مهسا صارمی در گفتگو با اشتراک: ساختار جنس دوم را درهم‌ شکنیم

مهمان اشتراک برای گفتگو در مورد هشت مارس و جنبش زنان، مهسا صارمی است. خانم صارمی یکی از فعالین جنبش زنان ایران هستند و بارزترین مشخصه خود را تعلق به فمنیسم رادیکال می دانند.

۱-    در یک تصویر کلی، شرایط و موقعیت جنبش زنان در ایران را چگونه ارزیابی میکنید ؟
به نظر من برای درک مناسب شرایط و موقعیت وجودی جنبش زنان باید به گذشته های دور برگشت. در سالهای ۱۲۸۹ که نخستین نشریه زنان منتشر میشود و این جنبش شکل علنی به خود میگیرد. اما در سال ۱۳۱۱ که نخستین جنبش منحل میشه و بعد از آن همه ی فعالیت ها مخفیانه بوده است. اما از عملکرد جنبش های دهه ۱۳۰۰ اطلاعات دقیقی در دست رس  نیست به این دلیل که فعالیت ها آمیخته به حرکات ملی گرایانه و هم چنین مخفیانه بوده است اما بعد از جنگ جهانی دوم و موقعیت رو به رشد زنان در جهان، از جمله کسب حق رأی در امریکا و انگلیس، پیروزی کمونیست ها در شوروی و دیدگاهی که مارکس و لنین به زنان داشتند و شکل گیری هم زمان جنبش ها و انجمن ها ی زنان در مصر و دیگر نقاط خاور میانه.

پس میتوان گفت که سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۱ دوره تجدید حیات جنبش زنان در ایران بوده که با اقداماتی هم چون تأسیس مدارس دخترانه به اوج خود میرسد که نسبت به فضای دهه های دور عملی انقلابی بوده است و بعد از آن روند جنبش هم چنان ادامه داشته و با وجود سازمان های مستقل و پراکنده از جمله “حزب زنان” و “جمعیت زنان” با انتشار روزنامه “زن امروز” فعالیت هایی میکردند و به سمت احقاق حقوق سیاسی و اقتصادی میرفتند که در زمان محمدرضا پهلوی از بین رفت و شکل دولتی به خود گرفت. جنبش زنان به شکلی کم رنگ ادامه داشت و در طی سالهایی هم به شکل انفعال در آمده بود اما میتوان از دهه ۸۰ تغییرات برجسته ای را در مسیر جنبش زنان مشاهده کرد که برای تغییر قوانین ناعادلانه و زن ستیز در ایران به اوج فعالیت های خود رسید که در عمل و تماس مستقیم با شهروندان توانستند از طریق آگاهی رسانی و حساسیت تک تک زنان و شهروندان عادی را نسبت به خودشان و درک موقعیت جایگاه شان را ایجاد کنند که در این فعالیت ها و اقدامات ” تشکیل کمپین یک میلیون امضاء ” از با ارزش ترین و تأثیرگذارترین کمپین ها بوده است که مبنایی برای مشارکت جمعی با شهروندان عادی برای تغییرات مثبت اجتماعی و رسیدن به هدفی معین و رفع تبعیض های قانونی علیه زنان را شکل میبخشد که با رشد مشارکت و تغییرات ایجاد شده متأسفانه هزینه های زیادی را هم پرداخته و هم چنان میپردازد.

