حسام دست پیش: نوروز و معانی آن برای کردها

آنچه در پایان می توان گفت این است که نوروز برای کردها تنها به معنای آغاز فصل جدید در طبیعت و سالی جدید نیست، بلکه در نوروز معنایی نهفته است که به شیوه ای نمادین و عملی کردها را در مبارزه هویتی خود همراهی کرده است. ….

بی بی سی وبلاگ:

حسام دست پیش استاد علوم سیاسی دانشگاه صلاح الدین اربیل در شمال عراق است

با نگاهی به آنچه در کردستان ترکیه، عراق و سوریه در ایام نوروز روی می دهد مرا واداشت تا به دنبال سوالی بگردم که مگر این نیست که نوروز را باید همچون تازه شدن سال بنگریم؟
مگر جز این است که نوروز بیشتر بیانگر بهار طبیعت و آغاز سالی دیگر است؟ یا آیا نوروز می تواند با توجه به شرایط جوامع معنایی متفاوت هم تولید کند یا بستری برای استنباط معنایی دیگر باشد؟

آنچه در رابطه با نوروز گفته می شود، داستان یا افسانه طغیان کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم ضحاک بود. پس فارغ از معنای بهار طبیعت می توان اینگونه استنباط کرد که نوروز می تواند حامل این معنا هم باشد که نیروی لازم را جهت طغیان علیه حاکم مستبد در خود مستتر کرده است. به عبارت دیگر نوروز در بطن خود حامل گفتمان انقلابی است که انقلاب آن همگام با انقلاب در طبیعت آغاز می شود ( اگر بهار را انقلابی در برابر زمستان فرض کنیم). اما سوالی که فرض ما می تواند به همراه داشته باشد این است که آیا کاوه آهنگر برای آزادی به پا خاست یا رهایی؟

تفاوت معنی که در بیان آزادی و رهایی می توان عنوان کرد این است که آنچه در فلسفه آزادی مطرح است، اساسا تلاشی است برای آزادی فردی در جامعه ای با جغرافیایی تعریف شده که در آن رابطه فرد با حاکم مطرح است. در حقیقت، آزادیخواهان تلاش می کنند که آزادی های سلب شده از طرف حاکم مستبد را بدست آورده و همواره در صدد هستند که آزادی از قید و بندهای حاکم مستبد را برای شهروندان به ارمغان بیاوردند.
اما در مقابل، مفهوم رهایی وجود دارد. اگر اندکی مارکسیستی به موضوع نگاه کنیم، آنچه در گفتمان مارکسیستی از آن به عنوان رهایی نام برده می شود در واقع گسستن زنجیرهای استثمار است که تنها به جامعه ای محدود نمی اندیشد، بلکه جهان وطن است. اما آنچه می تواند همین مفهوم را برساند این است که رهایی بیشتر رها شدن از اسارت است. اسارتی از جنس گسستن قید و بندهایی که فرد یا جامعه در آن گرفتار شده است.

تفاوتی که در رابطه با این دو مفهوم بیان شد در واقع زمینه ای بود برای ارتباط مستقیمی که با موضوع نوشته ما دارد. کردها و جنبش سیاسی آن که از آن به عنوان جنبش رهایی بخش یاد می شود، بنا را بر رهایی گذاشته و سعی دارند که از این طریق معنای لازم جهت به حرکت درآوردن مردم را جستجو کنند. البته باید اشاره کرد که این تنها کردها نیستند که از مبارزات آنها به عنوان جنبش رهایی بخش یاد می شود، بلکه به اغلب مبارزات سیاسی که عمدتا در دهه ۵۰ به بعد در کشورهای آسیایی و آفریقایی که از سلطه استعمار بریتانیا، فرانسه و غیره به ستوه آمده بودند، اطلاق می شد.
یکی دیگر از دلایلی که این جنبشها را رهایی بخش نامیدند به نقشی است که هویت در ساختار گفتمانی این جنبشها ایفا می کند. چرا که آنچه هویت به معنای قومی یا ملی آن جستجو می کند، رهایی از قید و بند هویت غالب است.

پس با این مقدمه به سراغ کردها برویم و نشانه ها یا معنایی که آنها از نوروز استنباط می کنند را بیابیم.

