تقی روزبه: نبرد قدرت در فاز کمدی!

چگونگی جریان یافتن نبرد قدرت در فاز جدید به راستی شگفت انگیز است و متناظر با مرحله گندیدگی کامل نظام، رنگ و بوی گندیده و از نوع کمدی- خرافی یافته است. اکنون دیگر شکل بیان منازعات، فقط در قالب های سیاسی از نوع براندازی نرم و سخت و یا اصلاح طلبی و اصولگرائی  و تنازع جامعه مدنی و جامعه النبی و یا نفوذ دشمنان و استکبارجهانی  و امثال آن نیست.
گرچه با آنها همراه است و بهنگام فرا رسیدن لحظه تصفیه حساب کامل انگ نفوذ دشمن و وابستگی  غلظت بیشتری خواهد یافت. از هم اکنون هم شاهد زمینه چینی های گوناگون (مالی و سیاسی و امنیتی و…) برای روز مبادا و  سناریوی نهائی هستیم، اما روشن است که این بار در گام های اول، نوک حمله تبلیغاتی در پوشش مقولاتی چون ظهور و جادو و سحر و امثال آن ها متمرکز شده است.

گوئی جناح حامی ولایت مطلقه فقیه، لازم می بیند که ابتدا رقیب را توسط عبارات مستهجن مداحان و اکنون دمخور بودن با شیاطین و اجنه و گرفتن راهبرد از آنها، بطور کامل خراب و رسوا نماید و سپس در اوج انزوا به سراغ فازهای بعدی سناریوی تصفیه سازی برود. البته یکی از دلایل توسل به این شیوه آن است که منشأ و مکان بروز بحران این بار بطور مستقیم در میان صفوف اصول گرایان قرار داشته و از قضا خطر “ظهورامام زمان دروغین”، حاصل دست پخت خود حضرت آقا بوده و باصطلاح از درون بارگاه “فرعون” و از جرگه کسانی که تا همین اواخر مشمول حمایت مطلق وی بوده اند برخاسته است و لذا تنش در فضای فکری-فرهنگی به غایت منحط این جماعت جریان دارد.

 در واقع بحرانِ متأخر و موسوم به “فتنه سبز” با چهره های نمادین موسوی و کروبی نیز بخشا در میان اصول گرایان پایه داشت که البته بدلیل پیوند خوردنش با نارضایتی سایر لایه ها و بخش های دیگر اجتماعی سریعا از محدوده تضاد صرف بالائی ها خارج شده و خصلت کشمکش های بیرون از ساخت قدرت را پیدا کرد. ولی اکنون گرداب به وجود آمده از موج بلند بحران، دامن خود اصول گرایان را نیز گرفته است. و البته مردم نیز به همان اندازه که این بحران در اردوی اصول گرایان و حاکمیت جریان دارد تماشاچی هستند و بهمین دلیل ویژگی بروز بحرانِ اخیر اساسا تعلق اش به منازعات درون حکومتی است.

بهره برداری مردم ناراضی از این بحران نه در قالب حمایت از این یا آن جناح بلکه در استهزاء و منزوی کردن بیشتر هر دو جناح به مثابه دعوای میان گرگ ها و احیانا بهره برداری از خلأ های محتمل آتی است. در واقع هر چه که رژیم روزنه های فوران بحران و نارضایتی در بیرون از ساختار قدرت را از طریق سرکوب-ولو بطور موقت- مسدود و مسدودتر می کند، مکان بروز بحران علیرغم یکدست تر کردن ساختار قدرت به درون اصول گرایان و باندهای درونی آن منتقل می گردد و حاکمیت ناگزیر می شود، برای کنترل “فتنه تازه” به جان خود بیفتد و با حذف و تصفیه بخشی از خود و خودی ها، با توسل به نوعی خود ویرانگری ماذوخیستی، خویشتن را از گرداب بحران بیرون بکشد.
تخریب و تصفیه و جراحی همیشه بخشی از راه کارهای حل بحران برای نظام های نابهنگام  و مستبد بوده است و حیات و ممات حکومت اسلامی با آن گره خورده است.
وقتی جهان وارونه اشباح جان می گیرد!

اکنون صراحتا از طلسم شدگی احمدی نژاد و ضرورت بیرون کشیدن وی از چنگ جادو و سحر، و رمالان و شیاطینی که گرداگرد او را احاطه کرده اند سخن گفته می شود. حالا دیگر بنا به روایت های رسمی و در مقابل چشمان بهت زده، همه افسانه های مربوط به جهان اشباح و انس و جن از لابلای رسوبات و ضمایر ناخود آگاه کهن تاریخ ما و کتاب های تخیلی پر کشیده و وارد زندگی واقعی شده اند! گوئی لشکر اجنه و شیاطین نیز به صفوف کشمکش های درونی  جمهوری اسلامی افزوده شده اند.

