تقی روزبه: چگونه سالی؟!

بنظرمی رسد سال مخاطره آمیزی در پیش رو داشته باشیم و لاجرم بهمان میزان سالی با مسؤلیت سنگین برای همه مدافعان آزادی و برابری اجتماعی. ….
چگونه سالی؟!
تقی روزبه

بنظرمی رسد سال مخاطره آمیزی در پیش رو داشته باشیم و لاجرم بهمان میزان سالی با مسؤلیت سنگین برای همه مدافعان آزادی و برابری اجتماعی.
سالی که سپری شد دستخوش برخی تحولات و دگرگونیهای داخلی و بین المللی مهمی بود که در بطن خویش پرورش دهنده سمت و سوی رویدادهائی است که سال جدید آبستن آن است. در آستانه سال نو نگاهی به سرخط برخی از آنها بیافکنیم:

الف- بدون مبالغه باید گفت که بر خلاف آنچه که در ظاهر بنظر می رسد و علیرغم  شواهد و تبلیغاتی که توسط رژیم صورت می گیرد، مهمترین موضوعی که در طی سالهای اخیر ذهن سردمداران جمهوری اسلامی را بخود مشغول کرده و در عمل مضمون عمده تلاش های آنها را تشکیل می داده است، همانا  خطر شورش و نافرمانی مردم، و اقدامات پیشگیرانه و یا تدارک برای مواجه با آن بوده است. و بر همین اساس دفع خطر از درون مهمترین اولویت استراتژیک رژیم را تشکیل می داده است. البته رژیم در چنته اش جز ابزار سرکوب فراگیر برای خفه کردن هر نوع شعله های اعتراضی وبیش ازآن خشکاندن هرنوع بسترها وامکاناتی که می توانسته است زمینه ساز شکل گیری تجمعات اعتراضی  وتصعید بحران  باشد،نداشته است.بنابراین بطورکامل تهی از سیاست جلب رضایت شهروندان،یعنی آنچه که درجهان امروزیکی ازشروط پایه ای بقاء ودوام دولتها(سلطه مبتنی برتوافق اجتماعی) محسوب می شود،بوده است.

جمهوری اسلامی اگرتاچندسال پیش می توانسته است بنابدلایلی ادعای همراهی مردم را داشته باشد،اما اکنون مدتی است که بطورکامل درمیان اکثریت بسیاربزرگی ازاقشارمختلف مردم منزوی شده،وهرچه ازپول وسرمایه دارد صرف حفظ خود ومقابله با خطرشورش وبقول خودش تؤطئه ها ومیلیتاریزه شدن می کند.اکنون هزینه های دغدغه حفظ خود به مثابه اولویت نخست وی مهمترین بیلان رژیم را تشکیل می دهد.دراین رابطه یکی ازمهمترین دغدغه های رژیم درسال گذشته برگزاری باصطلاح  انتخابات صددرصد نمایشی (و با بازی گران سخت گزین شده)، با اجتناب ازهرنوع وسوسه داغ کردن تنورانتخابات بوده است. البته تعدد معضلات فراتراز”انتخابات”بوده وشامل کنترل هر حوزه  وروزنه ای می شده است که درآن بیم سربازکردن  پتانسیل انفجاری نهفته دراعماق،می رفته است. سرکوب هرگونه تشکل ونهاد وشبکه  مستقل وحتی نیمه مستقل وشبه مستقل دردانشگاه ها وبستن هر روزنامه ای که خارج ازتمایل حاکمیت دست ازپا خطا کرده باشد  وکنترل اینترنت واس ام اس ها وتلاش برای باصطلاح ایجاد اینترنت ملی برای کنترل بهتروارسال مداوم پارازیت و…..برای  به حداقل رساندن  خطوط ارتباطی جنبش ها و ایجاد اختلال در ارتباط داخل داخل وخارج که رژیم در سال ۸۸ بامشاهده اش زهره ترک شده بود،بخشی ازاین سرکوب فراگیرو سیستماتیک را تشکیل می داده است.

هم چنین  فشاربرفعالان اجتماعی وزندانیان سیاسی وخانواده ها ی آنان وسیاست اعدام برای پراکندن یأس وترس ودرهم شکستن هرگونه مقاومت … همه وهمه بخشی ازتمهیدات دشمن برای خفه کردن جنبش  بوده است.درواقع درطی چندسال گذشته رژیم خطرعمده را ازداخل می دانسته و استراتژی خود را برپایه مقابله با خطرازدرون  وآرایش سپاه ونیروهای سرکوب  براساس آن سامان داده است. جمهوری اسلامی هم چنین با دادن بهترین دستاویزهای ممکنه به امپریالیسم برای میلیتاریزه کردن سیاست درسطح جهانی وبویژه میلیتاریزاسیون منطقه، عالی ترین خدمت ممکنه به سرمایه جهانی را علیرغم لفاظی هایش انجام داده است که توصیف سیاهه این فقره از جنایتهایش مثنوی هفتادمن کاغذمی گردد.