بطن خواسته ها و جنبش صرفا سیاسی نیست اما جنبش زنان، جنبشی است که همگام و هم قدم با جامعه  اتفاقات و تحولات سیاسی و اجتماعی  را پیگیری میکند و جنبشی اجتماعی است که گه گاه رنگ و بوی سیاست به خود میگیرد و در واقع این مشارکت سیاسی نشان دهنده ی این است که مانعی برای ورود به عرصه سیاست وجود ندارد و جنبش زنان میتواند همراه با احزاب و جنبش های دیگر به خیابان ها آمده و خواست هایش را فریاد کند در صورتی که پیش از این اغلب زنان به خواست خود و یا توسط جامعه ی مردسالار از فضای مردانه سیاست کنار رفته و حذف شده اند که این همان معضل ” جنس دوم بودن ” را تلقی میکرد و این فعالیت ها این نمود را که ” جنبش زنان صرفا جنبشی اجتماعی است و ما اصلا به سیاست کاری نداریم “  را در هم میشکند. میتوان نگاهی به وضعیت سیاسی در گذشته انداخت و جنبش زنان را دید که در دهه ۶۰ بیشتر ومخفیانه و به مرور به سمت انفعال رفته بود اما در دوران اصلاحات از فضای انفعالی آن زمان اندکی فاصله گرفت که میتوان به امضای کنواسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان که  از لایحه های مجلس دوران خاتمی بود اشاره کرد که توسط مجلس تصویب شد اما شورای نگهبان آن را رد کرد. بعد هم در دوران دولت نهم و دهم به این جنبش به طور گسترده تری سرکوب شد و به همان میزان هم هزینه هایی از قبیل بازداشت تعدادی از اعضای جنبش و صدور حکمهای سنگین را به همراه داشته است اما دستاورهایی هم از جمله عدم تصویب لایحه حمایت از خانواده و مخالفت با سهمینه و جداسازی جنسیتی دانشگاه ها را در طول زمان به دست آورده اند.

۲- ارتباط اعتراضات اجتماعی جاری در ایران با زنان و جنبش زنان را چگونه میبینید ؟

در حال حاضر ما در سطح جامعه با جنبشی فراگیر رو به رو هستیم ، جنبشی که در عین حال هم خواستگاه سیاسی دارد و هم خواستگاه اجتماعی . ما در حیات این جنبش تا کنون شاهد کنشهای خیابانی از سوی مردم بوده ایم . این کنشهای خیابانی بدون در نظر گرفتن جنسیت انسانها شکل گرفت و ادامه پیدا کرد. تاکنون و در طول حیات این جنبش شاهد نقش پررنگ زنان  بوده ایم. زنان همواره در صف اول اعتراضات بوده اند. به طور مثال میتوانیم به زنان فعالی که در حال حاضر در زندان های جمهوری اسلامی به سر میبرند و در صف اول مبارزات خیابانی بوده اند اشاره کنیم که در میان کشته شدگان نام زنان زیادی هم به چشم میخورد که میتواند نشانه ایستادگی آنها باشد. اصولا جنبش اعتراضی ایران جنبشی در قالب جنسیت نیست و جنبشی فراگیر است که خواستگاه تمام طبقات اجتماعی اعم از دانشجو ، کارگر و زنان را در بر گرفته است لزوما موفقیت این جنبش در جامعه ایران وابسته به نگاه چند بعدی آن به طبقات جامعه است. بهتر است این طور باز کنیم که جنبش اعتراضی جاری ایران یک بدنه است با اعضای مختلف. به طور مثال جنبش زنان هم یکی از اعضای این جنبش به حساب میآید. فعالین این جنبش باید در نظر داشته باشند که تنها زمانی به موفقیت میرسند که بتوانند بدنه ی اجتماعی خود را حفظ کنند و ارائه خواستهای مختلف از طبقه های مختلف جامعه میتواند به فراگیر شدن این جنبش کمک کند.

