مصاحبه اسماعیل ویسی با آزاد زمانی بمناسبت اول ماه مه روز جهانی طبقه کارگر

جشن اول مه برای جنبش ما، پیام آورهمبستگی واتحاد طبقاتی است. با فرارسیدن اول ماه مه به اتحاد وهمایش طبقاتی دراین روز فکر می‌کردم. شعار «کارگران جهان متحد شوید» را سرلوحه کاروفعالیت اجتماعی خویش ودوستان قرارمی‌دادیم. اتحاد وهمبستگی را دراولویت طرح‌ها و نقشه‌های ممکن وقابل اجرا می‌گذاشتیم. ….

اتحاد ضامن پیروزی ماست باید متحد شویم!
اسماعیل ویسی: آزاد زمانی سالهای متمادی از دست اندرکاران و سازماندهنده‌گان اصلی برگزاری مراسم‌های اول ماه مه در شهر سنندج بوده‌اید. که بطور حتم دارای تجارب خاص با نتایج عملی  در تدارک و برگزاری مراسمات هستید. کلا قبل از برگزاری مراسم چکار می‌کردید؟
آزاد زمانی: جشن اول مه برای جنبش ما، پیام آورهمبستگی واتحاد طبقاتی است. با فرارسیدن اول ماه مه به اتحاد وهمایش طبقاتی دراین روز فکر می‌کردم. شعار «کارگران جهان متحد شوید» را سرلوحه کاروفعالیت اجتماعی خویش ودوستان قرارمی‌دادیم. اتحاد وهمبستگی را دراولویت طرح‌ها و نقشه‌های ممکن وقابل اجرا می‌گذاشتیم. علی‌رغم فضای سرکوب و اختناق شدید پلیسی راهکارهای ممکن را طراحی می‌کردیم. شخصا با فعالین ورهبران کارگری درمحل کار و زندگیشان رابطه‌ای مستحکم ودوستانه داشتم با آنها برسر اجرای برنامه‌های ممکن در این روز تبادل نظر و مشورت می‌کردم . با فعالین کارگری کمیته برگزاری مراسم اول مه را سازماندهی می‌کردیم ، براساس شرایط  و توانایی‌ها تقسیم کار می‌کردیم. ظرفیت‌ها ، امکانات و شرایط حاکم بر کاروزندگی اجتماعی کارگران و فعالین کمونیست را با دقت ارزیابی می‌کردیم. برای حفاظت از فعالین کارگری و کمونیست تلاش‌امان براین بود که بعد اجتماعی وعلنی برنامه‌ها را توسعه وگسترش دهیم.

با این هدف که مصونیت امنیتی رهبران و فعالین کارگری تامین شود.همیشه به چند طرح وبرنامه فکر می‌کردیم. پیش‌بینی اینکه اگردر یکی از برنامه‌ها ومراسم ها موفق نشدیم بدیل چه باید باشد. چند طرح را آماده بررسی ودرنهایت اجرا می‌کردیم. جوانب عملی شدن برنامه‌ها راارزیابی می‌کردیم. درمورد مطالبات اقتصادی وسیاسی کارگران چند ماه قبل از اول مه تا روز مراسم، سلسله بحث‌هایی را مطرح می‌کردیم. بحث و جدل درمورد قراردادها ، حقوق ودستمزدها ، بیمه و شرایط حاکم برمحیط کاروزندگی کارگران را دردستور اجرای فعالین کارخانه ها و محیط های کارگری می‌گذاشتیم. تلاش ما براین بود که توقعات کارگران را بالا ببریم. برای برگزاری مراسم اول مه فعالین کارگری در محل رهبری و هدایت بحث‌ها را به عهده می‌گرفتند. درمجامع عمومی وجلساتی که در محل کار و خارج از محل کار برگزار می‌شد،  باهم تبادل نظر وتصمیم گیری می‌کردند. درمورد قطعنامه‌ها وبیانیه‌های پیشنهادی اول مه توسط فعالین کارگری دربخشهای مختلف تبادل نظر میشد. نتایج همه جلسات به کمیته آورده می‌شد.کمیته جمع‌بندی مفصلی برسر رئوس مطالبات سیاسی و اجتماعی انجام می‌داد. قطعنامه وبیاننامه‌ی نهایی با توجه به مطالبات سیاسی وسراسری کارگران  تدوین وفرموله می‌شد. این قطعنامه‌ها  برای تصویب دراختیار فعالین دست اندرکار اول مه، مجامع عمومی و هیئت مدیره صنف‌های کارگری گذاشته می‌شد. پس از تصویب بعنوان یک قطعنامه واحد برای همه بخشهای کارگری درمراسم ها قرائت می شد.

