اسماعیل هوشیار: قوائد مسئولییت!

بنا به تعریف ایدئولوژیک مجاهدین رهبر عقیدتی به تنها مرجعی که پاسخگو هست همانا موجودی است به اسم خدا …..! پس ما را امیدی نیست اما بقیه کسانی که تا همین امروز به تائید حماقتها و سیاستهای رهبر عقیدتی نشسته اند تا آخردنیا مسئولند.

hoshyaresmaeil@yahoo.com
 دو بیماردر یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند یکی از آنها ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت. بیمار دوم فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به بیمار اول رساند و او را  نجات داد .

وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه بیمار دوم آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.

بیماردوم را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست. و اما خبر بد ….

این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.

بیمار دوم که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه..حالا من کى مى تونم برم خونه‌ ؟ واین حکایت زمین سیاست است در تفکر رهبر عقیدتی .

چند روز بعد از۱۹ خونین فروردین در قرارگاه اشرف ، بالاخره مسعود رجوی ازهمان موضع رهبر عقیدتی پیام داد و ما هم با دقت شنیدیم تا شاید حرفی تازه باشد . ولی نبود ، همان حرفهای همیشگی حقانیت و تشویق زندگان برای مردن و دست زدن برای کشته شدگان و تائید ماندن و مقاومت و استراتژی اشرف نشینی و….! این امام زاده از اول هم اهل معجزه نبود . اصلا معجزه پیش کش اجدادش . اهل کمی شرم و خجالت هم نیست .  انتظاری هم نیست . محکوم کردن جنایت هم نوبر نیست خیلی ها محکوم میکنند مثل همان دیوانه ایی که دوست خودش را نجات میدهد و بعد حلق آویزش میکند . حدود ۲ سال پیش ارتش و دولت عراقی طی حمله ایی به اسیران اشرف تعدادی را کشت و زخمی و اسیر….! خیلی ها محکوم کردند و من همان موقع ضمن محکوم کردن ، انگشت گذاشتم بروی نقش سیاستهای رهبری مجاهدین هم….. همان موقع هم گفتم بدون دیدن تمامی صحنه و نقش همه بازیگران ، محکوم کردن هم چاره کار نیست . و صحنه باز هم تکرار شد . قیمت ماندنی که اسمش را انتخاب گذاشته اند ، به نسبت ۲ سال پیش گرانترهم شد . لعنت به این تورم ؛ که روی همه چیز اثر گذاشته ، حتی جان و زندگی اسیران اشرف .   نمیخواستم بیشتراز این واردش شوم . ابهامی نداشتم و ندارم . میدانم که جنایت و جنایتکاران نیازی به پاسخگویی ندارند  و تنها محاکمه شان و مجازاتشان مانده است .

اما کسانی که مسئول هستند باید پاسخگو باشند . چه اسمش اتل خان دشت و مارکسی باشد و چه مصدقی و اینا….. بنا به تعریف ایدئولوژیک مجاهدین رهبر عقیدتی به تنها مرجعی که پاسخگو هست همانا موجودی است به اسم خدا …..! پس ما را امیدی نیست اما بقیه کسانی که تا همین امروز به تائید حماقتها و سیاستهای رهبر عقیدتی نشسته اند تا آخردنیا مسئولند .   کسانی که اگر نمیدانند انتخاب یعنی چه… ؟ پس حق ندارند حرفهای آدم غیرمسئولی مثل رهبرعقیدتی را مثل گوسفند تائید کنند و اگر هم خبر دارند پس لطفا نعل وارونه نزنید . چون یادی از زندان تیف هم کردید و چون از ابتدای سقوط صدام تا ۵ سال بعد تمامی وقایع زیر ذره بین خیلی از ماها بود .  اینکه دولت امریکا هدفش از برپایی زندان تیف چه بود….یک روی سکه است و روی دیگر سکه بلایی که رهبر عقیدتی در هماهنگی کامل با دولت امریکا بر سر زندانیان تیف و بقیه اسیران اشرف آورد ! ما که میدانیم انتخاب یعنی چه ؟ در مصاحبه های وزارت خارجه و اف بی آی و….بقیه ، چه فضایی ساخته بودند و آدمها به چه وعده های دروغین و کشکی و یا حتی از موضع ضعف فردی و نداشتن قدرت ریسک و……ماندگار شدند ! اصلا مهم نیست که به چه دلیل …..!؟

