اسماعیل هوشیار: قذافی پایان کیست و چیست !؟

مرگ و یا به قول سعید قصابی قذافی تمام شد . خیلی ها آن را یک پایان مبارک اعلام کردند . خیلی ها سکوت کردند . خیلی ها هنوز به شکلی ابلهانه به ” ارتش آزادیبخش لیبی ” تبریک میگویند ! من هم چند پیام گرفتم که نخ وصلشان این بود : مرگ قذافی ترحم برانگیز نیست ….و حقش بود !

hoshyaresmaeil@yahoo.com
” بال زدن پروانه ای در برزیل می توانند در تکزاس توفان به پا کنند.” این یک اصل پایه ای ست . اصل تاثیرگذاری و تاثیرپذیری !
آیا موضوع شخص قذافی است ؟ و یا موضوع نفرت انگیز اعدام و تفکرضد انسانی حذف… !؟ شخص قذافی نه ستایش انگیزاست و نه قابل بخشش . ولی برای غرب کاملا فرق میکند .  حتی اگر بدترازقذافی باشد . اسد در سوریه نزدیک به ۵۰۰۰ هزار انسان را سلاخی کرده است . ولی نه سلاح و نه به قول سخنگوی کاخ سفید “ارتش انقلابی” و نه به قول ارتجاع مغلوب به “ارتش آزادیبخش” نیازی پیدا نکرده است حتی دریغ از یک ژست عربده سمبلیک که مثلا اسد هم باید برود ! در ایران هم که تا به حال و رسما با نامه های رسمی به خامنه ای به “آغا” اطمینان خاطر داده اند ! با این همه وحداقل درایران چیزی که کم نداریم تجربه است . همه کسانی که کشتار پشت بام علوی را تبریک گفتند ؛ درمسیر رشد تکاملی خودشان کشتارهای دهه ۱۳۶۰ را هم تبریک و یا سکوت و یا توجیه کردند ؟

رفتن قذافی مبارک است اما اعدامش را فقط کسانی برایشان مبارک است که از نظرفکری کوتوله هستند و یا از زنده بودن قذافی میترسیدند .  عمل ترور و تروریستی بد است زشت و محکوم است منزجرکننده است …..دیگرچه فرقی میکند کاظم رجوی باشد یا بختیار و یا قاسملو و یا هر فرد دیگری ؟ تقریبا این رشد تکاملی جنایت در حکومت اسلامی جدا از همان حد و اندازه نظام قبلی نیست . خیلی وقت است که نوشتن تاریخ سلیقه ایی نیست ! در زمان نظام سلطنتی زندان و شکنجه و اعدام وجود داشت و در زمان حکومت اسلامی آن را رشدی صعودی و تبدیل به ارزش الهی هم کردند . کسانی که به هر دلیل و توجیهی اعدام قذافی و صدام و هرکس دیگری را توجیه میکنند در فرداهای دگر باز هم هرجنایتی را درهرکجا به راحتی توجیه و بی اهمیت خواهند کرد .

سخنان محتاطانه سیاستمداران غربی درجلوی دوربین و انعکاس اجتناب ناپذیر عکسها و فیلمهای اعدام قذافی که زیاد برای همه سیاستمداران جالب نبود . غرب و قذافی نزدیک به ۴۲ سال یار و غمخوارهم بودند . این برداشت ناپلئونی نیست . قذافی درکلوب سیاست غرب جای خوبی داشت . خیلی از زمامداران رسمی غربی با او ملاقات رسمی و حضوری داشتند و قذافی هم قوانین بازی را رعایت میکرد . درظاهراز خودش بلاهت نشان میداد اما در باطن میدانست که داشتن ذخائرنفتی امتیاز خوبی است .  فقط به ذهنش خطورنمیکرد که چه زمانی غرب به این دلداده پشت خواهد کرد ؟ قابل توجه سران حکومت اسلامی ایران ! قذافی هم یک دیکتاتور مستقل بود !

بعضی و خیلی محدود به نکات جالبی از دیدگاهی متفاوت اشاره میکنند ، شخص قذافی بهانه است اما اعدامش چندش آور ….! قدافی حتی بعد از اولین حمله به عراق خوب تشخیص داد و از نظرخودش خوب بازی کرد. من با اغلب نوشته ها اززاویه جداگانه و درمحدوده مشخصی موافقم . گزارش سرویس اطلاعاتی آلمان که از مدتها قبل از محل اختفای قذافی خبر داشت و طبعا بقیه سرویسها….. یک برداشت ناپلئونی نیست . غرب از قذافی خیلی بیشتر از ما میدانست.  بریتانیا اولین کشورموافق اتحاد لیبی درکلوپ سیاست غرب بعد از اولین حمله به عراق در۱۹۹۰  بود. موسی کوسا، رئیس سرویس اطلاعاتی لیبی شروع به مذاکر با تیم آمریکایی – انگلیسی، شامل سی آی ای و ام آی شش، میشود.

قذافی برنامه اتمی که وجود سملبلیک وتئوریک داشت را کنار گذاشت، تلویحأ پذیرفت که بمبگذاری لاکروبی  کار خودش بوده و حتی فراتر از این همه رفت و حکم دستگیری رهبر القاعده بن لادن را هم صادر کرد…
بریتانیا تحریم را برداشت و قذافی یکی از اعضای کلوپ شد، یک چهره بین المللی مخالف غرب که حق پیوستن به گروه را نداشت…. رهبر شد.
چند وقت بعد در همانسال جرج بوش نیز بنای مجدد روابط دیپلماتیک با لیبی را از سر گرفت. در این زمان مردم لیبی تحت فشار از جانب قذافی بودند؛ ورود خبرنگاران خارجی به لیبی متوقف شد، و خانواده قذافی ثروت لیبی را به سرعت به تاراج میبرد.

اما چنین چیزهایی از نظر غرب واقعا اهمیتی ندارد. مطمنئأ، آنها گاهأ در انظار عمومی با قذافی به تندی برخورد میکردند اما در خلوت او موقعیتی برای پیدا کردن طلا بود. به قول معروف حتی اگه گاو هم باشی ، در صورتی که در جای مناسب قرار بگیری ، کسانی پیدا می شوند که تو را بپرستند!

درشرایط جدید و نظم نوین لنگان فعلی ، جای مناسب هر دیکتاتور کجا باید باشد ؟ قوانین به آرامی عوض میشوند . قانون ” لیبی نفت دارد پس دوست است ” یکی از همین قوانین است . صدام تجربه خوبی بود . قذافی هنوز در گذشته و قوانین قبلی دست و پا میزد ! سردمداران نظام حکومت اسلامی حالا هم تجربه صدام و هم تجربه قذافی را دارند و جامعه ایران هم تجربیات تاریخی پشت بام علوی وقبلش و بعدش دهه ۱۳۶۰ و ….را دارد  !

اپوزسیون ایرانی هم قبل از ساختن آلترناتیوهای رنگی و نو؛ باید از خودش شروع کند . نسل جوان جامعه ایران برای تفکرات و ادبیات پیروفرتوت قرون پیش از هرجنس و طبقه و رنگی یک بیلاخ هم حواله نمیدهد !

اسماعیل هوشیار
۰۴ آبان ۱۳۹۰
۲۶٫۱۰٫۲۰۱۱
www.tipf.info

ارسال دیدگاه