اسماعیل هوشیار: روایت استادان ایدئولوژیک وتوهمات سیاسی!

برای شخص من اعمال و رفتار و گفتار رهبری مجاهدین عجیب نیست چون تجربه خمینی و رجوی را با هم دارم . قراگاه اشرف برش نازکی بود از همان جامعه ای…. که خمینی آن را به سلاخی وانقیاد کشاند و تنظیم رابطه رهبر عقیدتی با همان جمع محدود نشان از فردایی خونبار میداد!

hoshyaresmaeil@yahoo.com

راستش ۲ روایت هست . یکی را قبلا گفته بودم و باز هم کوتاه میگم .

طرف رفت طوطی بخره . وارد مغازه شد ولی قیمتها خیلی گران بود و وقتی هم سوال میکرد چرا اینقدر گران …؟ صاحب مغازه توضیح میداد که مثلا این طوطی برای این یک میلیون قیمتش است که دیوان حافظ را از حفظ میخواند ، آن یکی قرآن را تفسیرمیکند و این یکی علاوه بر تفسیر تشریح میکند والی آخر…..

تا اینکه برسرقیمت یکی از طوطی ها سرش سوت کشید و پرسید این چرا از همه گرانتر است درحالی که هیچ هنر و حتی حرکتی ندارد ؟ و صاحب مغازه گفت : فقط این یکی را نمیدانم . از روز اول هم هیچ حرکتی نداشت مثل مرده ها بود . فقط چون بقیه طوطی ها از روز اول او را استاد صدا میکردند قیمتش گرانترین است …!

حکایت دوم کمی متفاوت است ولی با مضمونی مشابه :

استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: عروسی
استاد: نخیر منظورم اینست که چکاره میشوی ؟
شاگرد: داماد
استاد: منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: زن میگیرم
استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
شاگرد: عروس میارم
استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟
شاگرد : نوه!

حکایت خروس ایدئولوژیک رهبرعقیدتی ، فقط شکل و تاریخش فرق فوکوله . مضمونش همونه . مهم نیست روزنامه کویتی یا امریکایی یا فرانسوی و با چه قیمتی چه حرفی را انعکاس میدهد که رهبری مجاهدین را خوشش آید …خواننده و شنونده باید عاقل باشد . خمینی به صفت یک تفکر به صراحت معتقد است و اعلام هم میکند که “ملت ” یک پدیده صغیر و نابالغی است که باید دستش بگرفت و زد توی سرش تا از راه راست منحرف نشود . این ” ملت ” از نظرتفکرات آسمانی هیچوقت بزرگ نمیشود !

همین حکایت در تفکر رهبری مجاهدین هم ریشه دارو اعتقادی است . ازعضو ارشد رهبری مجاهدین برای اولین بار درهمین خارج کشور شنیدم که گفت : این مردم چقدربی عرضه و نفهم هستند که رژیم را ساقط نمیکنند و……

آن موقع زیاد جدی نگرفتم و گذاشتم به حساب خستگی و نظر فردی اش . اما بعد و درقرارگاه اشرف از زبان شخص رهبرهم شنیدم که به صراحت گفت : اگر این مردم میفهمیدند که الان ماها اینجا نبودیم …! و بعدها در تشریحات درونی رهبر عقیدتی با صراحت اعلام کرد که جامعه مثل کودک صغیری است که باید دارو و آمپول را به زور بهش تپاند . چون خودش درک ندارد و این وظیفه طبیب ( منظورخودش بود ) است تا برای شفای کودک هرکاری را بکند !

خب ، البته این تب مسری ظاهرا فقط در محدوده تفکرات آسمانی جولان نمیدهد . ارتجاع هم که زمینی و آسمانی و زیر زمینی ندارد . همه خودشان را برتر و نوک پیکان تکامل میدانند . از نظر این همگان هم جامعه معمولا درک درستی ندارد و از نظر این همگان پس باید یک آقا و ریش سفیدی باشد و بزند و خلاصه به هرضرب و زوری ارشاد بکند و بماند در همان جاده جهل و خرافات گذشته…..

برای شخص من اعمال و رفتار و گفتار رهبری مجاهدین عجیب نیست چون تجربه خمینی و رجوی را با هم دارم . قراگاه اشرف برش نازکی بود از همان جامعه ای…. که خمینی آن را به سلاخی وانقیاد کشاند و تنظیم رابطه رهبر عقیدتی با همان جمع محدود نشان از فردایی خونبار میداد! مهم نیست که چه رسانه ایی با چه مبلغی چه مهملاتی راجع به کدام موجود عتیقه ای مینویسد ؟  برای من این همه توهم قشر روشنفکر هم عجیب نیست چون میدانم که خیلی ها عادت کرده اند که در قسمت پر لیوان گیج بزنند . راستش برای من مدتهاست که دیگر هیچ چیز عجیب نیست . حتی این خوش خیالی مکرر واماندگان صحنه سیاسی که هنوز درکی ریشه ای از پدیده های ایدئولوژیک ندارند و این همه شباهت را نمیبینند و شاید هم ببینند و خلاصه انشاالله گربه است . داستان خانه نشینی فاطی از بی تنبانی هم …بماند برای بعد ! استاد….؟

نوشته بود برای رسیدن به دنیای آگاهی باید از خدا عبور کنی! و من هم به ذهنم زد که باید از این توهم عبور کنید که رهبری مجاهدین هنوز در حال مبارزه است …..اعمال و رفتار ۲ دهه اخیر رهبری مجاهدین هیچ ربطی به مبارزه ندارد . از این واقعیت عبور کنید تا به درک دقیق تر و عمیق تری برسید .

اسماعیل هوشیار
۱۲ مهر.۱۳۹۰
چهارم اکتبر

ارسال دیدگاه