اما به هزارو یک دلیل اسمش انتخاب نیست . اگر منظور از روشنفکران زانو زده در بارگاه رهبر عقیدتی هواداران مجاهدین هستند که نیازی به مقالات بلند توجیهی نیست و نه حتی تشریحی…. که بالاخره این استراتژی یعنی چه ؟ آقا جان چند بار شعار مسعود و مریم را فریاد بزنید هوادار یا همان بسیجی ، میآید و کلی هم از شعارمسئولان فعلی شارژ میشود . مقدس کردن جنایت که هنر نیست .  دوستی در فیس بوک نوشته بود …. به قول خودتان آزادى اندیشه یک لفاظى بیشتر نیست ! این حقوق و قراردادها چى؟ در این دنیاى فرو رفته در شعله هاى ظلم و سرمایه کدام دولت بر این قوانین اگر با تجارتش بر نخورد وقعى مى نهد و کدام قوانین هست که میتواند نظر مثلا دولت عراق را تامین کند.

از این گذشته آیا از این هم خبر دارید که مجاهدین نیز با بخش زیادى پیش از مصاحبه ها ی نهادهای امریکائی در زندان تیف ، بصورت انفرادى نشست گذاشته بودند و به طرق مختلف با گفتگو، با تشویق و یا توبیخ و هر روش ضرورى خواسته بودند که نفرات در مصاحبه هیچ نگویند که نمى خواهند با مجاهدین در اشرف بمانند بعدا سازمان انها را به اروپا منتقل خواهند کرد و …. شاید بگوئید حرف رژیم است و … مهم نیست ، اما ولو حرف یک نفر هم درست باشد شما چه اسم حقوقى بر آن مى گذارید  …..؟

 آدم بالغ و با تجربه و با انصاف ، حتی اگر ظرف لجنی را به زور حلقش بریزند لا اقل از چهره اش و عکس العمل ظاهری اش میشود به خیلی از مسائل دورنی اش پی برد . یا چهره در هم میکشد …یا هیچ چهره درهم کشیدنی دیده نمیشود فقط تحمل میکند اما غش و ضعف هم نمیکند  و یا لبخند میزند و از لجن تعریف هم میکند . وقتی جبری در کار باشد ۲ حالت اول طبیعی است اما حالت سوم دیگرکادرش جبری نیست . حالت سوم لاجرم اسمش و شکلش و تمام دفاعیاتش در خطوط مقالات باید منطقی و قابل تشریح باشد .  کسانی که در هر مقامی امروزصحنه های خون و جنازه و زخمی و…….را فقط توجیه میکنند و با بی مسئولیتی  تائید میکنند راه و روش رهبر عقیدتی را…..در مقابل تاریخ و مردم ایران مسئولیت دارند و باید پاسخگو باشند .

سکوتش قابل فهم است و جبرش…. و اینکه اگر قرار باشد بین ماندن در اشرف و تحویل به رژیم حاکم بر ایران ، بماند و بمیرد …. ولی خواهشا از این صحنه های حسینی و استیصال ، تصویری انقلابی و مبارزاتی ارائه ندهید . فقط خواهشا همیشه یادتان بماند که رهبر عقیدتی و شرایط پیش آمده یک استثناء نیست قواعد بازی از ابتدا هم مشخص بود اعم از لیستهای کذایی تروریستی تا قلاب کردن به بالای انواع صاحبخانه ها !  مرگ تعدادی از اسیران اشرف در ۲ سال پیش وبعد در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ یک شکل هندسی تک ضلعی نبود . مثلثی با ۳ ضلع شوم بود . ( ولایت فقیه ، رهبر عقیدتی و نظم نوین ).