درمقابل تلاش‌های ما، فشار ها و تهدیدات از طرف نهادهای وابسته به حکومت مانند شورای اسلامی کارخانه‌ها، خانه کارگری‌ها، حراست ونیروهای امنیتی بطور مدام بر فعالیت ما سنگینی می‌کرد. این نهادها سعی می‌کردند کارگران را به مراسم‌های فرمایشی و دولتی بکشانند وبارجزخوانی مسولین دولتی، این روز را ازسر بگذارنند. اما هرسال ما طرح‌های تازه‌تری را برای برملا کردن این ترفندهای زرد وارتجاعی به اجرا می گذاشتیم.

ازیک طرف تلاش جمعی ما فعالین اول مه متکی به اراده توده کارگران وزحمتکشان جامعه برای برگزاری هرچه باشکوهتر اول مه در جریان بود.ازطرفی دیگر، دستگاههای امنیتی ونهادهای دولتی امکانات و تبلیغات خود را بسیج میکردند که مانع برگزاری مراسم‌ها بشوند. درمیدان این کارزار اجتماعی- طبقاتی تا آنجا که به تجربه شهرهای کردستان برمی‌گردد ما هرسال مراسم‌هایی را در ابعاد کوچک وبزرگ  به انجام می‌رساندیم . همیشه نیروهای امنیتی وسرکوبگر غافلگیر می‌شدند. با ابتکار وکاردانی ما کمونیست‌ها  ترفندهایشان نقش برآب می‌شد. وقتی که با این وضعیت مواجه می‌شدند ناچار یا کوتاه می آمدند یا پس از آن دست به تعرض می‌زدند وتعدادی از فعالین را بازداشت می‌کردند که از فوت وفن فعالیت‌ها سردربیاورند. تلاش نیروهای دولتی براین بود که مانع تحرکات مداوم شوند. ما از رهبرانی چون فیشر، فویرنگل، اسپارتاکوس …، تا جمال چراغ ویسی‌ها  به اینجا رسیده بودیم. تاریخی به قدمت جامعه طبقاتی را پشت سرداشتیم. ما ازکارگران وبلشویک‌های انقلاب اکتبراعتراض و پراتیک کمونیستی را فرا گرفته بودیم. درهمین راستا پرچم سرخ اول مه رادر شهرهای کردستان برزمین جنگ علیه نظام سرمایه داری وجریانات ارتجاعی می‎کوبیدیم. تلاش ما براین بود که سنت جنبش اول مه را درشهرهای کردستان تقویت کنیم واستمرار بخشیم. رهبرانش را به جامعه بشناسانیم. پرچمش را به امید توده کارگر وستمکش جامعه تبدیل کنیم و درهمین جهت عملا گام‌های بزرگی را برداشتیم.

اسماعیل ویسی:  اشاره به بعد طبقاتی و همبستگی طبقاتی – احتماعی کارگران در مراسمات اول ماه مه نمودید. و میدانید که این روز تعلقی از لحاظ سازمانی وسیاسی به هیچ حزب سیاسی خاصی ندارد و روز همبستگی طبقا تی است . در تدارک این مراسمات  «گروه گرائی، فرقه گرائی و سکتاریسم سازمانی »  تا چه حد مانع و باعث می‌شد که کار پروسه تدارک نه تنها به کندی پیش برود، بلکه هم باعث کمتر باشکوهتر برگزار شدن مراسمات شوند؟ و در این راستا سازماندهندگان  چکار باید بکنند؟
آزاد زمانی:  لب کلام  «جشن اول مه» است، اول مه هیچ غل وغش دیگری را نمی‌پذیرد. اول مه با اعتراض وکیفرخواست طبقه کارگر علیه بردگی مزدی ، علیه نظام سرمایه‌داری معنا پیدا می‌کند. پرچم اول مه، رهایی کارگر از ستم واستثمار ودرنهایت رهایی بشریت را نمایندگی می‌کند. هرانسانی ویا هرجمعی که به آزادی وبرابری آحاد جامعه اعتقاد دارد، می تواند برای برپایی اول مه تلاش کند. عرصه‌ی مبارزه وسیع است.دشمن طبقاتی ما حاکمیت سیاسی و اقتصادی را اختاپوس‌گونه چسپیده است. جنگ با این هیولای استثمارگر بدون متحد شدن، بدون متشکل شدن و بدون  مبارزه درهمه عرصه های سیاسی واقتصادی غیر ممکن است. پرچم اول مه را باید دراین جهت به حرکت درآوریم . این روزها  باید به سراغ همسرنوشتان‌امان برویم. دست کارگران ورهبران کارگری را در دست یکدیگر بگذاریم. روحیه کار جمعی ومتحدانه راتقویت کنیم. از ابتکارهای تازه تری برای فائق آمدن بر ترفندهای حکومت سرمایه داران استفاده کنیم .فضای تبلیغی اول مه را با نو آوری واستفاده از امکانات موجود بالا ببریم.

