اسماعیل هوشیار: سروش و رهبرو آش ملی!

عبدالکریم سروش درآخرین تلاش خود و در شب یلدای بلند دست خر، برای نجات اسلام عزیز نامه سرگشاده نوشت و گفت: به جان خودم و عظما و محمد شاسکول چیز پذیری اسلامی مقدمه آشتی ملی است یا آش وحدت …. شب یلداست و من بی قرارم. تو به فکر خودتی و من به فکر اسلامم … آجیل و انارو تخم روی کرسیه و من مینویسم …..

hoshyaresmaeil@yahoo.com

 لینک اصلی متن سروش و آش
 آقای سروش در خارج از ایران اقامت دارد و اسلام رحمانی را میکند .
عبدالکریم سروش، متفکر دینی( یعنی خردجال) و از یاران دیرین حکومت اسلامی، در نامه سرگشاده ای به رهبر ایران به او توصیه کرده است چیزپذیری را بکند زیرا به گفته او این کار مقدمه آش ملی و نقطه آغاز ورود به عرصه بخوربخورهمگانی خواهد بود.
 آقای سروش که سالهاست در دانشگاه های اروپایی و آمریکایی تدریس را می کند درتازه ترین نامه اش به رهبر ایران ؛ به مساله چیزپذیری رهنمون داده است. حالا این چیزچیه ؟ بماند…..

او می نویسد که شرایط کنونی کشور حاصل چیز نپذیرفتن رهبراسلام است؛ شرایطی که او آن را چنین توصیف می کند:
“دیگران باید از راه برسند و از شما بپرسند کمرمحمدابن عبدالله چرا خم شده است و جویبارآل محمد چرا بی ملات است و آسمان اهل بیت چرا ابری است و چهره دین چرا عبوس است و کمرخدا چرا شکسته است و چشم سروش چرا گریان است و دل نازکت چرا پریشان است و جان و آبرو چرا اینهمه ارزان است و داعیان شعار نه شرقی نه غربی چرا در هوس پی افکندن یک “شوروی” دیگرند و هوای سیاست چرا مرگزاست و شکم اقتصاد چرا ناعادلانه است؟ کشتی اسلام چرا می رود و ترکیه سکولار چرا از ایران دیندار بیشتر دل می برد؟”.

 او درباره ولایت فقیه می نویسد که این نظریه تک خوری “نه شرعا اعتبار دارد نه عقلا و کثیری از من ، با آن مخالفند اما هرچه هست به معنای ولایت سیاسی است نه ولایت معنوی و مفهومی جز ریاست و زعامت فقیه ندارد.” یعنی زیاد هم بدک نیست به شرطی که همه ما را درنظرمی داشتی !

 ”زیرکان اطلاع و اطمینان دارند که همه زجرها و زنجیرها و تجاوزها و تطاول ها به علم و رضا و اذن و اشراف محمد و لذا گناهش به گردن شما نیست… خبر خباثت ها و قساوت های قصابان اسلام به تواتر رسیده است. آیا تاوان اینمه جنایت اسلام را تنهایی می توانید بپردازید؟ اگر همه مسلمین را سهیم میکردی کارت راحتربود !

 با این حال او نوشته است که “رهبری حق شما باشد یا نباشد، نقد رهبری بی شبهه حق من است و گوش نکردن به نقد من تکلیف شما. آن هم در علن نه در خفا”. یعنی خیلی با حالی . فقط باید حال بدی و چیز پذیربشی .

 رهبرهم گفت: ای به چشم . فقط نقد یعنی چی؟ خدای ماده که نقد نمیدونه چیه …..

 آقای سروش در نامه خود نوشته است که در شرایطی که نقد قدرت در جامعه امکان ندارد حاصل آنچیزی است که او چنین توصیف می کند: “با این مجلس ذلیل و قضای زبون کدام دادگری و کدام مردم سالاری ممکن است؟ و انتخابات چه گرهی از کار ملت خواهد گشود؟ مثل زر و زور و تزویر یعنی سه برادران لاریجانی را گماشته اید تا شما را از شر قضا و قانون و حقوق بشر برهانند؟”. پس من و برادران اصلاح طلب  چی ؟

 او با اشاره به سرنوشت منتقدانی چون محمد نوری زاد و احمد زیدآبادی می نویسد: “چرا با ناقدان و مخالفان چنین می کنید؟ از مقید شدن قدرت مطلقه می ترسید؟ مگر آنان جز این می گویند که بازی سیاست را به قاعده بکنید و جامه ریاست را به اندازه ببرید؟ می ترسید که دیگر نتوانید با اشاره انگشتی دفتر حیات کسی را ببندید؟ این همه که مردم را در خطابه ها به تقوا دعوت می کنید، آیا می شود به انتقاد هم دعوت کنید؟”. آیا میشود خواهش کرد که فرهنگ کهریزک آل محمدی را ادامه داده و نقدش را هم بپذیرید و …..

