گزارشی از تشییع جنازه مهندس سحابی و شهادت هاله سحابی

هاله سحابی درحالی جان باخت که قاب عکسی از پدر، و شاخه گلی به دست داشت و شال سبزرنگی بر دوش

جرس:  
صبح زود، پیش از ساعت ۷ یاران و همفکران مهندس سحابی مراسم شستشوی پیکر ایشان را در حیاط منزل انجام دادند. حضور ماموران لبلس شخصی در منزل بسیار محسوس و منظقه لواسان نیز به تسخیر نیروهای ضد شورش درآمده بود . انواع گوناگون نیروهای امنیتی در محل سکونت مهندس سحابی حضور داشتند؛ از لباس شخصی‌ها و اشخاصی که آشکارا در طیف «اراذل و اوباش» قرار می گیرند، گارد نوپو، لبلس شخصی های  نیروی انتظامی و عده ای که با پوشیدن لباس فسفری مسئولیت شناسایی و بازداشت افراد را داشتند .

مراسم باسخنرانی آقای حسین شاه حسینی، از فعالا ملی_مذهبی و کنشگران دیرپای نهضت ملی ایران شروع شد؛ سپس مهندس لطف الله  میثمی سخن گفت و بعد پیکر برای تشییع آماده شد . از اینجا بود که عده ای از نیروهای حکومتی تحت عنوان مشایعت کننده به زیر تابوت آمدند؛ اینان قصد تاراندن مشایغت کنندگان و انتقال سریع  پیکر به آرامگاه را داشتند . رفتار لباس شخصی ها  با مقاومت حدودا ۱۰ زن از جمله زنده یاد هاله سحابی روبرو شد . زنان در اعتراض به رفتار نیروهای امنیتی می گفتند: خود شما گفته اید که تا سر کوچه ایشان (حدودا ۱۰۰الی ۲۰۰ متر) پیکر مهندس سحابی مشایعت شود؛ در حالی که از همین حد هم ممانعت می کنید و مراسم را به هم می زنید .

زنجیره دفاعی امنیتی – نظامی در برابر فشار زنان و مشایعت کنندگان که فریاد لااله الا الله سر داده بودند، تاب نیاورد و از هم پاره شد. پیکر بی جان عزت الله سحابی در حالی که هاله با یک شاخه گل و عکس پدر در دست در جلو قرار داشت و شال سبزی را به نشانه هواداری از جنبش سبز بر گردن آویخته بود به آرامی به حرکت درآمد . در این لحظه یک نیروی امنیتی و انتظامی به هاله سحابی نزدیک شد و با شدت و خشونت عکس مهندس را از او گرفته و پاره کرد. هاله سحابی که از دیروز تحت شدید ترین فشارهای روحی و امنیتی قرار داشت به طرف فرد رفت و  پرسید چرا عکس پدرش  را از او گرفته و پاره کرده و اعتراض کرد که مگر ما چه کرده ایم که با ما اینگونه رفتار می کنید؟ نیروهای امنیتی و انتظامی به شکلی خشونت آمیز به سمت وی هجوم بردند. با فریاد یکی از زنان همراه هاله، که «وی دختر متوفی است و شما میخواهید دختر کسی را که فوت شده ، بزنید» اندکی تردید در رفتار مهاجمان حاصل شد . در همان کشمکش و درگیری ، هاله با صورت زمین افتاد. زنان حاضر در محل، فریاد می زدند و کمک میخواستند ولی با توهین و هتاکی و تمسخر مواجه شدند. هاله بر زمین افتاده بود و زنان معترض فریاد می زدند .

در این هنگام، دکتر حبیب الله  پیمان و دکتر تقی شامخی، همسر هاله سحابی، بر سر هاله حاضر شدند؛ آنان تلاش کردند دهان وی را باز کرده و به او امکان تنفس مصنوعی به او بدهند . نیروهای لباس شخصی که تلاش میکردند تابوت را سریع منتقل کنند به این که هاله بیهوش افتاده بود توجهی نداشتند؛ و حتی بی مهابا از کنار وی رد می‌شدند و توجهی به قدم ها و گام هایشان نداشتند؛ لگدهایی که محتمل به وی اصابت کرده بود .