توده مردم کارگر وزحمتکش جامعه را به برگزاری مراسم اول مه فرا بخوانیم. محل های علنی مراسم ها را به مردم  بطور مناسب اطلاع دهیم. اهمیت این جشن را در اوضاع سیاسی واقتصادی موجود  به دوستان وآشنایان گوشزد کنیم. ازتجربه رهبران و برگزاری مراسم درسال های گذشته استفاده کنیم. از تفرق وپراکندگی خود داری کنیم. واقعیت امر این است، ما از پراکندگی و فرقه بازی به جایی نمی‌رسیم. تا آنجا که به تجارب من از مراسم سال ۱۳۶۸ به بعد تا به امروز برمی‌گردد. فرقه‌گرایی و سکتاریسم چیزی بجز تشتت وپراکندگی نصیب طبقه کارگر و فعالین جنبش کارگری نکرده است. اول مه جشن همبستگی طبقاتی کارگران علیه نظام سرمایه داری‌ست. کمونیست‌ها منفعتی درتفرق سیاسی واجتماعی طبقه کارگر ندارند. هر انسانی که به آزادی وبرابری می‌اندیشد باید حول پرچم «کارگران جهان متحد شوید» دراین روز گرد آید. اول مه، روز اثبات حقانیت ایده‌ها و اندیشه‌های فرقه‌ای وفردی نیست. فعالین کمونیست ورهبران کارگری باید تمام نیرویشان را روی برگزاری مراسم‌های وسیع اول مه بگذارند هرکس ادعا یی دارد گوشه ای از مراسم را بگیرد. کاری را پیش ببرد که به نفع طبقه انسان رنجکش جامعه باشد. سراغ هم سرنوشت‌ها یش برود، آنها را به برگزاری مراسم تعقیب کند. هیچ فرد ومحفلی حق ندارد منفعت طبقاتی کارگران را دراین روز قربانی منفعت خویش سازد. تعلقات سیاسی واختلاف نظر درمیان کارگران طبیعی است اما نباید دخالت فعالین و سازمان‌دهند‌گان اول مه را محدود ویا مشروط  کند. اتحاد، ضامن پیروزی ماست، باید متحد شویم!

اسماعیل ویسی: بهترین خاطره ای که دارید چیست؟  که فکر میکنید اکنون می تواند برای سازمان‌دهند‌گان و فعالین کارگری و شرکت‌کنندگان حاوی تجارب عملی باشد؟
آزاد زمانی: خاطره‌ها یی که امروز برای فعالین کارگری می‌تواند جای تعمق باشد، مربوط به حال وهوای روزهای جهانی کارگر در سالهای ۱۳۶۸  تا ۱۳۸۶ است. اما بعد از برگزاری اول مه ۱۳۶۸ سرکوب گسترده فعالین کارگری شهر سنندج واعدام جمال چراغ ویسی رعب و وحشت بر جامعه حاکم شده بود. آن روزها ی بسیارسختِ سرکوب و بگیروببند، فکر کردن به  برگزاری اول مه، حتی برای برخی از دوستان هم مشکل بود.رژیم با دستگیری وسرکوب واعدام تلاش کرده بود بذر یاس ونا امیدی را درمیان فعالین کارگری وسیاسی بپاشد. تاحدی سیستم امنیتی و سرکوب دراین رابطه موفق شده بود. ما بعد از دوره طولانی زندان متوجه این وضعیت شده بودیم. با دامن زدن به فعالیت های توده‌ای وکارگری تلاش می‌کردیم که فضا را به نفع جنبش کارگری تا حد توان هدایت کنیم. درهمان وضعیت ودر گیرودار تلاش‌های ما کمونیست‌های کارگری، گرایشاتی براین باور بودند که دیگر حرف از جنبش کارگری و اول مه به جایی نمی‌رسد. برخی دیگر هم می‌گفتند در این شرایط نباید تندروی کرد و بحث رهبران علنی و مراسم علنی اول مه اشتباه است، عملی نیست. حتی براین باور بودند که نباید درمورد دستگیری فعالین کارگری «جنجال»  بپا کرد. برخلاف همه‌ی این “نمی‌شود ها” و “نباید کردها” و “نق‌نق کردن‌ها” و “قایم موشک بازی کردنها”  من اعتقاد داشتم که باید این جنگ اجتماعی را سازمان داد.