ب- ترس ازشورش وقیام مردم،وتمرکزبرروی بستن دریچه های خطر،فقط درسطح جامعه نبوده است بلکه رژیم هم چون کسی که ازهرریسمان سفید وسیاه می ترسد،حتی ازسایه خودنیزترسیده و عرصه  را دربالا  وبرای بسیاری ازخادمین بی غل وغش چنددهه اخیر که اکنون تمایزاتی وبقول خودشان زاویه ای ولواندک باکانون ویا باند اصلی قدرت پیداکرده اند نیزتنگ کرده است. کنارگذاشتن اصلاح طلبان ازدایره شرکت در انتخابات،ولوسهمیه بندی شده، ویا حتی عدم تحمل کسانی چون رفسنجانی که خود ازبینان گذاران اصلی نظام بوده وبویژه در گزینش خامنه ای به عنوان ولی فقیه درمقطعی حساس وبحرانی، نقش منحصربفردی داشته است نیزرحم نکرده ،وحتی ازپرونده سازی برای فرزندان ودستگیری دختروی نیزخود داری نکرده است. نباید فراموش کردکه بخش مهمی ازاین تضادهای درونی وتنگ ترشدن دایره تحمل گرایشات درون حکومتی نیز بی ربط به نگرانی ازخطرعروج جنبش بااستفاده ازگسل های درونی حاکمیت نبوده است.

احمدی نژاد که رئیس جمهور برگزیده خامنه ای وسپاه بود وخامنه ای،زمانی باد دردماغ دردفاع ازوی گفته بودکه باوجود چنین رئیس جمهوری دیگر نگران قدرت دوگانه نیست ووقتی او بخارج می رود خیالش راحت است،هرگزدرخواب هم نمی دید که این رئیس جمهورنظرکرده،با مشاهده رویگردانی گسترده  جامعه ازروحانیت به مثابه مسبب تمامی بدبختی ها،فیلش یادهندوستان کند وباعلم کردن مکتب ایرانی وبرقراری ارتباط مستقیم باامام زمان وبهره گیری ازرهنمودهای وی، سازخود را بزند!.دراین رابطه یکی ازدغدغه مهم سال آتی نه فقط کنترل(ویا اگرپا را ازخطوط قرمزفراترنهادعزل) رئیس جمهورهوائی شده است که درآخرین روزهای سال سپری گشته با چنان شدتی  مجلس نظام را، دربرابر چشمان همه آنگونه خوار وخفیف کرد، بلکه تغییرقانون اساسی و حذف نهاد ریاست جمهوری با انتخاب مستقیم ازسوی مردم است تادیگرهیچ جنبده ای نتواند موی دماغ ولی مطلقه گردد. درواقع میل سوزان به  تمرکزقدرت( ولایت مطلقه) و عدم تحمل هرگونه گرایش متمایزازآن، ترسی است که هیبت ترسناک جنبش درتنبان حاکمیت افکنده است. این پدیده به یک تعبیر چیزی جزخود انتحاری ویا نوشیدن جام زهربدست خود نیست.چرا که باروبیدن حلقه های دیگرنوبت به خود رهبرنظام رسیده وشتربحران مستقیما درجلوی خانه وی زانوخواهد زد.

با مسدود کردن راه اصلاح طلبان و میانه بازان به گردونه قدرت، شکاف به میان اصول گرایان یعنی نزدیک ترین حلقه مدافعان حاکمیت انتقال پیداکرد.ائتلاف سپاه وجبهه پایداری(یعنی ائتلاف افراطی ترین و خشن ترین  بخش حاکمیت) با حمایت ضمنی بیت رهبری،دربرابراصول گرایان سنتی و محافظه کار بوجود آورده است. مناسبات قوه مجریه با مقننه به مرزهجوواستهزاء وتشکیل پرونده  علیه یکدیگرکشیده وهیچ تمهیدو توصیه وکمیسیونی قادربه حل وحتی کنترل آن نیست. ودراین میان این جایگاه فصل الخطاب ولی فقیه است که این چنین ارزان درزیرپای نزدیک ترین خودی ها لگدکوب می شود.