اندک زن حاضر در محل با اصرار و به زور ، برای حدود ۱۰ دقیقه از انتقال جسد مهندس سحابی _که هاله در چند قدمی وی در در مقابلش بر زمین افتاده بود_ جلوگیری کردند. اما بعد از این ناگهان لباس شخصی ها عربده کشان  پیکر مهندس را به حرکت درآوردند. آنان به هاله توجهی نداشتند .در همین وضع، هاله سحابی را در حالی که همچنان بیهوش بود و دندانهایش بر هم فشرده و قفل، به داخل ماشینی منتقل کردند و با فشار داخل عقب ماشین قرار دادند و به زور از صحنه خارج کردند .آنان فقط وی را از صحنه تشییع کنار زدند تا پیکر مهندس سحابی را در اسرع وقت به آرامگاه و بهشت فاطمه در  لواسان منتقل کنند. از اینجا به بعد بود که پیکر بی جان در اختیار ماموران امنیتی قرار گرفت .

 در مقابل آرامگاه از ورود همراهان جلوگیری کرده و مراسم دفن بدون حضور مشایعت کنندگان انجام شد . پس از دفن، در آرامگاه را باز کردند و اجازه حضور افراد را دادند. ماموران امنیتی و لباس شخصی ها به کوچکترین بهانه ای جوانان را مورد ضرب و شتم قرار داده و بازداشت می کردند. مشاهدات دوستان مختلف حاکی از بازداشت چند ده نفر است. این که بازداشت شدگان به کجا منتقل شده اند یا کی و به ترتیبی آزاد شده اند، اطلاعی در دست نیست. نماز میت که قرار بود توسط سید احمد منتظری خوانده شود ممکن نشد . جمعیت بی خبر از مرگ جانکاه هاله نظاره گر تاراج پیکر مهندس سحابی بود . تشییع کنندگان و حاضران در مراسم در بازگشت از آرامگاه بود که شایعه مرگ هاله سحابی را شنیدند؛ و سپس خبر تائید شد.  هاله در همان زمان درگیر شدن با مامور نیروی انتظامی سکته کرده و به زمین افتاده بود؛ و تا رسیدن به درمانگاه لواسان فوت کرده بود.

قابل اشاره است که طی دو روز گذشته که مهندس سحابی دار فانی را وداع گفته فشارهای بسیاری بر خانواده و اعضای شورای فعالان ملی ـ مذهبی توسط نیروهای امنیتی وارد شده است. این فشارها از همان ابتدای خونریزی مهندس و به اغما رفتن ایشان وجود داشت. بارها داماد و فرزند و دوستان و دختر مهندس سحابی به صورت تلفنی و نیز حضوری احضار و برای کلیه اقدامات تذکرات جدی دریافت میکردند . آنها لحظه به لحظه وضع جسمی مهندس سحابی و اقدامات خانواده و برنامه های شورای فعالان ملی – مذهبی را رصد کرده و برای پیشبرد اهدافشان تهدید به بازگرداندن هاله به زندان و اقدامات مشابه در مورد برخی دیگر می کردند .

ماموران امنیتی حتی تهدید کرده بودند که نباید در رابطه با درگذشت مهندس اطلاعیه داده شود. همچنین تاکید داشتند که نباید تشییع و تدفین در تهران صورت گیرد. حق برگزاری مراسم یادبود در حسینیه ارشاد و مکانهایی نظیر آن نیز به صراحت منتفی اعلام شده بود. بعد از فوت مهندس سحابی، نیروهای امنیتی از همان ابتدا در بیمارستان حضوری پررنگداشتند. تمام دوربینهای دوستان و همفکران مهندس سحابی که از وقایع فیلم و عکس تهیه میکردند ضبط شده و از افراد حاضر فیلمیرداری می شد . تدابیر امنیتی به گونه ای اتخاذ شده بود که در همان ساعت اول فوت سحابی، ترتیب انتقال سریع وی به لواسان داده شد و امکان تجمعی در بیمارستان وجود نداشت.

ارسال دیدگاه