باید بحث فعالین کارگری ورهبران عملی را گسترش دهیم. باید اعتراضات کارگری را مستقل از نهادهای ارتجاعی ودولتی سازمان دهیم. باید اعتصاب کرد، تشکیلات کارگری درست کرد. همچنین باید اول مه را علنی برگزار کنیم. بعد ازیک دوره طاقت فرسا اما پر شوروشوق تعدادی از دوستان را قانع کردیم. دراین پروسه با فرا رسیدن اول مه  درسال ۱۳۷۴ «کمیته برگزاری مراسم  اول مه» را  به اتفاق هیئت مدیره سندیکای کارگران خباز تشکیل دادیم. این کمیته هرسال مراسم‌ها را هدایت می‌کرد واز فعالین بخش‌های دیگر کارگری یارگیری می‌کردیم. سال ۷۸ کمیته را به دیگر شهرهای کردستان گسترش دادیم. کمیته دراین مقطع مرکب بود از سه  نفر از هیئت مدیره سندیکای کارگران خباز سنندج ( رئوف کریمی ، خالد زمانی و حبیب ورمزیار ) ودونفر از کارگران نساجی کردستان “حسین احمدی” و… دراولین جلسه در محل سندیکای کارگران خباز تصمیم گرفتیم که با سایر شهرهای کردستان تماس بگیریم ورسما از فعالین کارگری بخواهیم که هم‌زمان مراسم روز جهانی کارگر را برگزار کنند.

از دبیر سندیکای کارگران خباز شهر بانه “مطلب کریمی” دعوت کردیم، او به سنندج آمد وسر چند وچون برنامه‌ها ومطالبات به توافق رسیدیم. دونفر از کارگران خباز شهر مریوان هم به کمیته دعوت شدند. پس از دوجلسه،  که یکی از آنها در دفترسندیکای وقت مریوان  “انجمن صنفی کارگران خباز” وجلسه دوم در محل سندیکای سنندج وهمزمان با مجمع عمومی کارگران خباز سنندج برگزار شد.

کمیته تدوین وتهیه قطعنامه و بیانیه‌های روز کارگر را به عهده من گذاشت.  پس از تصویب قطعنامه وبیانیه توسط مجمع عمومی سندیکا، نوبت تصویب در تشکل های کارگری شهرهای دیگر بود، که  من و یکی از اعضای سندیکای کارگران خباز بعنوان نماینده کمیته برگزاری به شهر سقز رفتیم وآنجا با هیئت مدیره وقت سندیکای کارگران خبازجلسه گرفتیم . دوروز درسقز ماندیم. صرف نظر از بحث‌ها و گفتگوهای زیاد با محمود صالحی، محمد محمدی ، عطا سلیمی، ابوبکر خوش‌پیام، وچند نفر دیگر از فعالین کارگری  برسر مراسم و چگونگی آن وتصویب قطعنامه‌ی اول مه در سندیکای کارگران خباز سقز بحث وتبادل نظر کردیم. همه با برگزاری مراسم کارگری مستقل از نهادهای دولتی موافق بودند. نهایتا قطعنامه وبیانیه آنجا هم به تصویب رسید. قطعنامه با مهر وامضا نمایندگان برای انتشار در اول مه آماده شد. یک تراکت برای اول مه تهیه کردیم. تقریبا اکثر مراکز ومحلات کارگری را تحت پوشش تراکت‌ها و شعارها قراردادیم . با رانندگان مینی‌بوس‌ها وسرویس‌های کارگران کارخانه شاهو و کارخانه نساجی رابطه دوستانه‌ای داشتیم  هرروز صبح زود که کارگران را سوار می‌کردند، گروه تبلیغ بعنوان شاگرد مینی بوس کارگران را تا کارخانه همراهی می‌کردند و اوراق را درمیان آنها توزیع می‌کردند.