سرود نوروز در کردستان
اگر کسی با سرود یا شعر نوروز استاد “پیرمرد” که به سرود نوروز در کردستان تبدیل شده، آشنایی داشته باشد، متوجه خواهد شد که از همان مصرع دوم با مفاهیم انقلابی شروع می شود. این شعر در مصرع دوم از خون شهیدان سخن به میان می آورد و با تشبیهی که از طبیعت الهام می گیرد سعی می کند آن را برای کردها معنادار کند. در مصرع دوم از آتش مدد می گیرد که چنان نیرویی به جوانان بخشیده که مبارزه و مردن را همچون عشقی به جان می خرند. در مصرع بعدی به نقش زنان در مبارزه کردها اشاره می کند که از آن به عنوان نمونه‌‌های بی‌مانند یاد می کند و در آخر یادآور می شود که نباید برای شهیدانی که در راه وطن کشته شده اند گریست و نباید آنها را مرده فرض کرد، چرا که در دل مردم جای دارند.
در طول ایام نوروز این سرود را که زمانی با صدای حسن زیرک ضبط شده را می‌توان در کوچه پس کوچه های مناطق کردنشین شنید. اما در این میان نوروز امسال کردستان ترکیه شاید بهترین نمونه ای باشد از قدرت و توانایی نوروز در انسجام یا همبستگی که این جشن می تواند برای جامعه کرد به ارمغان بیاورد.

حال سوالی که می توان پرسید این است که پس بهار طبیعت کجای این سرود همه گیر نهفته است؟
همچنان که قبلا اشاره شد جنبش سیاسی کردها به جنبش رهایی بخش موسوم شده است. این رهایی بخشی بخصوص در کردستان ترکیه، عراق و سوریه بسیار هویدا و آشکار است. زیرا کردها و هویت غالب در این کشورها یعنی ترکها و عربها (در ترکیه و عراق) هیچ قرابت تمدنی و معنایی با هویت کردها و مخصوصا نوروز ندارند.

پس نوروز بطور طبیعی به کارناوالی تبدیل می شود که هدف برجسته کردن هویت مغلوب است و تلاشی است تا از معنای رهایی بخشی که نوروز و سرود آن تولید می کند، نهایت استفاده را بکنند. دیگر جشن‌ها که عمدتا جشن‌های مذهبی در آن کشورهاست، کردها و هویت‌های غالب تقریبا مشترک هستند، بطور طبیعی از این توانایی برخوردار نیست که به حرکت توده‌ها کمک کند. اما در نمونه نوروز این امکان کاملا وجود دارد و نمونه بارز آن را در کردستان ترکیه هر ساله مشاهده می‌‌کنیم.

نوروز و کردستان ترکیه
تضاد هویتی کردها و نقشی که نوروز در کردستان ترکیه داشته تنها مربوط به امروز نیست. از زمان خیزش پ.ک.ک به عنوان حزبی هویت مدار در کردستان ترکیه همیشه تلاش شده که از نوروز و معنای نمادینی که می تواند تولید کند در جهت به حرکت درآوردن کردها استفاده کنند. در این مسیر چندین نفر در سالهایی که مراسم نوروز در ترکیه ممنوع بود خود را در اولین روز نوروز به آتش کشیدند تا دولت ترکیه را ناچار کنند که مراسم نوروز را آزاد کند. در این کشمکش ترکها حتی تلاش کرده اند که افسانه کاوه آهنگر را هم به افسانه ای ترکی تبدیل کنند که به گفته آنها کاوه از کوههای آناتولی است.

به هر صورت نوروز در کردستان ترکیه معانی رهایی بخشی را جستجو می کند تا از این طریق قدرت هویت غالب را متوجه توانایی های جامعه مغلوب سازد.

کردستان عراق و نوروز
از طرف دیگر داستان نوروز و نقش آن در هویت کردی در عراق که زمانی به وسیله عربهای سنی اداره می شد دست کمی از ترکیه ندارد. هر چند که نزدیک به ۲۱ سال از تاسیس حکومت اقلیم کردستان عراق می گذرد، اما هنوز رهبران کرد و جامعه کرد از نوروز به عنوان سرمایه ای ملی نام می برند که آنها را از عراق سنی و شیعه جدا می کند.
از همان روزهای نخستین نوروز تمام وسایل ارتباط جمعی لحظه به لحظه به پخش سرود نوروز می پردازند. اما حال که کردستان قادر است که خود را به شیوه ای فدرال اداره کند، اختلاطی از مصرع اول و بقیه مصرعها را بیشتر مدنظر قرار می دهند. در مصرع اول پیر مرد یادآور می شود که نوروز جشنی کهن و از آن کردهاست.

