م. راد: کنفرانس گروه G20، بحران اقتصادی وساختاری

کنفرانس دو روزه گروه ۲۰ در شهر کان (Cannes) فرانسه که نسبت به شهرهای دیگر اروپا دارای امنیت بیشتری است در تاریخ  (۳ – ۴ ) نوامبر   در شرایطی برگزار میشود که جغرافیای سیاسی ، نظامی ، اقتصادی ، جبهه ای و دمکراسی جهان  بشدت در حال تغییر و تحول  و جابجایی است  . آقای سارکوزی رئیس جمهور فرانسه که ریاست این کنفرانس را بعهده دارد و یکی از فعالان تغییر و تحول در درجه اول بنفع فرانسه و بعد کشورهای اروپایی است برای بر گزاری این کنفرانس و نمایش قدرت مانوردفاعی نظامی اتمی هم در این کشور بر گزار کرده تا نشان دهد که فرانسه در این تحولات همه ریسکها را بجان خریده و برای به کرسی نشاندن  و دفاع از منافع خود حاضر است دست بهر مانوری بزند

کنفرانس  گروه  G20
بحران اقتصادی وساختاری
m.rad@gmx.net

کنفرانس دو روزه گروه ۲۰ در شهر کان (Cannes) فرانسه که نسبت به شهرهای دیگر اروپا دارای امنیت بیشتری است در تاریخ  (۳ – ۴ ) نوامبر   در شرایطی برگزار میشود که جغرافیای سیاسی ، نظامی ، اقتصادی ، جبهه ای و دمکراسی جهان  بشدت در حال تغییر و تحول  و جابجایی است  . آقای سارکوزی رئیس جمهور فرانسه که ریاست این کنفرانس را بعهده دارد و یکی از فعالان تغییر و تحول در درجه اول بنفع فرانسه و بعد کشورهای اروپایی است برای بر گزاری این کنفرانس و نمایش قدرت مانوردفاعی نظامی اتمی هم در این کشور بر گزار کرده تا نشان دهد که فرانسه در این تحولات همه ریسکها را بجان خریده و برای به کرسی نشاندن  و دفاع از منافع خود حاضر است دست بهر مانوری بزند .
در این کنفرانس بازیگران اصلی جهانی از جمله آمریکا ، اتحادیه اروپا ، روسیه ، چین وشانزده کشور دیگر شرکت دارند که برای برگزاری و رسیدن بیک توافق که منافع همه کشورها را تامین کند قبلا جلسات متعددی بر گزار کرده اند . بحث اساسی کنفرانس شکست سیاست های بازار آزاد ، رقابت آزاد و تجارت آزاد که آمریکا سرد مدار آن بود و هنوز هم با وجود مشکلات عدیده ای که برای خود آمریکا و شرکاء در جهان ایجاد کرده پافشاری میکند خواهد بود .

از سالهای ۱۹۷۰ بنا به پیشنهاد ساموئل هانتینگتون ، برژینسکی ، هنری کیسینجر وبقیه سیاستمداران که دربرنامه ریزیهای  سیستم اقتصادی و سیاست گزاری آمریکا نقش اساسی داشتند  خانم مارگارت تاچرنخست وزیر انگلستان  و رونالد ریگان  رئیس جمهور آمریکا تصمیم گرفتند  از همه  امکانات ازجمله  اقتصادی ، نظامی ، ایدئولوژیکی  ، سیاسی و جبهه ای برای اجرایی کردن  این سیستم اقتصادی که بعدها نام سیاستهای نئو لیبرالی بر آن گذاشتند  استفاده کنند.
اجرایی کردن این سیاست که همزمان بود با آشکار شدن عدم کارآیی اقتصاد دولتی زیر نظر اتحاد شوروی در روسیه و کشورهای محور و شکوفایی اقتصاد آمریکا که به بازار کالاهای تولیدی دیگر کشورها از جمله اروپا ، ژاپن و کشورهای کوچک جنوب شرقی آسیا تبدیل شده بود و سرمایه گزاری فراوان آمریکا در خارج از این کشور و اعتبار جهانی دلار که جای طلا را گرفته بود  این شبهه را بوجود آورد که همه چیز بر وفق مراد است و آمریکا باید چها رنعل بتازد و تمامی شرکتهای سود آور کشورهای جهان را خریداری کرده و آنها را مدیریت کند .
در رابطه با همین سیاست که بازار مناسبات مالی ، تولیدی و مصرف را تنظیم خواهد کرد و نیازی به دخالت دولتها نیست برای سرمایه داران آمریکا و دیگر کشورها این جذابیت بوجودآمد هرچه بیشتر درهم ادغام شوند ودر این پروسه شرکت کنند  این ادغام توسط بورس مالی و دلال وال استریت در نیویورک پوشش داده شد و بسرعت بیشتر شرکتهای کشورهای دیگر که قادر برقابت با شرکتهای آمریکایی نبودند عملا به کنترل شرکتهای انحصاری آمریکا و تا حدودی اروپا و ژاپن در آمدند.