تا روز نهم اردیبهشت همه کارها طبق برنامه‌های ازپیش تعیین شده به اتمام رسیده بود. به کامیاران رفتم وبعد از ظهر من به محل کارم درسنندج  درمیدان آزادی برگشتم. رئوف کریمی و حبیب ورمزیاری آمدند وگفتند از اداره اطلاعات فشار آورده‌اند که نباید کارگران درخیابان فردوسی مقابل دفتر سندیکا تجمع کنند، گفتند که  این کار غیر قانونی است وتهدید کرده‌اند که سرکوب می‎کنند.

ده دقیقه بعد از رفتن رئوف و حبیب دو اکیپ از نیروهای اداره اطلاعات به محل کارمن حمله کردند، من اعتراض کردم و آنها گفتند نامه دادستانی دارند وحشیانه به ضرب وشتم پرداختند. کوشش پدرم و مردم درخیابان برای رهایی من از چنگ آنها به جایی نرسید. بیشترازده نفر از ماموران اطلاعاتی وانتظامی در خیابان حسن آباد مرا با مشت ولگد وباتم کلافه کردند. مردم اعتراض کردند ولی عملیات را چنان طراحی کرده بودند، که فورا مرا از محل ربودند. در ماشین سرم رابا فشار زیر صندلی فروکردند. تا حیاط اداره اطلاعات بیهوش شدم، آنجا دوباره که به هوش آمدم سراغم آمدند ویک مقداری آب سرد روی سرم ریختند. از سرما ودرد شدید می‌نالیدم، دستانم را با دستبند بسته بودند. انگشتم را شکستند و گفتند: «پدرسوخته می‌خواهی حکومت کارگری تشکیل بدی ؟، قطعنامه وبیانیه می‌نویسی ؟ دادگاهی محمود صالحی یکی از خرابکاران وایادی بیگانه را محکوم می‌کنی ؟»
بعد از چهار پنچ ساعت ضرب وشتم توسط تیم بازجویی ازمن خواستند که به محمود صالحی زنگ بزنم وبگویم که به خاطر مسایل امنیتی مراسم اول مه را برگزار نمی‌کنیم و همه برنامه‌ها کنسل است. هرکاری کردند قبول نکردم. برادرم شیرزاد را آوردند، آنچنان کتکش زدند که خون از گوشهایش جاری شد، گوشش را له کردند.

آنها همه حساب‌هایشان را کرده بودند که مراسم را با بازداشت ما وتهدید فعالین مهار کنند. درحالیکه ما قبلا با اعضای کمیته به توافق رسیده بودیم که درهرشرایط حتی اگر تعدادی هم دستگیری دادیم، مراسم‌ها برگزارشود و مراسم‌ها را تبدیل به اعتراض برای آزادی دستگیر شده‌گان کنیم.
تا روز بعد ساعت حدود ده صبح به بازجویی واذیت کردن ادامه دادند. بعد متوجه شدم که مراسم ها انجام شده است. درسقزمحمود را بازداشت وناچارا ایشان را آزاد کرده بودند، که به مراسم برگردد. درسنندج مراسم درمحل سندیکا انجام شده بود. نیروهای امنیتی به تجمع کننده گان در مقابل سندیکا وجلو بانک ملی خیابان فردوسی حمله کرده بودند. چند نفراز کارگران خباز را بازداشت کرده بودند. اما مراسم با وجود تدابیر شدید امنیتی انجام شده بود. یادم هست عکسی از پلاکارد داخل سندیکا که روی آن نوشته شده بود  «کارگران جهان متحد شوید » را بازجو با دوربین دیجیتالی آورده بود میگفت «این خط شماست این پلاکارد را تو نوشتی، کارگران سندیکا به ما گفتند این خط شماست ». این خبر که پلاکارد را نصب کرده بودند مرا خیلی خوشحال کرد و دردهای ناشی از شکنجه و اذیت کردن آنها را کمتر احساس می‌کردم . عکس را که دیدم انرژی گرفتم احساس کردم که ما موفق شدیم.

