اسماعیل هوشیار: رفسنجانی بازهم آمد ….!

رفسنجانی آمد، رفسی دربهارآمد، رفسی در مه غلیظ شامگاهی آمد؛ رفسی در بازار مکاره سیاست آمد، رفسنجانی برای دفع خطرآمد! ….

رفسنجانی بازهم آمد ….!
اسماعیل هوشیار

رفسنجانی آمد، رفسی دربهارآمد، رفسی در مه غلیظ شامگاهی آمد؛ رفسی در بازار مکاره سیاست آمد، رفسنجانی برای دفع خطرآمد!

ورود مجدد علی اکبرهاشمی رفسنجانی با اظهارنظری راجع به رابطه با امریکا کلید خورد .
http://www.radiofarda.com/content/f12_rafsanjani_on_irans_relation_with_usa/24535783.html

بعد ازمقام خمینی ، حکومت اسلامی ۳ شاه مهره اصلی داشت که به ترتیب حقه بازی عبارت بودند از بهشتی، رفسنجانی، خامنه ای! بعد از مرگ بهشتی این ۲ مهره باقی مانده؛ یک تقسیم کاری بین خودشان کردند و امامشان هم پذیرفت. روزی که با حمایت همه جانبه رفسنجانی، شخص خامنه ای برای رهبری منصوب شد.. شاید مهمترین عامل و خوش شانسی خامنه ای سفید بودن عمامه رفسنجانی بود. در تئوری های مسلمین عمامه سفید یعنی طرف جدش رسول خدا نیست. به عبارتی اگر عمامه رفسنجانی به هردلیلی سیاه بود،صد تا خامنه ای هم درتوانشان نبود تا ازپس این گرگ برآیند .

البته طی این ۳۳ سال حاکمییت اسلام ؛ سهم شخص رفسنجانی درجنایتها و دزدی ها و تمام مسئولیتها ، اگربیشترنباشد کمترهم نیست.اما زمین سیاست که با تئوری اسلامی آبیاری شود انتظار چنین نتایجی دورازذهن نیست.از همان روزگاری که رفسنجانی خیز برداشت تا امیرکبیر ایران شود ….مشخص بود که فرمان عالیجناب سرخپوش ، به سمت غرب راحتر میچرخد تا شخص خامنه ای به عنوان یک تکه ای از خدا !

مدتی پیش که سگ دعواهای داخل حکومتی ، شتاب گرفته بود ؛ خیلی ها پیش بینی کردند که خامنه ای برای پست رئیس مجمع تشخیص….. ، رفسنجانی را ابقاء نخواهد کرد ! اما این اتفاق افتاد و باردیگررفسنجانی تحت همان عنوان ابقاء شد ! به قول قدیمیها زن و شوهردعوا کنند و ابلهان باورکنند ! این زوج متضاد و جدائی ناپذیر، درگذرزمان پا به پای هم گرگهای آبدیده ای شدند و برای هرشرایطی یکی از آنها صحنه گردان میشود . ورود رفسنجانی ، و دفاع از خواص رابطه با شیطان بزرگ امریکا ؛ درشرایط داغ کنونی موضوعی قابل تامل است و کاملا هماهنگ شده ….!

فرضیه اول: رفسنجانی دروغ میگوید و برای فریب غرب وارد شده است:
این یک احتمال است یعنی از جماعت آخوند هرچیزی برمیآید. با توجه به انبوه تضادها و فشارهای داخلی و بیرونی رفسنجانی به عنوان ضربه گیرو یا خریدن زمان و یا هر کلک دیگری، با هماهنگی و اذن رهبروارد شده و اینگونه گفته است . معنی این نظریه این نیست که  رفسنجانی از این رابطه بدش میآید و گریزان است. بلکه معنی اش این است که عملا درتوانشان نیست چرا که با ذات سیستم فکری و سیاسی ولایت فقیه درتضاد مطلق است . ولی حرفش را میزنند و قولش را میدهند و ادامه بازی تا ستون بعدی ….

فرضیه دوم: رفسنجانی و کلا هیئت حاکمه اسلامی دیگرنمیتواند دروغ بگوید و این بار تصمیم جدی دارند:

دراین تابلو ، خامنه ای ورفسنجانی و بقیه دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان اصلی ، خطررا حس کرده و جدی گرفته اند . بعد از سوریه و اسد ، این تیغ شخم زنی به گلوی حکومت اسلامی هم لاجرم خواهد رسید.آنها سناریوهای مختلفی را شاهد بودند . مبارک و قذافی و بن علی و اسد ….آنها به خوبی درک کرده اند که فصل بازی و ملق زدن پیش لوطی ( غرب ) تمام است و فصل جدید درکادرخاورمیانه بزرگ درراه است ،دیر و زود دارداماسوخت و سوز ندارد.آنها حتی مهندسی وال استریت و اتاق فکرهای غربی را با هماهنگی خودشان به حضورسرخ خیابانی و عنصراجتماعی ( مردم ) ترجیح میدهند .

بنابراین همزمان با مذاکره و نزدیک شدن تیغ شخم زنی غرب ….خودشان را برای بی دردسرترین شکل تعویض ریل آماده میکنند . درچنین حالتی به شکلی اجتناب ناپذیر و آرام آرام ، نقش خامنه ای و انصارش کم رنگ و حاشیه ای میشود و رفسنجانی و قبیله اش نقش اصلی را درتصمیم گیری های سیاست داخلی و خارجی به عهده میگیرد . محوراصلی هم رابطه با امریکا و تنش زدائی و بقیه داستان است که بالاجبار به محو کامل سیستم ولایت فقیه و حکومت اسلامی ، درمیان مدت منجرخواهد شد .
بخشی از حرفهای رفسنجانی: «اگر سیاست درستی در دنیا داشته باشیم، تعارضی ایجاد نمی‌شود… کمک ما هم به آنها اشکالی نداشته و ندارد. اگر فضای روابطمان را با دنیا درست کنیم، باید این مسئله را از هم جدا کنیم. یا در مورد حزب الله که شیعه و بخش عمده ملت لبنان است و در تاریخ همیشه مظلوم بوده هم برای فلسطین و هم برای لبنان. اینها قابل دفاع بوده هست. به شرط اینکه ما از اینها برای مزاحمت دیگران استفاده نکنیم و اینها هم کار خودشان را بکنند. وقتی که نظام نخواهد در دنیا ماجراجویی بکند، این‌گونه مسائل قابل تحمل است.»

به نظرشخص من رفسنجانی به عنوان سخنگو وکل هیئت حاکمه اسلامی دیگرنمیتوانند دروغ بگویند …فقط و شایدعملا برای چنین تابلویی کمی تا حدودی دیرباشد. با این همه تا سرفصل بعدی انتخابات حکومتی ریاست جمهوری اسلامی ؛ باید بود و دید ! زمین سیاست همیشه و خصوصا این روزها سرشارازعدم تعیین است .

اسماعیل هوشیار
۱۷٫فروردین.۱۳۹۱
hoshyaresmaeil@yahoo.com
www.tipf.info

ارسال دیدگاه