اکنون طبق همین سخنان رسمی این رمالان و شیاطین و طلسم شدگان هستند که زمام دولت و مقدرات یک کشور هفتاد-هشتاد میلیونی را به دست گرفته اند. مصباح یزدی، “فیلسوف” رسمی و بزرگوار نظام و خامنه ای، رسما از طلسم شدگی احمدی نژاد و ضرورت بیرون کشیدن وی از چنگ طلسم کنندگان- البته اگر شانسی  باقی مانده باشد- سخن می گوید. او نسبت به خطر ظهور محمدعلی باب جدید و این بار بدست خودمان، هشدار می دهد که با ادعای اتصال و ارتباط مستقیم با صاحب ولایت و امام زمان و بهره مند شدن از فیض مدیریت آن، موقعیت ولی فقیه -ارکان اصلی قدرت- را مستقیما نشانه گرفته است!

بلی، اگر نسخه اصلی قابل دسترسی باشد، دیگر چه حاجتِ دخیل بستن به نسخه های بدلی و واسط هست. اگرانحصار ارتباط با امام زمان شکسته شود، دیگر از انحصار قدرت چه باقی می ماند؟ اکنون شیشه عمر روحانیت و ولایت فقیه و کلیت نظام در فاز گندیدگی کامل خود به حفظ انحصار ارتباط با امام زمان (گیرم درقالب الفاظی راز آمیز و کنگ و دو پهلو) و یا در هم شکسته شدن این انحصار گره خورده است.

سرمایه داری برای بقاء خود همیشه به نوعی متولی گری و ولایت نیاز دارد، حتی در اشکال نوین و پسامدرن خود. اما در متن کشاکش سرمایه های متعدد در نقاط گوناگون دارای رشد ناموزون و برای بهنگام کردن خود با منافع سرمایه جهانی، ضرورت بهره گیری از اشکال پیشامدرن هم همواره پیش می آید. و در این رابطه اگر لازم باشد این کار را حتی با تراشیدن امام زمان جدید و مدعیان جدید به انجام می رساند. به یک تعبیر میل به هنگام شدن و تأمین منافع در پیوند با سرمایه مدرن و جهانی شده که تا کنون راه های بی شمار و ناموفقی را برای عبور از چنبره و سیطره نظام مذهبی آزموده است، این بار در قالب رندانی تازه، از نقطه دیگر و بطور غافلگیرانه به فکر گشودن درب قلعه قدرت برآمده است.

آن چه هم که امروز در ایران، تحت عنوان نبرد اشباح و شیاطین و اجنه ها صورت می گیرد خارج از قاعده فوق نبوده  و بیان وارونه و راز ورزانه و البته از نوع منحط آن چیزی است که بر روی زمین مناسبات سرمایه داری و رقابت سرمایه های متعدد در متنی از باورها و رسوبات و بقایای نظامات کهن جاری است. رندان کوی سیاست بر سر تصاحب سهم بیشتر قدرت (که در حکومت اسلامی منبع اصلی دست یابی به ثروت و رانت های بی حساب و کتاب است) به رقابت پیرامون کسب انحصاری این نمایندگی الهی-ولائی افتاده اند، اما در واقع ناخواسته طبل رسوائی دین حکومتی و سرانجام مضحکه حکومت ولائی را در هر کوی و برزن به صدا درآورده اند. گویا رسالت اصلی افشاء و شخم زدن رسوبات و باورهای کهن و رسوائی حکومت مذهبی به دست متولیان آن سپرده شده است. ریشخند تاریخ است که اکنون هیچ چیز بیشتر از خطر ظهور “امام زمان ارواحنا فداء”، کیان حکومت شیعی و مطلقه را تهدید نمی کند و اگر او جرئت ظهور پیدا کند، خود نظام و کسانی که به نیابت از او حکمرانی می کنند و می خورند ومی کشند و می اندوزند، اولین کسانی خواهند بود که  وی را دستگیر و کهریزکی  و سر به نیست خواهند کرد! و در واقع تاکنون دهها ظهور کننده ناکام و بخت برگشته به چنین سرنوشتی دچار شده اند.