 توجیه کنندگان سیاسی  ادامه سیاستهای غلط رهبر عقیدتی و همه جوانب دیگر آن قابل تفکیک و حسابرسی است . میگویند در زمین سیاست امروز با دل رحمی کاری از پیش نمیرود . ولی مایه گذاری های مکرر از زندگی دیگران برای تثبیت این حماقت رهبر عقیدتی اسمش نه مبارزه است و نه واجب عینی ! به همین دلیل در ۱۹ فروردین باز هم جنایت درزمینی مشابه تکرارمیشود با ۲ برابر قیمت . خواستم فقط یادآوری کرده باشم که اگر ذوب شده ایی در ولایت مسعود مینویسد : …..براساس همین برداشت است که فکر می کنم فاتح بزرگ ۱۹فروردین، مسعود است. البته اشرفیها تمام عیار کار کردند. کسی شک ندارد. ولی صاحب این نبرد مسعود بود. فاتح آن هم خودش بود.  اولا برایش و برایشان آرزوی سلامتی فکری باید کرد ودوما امر بر بقیه مشتبه نشود ! درست است که مسئول به لجن کشیدن آب از سر چشمه را آن “جناب مسعود خان” باید بپذیرد .

درست است که دیوانه ایی سنگی به چاه انداخته که شاید بیرونش نتوانید بیاورید ! ولی قرار هم نیست ضمن تائید هر حماقتی بالای سر چاه تعزیه راه بیاندازید و خواهان ماندن و پوسیدن بقیه در ته چاه باشید . چنین اعمالی ربطی به مسئولییت ندارد . بیش از ۲ دهه خطای کلان و استراتژیک و مسیر انحرافی با دوغاب انقلاب ایدئولوژیک رهبر عقیدتی ، با هیچ چسب و تفی به مبارزه نمی چسبد ! آرمان گرایی نه جرم است و نه حتی اشکال ……ولی ریدن به تاریخ انسان هم جرم است و هم اشکال دارد . این همان هنری است که تا به امروز فقط از عهده آرمان گرایان برآمده است . باز هم جهت یاد آوری میگویم . صحنه ایی که امروز در عراق و اشرف با آن مواجهیم پدیده ایی خلق الساعه نیست . روزگاری بود که وقتی بلوک شرق فروریخت همین رهبر عقیدتی از ته دل ایمان داشت و تبلیغ میکرد که تمام دنیا در برابر همین ارباب بی مروتی که آرمان گرایان را دوست ندارد ولی عمو بولتون آزادیخواهان را دوست دارد….زانو زده ، به جز مجاهدین …..! 

آرمان گرایی و ایستادگی در برابر هر ظلمی نه جرم است و نه باز هم جرم …..! اما در دنیا و زمین سیاست امروز اگر توان تشخیص نداری ، اگر انتخابت را آرمانت دیکته میکند تا فقط و مثلا به دنبال گرفتن انتقام تاریخی خون حسین گاگول باشی و اگر… بهتر است خفه خون بگیری و ادعای رهبری تمام هستی را نداشته باشید . بقیه مسئولین هم در شرایط فعلی نمیتوانند هررنگی به اعمال خودش بزنند . امروز قرن ششم هجری نیست . درفردایی ملموس همه تقصیرها را به گردن مسعود رجوی نیاندازید که سهمتان و نقشتان درحیاط خلوت ذهن تاریخ محفوظ است و باید پاسخگو باشید .   

اسماعیل هوشیار
ژنو
ششم اردیبهشت ۱۳۹۰۲۶ آپریل ۲۰۱۱
www.tipf.info

ارسال دیدگاه