در ایام نوروز تحلیلگران، هنرمندان و سیاستمداران در گفته‌های خود قبل از هر چیز به کردها یادآور می شوند که آنها دارای ریشه ای عمیق تمدنی هستند که یکی از نمادهای آن نوروز است. اما زمانی که نوبت به چالش آنها با حکومت مرکزی می رسد، مفاهیم انقلابی و رهایی بخشی آن با این عنوان که کردها از زمانهای گذشته مردمانی بوده اند که ظلم و ستم را قبول نکرده و همواره برای رهایی خود تلاش کرده‌اند، را برجسته می‌سازند.
از نقشی که نوروز در کردستان عراق ایفا می کند می توان به دو نقش عمده اشاره کرد: یکی با یادآوری پایگاه تمدنی نوروز می خواهند که پیامی مستقیم و غیر مستقیم را به طرف‌های مربوطه برسانند که ما به واسطه مبانی تمدنی کهنی که داریم ناچار نیستیم که در قالب و چارچوبی که شما می پسندید زندگی کنیم و از طرف دیگر از مفاهیم انقلابی جهت همبستگی جامعه کرد بهره می برند.

انکار شدگان و نوروز
طرف دیگر صاحبان نوروز کردهای سوریه هستند. شاید شرایط سوریه برای همگان آشکار باشد. یکی از طرفهای معادلات سوریه کردها هستند که برای چندین دهه حتی از حقوق شهروندی برخوردار نبوده اند. حال با شرایطی که آنها از لحاظ هویتی دارند، بطور طبیعی نوروز از میزان توانایی بالایی برخوردار خواهد بود که آنها را به حرکت درآورد.

به واسطه تضاد و تفاوت هویتی عمیقی که آنها با عربها دارند، تقریبا وضعیتی مشابه کردهای ترکیه دارند. پس نوروز هم برای آنها تنها عبارت نخواهد بود از دید و بازدید سال نو، بلکه فرصتی را فراهم خواهد کرد که به کارناوالی هویتی تبدیل شود تا بشار اسد را به روزهای آخر خود نزدیک کند. هر چند که اینگونه نیز شده، به شکلی که این روزها کردستان سوریه به میدانی اعتراضی تبدیل شده که نوروز هم به میزان شدت آن افزوده است.

کردستان ایران و نوروز
در آخر تنها کردستانی باقی می ماند که کردستان ایران است. کردستانی که از لحاظ تمدنی و جشن نوروز با هویت غالب تفاوت قابل ملاحظه ای ندارد. تنها تفاوتی که می توان پیدا کرد در معنایی است که نوروز برای کردها و هویت غالب دارد. هویت غالب، نوروز را بیشتر به نو شدن طبیعت گره می زند و در این رابطه سعی می کند که ماهیت فرهنگی آن را برجسته سازد و از این طریق هویت فرهنگی خود را از دیگر هویتهای دیگر منطقه برجسته سازد.

از لحاظ هویت سیاسی نوروز، وجهی از معنای این جشن برای بخشی از ایرانیان اهمیت دارد که اپوزیسیون جمهوری اسلامی هستند. در این رابطه آنها تلاش می کنند که مفهوم آزادی را از نوروز استنباط کرده و به مخاطبان خود بگویند که نظامی که ایران امروز را اداره می کند، نظامی ضحاک گونه است که آزادیهای شما را سلب کرده است. پس این وجهه از معنای نوروز مورد اهمیت قرار می گیرد با این استدلال که ایرانیان از زمان های گذشته هرگز قدرت حاکم ظالم را قبول نکرده اند.

در طرف دیگر کردها قرار دارند که خود را به عنوان هویت مغلوب قلمداد می کنند و با این استدلال که هیچ نشانه ای از هویت آنها در قالب سیاسی و فرهنگی در کشور دیده نمی شود، پس بطور طبیعی معنای مقاومت گونه از نوروز در مرکز توجه آنها قرار می گیرد. از نمونه های این نوع خوانش یا عملکرد را می توان از رفتار آنها یافت، زمانی که بواسطه کوهستانی بودن مناطق کردنشین سعی می کنند با برافروختن آتش در قله های کردستان، از شعله‌های آتش به مانند نمادهایی استفاده کنند که سیستم سیاسی را از هویت خود آگاه سازند. هر چند احزاب سیاسی و فعالان کرد سعی کرده اند که از نوروز در جهت حرکت توده ها استفاده کنند.

اما این تلاشها هنوز نتوانسته به همان میزان که در کردستان ترکیه موفق شده، جامه عمل به خود بگیرد. پس بیشتر حالتی نمادین به خود گرفته که تا به حال نتوانسته حرکت عمده جمعی را در پی داشته باشد. البته یکی از دلایل این امر را می توان در ابهام یا پیچیدگی که در هویت ایرانی و کردی وجود دارد، جستجو کرد.

آنچه در پایان می توان گفت این است که نوروز برای کردها تنها به معنای آغاز فصل جدید در طبیعت و سالی جدید نیست، بلکه در نوروز معنایی نهفته است که به شیوه ای نمادین و عملی کردها را در مبارزه هویتی خود همراهی کرده است.

ارسال دیدگاه