ج- مغاک روبه گسترشی بین خط فقرو سطح زندگی حداقل، با آنچه که درواقعیت وجود دارد به مرز چهاربه یک می رسد . روشن است که تجمع آب پشت سد بیش ازتحمل وتوان واقعی سد برافراشته شده است.هرروز که می گذرد،احتمال به حرکت درآمدسونامی  یک جنبش مطالباتی جدی ترمی شود. وقوع این سونامی به اصطلاح دیر و زود دارد، اما سوخت وسوزندارد. کفگیرهدفمندی یارانه ها به تک دیگ خورده است،صندوق  ارزی به صفررسیده است ومعلوم نیست که چه برسر درآمدهای نجومی این سالهای اخیرآمده است. بزرگترین اختلاس تاریخی ما  برپیشانی حکومتی  که ادعای پاک ترین نظام الهی را د ارد، به درخشش پرداخته وصدا درحلقوم حتی وفادارترین  حامیان رژیم هم  خفه شده است،زلزله براندام پول ملی ونرخ برابری آن با سایرارزها افتاده است.رئیس اتاق بازرگانی دم ازضرورت ستاد اقتصادی برای مقابله با بحران می زند. عسگراولادی برادر ازاحتمال وقوع قحطی درماههای آینده وتورم چهل درصدی سخن گفته است..ریزش نیروها وپایگاه های اجتماعی رژیم شتاب گرفته و مولفه های اصلی بحران علیرغم  سرکوب وبگیروبه بند ها درحال تعمیق است. بحران دیگرحتی  ساختاری نیست که با تغییراتی درمدل موجود آرام بگیرد، بلکه سیستمی ی است که بدون حذف کلیت سیستم، راه بجائی نخواهد برد.

د- علاوه برنگرانی ازخطربرآمد داخلی وبیم ازطغیان رودخانه، همانطورکه اشاره شد رژیم دچار بحران مرکب وچندوجهی وهمزمانی است که همچون چنگال های متعدد یک چنگگ عمل می کند. یکی ازمهمترین  آنها تشدید تخاصمات رژیم با قدرتهای بزرگ غربی است که ازیکسو با تشدید تحریم ها با هدف فلج وزمین گیرکردن رژیم ازطریق آماج قراردادن صادرات ودرآمدهای نفتی وقطع مراودات بانکی ومالی همراه است وازسوی دیگر با افزایش تهدیدات نظامی .قراراست مذاکره و فعالیت باصطلاح دیپلماتیک  که آنهم بنابه تهدید اوباما درحال بسته شدن است، در دهلیز چنین سلاخ خانه ای صورت گیرد.دراینجا لازم است به  طورفشرده به سه نکته مهم اشاره شود:
مهم است درنظربگیریم که تشدید بحران ،ازجمله بحران  سقوط وسیع نرخ پول  داخلی دربرابرارزهای خارجی ویا تورم عنان گسیخته وبروزنشانه هائی ازفروپاشی اقتصادی،موجب آن شده است که قدرت های بزرگ فشارهای روزافزون کنونی را مثبت ارزیابی کنند و به اعمال فشارهای بیشتروبیشتر راغب تر شوند.

نکته دوم آن که دراین بحران عامل مؤثروپرنفوذی هم چون اسرائیل که معتقد است ،خطرجدی است فوری است، درشتاب دادن به رویدادها  ایفاء نقش می کند. بطوری که اوباما وسایرسیاستمداران آمریکا هرروزخود را بیش ازپیش وبصورت زمان بندی شده متعهد به اقدام نظامی درصورت شکست گزینه دیپلماسی می کنند.گوئی که حل شتابناک بحران ایران بخشی ازراه حل خروج ازبحرانی بشمارمی رود که جهان غرب گرفتارآن است.

نکته سوم آن است که درواکنش به فشارهای هردم فزاینده بین المللی است ،خامنه ای وحامیان ذوب شده  دراطراف وی برآن  آن بوده اند که سازش درموقعیت ضعف وفعال بودن شکاف های درونی خطرناک بوده وبه مصلحت نیست.بزعم آنها، اما درپی کنترل اعتراضات داخلی،بایکدست کردن حاکمیت وتمرکزقدرت دردستان ولی فقیه، باامن وامان کردن جبهه داخل-نقطه موهومی که هرگزنمی توان به آن رسید وهم چون سراب فریبنده ای جلوترمی دود-می توان ازموضع قدرت و چانه زنی به نوعی سازش بقول خودشان بردبرد پرداخت وباین ترتیب  فتیله بحران را پائین کشید.سخنان اخیرلاریجانی به عنوان نماینده رژیم درنشست حقوق بشربا سی ن ن،درمورد بحران هسته ای که البته بطورمعمول ورودبه آن به دلیل حساسیت این حوزه خارج ازوظیفه این نوع دولتمردان قراردارد، مگرآنکه با چراغ سبزمحافل اصلی قدرت صورت گرفته باشد،درنوع خود مهم است.دراین اظهارات او منکرسیاست نابودی اسرائیل شد،امری که زمانی اعلام عدم دشمنی با مردم اسرائیل توسط مشاعی واحمدی نژاد طوفانی علیه آنها توسط جناح رقیب را برانگیخته بود. اوهم چنین ازبرقراری مذاکرات با دولت  آمریکا نیزحمایت کرده است.این سخنان را شاید بتوان به مثابه ارسال  بالن دماسنج به آسمان دانست.  خامنه ای زمانی گفته بودکه اصل مذاکره را ردنمی کندبلکه تنها آن را موکول به زمانی کرد که مصلحت نظام که صدالبته توسط وی تشخیص داده می شود، اقتضا کند.