آن روز مردم سرخیابان حدفاصل بانک ملت ودرب سندیکا تجمع کرده بودند ودرمحل سندیکا مراسم شروع شده بود که با برخورد نیروهای امنیتی چند نفر دیگر از کارگران معترض بازداشت شده بودند.
قطعنامه ها وبیانیه ها درهمه‌ی مراسم‌ها طبق قرارهای قبلی کمیته ایراد شده بود درسقز محمد عبدی قطعنامه را درمحل سالن کاوه ایراد کرده بود و فعالین کارگری مراسم‌های متنوعی را اجرا کرده بودند.
بازجوها آمدند گفتند «پدرسوخته کارخودت را کردی. تو که می‌گفتی خبر نداری ومراسمی انجام نمیشه، پس این الم‌شنگه تو سقز وبانه و مریوان راه انداختی چیه ؟»

از اولین مراسم اول مه ۸ اردیبهشت  ۱۳۶۸ در آبیدر سنندج  ویازدهم اردیبهشت سالن تختی تا هم اکنون بیشتر ازدو دهه می‌گذرد. راهی پر فراز ونشیب را پشت سرگذاشته‌ایم. مراسم‌های عظیمی را بطور مستقیم وهمراه رهبران عملی و خوشنام جنبش کارگری در شهرهای کردستان وسایر شهرهای ایران سازماندهی کرده وعملا نقش بازی کرده‌ام . افتخار می‌کنم که قطعنامه‌ها وبیانیه‌ها و اسناد این دو دهه از مبارزه طبقاتی را درکردستان تدوین کرده‌ام، بخش‌های عمده‌ای از مبارزات جمعی وفعالیت‌های کارگری را رهبری کرده‌ام . بدون شک همدلی ، اتحاد وکاردانی رهبران وفعالین کارگری یکی از نقاط قوت مبارزه جمعی ما بوده است وباید این اتحاد وهمدلی را درجنبش کارگری ایران گسترش دهیم.

اسماعیل ویسی: ارزیابی شما از مراسم اول مه سال ١٣٩٠در ایران وبطور معین در شهر سنندج چیست؟ به نظر شما، نقاط قوت و ضعف یا درس های آموزنده اول مه پارسال برای کارگران کمونیست، رهبران عملی ودست اندرکاران برگزاری اول مه کدام ها هستند ؟

آزاد زمانی : اول ماه مه پارسال، درشرایطی برگزار شد که سرکوب، تعقیب، بازداشت، ارعاب و زندانی کردن فعالین کارگری توسط ارگانها ونهادهای سرکوبگر حکومت اسلامی سرمایه‌داران درجریان بود. در طول سال، بطور مدوام مبارزات و اعتراضات اجتماعی کارگران سرکوب می‌شد، فعالان تشکل‌های موجود کارگری بازداشت می‌شدند، به بهانه‌های مختلف برای آنها پرونده سازی شد. فعالان کارگری در شهرهای مختلف محاکمه و زندانی شدند. رهبران کارگری، تشکل‌های صنفی، تشکل‎های کارگری واعتراضات اجتماعی‌اشان مورد هجوم دستگاههای امنیتی قرار گرفتند. تعدادی از فعالین کارگری متشکل در سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه زندانی و محاکمه شدند. تعدادی از فعالین سرشناس اول مه و اعضای تشکل اتحاد آزاد کارگران ایران در سنندج  بازداشت، محاکمه و زندانی شدند. تعدادی ازاعضای کمیته هماهنگی بازداشت شدند. فعالین کارگری در شهر تبریز محاکمه و زندانی شدند.این موارد تنها گوشه‎هایی از فشار و تهدید سیستماتیک علیه فعالین جنبش کمونیستی کارگری ودست اندرکاران اول مه در ایران را بیان میکند.