 او خطاب به رهبر ایران می نویسد: ” ای ناکس ….چی شد که مارو پس زدی ؟

عبدالکریم سروش که قبلا خواستار کناره گیری آقای خامنه ای از قدرت شده است تا یه ولی فقیه دیگه جاش بذاره ، حالا نظرش عوض شده و خواهان کناره گیری نیست و خواهان اصلاحاته…… وهشدارهم می دهد که این سید علی کاری کرده که مقاومت در برابر حمله خارجی آسان نخواهد بود یعنی دیگه کاری از دست منم برنمی یاد …عمه ناتو و عمو باراک رو عصبانی نکن .

 ”آخر اگر روزی این آب و خاک به مخمصه یی و مهلکه یی بیفتد و بیگانگان دست طمع در آن دراز کنند از مجلسیان ذلیل، از دانشگاهیان مظلوم، از نویسندگان دل شکسته و شکسته قلم، از عالمان بسته دهان، از احزاب اخته و مرعوب، ازاپوزسیون خودی و بله قربان گو، از من ناکارآمد، از صدا و سیمای محمدی، ازبسیجی دل سوخته انتظار چه معجزه ای می توان داشت؟”.

او رهبر اسلام را مسئول می داند و می نویسد: “زیرکان اطلاع و اطمینان دارند که همه زجرها و زنجیرها و تجاوزها و تطاول ها به علم و رضا و اذن و اشراف شما وقوانین اسلام محمدی انجام میشود. خبر خباثت ها و قساوت های قصابان اسلامی به تواتر رسیده است. اگر همه خوبی های مملکت محصول رهبری های داهیانه و پیامبر گونه شماست چرا ما را آواره کردی نامرد….؟

عبدالکریم سروش در نهایت از رهبر ایران خواسته است “بگذارید این نامه را همگان بخوانند، آن هم به فراغت نه به تشویش، در روزنامه ها نه در شب نامه ها، در علن نه در خفا. درکهریزک و اوین و نه دانشگاههای غربی . بگذار بگویم اگه فکرخودت نیستی فکرمحمد و اسلام ومن و اینا باش . چون که اسلام و محمد و قرآن را همیشه دوست دارم خب نونی توشه ….!

 آقای خامنه ای  دلبندم
با خود می اندیشیدم که تفاوت من با شما در کجاست؟ هر دو مسلمانیم و در دعوی متابعت از پیامبر عزیز اسلام همداستانیم و خیانت به انسان و هلاک حرث ونسل را خواهانیم پس چرا تو اونجوری و من اینجوری…. چرا همراه نماندی تا با هم انسانییت را با شریعت اسلامی سرببریم !؟ ما که با هم سوارمردم شده بودیم آخه انصافه که وسط راه یه دفعه سوارمن بشی ؟ یادته موقع سوارشدن پاتو روی شونه ها وسرهای من و ما گذاشتی و رفتی بالا….؟

ای عزیزدل محمد، سید علی جون هنوزم دیرنشده.
قل اطیعوداشاق واطیعوالخودمون. فان ریدمان اللساسی فانما علیه ما حمٌل وعلیکم ما دست خرتکم.وان تطیعواه تهتدوا وما علی داشاق و حمارالاالبلاغ المبین. هذابلاغ خودمون ولینذروا به ولیعلموا انما هو الکاخ سفید واحد.ولیذٌکٌر دودولواالالباب .

 ای نامه که میروی به سویش
از جانب من ببوس رویش
زیاده عرضی نیست
جزاینکه خیلی خرتیم و گاوتیم

عبدالکریم سروش . اول ماه عقرب میلادی جمال ثانی

 بی بی سی
تهیه و تنظیم : سایت تیف
اسماعیل هوشیار
۲۳٫۱۲٫۲۰۱۱
دوم دی ۱۳۹۰
 www.tipf.info

ارسال دیدگاه