البته خامنه ای بنابه حماقت ذاتی ومحدودنگری مختص مستبدین خودکامه  وبیگانه با ناتوانی های خود، عاجز ازدرک این واقعیت است که مشروط کردن گفتگوبه امن کردن جبهه درونی و ساکت کردن رقبا(وازجمله بیرون ازکردن آن ازحیطه دست اندازی احمدی نژاد) که بدلیل سیاست حذف وریزش، درحکم تضعیف کلی نظام بشمارمی رود، بعید است قدرت های غربی را-باتوجه به عمق بحرانهای گریبانگیررژیم- به معامله برد برد راضی کند. درچنین شرایطی بعیداست که در زیرفشارتحریم های فلج کننده و تهدیدهای نظامی، و مذاکره درزیرشمشیرآویخته برفرازسر،قدرت های بزرگ  به کمتراز جام زهرخوراندن تن بدهند. آنها همانطورکه امروزمی گویند دوران بشارسد تمام شده است،چه بسا درمورد جمهوری اسلامی نیز-البته مشروط به  چیدن کارت های خود-چنین کنند.
*****

واقعیت آن است که جنبش اعتراضی مردم درپی آزمون جنبش سبزوناکامی آن وباعبورازآن، درصدد آرایش دادن به خود دریک دوره انتقالی پیچیده برای ورود به  دوره  پسا اصلاح طلبی، آنهم تحت شرایط سرکوب سنگین،  قراردارد. درعین حال مردم با احتیاط عمل کرده و در انتظارتحلیل رفتن بیش ازپیش توان یک رژیم هاروسرکوبگر درمقابله با بحرانهای فزاینده برای بیرون آوردن سرخود ازلاک هستند .تأثیرات مخرب تهدیدهای نظامی وتحریم ها نیزبه نوبه خود برپیچیدگی این وضعیت وتیرگی افق پیشارو می افزاید. با این همه همیشه دردل بحران های حاد فرصت هائی نیزممکن است آفریده شوند.

انباشت مطالبات و ضرورت صف آرائی حول آن
درشرایط کنونی اقتصاد وبحران اقتصادی پاشنه آشیل رژیم است وامکان به حرکت درآمدن سونامی مطالباتی درزیرفشارهای داخلی وبین المللی درحالی که یارانه ها بدلیل افزایش تورم ومشکلات مالی دولت درمعرض آب رفتن قراردارد وتحریم های نفتی وبانکی اوضاع مالی وتجاری رژیم را درتنگنا قرارمی دهد،یک احتمال واقعی است.طرح مطالبات فراگیر وحرکت های اعتراضی گسترده حول آنها وباشکال متنوع اعم ازاعتصاب وتظاهرات وانواع تجمعات می تواند نقطه شروع مناسبی برای به حرکت درآمدن مجدد جنبش اعتراضی واین باربا حضورفعال تروگسترده ترلایه های کارگران وزحمتکشان باشد. چنین جنبشی طبعا قادرخواهد بود باجوش دادن حرکت های پراکنده به یکدیگر موازنه قوا را بسود کارگران وزحمتکشان رقم بزند.اگرآن بارجنبش اعتراضی ازسیاست شروع شد ونتوانست با مطالبات اقشارزحمتکشان واعتصابات وتظاهرات آنها ونیزبا سایرجنبش های اجتماعی پیوند لازم را برقرارکند،این بارحرکت با شروع  ازمطالبات اقتصادی درفرایند تعمیق خود ازآن  فراتررفته وباترکیب مطالبات سیاسی واقتصادی واجتماعی پایگاه توده ای فعال تری برای جنبش ضداستبدادی-مطالباتی فراهم سازد. قطب بندی وصف آرائی حول این مطالبات،به مثابه نقطه عزیمت، بهترین وعملی ترین  پاسخ برای بیرون آمدن ازگرداب ودورباطلی است که دوقطب ارتجاع داخلی وخارجی دربرابرمردم ایران گشوده اند.همانطورکه اشاره شد باتعمیق روزافزون مؤلفه های داخلی وخارجی بحران، همواره امکان بروزوظهورفرصت های تازه ای می رود که آمادگی جنبش ها وفعالان برای بهره گیری ازآنها دارای اهمیت است.

۲۰۱۲-۰۳-۲۰ – ۰۱-۰۱-۱۳۹۱
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.de

ارسال دیدگاه