اما علی‌رغم این وضعیت، شبکه رهبران عملی ، کارگران کمونیست و دست اندرکاران اول مه،  فعالیتهای گسترده‌ای برای برگزاری اول مه در دستور کار خود داشتند. وجه مشترک این تلاش ها برگزاری اول مه بود. اما سنت‌ها وروشهای متفاوتی در روند برگزاری مراسم های اول مه ، همانند دیگر عرصه‌های کارو فعالیت اجتماعی  تاثیرات عملی خود را برجای گذاشتند. درنهایت دوگرایش مهر نقش و تاثیر خود را بر اول مه سال ١٣٩٠ زدند، که برای دست اندرکاران اول مه در سال جاری وآینده جای تامل و دقت است. بطورمعین، این تفاوتها از همان روزها و در اولین جلسات تدارک برای برگزاری اول مه در محافل و جمع‌های کارگری خود نمایی کرد. دوسنت متفاوت با دو راهکار متفاوت که نتایج عملی متفاوتی را به دنبال داشت. یک گرایش بر برگزاری مراسم‌های غیرعلنی و درشکل تجمع‌های محدود تاکید داشت. صرف نظر از صداقت، تلاش و نیت فعالان این گرایش، جغرافیای تلاش آنها و کارکرد این سنت در میدان عمل، به خط کردن جمع هواخواهان یک گرایش فکری در یک مراسم خاص و انعکاس اخبار آن وتعمیم آن به کل جامعه بود.
درمقابل، گرایش دیگری تلاش می‌کرد که مراسم اول مه به محیط‌های کوچک و محافل غیرعلنی محدود نشود. استدلال این گرایش این بود که اول مه یک سنت اجتماعی است به کارگر و زحمتکش جامعه تعلق دارد. اول مه انعکاس یک امر و پدیده  طبقاتی اجتماعی است. اول مه نمی تواند در قالب یک مناسک فرا اجتماعی دنبال شود. هدف از اول مه اعلام جنگ طبقه کارگر در صحن جامعه علیه وضع موجوداست. مراسم این روز در هر شکل وابعادی باید رنگ وبوی طبقاتی اجتماعیش را به نمایش بگذارد و احاد جامعه را متوجه خود کند. این گرایش در نهایت بر برگزاری اول مه در سطح علنی و در داخل شهرها و مراکز عمومی وکارگری تاکید کرد. این گرایش در میان کارگران به گرایش شورایی موسوم است.

بلاخره ، پس از رایزنی‌های فراوان میان فعالان و دست اندرکاران اول مه  در شهرهای ایران و درکردستان متاسفانه نتایج موفقیت‌آمیزی برای برگزار در ابعاد وسیع حاصل نشد. علاوه براین، در سال گذشته مراسم اول مه در شهرهای دیگر ایران یا برگزار نشد یا اینکه در شکل محافل کوچک و غیرعلنی برگزار شدند.

اما در کردستان و بطور معین در سنندج دو گرایش برای برگزاری اول مه  نقش بازی کردند. نتیجه وحاصل کار در گزارشات ومراسم های اول مه سال ٩٠ خود را نشان داد. روز جمعه، قبل از روز جهانی کارگر یک مراسم که کمیته هماهنگی در راس آن بود تلاش کرد در محلی بنام هفت آسیاب در کوه آبیدر و بیرون از شهر اول مه را جشن بگیرد که با دخالت پلیس این مراسم  برگزار نشد.
روز اول مه در شهر سنندج فعالین شورایی به اتفاق کارگران خباز، جوشکاران شهر ک صنعتی و تعدادی از کارگران کارخانه‌ی شیر سنندج مراسم های متنوعی برگزار کردند. برجسته ترین آن تجمع اول مه در مرکز شهر سنندج و مقابل حمام خان بود، که با به اهتزاز در آوردن پرچم کارگران جهان متحد شوید برگزار شد. کارگران دراین مراسم به اتفاق مردم شهر اول مه را جشن گرفتند و قطعنامه‌ی کمیته اول مه  کارگران سنندج در پایان مراسم در میان مردم شهر قرائت شد.

هر دو مراسم در شهر سنندج با هدف برگزاری اول مه در دستور فعالان و دست اندرکاران اول مه بود، اما راهکارها و سنت‌های متفاوتی در میان بودند. تلاش برای برگزاری یک مراسم متحدانه و گسترده درسطح شهر به انجام نرسید. نقطه ضعف این مراسم‌ها تفرق و عدم شرکت وسیع کارگران در این مراسم‌ها بود. بخش های وسیعی از کارگران و مردم شهر سنندج در مراسم ها شرکت نکردند. دوستانی که اعتقاد داشتند مراسم را بیرون از شهر و دور از چشم دستگاه‌های دولتی انجام دهند، برعکس تصور آنها، پلیس ودستگاه دولتی موفق شد که اولا این تلاش را به خارج از شهرها براند. دوما زمینه تعرض و بازداشت شرکت کننده‌گان این مراسم محدود را فراهم کند. ممانعت پلیس از مراسم هفت آسیاب و بازداشت تعدادی از فعالان کارگری قبل از روز اول مه به ایجاد فضای ارعاب در میان کارگران ومردم شهر کمک کرد. مردم ترسیدند وکمتر در مراسم روز اول مه شرکت کردند. حتی اگر مراسم بدور از چشم دستگاه‌های دولتی انجام می‌شد برگزاری چنین مراسمی به خاطر  اینکه فرصت برای دخالت گسترده‌ی کارگران و مردم شهر در آن فراهم نبود، نمی توانست مراسمی  موفق باشد.
اما مراسم مرکز شهرسنندج، یک مزیت داشت آنهم این بود که  فعالین آن از مصونیت اجتماعی بالاتری برخوردار بودند. مراسم و مطالبات مطرح شده برای کارگران و مردم حاضر در مراسم ملموس و قابل دسترس شد. این سنت نشان داد به نیروی اجتماعی کارگران و مردم شهر متکی است. این سنت به لحاظ تاریخی  تجربه‌های درخشانی را در برگزاری اول مه‌ها دارد. خود برگزاری علنی و آشکار در میان مردم شهر یک نقطه قدرت اجتماعی برای رهبران عملی، کارگران کمونیست و جنبش کارگری است. تقویت این جنبش و این سنت میتواند زمینه گسترش تحرکات کارگری اجتماعی را برای کسب مطالبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کارگران فراهم کند. همچنین  می‌تواند توجه و حمایت جامعه را به خود جلب کند‌. در یک کلام سنتی متکی بر اراده‌ی اجتماعی کارگران ومردم زحمت‌کش جامعه است. مزیت این سنت رویکرد اجتماعی وعلنی  برای برگزاری مراسم اول مه است.

