبش عظیمی شکل بگیرد. بنابراین هیچ کس نمی تواند زمان وقوع تحول سیاسی دیگری را در ایران پیش بینی کند.

پاتریک کلاوسون هشدار می دهد که در صورت توافق غرب و ایران بر سر برنامه های هسته ای، دولت ایران مسلما از این موقعیت برای تثبیت خود و سرکوب مخالفان و طرفداران دمکراسی بهره برداری خواهد کرد. علاوه بر این یک بار دیگر در تاریخ معاصر ایران دمکراسی خواهان آن کشور شاهد خواهند بود که آمریکا به جای طرفداری از نیروهای مردمی و ترقی خواه از نیروهای ارتجاعی دفاع کرده است. نمونه حمایت آمریکا از کودتای نظامی علیه حکومت مردمی دکتر محمد مصدق هنوز در خاطره سیاسی ایرانیان زنده است.
من نیز ادعا نمی کنم که طرفداران دمکراسی به زودی قدرت را در ایران در دست خواهند گرفت. ولی نگاهی به سخنان هشدار آمیز آیت الله خامنه ای در مورد «توطئه غرب» و هراس حکومت ایران از به راه افتادن موج دیگری از جنبش های دمکراسی خواهی و اصلاح طلبانه نشان می دهد که جمهوری اسلامی به شدت از وقوع چنین تحولاتی نگران است و مسلما آنها وضعیت حکومت و مردم کشور را بهتر از همه ما می دانند.
این کارشناس آمریکایی در پایان تحلیل خود یادآوری می کند که مسلما تعیین نوع حکومت در ایران حق مردم آن کشور است و نه دولت های خارجی. ولی در عین حال غرب نباید در برابر تحولات سیاسی و جنگ قدرت در ایران منفعل باشد.

با وجودی که سیاست دولت جرج بوش با عنوان «تغییر رژیم» اکنون مورد قبول بسیاری نیست ولی در این نکته نباید شک کرد که چه در آن سالها و چه اکنون بهترین امید برای پرهیز از دستیابی ایران به سلاح هسته ای، تشویق و حمایت از تحولات دمکراتیک در سیاست ایران است.

ارسال دیدگاه