گرز فریدونی کشم ضحاک را سر بشکنم
اجرای زیبای شجریان شعری زیبا از مولانا بروی صحنه: این بار سرمست آمدم تا جام و ساغر بشکنم / ساقی و مطرب هر دو را من کاسه ی سر بشکنم
این بار سرمست آمدم تا جام و ساغر بشکنم / ساقی و مطرب هر دو را من کاسه ی سر بشکنم
از کف عصا گر بفکنم فرعون را عاجز کنم / گر تیشه بر دستم فتد بتهای آذر بشکنم
امروز سرمست آمدم تا دیر را ویران کنم / گرز فریدونی کشم ضحاک را سر بشکنم
گر کژ بسویم بنگرد گوش فلک را برکنم / گر طعنه بر حالم زند دندان اختر بشکنم
چون رو به معراج آورم از هفت کشور بگذرم / چون پای بر گردون کشم نو چرخ و چنبر بشکنم
من مرغ عالی همتم از آشیانه بر پرم / تا کرکسان چرخ را هم بال و هم پر بشکنم
من طائر فرخنده ام در کنج حبس افتاده ام / باشد مگر که وارهم روزی قفس در بشکنم
(دیوان شمس)