بعضی از کشورهای تولیدی همانند ژاپن ،آلمان و کشورهای کوچک جنوب شرقی آسیا که بیشترین روابط اقتصادی ، مالی و ارزی را با آمریکا داشتند سرمست از باده تبادل ارز و بازار آنچنان در این موفقیت غرق شدند که نیازی به بازبینی این سیاست نمیدیدند .
در سال ۱۹۹۸- ۱۹۹۷اولین شوک بحران اقتصادی و مالی در جنوب شرقی آسیا  ظهور کرد و کشورهایی همانند کره جنوبی ، سنگاپور ، مالزی  و …..  ورشکست شدند و ژاپن با بحران بیسابقه ای مواجه شد و آمریکا واروپا هم عملا کاری از دستشان بر نمی آمد در اینجا بود که چین وارد صحنه شد وبداد این کشورها رسید آنهم در حالیکه همه در انتظار کاهش پول چین یوان  بودند چین اعلام کرد نه تنها ارزش واحد پولی خودرا کاهش نخواهد داد بلکه بتمامی کشورهای جنوب شرقی آسیا کمک خواهد کرد تا مجددا سر پا بایستند آمریکا ، ژاپن و اروپا که انتظار این تغییر و تحول و نقش سازنده چین را برای ثبات اقتصادی و سیاسی جنوب شرقی آسیا نداشتند در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند آنهم در شرایطی که شرکتها و بانکهای کشورهای غربی و ژاپن نه تنها سهم خود را در وال استریت فروخته بودند و سرمایه ها را از این کشورها خارج کرده بودند بلکه در تلاش بودند تا شرکتهای فعال کشورهای جنوب شرقی آسیا باقی مانده سرمایه خود را از این کشورها خارج کنند .

از این تاریخ ببعد کشورهای غربی و ژاپن سالیانه کنفرانسهای گروه صنعتی هفت را بر گزار میکردند و روسیه را هم که در نقطه ضعف قرار داشت و از نظر اقتصادی جایگاهی در جهان نداشت به گروه هفت دعوت کردند که بعدا به گروه هشت معروف شد .
مشکل اقتصادی و مالی  که در جنوب شرقی آسیا خودش را نشان داد ه بود و رشد اقتصاد چین  که کسی آنر جدی نمیگرفت  شرایط تازه ای در جهان ایجاد کرد که مسئله باز بینی سیاست های گذشته را طلب میکرد ولی آمریکا بعنوان بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان همچنان بر سیاست های اقتصادی خود پا فشاری میکرد و هر چقدر نقش آن در جهان کاهش پیدا میکرد بهمان نسبت در سیاست خارجی تهاجمی عمل میکرد که نتیجه آن اشغال عراق ، افغانستان و ادامه جنگ از شمال آفریقا تا مرزهای هندوستان ، چین و روسیه است .

آمریکا و نقش آن در جهان :
آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بیش از ۵۰% تولید ناخالص جهان را بخود اختصا ص داده بود این سهم در سال گذشته به کمتر از ۲۱ % سقوط کرده است این مسئله تمامی برنامه های اقتصادی ، نظامی و سیاسی این کشور را تحت شعاع قرارداده  حتی تغییر جغرافیای اقتصادی را بمنصه ظهور گذاشته است .
آمریکا هنوز هم عنوان بزرگترین اقتصاد دنیا را یدک میکشد این کشور با در آمد ناخالص سالیانه در حدود ۱۴۰۰۰ میلیارددلار و بدهکاری بیش از این مقدار ، کسری موازنه پرداختها ، فروش اوراق قرضه دولتی و چاپ اسکناس بدون پشتوانه در صدر کشورهای جهان قراردارد. تنها در سه ماه  دوم امسال بیکاری از مرز ۴۷۰۰۰۰ نفر هم گذشته است. ۹٫۱% بیکاری آنهم در کشور ثروتمندی مثل آمریکا که هنوز بسیاری از منابع طبیعی آن دست نخورده باقی مانده است. ورشکستگی بانکهای آمریکا همچنان ادامه دارد این بانکها با اوراق بها دارد بیش از سی سال سر مردم شیره مالیده بودند و اینک اعتبار خودرا در بین مردم ازدست داده اند.