گرچه خیل مدعیان ظهور تازگی ندارد، اما خطر این بار بدلیل ظهور مدعیانی در سطوح بالای قدرت است. برای اینان حسرت گرفتن سهمی از قدرت مطلقه چنان نیرومند است که اگر امام زمان –همانطور که سی دی ظهور نزدیک است مدعی آن است- درنگ هزار ساله را کنار نگذارد و با ظهور سریع خود به داد حکومت اسلامی ولایت فقیه که بنام او برپا شده است نه شتابد، کیان امامت و ولایت شیعه را طافت از دست می رود و بیش از این تاب بحران انتظار و فراقت نخواهد بود.

اگر سید محمد علی باب و انواع مدعیان ظهور عموما در بیرون از ساختار قدرت بوده اند و بخشا به عنوان معجونی برگرفته از باورهای برآمده از تناقضات مکتب شیعه در باب امامت و ظهور و به عنوان نتیجه محتوم آن از یکسو و بازخورد وارونه جنبش های اعتراضی برای عبور ازمناسبات قرون وسطائی و عقب افتادگی به مناسبات دوران مدرنیته و علیه پیوند مقدس استبداد و روحانیت از سوئی دیگر به ظهور و قیام برخاسته اند، این بار ظاهرا آژیر خطرچنین ظهوری توسط جوجه پرورده شده در زیر بال و پر حضرت آقا سر برآورده است.

آنها اکنون ناباورانه حاصل  آنچه را  که در زیر گرمای تن خود پرورانده اند،نه از جنس جوجه ولایت، بلکه از جنس شیاطین و نظرکرده های دشمن می یابند: وای! ای خیانت کار تو از جرگه اصول گرایان نبودی و آن نیستی که ما قصد پروراندنت را داشتیم، و نبودی آن گونه که خود را به ما نشان می دادی!…

دراین میان نبوغ و بصیرت الهی حضرت آقا هم، گوئی همراه بحران دود شده و به هوا می رود! اکنون دود سفید و سیاه توأمان از دودکش بیرون می آید. و این است بخشی از دلیل فراافکنی منازعه از دنیای واقعی به دنیای اشباح و شیاطین و افزودن سس هذیان- کمدی به منازعات سیاسی. اما در پشت  این فانتزی فراافکنانه یعنی واقعیت یافتن “جهان اشباح” در قرن بیست و یکم و در رأس هرم نظام حکومت اسلامی و نشاندادن فرجام گندیدگی برخاسته از تلفیق دین و حکومت، چیزی جز جریان جنگ واقعی قدرت و منافع  پیرامون در هم شکستن انحصار آن، در یکی از حادترین اشکال خود نیست که می کوشد با پاشیدن خاک به چشم دیگران و بویژه حامیان گریبان چاک خود، با فراافکنی از واقعیت های زمینی،

هیکل به غایت زشت و برهنه اش را  در وارونگی تمام عیار جهان  اشباح و البته در منحط ترین شکل خود به پوشاند:
 خامنه ای  در فرمان مربوط به ابقاء مصلحی و با هدف کنترل سازمان اطلاعات و امنیت گفته بود تا زنده است اجازه انحراف به کسی نخواهد داد و سرانجام احمدی نژاد را بر سر دو راهی تسلیم به حکم حکومتی -ابقاء مصلحی- و یا استعفا و کنار رفتن از منصب ریاست جمهوری قرار داد و مهلتی را نیز برای تصمیم گیری در اختیارش گذاشت که به بست نشینی ۱۱ روزه احمدی نژاد در خانه اش منجر شد. مجلس شورای اسلامی نیز در همان زمان آمادگی و خیز خود را برای استفاده از حربه عدم کفایت در صورت عدم تسلیم احمدی نژاد به حکم حکومتی نشان داد. برای مدتی آژیر قرمز کشیده شد و حتی سیمای جمهوری اسلامی مصاحبه مستقیم و زنده با احمدی نژاد را نیز تا اطلاع ثانوی ممنوع ساخت. با این همه، ُروند اول نبرد با عقب نشینی احمدی نژاد و تمکین وی به وزارت مصلحی و لفاظی های او در ستایش از ولایت پایان یافت، اما نه آنطور که رقبا از احمدی نژاد تسلیم کامل را می طلبیدند. احمدی نژاد با گامی به عقب، با هدف گذراندن طوفان از فراز سر خود، ترجیح داد که نبرد را در سطح دیگری ادامه دهد. و طرفین خود را برای انجام روند های بعدی آماده می کنند.

تا آنجا که به اصول گرایان و خامنه ای برمی گردد، شروط تعیین شده برای تحمل احمدی نژاد تا پایان دوران دو ساله باقی مانده از ریاست جمهوری اش، با شروط متعددی همراه است. اگر چه اکنون نقدا شمشیر عدم کفایت بطور مستقیم از بالای سرشخص وی کنار رفته است، اما بلافاصله به سمت همکارانش و چیدن بالهای او و اعلام برائت از تیم یارانش جابجاشده است.