۳- فکر میکنید اصلیترین خواسته ها و مطالبات زنان در ایران در شرایط فعلی چه چیزهائی باید باشد ؟
جنبش زنان با این فرض اولیه شروع به کار میکند که زنان در جامعه از لحاظ فرهنگی، قانونی، افتصادی، اجتماعی و هم حق شرکت در سیاست تحت ستم واقع اند که با بیان این خواسته ها خواه نا خواه آمیخته به سیاست میشود و برای تعریف دوباره طبیعت سیاست شکل میگیرد اما قوانینی که زنان به آنها اعترض دارند : قانون ازدواج که شامل مهریه، تمکین، نفقه، اشتغال و انتخاب اقامتگاه میشود. قانون طلاق که شامل چند همسری و حق حضانت و .. است . قوانینی هم چون سن مسئولیت کیفری، تابعیت، دیه و ارث و قوانین که از قتلهای ناموسی حمایت میکند و شهادت دادن و دیگر قوانینی که تیعیض آمیزند و هم چنین اصل ۱۱۵ قانون اساسی که رئیس جمهور از میان رجال سیاسی و مذهبی انتخاب میشود که تغییر و اصلاح این قوانین با آگاهی رسانی ممکن میشود و بدون تحمل سختی هاست و با علم به اینکه این راه، راهی دشوار و طولانی است اما میدانیم که همه ی این خواسته ها، خواسته هایی فراگیر هست که اولویت و برتری این قوانین به شرایط دشوار زنانی که مورد نا برابری قرار میگیرند دارد، که نه تنها زنان بلکه مردان حق طلب بسیاری هم هستند که برای رسیدن به این حقوق تلاش میکنند.

۴- افق تحقق مطالبات زنان و پیروزی آن در ایران را چگونه میبینید ؟
میتوان رویاپردازی کرد، رویایی که روزی رنگ حقیقت به خودش میگیره . روزی که با فعالیت همه اقشار جامعه و نه فقط در تهران و شهرهای بزرگ ، بلکه در روستاها و شهرستان ها قوانین تبعیض آمیز را برای همیشه حذف کنیم. به برابری برسیم . برابری جنسیتی که شامل همه ی حوزه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باشد و قوانین متحجری نباشد که جنس دومی از پس آن بیرون بیاید. باید برای کمرنگ کردن تابوهای جنسی اجتماعی که در رفتار زنان و مردان وجود دارد تلاش کنیم.
فمینیسم آزادی را در سه حوزه سیاسی و اقتصادی و جنسی میداند که وابسته به شرایط هر توده و قشری هر یک از این حوزه ها و آزادی در آنها در اولویت قرار میگیرد اما عده ی اکثریتی معتقدند که زنان در ابتدا باید به آزادی جنسی برسند تا بتوانند خود را فاعل جنسی تعریف کنند. آزادی جنسی نه تنها با محدودیت هایی که باید نابود شوند اتفاق میفتد بلکه باید شرایط اجتماعی و روانی حضوری مثبت داشته باشد.
اما در آخر میدانیم که مردانگی و زنانگی تنها ساخته ی جامعه است و شاید گاه تنها بر اثر جذایبت های جنسی نام نهاده شده باشد و بیش از بیولوژی فرهنگ در شکل دادن به آن تأثیر دارد.

۵- جنبش زنان میتواند تبدیل به جنبش گسترده ای شود، به این دلیل که بیش از نیمی از جامعه زن هستند و در جامعه ایران تحت حکومت اسلامی، ستم مضاعفی بر آنها رو داشته میشود. برای گسترش این جنبش و توده گیر شدن آن چه باید کرد و چه راهکارهائی را باید در نظر گرفت ؟
به طور مستقیم قوانینی از جمله سنگسار، پوشش اجباری، دیه و ارث و چند قوانین دیگر که از قانون مجازات اسلامی تبعیت میکند که نه تنها باعث تبعیض و ستم و مضاعف بلکه بعضی شان باعث رواج خشونت هم میشوند.
بله! اما در کشوری هم چون ایران که قشر مذهبی عمده ی اقشار جامعه را تشکیل میدهند عده ای هستند که حتی برای امضای بیانیه های کمپین هم مخالفت و نگرانی هایی دارند که مبادا با قوانین اسلام در تناقض باشد که باید گفت خیر. طرح این خواسته ها تناقضی با اسلام ندارد زیرا جزء اصول دین به شمار نمی آید که عده ای از علما و مجتهدین هم بازنگری در قوانین تبعیض آمیز را تأیید و تغییر آنها را مغایر با اسلام ندانسته اند.
با وجود تلاش بسیار زنان و مردان میبینم که این طرح و خواسته ها تنها به جمعیت ه محدودی از زنان نیست و بسیاری از زنان و مردان آزاد اندیش هستند که خواستار لغو و اصلاح برخی از قوانین اند که این اعمال میتواند نشان دهد که زنان و مردان بر این امر پافشاری دارند. میدانیم و بسیار شنیده ایم که برخی از مخالفان با برچسب زدن به فعالین زنان و مردان مدافع این حقوق سعی بر خاموش کردن و رد شدن از آنها را دارند، مشکلاتی که ناشی از قوانین زن ستیز است تنها گریبان عده ای از زنان را نمیگرد. در طول تاریخ در کشورمان دیده ایم که اگر عده ای از آگاهی کمتری نسبت به حقوق خود برخوردارند بیشتر مورد نقض و نا عدالتی قرار میگیرند. به طور مثال قتل های ناموسی که بیشتر در شهرها و روستاها برای زنانی اتفاق می افتد که یا زنانی بی سواد بوده اند و یا آنهایی که علم به حقوق خود را نداشته اند. قوانین نا عادلانه بر زندگی همه حاکم شده اعم از با سواد و بی سواد، مجرد و متاهل و …. .