آمار و ارقامی که منابع معتبر آمریکا که عمدتا دولتی هستند گزارش میکنند نشان میدهد در آمریکا تنها ۱۰ % مردم آمریکا بیش از ۹۰% از در آمدها را بخود اختصاص داده اند   در گزارشات گروه برگزار کننده  تظاهرات وال استریت را اشغال کنید آمده است که بیش از ۹۰ % مردم آمریکا از وضعیت اقتصادی کشور راضی نیستند که این مسئله در انتخابات دوره بعدی ریاست جمهوری آمریکا نقش تعین کننده ای بازی خواهد کرد .
در این کشور سالیانه بیش از ۳۰۰۰۰۰ زن به علت فقر و یا از طریق مافیای سکس به فهشا سوق داده میشوند . در آمریکا هنوز بیش از ۴۰۰۰۰ کودک سالیانه مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند در این کشور بیش ۲۸۰۰۰۰۰( دوملیون و هشتصد هزار نفر ) در زندانها بسر میبرند و بیش از یک ملیون نفر منتظر زندان هستند  در این کشور  بودجه نظامی نزدیک به هزار  میلیارد دلار است. آمریکا در خارج از کشور ۱۰۸۴ پادگان نظامی دارد در عین حال که در کشور بیش از ۴۷ ملیون نفر در خط فقر دست و پا میزنند  . در این کشور جوانان که تحصیلات دانشگاهی را تمام کرده اند بعلت بیکاری قادر به باز پرداخت وام های خود نیستند و جوانانی که خواهان ادامه تحصیل هستند مدتهاست که بعلت کمبود بودجه از  تحصیل محروم شده اند . زیر بنای اقتصادی آمریکا از جاده ها گرفته تا بنادر از فرودگاه ها گرفته  تا شاه راه ها نیاز مبرم به باز سازی دارند ولی بودجه ای در کار  نیست . بیش از ۶۳ ملیون آمریکایی از بیمه درمانی بر خوردار نیستند

آمریکا نیروی مسلط اقتصادی و نظامی بر جهان که هنوز هم اصرار برادامه  آن دارد با فشارهای بی سابقه ای از همه طرف مواجه شده است این فشارها عمدتا استراتژیکی و اقتصادی هستند  با شکل گیری قدرت های اقتصادی در جهان و تغییر جغرافیایی  مناطق اقتصادی شرایطی برای آمریکا ایجاد کرده است که نتواند اهداف دراز مدت اشتراتژیکی خود را دنبال کند و ادامه دهد چه هم از درون و هم در سطح جهان با چالشهای بزرگی مواجه شده است  که همگی منجر به تحولات بزرگ و ادامه دار در جهان شده و ادامه خواهند داشت.
نظام بین المللی دیگر از دلار حمایت نمیکند و آنرا بتنهایی بعنوان ارز معتبر جهانی برسمیت نمیشناسد ولی مقامات مسئولان این کشور هنوز درک نکرده اند که سهم آمریکا از اقتصاد دنیا و اعتبارات مالی و تولیدات داخلی آن  کمتراز نقشی است که این کشور اصرار بر آن دارد .
آمریکا از نظر امنیتی خود را  شمالا ازطریق کانادا و جنوبا از طریق مکزیک  با ایجاد نافتا یا همان اتحادیه متشکل از این سه کشور تضمین کرده بود از نظر  اقتصادی از طرف همین دوکشور تحت فشار قرار قرار گرفته است  . اینکه امروز بجای گروه هفت و یا هشت آمریکا حاضر شده است کنفرانس گروه ۲۰ را قبول کند نشان از اهمیت این کشورها و نقش آنها در جهان دارد در این کنفرانس کانادا و مکزیک هم شرکت دارند .

دمکراسی آمریکایی بر اساس قداست مالکیت خصوصی انحصارات سرمایه داری استوار است  که ابعاد آن باز بودن دست یک اقلیت ده درصدی که شامل تکنوکراتها و بوروکراتها بعنوان مدیران اجرایی و سرمایه داران  بزرگ میشود تنظیم شده است تصمیمات این گره ده درصدی  توسط سیستم پلیسی نظامی بوروکرات  با ارتش چند ملیونی و سازمانهای اطلاعاتی و منسجم با بودجه بالای ۹۰۰ میلیارددلاری اجرایی میشود.

در بخشهای زیر خواهیم دید  که تضادهای رشد یابنده بین گروهای جغرافیای اقتصادی تا چه اندازه رشد یابنده هستند و چه نقشی در آینده ایفا خواهند کرد.

