زمینه چینی وزیر کار برای بیگاری کشیدن از نوجوانان و جوانان زیر عنوان “نظام استاد ـ شاگردی”

ما می گوییم آن نظام را احیا کنیم و چرا ما باید نظامی به این خوبی که بر مبنای روابط انسانی در یک ملت با فرهنگ، یک ملت دیندار و پایبند به اصول اخلاقی بوده را منسوخ کنیم.

خبرآنلاین:
وزیر کار و امور اجتماعی در گفت و گوی تفصیلی با خبرآنلاین اظهار داشت: در گذشته در کشور ما یک نظامی بود به نام نظام استاد ـ شاگردی که به صورت سنتی افراد در مراکز و کارگاه ها آموزش می دیدند. مثلا شما می دیدید در همه کارگاه های درودگری یکی، دو جوان هستند که یا تابستان شاگردی می کردند و یا این که اصلا درس خود را ترک کرده بودند و آنجا آموزش می دیدند و سپس به تدریج خود یک استاد می شدند و مبادرت به راه اندازی یک کسب و کار شخصی برای خود می کردند. یعنی این نظام استاد ـ شاگردی باعث می شد یک کارگر معمولی مثلا یک کارگر بنا بعد از مدتی به یک استاد تبدیل شود. در حالی که ممکن بود اصلا سوادی هم نداشته باشد.

شیخ الاسلامی افزود: ما می گوییم این نظام آموزش مهارتی است و یک سیستم آموزش مهارتی است که در کشور ما به صورت سنتی وجود داشت. حتی کسبه یک افرادی داشتند که اسم آن ها را شاگرد می گذاشتند، حالا شما اسم آن را پادو یا هرچیز دیگری می گذارید، این ها مهم نیست. بالاخره او یک شاگرد است و مهارت های کسب و کار را یاد می گرفت و بعد از چند سال به نقطه ای می رسید که می توانست از پس یک کار برآید.

در گذشته ما این سیستم را داشتیم. اما با قانون کار که می گفت هر شاگردی که در مغازه ای کار می کند، دیگر کارگر محسوب می شود و مشمول قانون کار است، بسیاری از افراد، دیگر استطاعت به کارگیری از این قبیل افراد را نداشتند.

وزیر کار و امور اجتماعی تصریح کرد: تا دیروز آن فرد برای آن استاد، یک شاگرد بود و می آمد با یک حقوق حداقلی که مورد توافق دو طرف بود کار می کرد که هم آن شاگرد یک کاری یاد می گرفت و هم یک کمک هزینه ای دریافت می کرد. اکنون در شرایط جدید همه آن شاگردها را بیرون کردند و شاگرد جدید هم نگرفتند. هم آن ها بیکار شدند و از آن حداقل حقوق محروم شدند و هم دیگر این مسیر آموزش مهارتی به صورت نسل به نسل یا استاد ـ شاگردی قطع شد. یعنی الان هرکسی اگر بخواهد یک مهارتی را فرا بگیرد باید در یک موسسه آموزشی ثبت نام و پولی پرداخت کند، در حالی که فرهنگ ما هنوز به آن سمت نرفته و تمکن مالی هم نوعا در آن حدی نیست که افراد پول بدهند تا یک آموزشی را فرا بگیرند. یعنی اکنون واقعا مسیر ارائه آموزش های مهارتی یا حرفه آموزی ما تقریبا مسدود شده است. ما می گوییم چرا این را بسته اید؟ این که خیلی خوب بود. تا پیش از این ما می دیدیم در خیلی از مغازه ها شاگرد وجود داشت و کار هردو راه می افتاد.

وی تاکید کرد: ما می گوییم آن نظام را احیا کنیم و چرا ما باید نظامی به این خوبی که بر مبنای روابط انسانی در یک ملت با فرهنگ، یک ملت دیندار و پایبند به اصول اخلاقی بوده را منسوخ کنیم. البته اگر این کار نواقصی هم داشت این را باید برطرف کنیم. برای آن یک ضابطه ای بگذاریم و آن را روشمند و قانونمند کنیم. ما می توانیم این را طراحی کرده و برای هر شغلی یک دوره آموزشی تعریف کنیم که مثلا فرض کنید در یک رشته فردی دو سال آموزش ببیند و بعد از آن، دیگر کارگر محسوب شود. برای این کار فرد به مرکز ملی مهارت که تاسیس خواهیم کرد مراجعه و خودش را معرفی می کند و ما هم او را به فلان کارگاه معرفی می کنیم تا او پس از مشغول به کار شدن در آنجا به مدت مثلا دو سال و با یک پول توجیبی، کاری نیز یاد بگیرد.

ارسال دیدگاه