اسماعیل ویسی: روز جهانی کارگر، اول مه ١٣٩١ در راه است، کدام سنت و کدام رویکرد اجتماعی  برای برگزاری اول مه می‌تواند کارساز باشد ؟
آزاد زمانی، برای ما کمونیست‌ها،  برای دست‌اندرکاران و رهبران عملی ، کارگرانِ کمونیست درایران که تحت شرایطی بسیار سخت و نامساعد برای برگزاری اول مه تلاش کرده‌ایم  و تلاش می‌کنیم، بکارگیری و آموختن از تجربه‌های عملی اول مه اهمیت بسزایی دارد. «کدام تجربه‌ها موفق بوده است؟!»، «کدام‌ها ناکام مانده است؟!» و دستاوردهای موفق را باید دوباره در دستور کار بگذاریم. از ندانم‌کاری‌ها و اشتباهات پرهیز کنیم. از کشمکش‌های فرقه‌ای و غیراجتماعی باید پرهیزم کنیم. به اراده اجتماعی کارگران اتکا کنیم . به تشکل‌های کارگری و اجتماعی اتکا کنیم. دست کارگران وهم سرنوشتانمان را در دست هم بگذاریم. سراغ کارگران بخش‌های صنعتی و کارگری جامعه برویم و آنها را در مراسم‌ها دخالت بدیم. مقایسه تجربه‌های عملی تا کنونی نشان میدهد  که  کدام سنت به نفع جنبش طبقه کارگر است، به نفع جنبش آزادی‌خواهی و برابری‌طلبی است و آن سنت را بایست دنبال کرد. قطعنامه‌ها و بیانیه‌های اول مه را باید از دل مجامع عمومی کارگران  بیرون آوریم.

این قطعنامه‌ها باید بیان کننده‎ی  شرح حال وتوقعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی طبقه کارگر در جامعه و در سطح بین المللی باشد. از همین امروز “پیک‌های اول مه” را برای اطلاع رسانی وبرپایی مجامع عمومی کارگران وتصمیم گیری بر سر برگزاری اول مه درهمه مراکز کارگری و صنعتی سازماندهی کنیم. مجامع عمومی کارگران می‌توانند نمایندگان خود را برای کمیته برگزاری اول مه انتخاب کنند. کمیته‌های اول مه در شهرها باید از نمایندگان بخش‌های متنوع کارگری تشکیل شده باشد. کمیته‌های اول مه را نباید تنها به محافل کوچک تقلیل داد. باید سعی کرد که  دخالت مستقیم کارگران ومردم زحمتکش در مراسم‌ها فراهم شود. تلاش برای برگزاری مراسم های علنی در مراکز عمومی و شهری مهم است.  متحد کردن وتامین مشارکت هرچه وسیعتر توده‌های مردم  برای حمایت از رهبران ودست اندرکاران اول مه بسیار با اهمیت است. کارگران کمونیست و رهبران عملی  باید توازن قوای موجود را با دقت و درایت اجتماعی خویش تشخیص دهند. راهکارهای ممکن را بررسی کنند و اول مه را با قدرت اجتماعی کارگران و جامعه سازماندهی ومهیا کنند.

آزاد زمانی

ارسال دیدگاه