اتحادیه اروپا و نقش آن در جهان:
اتحادیه اروپا با همکاری تروئیکای خود آلمان بزرگترین قدرت اقتصادی ، فرانسه بزرگترین قدرت اتمی و انگلستان بزرگترین قدرت نظامی  ۲۷ کشور اروپای شرقی و غربی را گرد یک پرچم بنام اتحادیه اروپا با تضادهای فراوان متشکل کرده و یورو را نیز مدتهاست که بعنوان ارز رقابتی و معتبر وارد بازار جهانی کرده است . اروپا در مجموع دومین قدرت اقتصادی و ، نظامی و جغرافیایی اقتصادی جهان را بخود اختصاص داده است  . اتحادیه اروپا بیش از ۲۰% درآمد ناخالص جهان را دراختیار دار و جمعیت آن که رو به پیرشدن است در حدود ۴۰۰ ملیون نفر است .

در اتحادیه اروپا سیاست گزاری توسط تروئیکا اتخاذ شده و کشورهای دیگر مجبور به اجرایی کردن آنها هستند  همین تروئیکا بود که همه اعضاء را مجبور کرد خصوصی سازی را ادامه داده که منجر به اعتصابات و تظاهرات گسترده و ورشکستگی بسیاری از شرکتها  و دولتها در سراسر اروپا شد . کشورهای یونان، اسپانیا ، پرتقال ، ایرلند ، ایسلند ، مجارستان،  ایتالیا عملا ورشکسته هستند.  در دیگر کشورهای عضو بدهکاری نزدیک به آمد ناخالص سالیانه آنها است  در مجموع بدهکاری کشورهای اتحادیه اروپا بین ۸۰% تا ۹۰%در آمد ناخالص آنها ست . وابستگی کشورهای اروپای شرقی به اتحادیه اروپا آنقدر شدید است که دولتها و حکومتهای آنها چاره ای بجز دنباله روی از سیاست های تروئیکا ندارند  همه اعضاء این اتحادیه در فعالیت های بیرون از محدوده اتحادیه اروپا از جمله جنگ شرکت فعال دارند. این سیاست باعث شده است که مردم در مقابل حکومتهای خود بایستند و دست به اعتصاب و اعتراض بزنند .

اتحادیه اروپا از کشورهای پادشاهی با پرچم های صلیبی همانند انگلستان ، سوئد، دانمارک، نروژ تا اسپانیا که از قرون وسطی بجا ماند ه اند تشکیل شده است. طی سالهای اخیر بسیاری از روشنفکران غربی سیستم های پادشاهی را زیر سئوال برده و خواهان بر چیده شدن آنها هستند .  اتحادیه اروپا ۲۰% در آمد ناخالص جهان را بخود اختصاص داده است سهم آلمان ۴٫۳ % ،  و سهم انگلستان و فرانسه هر کدام  ۳٫۲ % است.
اتحادیه اروپا دومین قدرت نظامی جهان بعداز آمریکاست و بودجه نظامی آن بیش از ۲۹۳ میلیارددلار در سال است  این نیروی نظامی در چهار چوب پیمان نظامی ناتو فعال بوده و در مواردی تصمیمات مستقلی اتخاذ میکند که یکی از آنها  در هم شکستن قدرت نظامی یوگسلاوی سابق برای مهار اسلاو ها و تضعیف موقعیت  روسیه در اروپا بود و یا   شرکت فعال در جنگ اخیر لیبی است .

متخصصین اقتصادی ، نظامی و استراتژیستهای اروپایی معتقدند که اشغال لیبی و مناطق نفتی آن برای تضمین  پشتوانه یورو ضروری بود در واقع تایید میکنند که ذخایر نفتی لیبی متعلق به اروپا وذخایرنفتی  نفت عراق به آمریکا تعلق دارد .
سیستم اقتصادی اروپا ناموزون بوده و هنوز ثبات لازم را ندارد با رشد دیگر مناطق جغرافیایی اقتصادی این ناموزونی شدت بیشتری خواهد گرفت . اروپا همچنان با آمریکا و ژاپن در آینده همکاری تنگاتنگی خواهد داشت  کوشش اروپا تضمین همکاری با روسیه بهر قیمت است تمامی کشورهای اروپایی با شتاب باور نکردنی در فعالیت های اقتصادی روسیه شرکت دارند . آلمان به تنهایی بزرگترین شریک تجاری ، صنعتی و سرمایه گزاری در روسیه است .
دمکراسی اروپایی بر اساس حکومت رفاه در دوران جنگ سردشکل گرفت  در آن دوره قشر متوسط جوامع اروپایی بشدت تقویت شدند و مزایایی به آنها تعلق گرفت که اروپای غربی تحمل ادامه آنرا با توجه به بافت اقتصادی و سیاسی نداشت  در نتیجه مجبور شد هزینه این برنامه را با کاهش بودجه نظامی جبران کند  و بیشتر به قدرت نظامی آمریکا تکیه کند.