آنها اکنون او را مخیرکرده اند که یا بدست خود یاران خود را که مظهر حلول اجنه و شیاطین معرفی شده اند، برکنار کند و یا آنکه اهرم “قانون” وارد عمل شده و یک به یک با پرونده سازی و با زشت ترین و خرد کننده ترین انگ های ممکنه از کار بر کنار و دستگیر می شوند. در حقیقت کسی منتظر تصمیم احمدی نژاد نمانده و این کارا را همزمان با دادگاهی کردن و زدن انواع اتهامات مالی و جنسی و ارائه مدارک ارتباط با شیاطین و اجنه،حتی دستگیری و خلع از مناصب شروع کرده اند و حتی اکنون به سراغ مشائی و بقائی بازجوئی از آنها رفته اند و حزب اله و عناصری از جناح مخالف درخواست دستگیری مشائی را مطرح ساخته اند.

اکنون زیر ذره بین گذاشتن “جریان انحرافی” در تمامی دستگاه ها و ارکانهای نظام اعم از قوه قضایئه و مقننه و… یا سپاه و وزارت امنیت و اطلاعات و در نماز جمعه ها و… در دستور کار قرار گرفته است. کسی مانند جنتی که همواره به فرموده  حامی پر و پا قرص دولت و احمدی نژاد بود، مأمور می شود که برائت خویش از وی را در صحن نماز جمعه تهران برای شیر فهم کردن امت حزب الله و سیاست تازه کشتی بان اعلام کند.

کنار گذاشتن تیم همکاران و چیدن بال و پر احمدی نژاد -یک احمدی نژاد کت بسته و بدون هیچ گونه دار و دسته و تشکیلات- کمترین خواست آنها را تشکیل می دهد. حتی تمامی “دست آوردهای بزرگ و بی سابقه ای را که به او نسبت می دادند و به آن می بالیدند، اکنون همگی اخ و تف شده و یک به یک دارند آن افتخارات را از او پس می گیرند. او اکنون کسی است که آمار تقلبی می دهد، اقتصاد و تولید و دخایر ارزی و وضعیت اشتغال در دوره او در زیر سنگین ترین فشارها قرار دارد. سیاست هدفمندسازی یارانه نیز ناکام و شکست خورده است و خطر ترکیدن حباب قیمتها و تورم عنان گسیخته وجود دارد.

فراافکنی از احمدی نژاد، فراافکنی این “دستاوردهای درخشان” و انداختن کاسه و کوزه همه شکست ها بر سر و روی وی نیز هست. البته اصول گرایان سنتی و حامیان ولایت، در شرایط وخامت بحران در داخل و منطقه و تشدید فشارهای بین المللی، یک احمدی نژادِ کت بسته و تسلیم شده و پر و بال چیده و برائت یافته از یاران را برکنار گذاشتن وی ترجیح می دهند.

اما “دنیای سیاست” مکان آرزوها نیست بلکه محل منازعه منافع است. بهمین دلیل آنها در عین حال آنها در حال طرح سناریوهای دیگری نیز هستند، تا اگر به خیره سری ادامه دهد و به متشکل کردن حامیان خویش اصرار به ورزد و از خط قرمزها عبورکند، اقدامات دیگری را نیز در دستور قرار بدهند. باهجوم از هر سو، چنان او را دچار هر روز یک بحران می کنند که خاتمی با سابقه هر نه روز یک بحران به خود امیداور شده و به صرافت بخشودگی متقابل رهبری و مردم می افتد!.

 احمدی نژاد چه بماند و چه نماند دیگر مهره سوخته شده ای است برای نظام. موضوع اصلی چگونگی اتخاذ تدابیری برای بی اثرکردن کامل وی و کنترل پیامدهای محتمل آن است. در این راستا می تواند سناریوی های حداکثر و حداقلی وجود داشته باشد که متناسب با عوامل نامتعین و پیش بینی ناپذیر مطرح خواهند شد.
بدیهی است که اگر تمامی تلاش حکومت اسلامی گذر از این بحران و جراحی ناگزیر است، برای جنبش سرنگونی نیز چگونگی استفاده از این شکاف ها برای نزدیک شدن به هدف نهائی از اهمیت زیادی برخوردار است.

۲۰۱۱-۰۵-۲۲  ۰۱-۰۳-۹۰  تقی روزبه
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com
taghi_roozbeh@yahoo.com

ارسال دیدگاه