با پاشیدگی شوروی بسرعت کشورهای اروپایی در سیاستهای رفاهی تجدید نظر کردند و با خصوصی سازی اقتصاد خود از امکانات رفاهی و اجتماعی کاستند در عوض بودجه نظامی افزایش یافت و بدهکاری در بالاترین سطح خودش قرار گرفت .
سیستم اقتصادی اروپا بر اساس سرمایه داری خصوصی غالب و سرمایه مختلط خصوصی دولتی شکل گرفته تا بزعم سیاست گزاران به ضرورتهای جوامع اروپایی پاسخ دهد برای اجرایی کردن این سیاست اتحادیه اروپا نیروی نظامی خود را به شیوه آمریکا به آخرین تجهیزات نظامی ، الکترونیکی با ماهواره های متعدد  و سیستم اطلاعاتی فشرده مسلح کرده  است . سیستم دمکراسی اروپایی سیستم پلیسی نظامی بوروراتیک  با کنترل کامل مردم از طریق لگال سیستم (حکومت قانون) است .

چالش های متقابل عوامل اقتصادی و استراتژیکی اتحادیه اروپا و آمریکا :
-    اتحادیه اروپا همانطور که جنگ یوگسلاوی و لیبی نشان داد خواهان تغییر سیاست گزاری ناتو است که آمریکا آنرا کنترل میکرد .
-    روابط اقتصادی با روسیه و چین برای اروپا جنبه استراتژیکی داشته در حالیکه برای آمریکا این دو کشور رقیب سرسخت معنی میشوند اروپا بزرگترین شریک تجاری روسیه و چین است.
-    اتحادیه اروپا خواهان شرکت در جنگی است که پیروزی  در آن حتمی و ممکن باشد و همانند لیبی کم خطر و آسان تر قابل اجرا باشد  ضمن آنکه مهار چین و روسیه را مد نظر داشته باشد .
-    اتحادیه اروپا بحران در خاورمیانه و شمال آفریقا را  بیشتر مسئله اروپا میداند نه آمریکا . سیاست های آمریکا در حمایت از گرو های غیر قابل کنترل در خاورمیانه نشان میدهد که آمریکا  تمایلی به ثبات اقتصادی و سیاسی اروپا ندارد.
-     در ساختار اقتصادی اتحادیه اروپا دولتی کردن صنایع ، شرکتهای خصوصی و بانکها امکان پذیر و قابل اجراست در حالیکه برای آمریکا غیر قابل تصور و سوسیالیسم تلقی میشود.
-    همکاری تنگاتنگ آلمان با ایران در زمینه های مختلف از جمله امنیتی بر آمریکا پوشیده نیست تقویت نیروهای مذهبی مخالف ایران نشانه تضاد بزرگی است که بین اتحادیه اروپا و آمریکا وجود دارد.

روسیه و نقش آن در جهان:
قدرتهای بزرگ  روسیه را بعنوان  یک  قطب جغرافیایی اقتصادی مهم و تاثیرگزار در این قرن برسمیت می شناسند . روسیه با سرزمینی بزرگ و آب فراوان و منابع معدنی که غربیها آنرا نا محدود می پندارند بیکی از طرف های اصلی معامله در جهان تبدیل شده است .
روسیه با انقلاب اکتبردر سال ۱۹۱۷ ساختار جهان را تغییر داد و تمامی کشورهای سرمایه داری انحصاری و سیستم های پوسیده فئودالی را زیر سئوال برد و با برسمیت شناختن حق و حقوق ملتها و استقلال آنها و پیشرفت بی سابقه اقتصادی و زیر بنایی با وجود دوجنگ جهانی که مرکز ثقل آن در روسیه قرار داشت  سهمی بزرگی در سرنوشت بشریت ایفا کرد.
روسیه از سالهای ۱۹۵۵ بیش از سی سال در کنترل یک قشر تکنوکرات و بوروکرات گرفتار آمد که هیچ برنامه ای بر ای پیشرفت و رفاه عمومی نداشت در حالیکه تمامی شرایط لازم برای تبدیل روسیه بیک جامعه مدرن و مرفه فراهم بود .
روسیه در اواخر سالهای ۱۹۸۰ تا پاشیدگی کامل و جنگ داخلی پیش رفته بود تنها تجارب تاریخی گذشته بود که مردم موفق شدند  تا ازاین فاجعه بزرگ جلوگیری کنند و کشور را در مسیر درست هدایت کنند زحمتکشان روسیه حزب را که نتوانسته بود به خواسته هایشان جامعه عمل بپوشاند بقول زیگانوف بسختی تنبیه کردند.

در آمد ناخالص روسیه به بیش از ۳۵۰۰ میلیارددلار رسیده است که معادل ۳٫۲ % در آمد ناخالص جهان است  تغییرات بنیادین دراین  کشور مخصوصا زیر بنای اقتصادی  در همه جا مشهود است  انتظار میرود طی پنج سال آینده این سهم به ۸% برسد که جهش بزرگی به پیش خواهد بود.
روسیه زمان یلسین با کاهش ۴۰% تولیدات داخلی مواجه شد که بمراتب بزرگتر از بحران اقتصادی آمریکا در سالهای ۱۹۳۰ بود  بیکاری در این دوره به بیش از ۱۵% رسید کمبود مواد غذایی ، پایین بودن تولیدات کشاورزی ، هرج و مرج در تمامی تشکیلاتهای کشور و بی ارزش شدن روبل  واحد پولی روسیه فشار کمر شکنی بمردم زحمتکش کشور وارد آورده بود
در همین دوره بانک جهانی روسیه را زیر قرض طاقت فرسا برده بود  راه  حل را خصوصی سازی  بقیه اموال دولتی میدانست تا تزهای فوکویاما و هانتینگتون به اجرا در آیند که مدعی  پایان تاریخ بودند  و سیستم اقتصاد آزاد آمریکا را فنا ناپذیر وتنها آلترناتیو جا میزدند.  روسیه چهره خودرا از دست داده بود کشوری متلاشی درب و داغان بی برنامه و تحقیر شده

در این شرایط مردم  وارد صحنه شدند ابتکار عمل را بدست گرفتند و تمامی اموال دولتی را از سرمایه داران پس گرفته و مافیای اقتصادی طرفدار غرب را خلع سلاح کردند. در شرایطی که مردم گرسنه بودند و آب و برق نداشتند مافیای روسی میلیاردها دلار از کشور خارج میکرد.
دولت ساختار سیاسی کشور و چگونگی پیشرفت اقتصادی را با برنامه ریزی آغاز کرد الویت ها مشخص شد و اولیگارشها که منابع نفت و گاز و طلا را در کنترل خود داشتند فراری شده و اموالشان ضبط شد .
دفاع از استقلال ، باز سازی زیر بنای اقتصادی ،  مدرن کردن صنایع کشور و صادرات نفت و گاز آغاز شد و کشور بتدریج در مسیر  پیشرفت قرار گرفت و تا حدودی ثبات سیاسی و اقتصادی به کشور باز گشت و راه نفوذ سرمایه داران انحصاری مسدود شد.
روسیه همکاری خودرا باچین و اتحادیه اروپا گسترش داد وبا حمایت از یورو زمینه همکاری همه جانبه را فراهم کرد و عملا جلو تجاوز افسار گسیخته انحصارات سرمایه داری را در روسیه سدکرد.  .

روسها هنوز از ثبات اقتصادی و امنیت ملی پایدار بر خوردار نیستند روسیه کشور بزرگیست و دفاع از آن با جمعیت کم و مرزهای خالی از جمعیت کار بسیار دشواری است  در نتیجه روسیه ترجیح داد با همسایگان مدارا کند و با همکاری آنها امنیت ملی خود راتضمین کند . یکی از دلایل همکاری روسیه با اروپای غربی در زمینه نفت و گاز شریک کردن آنها در منافع و سرمایه گزاری مشترک همین عامل استراتژیکی است .
روسیه از منابع وسیع نفت و گاز و انرژی بر خورداراست که موقیعت این کشور را در رابطه با قدرتهای جهانی مستحکم تر میکند مضافا به اینکه روسیه سومین قدرت نظامی جهان است و میتواند در مقابل تهدیدات از خود دفاع کند . موضع روسیه در این کنفرانس با چین و کشورهای برزیل ، هندوستان و آفریقای جنوبی هم آهنگ شده است .

دمکراسی روسیه از نوع سرمایه داری دولتی با موقعیت غالب و سرمایه داری خصوص دولتی و خصوصی شکل گرفته است  که توسط تکنوکراتها و بوروکراتها و با همکاری نیروی نظامی پیش میرود روسیه دارای دمکراسی سیال است  که نوسان شدیدی دارد ولی از نوع پلیسی نظامی نیست میشود گفت  که روسیه  از دمکراسی  ملی بر خوردار است .

چین و نقش آن در جهان:
نقش چین در جهان بر کسی پوشیده نیست کشوری با جمعیت ۱٫۳ میلیاردنفری دارای ذخایر عظیم ارزی و طلا ، بدون بدهکاری به کشورهای دیگر، تامین امنیت ارزی بسیاری از کشورها با خرید اوراق بها دار دولتی از جمله به آمریکا که ده درصد بدهکاری این کشور به چین است . همین چند روز پیش در رسانه ها مطرح شد که چین بیش از هزار میلیارددلار اوراق بها دار دولتهای اروپایی را خواهد خرید تا یورو و اتحادیه اروپا از ثبات لازم برخوردار شده و قدرت رقابت خودرا در برابر ارزهای دیگر جهانی از جمله دلار از دست ندهد.
چین به بزرگترین تولید کننده کالاهای صنعتی در جهان تبدیل شده تا جایی که با کارگاه تولیدی جهان معروف است چین ۱۲% در آمد ناخالص جهان را بخود اختصاص داده است که منابع غربی این مقدار را بیش از ۱۲% ارزیابی میکنند .

چین تنها کشور جهان است که از سال ۱۹۴۹ تا به امروز رشد صعودی اقتصادی داشته  و در شرایط حاضر رشد سالیانه این کشور به۱۱% میرسد در آمد صادرات و واردات چین برقم بسیار بزرگی میرسد که مابه التفاوت  آن بیش از ۳۰۰ میلیارددلار است .
چین از طریق پیمان شانگهای امنیت شمال کشوررا تضمین کرده و انرژی مورد نیاز کشور را از طریق کشورهای شمال از جمله روسیه تامین میکند چین تمامی هزینه های این سرمایه گزاری را بابهره کم پیش پرداخت میکند و در ساختمان زیر بنایی این کشورها نقش تعیین کنند ه ای دارد .

برخلاف کشورهای اروپایی ، آمریکا ، کانادا ، استرالیا و روسیه  دوسوم خاک چین بعلت کوه های بلند و صحرا های شنی قابل سکونت نیست و اکثر جمعیت چین در حاشیه اقیانوس و دریای چین ساکنند . چین از منابع آب شیرین فراوان، خاک خوب ، جنگلهای انبوه ، باران فراوان ، رودخانه های با شیب کم و زمین مسطح کشورهای نامبرده که خود ثروت عظیمی است بر خوردار نیست هزینه سدهای ساخته شده در چین غیر قابل تصور است فقط یک سد بیش از هفتاد میلیارددلار هزینه بر داشته است..
چین با برنامه ریزی اقتصادی  چندین ساله  که از همان ۱۹۴۹ شروع شده اولویت های اقتصادی کشور را پیش میبرد . بر طبق ادعای مقامات این کشور چین قصد نداشته و ندارد در هیچ زمینه ای با دیگر کشورها رقابت کند ولی همکاری همه جانبه را میپذیرد .
سیاست خارجی چین بر اساس عدم دخالت در امور داخلی دیگر کشورها ، همزیستی مسالت آمیز ، همکاری دوجنابه و چند جانبه با دیگر کشورها ، حسن همجواری ، عدم استفاده از نیروی نظامی برای تحمیل نظرات و منافع خود . عدم استفاده از بمب اتمی در صورت جنگ  بر علیه کشورهایی که دارای بمب اتمی نیستند ، عدم شرکت در پیمانهای نظامی و همکاری همه جانبه اقتصادی با همه کشورها براساس منافع مشرک.

گروه هفت سالها چین را بعنوان شریک تجاری برسمیت نمی شناخت و از دعوت این کشور برای شرکت در گروه هفت در ابتدا و سپس گروه هشت خودداری میکرد در عین حال که از بازار چین و وامهای چین بصورت گسترده استفاده میکرد . با آغاز بحران اقتصادی که چهره خود را در سال ۲۰۰۸ نشان داد وضعیت تغییر کرد و گرایش کشورهای مختلف برای همکاری باچین مخصوصا کشورهای جنوب شرقی آسیا منهای ژاپن افزایش یافت .
ایجاد پیمان همکاری شانگهای و قوام و دوام آن و همکاری کشورهای چین، روسیه ، برزیل ، هند و آفریقای جنوبی در همه امور و نیازی که گروه هفت با بازار چین و ذخیره ارزی این کشور داشت چین به این گروه  دعوت شد که نقش بسیار فعال و تعیین کنند ه ای در کنفرانسهای بین المللی بازی میکند .
چین خواهان یک ارز معتبر بین المللی در جهان ضمن کنترل دائمی و کامل آن از طرف کارشناسان کشورهای مختلف است . چین خواهان کنترل  چاپ اسکناس دلار و بدهکاری آمریکا از طریق منابع مورد تایید تشکیلاتهای مالی جهانی است ضمن آنکه خواهان نظارت و کنترل کامل بانک ها و بورس وال استریت در آمریکاست .

دمکراسی چینی  با اقتصاد دولتی در حاکمیت ، اقتصاد دولتی خصوصی و خصوصی دمکراسی توده ای است که منافع اکثریت که در چین کارگران و کشاورزان هستند را تضمین میکند توسط حزب کمونیست چین هدایت میشود و با باز دهی که تا کنون داشته  نشان داده است که دمکراسی توده ای بدون یک ارتش بسیار قوی و بودجه خور و بدون یک سازمان مخوف پلیسی نظامی و بدون انگلهای بوروکرات در حاکمیت میتواند منافع اکثریت را تضمن و تامین کند.
ژاپن و نقش آن در جهان :

ژاپن کشور صنعتی است که ۶٫۶ % در آمد ناخالص جهان را بخود اختصاص داده است این کشور بعد از جنگ جهانی دوم که توسط بمباران اتمی آمریکا تسلیم شد تا به امروز سوای تولیدات صنعتی و صدور آن به جهان بیشتر به آمریکا و شرکت در پیمان نظامی ناتو در جنوب شرقی آسیا جایگاه تعیین کننده ای ندارد. اگر چه ژاپن کشور صادر کننده کالاست ولی وارد کننده خوبی برای مشتریان نیست  و با سونامی و زلزله اخیر در این کشور با آسیب زیادی که دیده به احتمال زیاد تا سالهای آینده نقش چندانی بعهده نخواهد گرفت باز سازی مناطق آسیب دیده و هزینه خسارات وارده و تامین منابع مالی برای زیر ساختهای خرابیها حداقل به ده سال نیاز دارد .

پس از این فاجعه که بخشا اتمی هم بود ژاپن کمتر علاقه به درگیری در منطقه و جهان نشان میدهد در حالیکه تا قبل از زلزله بشدت موافق حمله نظامی به کره شمالی بود. ژاپن علیرغم تلاش چین و کشورهای جنوب شرق آسیا  جهت شرکت در همکاری منطقه ای رغبتی از خود نشان نمیدهد و بیشتر با آمریکا و اروپا همکاری میکند. دمکراسی ژاپن سیستم سرمایه داری خصوصی با حاکمیت مونارشی است که سیستم اجرایی آن نظامی پلیسی بوروکراتیک  و حاکمیت یک اقلیت سرمایه دارثروتمند است .
کنفرانس کان که بیشتر جنبه سمبلیک دارد نمیتواند مسائل جهانی را با یک قطعنامه حل و فصل کند کشورهای مختلف بعلت ناموزونی پیشرفتهای اقتصادی ، زیر بنایی ، بنا به ماهیت فرهنگی و سنتی ، شرایط جغرافیایی که در آن قرار دارند نمیتوانند از یک الگو بعنوان مدل اقتصادی استفاده کنند ولی میتوانند از تجارب همدیگر استفاده کرده وبر روی دست آوردهای بشریت صحه بگزارند.

تغییرات عمده با فشار از پایین توسط توده های زحمتکش در جهان شروع شده ما سیستم های مختلف سرمایه داری دولتی و خصوصی را که با شکست مواجه شده اند تجربه کردیم سرمایه داری انحصارات امپریالیستی بشدت مورد حمله قرار دارند  حتی طرفداران سابق این سیستم غیر انسانی وویرانگر و متجاوز آنرا محکوم و نکوهش میکنند. بازار آزاد ، رقابت آزاد وتجارت آزاد که موجب ویرانی ، گرسنگی ، بیکاری و بی خانمانی ملیون ها نفر در جهان شده است  پاسخگوی نیازها ی مردم دنیا نیست شکی نیست که زحمتکشان جهان در انتظار تحول در مسیر مالکیت اجتماعی هستند به استقبال این بینش مدرن و مترقی برویم و بهمه کسانی که بما می پیوندند خوش آمد بگوییم

م. راد (۰۱٫۱۱۲۰۱۱)

ارسال دیدگاه