۶- به عقیده شما رابطه جنبش زنان با جنبشهای اجتماعی دیگر (مانند جنبش کارگری، دانشجویان و) چگونه است و یا چگونه باید باشد ؟
زنان کارگر! زنان دانشجو! اینها همان واقعیات جریان در جامعه اند که از یکدیگر جدا و منفصل نبوده اند و به طور اتوماتیک وار با هم در رابطه اند و هر یک به شکلی تحت ستم قرار دارندو در سوالات قبل از مشکلات و قوانینی که در راه جنبش زنان قرار دارد گفتیم اما زنان در نقش دانشجو هم با دغدغه هایی همچون سهمیه و جداسازی جنسیتی در دانشگاه ها بر میخورند و هم چنین زنان کارگری که شاید به راحتی میتوان گفت که هیچ حقوقی به آنها نرسیده و دستمزدهایشان در هر شغلی نسبت به دیگر مردان کارگر به مقدار قابل توجهی کمتر است و به طور مسلم با وجود مساله هایی هم چون زایمان و مرخصی های مربوط به آن و تهدید امنیت شغلی درگیرند. اما در رابطه با زنان کارگر میتوان گفت که در سر تا سر تاریخ بین جنبش زنان و تعریف طبقات همواره مشکلات و کشاکشی بوده زیرا اغلب زنان جایگاه طبقات غیر واقعی خود را دارند طبق آمار از طبقه زنان آنها همواره در طبقه ای که همسرانشان را شامل میشود، تعریف میشوند. که این میتواند اصل مبارزه را مختل کند زیرا فرد بدون آگاهی از طبقه ی خود نمیتواند جا به جایی و یا تغییر حقیقی را ایجاد کند که در واقع بدون این آگاهی هیچ تصویری از مبارزه را نمیتوان به پرده کشید و و این فرد با طبقه ی خود بیگانه است. اما فمنیسم رادیکال یادآوری میکند که محدودیت توجه به مسائل اقتصادی نباید باعث بی توجهی به مسائل فرهنگی و اجتماعی شود.

۷- زنان یک توده واحد نیستند و به فرهنگها و طبقات و اقشار مختلفی تعلق دارند ( زنان کارگر، زنان همجنسگرا، زنان طبقات مرفه جامعه، زنان متعلق به اجتماعات سنتی و …) و شاید به همین دلیل اولویتهای مطالباتی متفاوتی داشته باشند. بنظر شما چگونه و تحت چه موازینی میتوان جنبشی گسترده و متحد برای احقاق حقوق زنان داشته باشیم ؟
زنان کارگری که نیمی از نیروی کار را تشکیل میدهند اما شاهد تبعیض و نابرابری در حیطه ی کار و پرداخت حقوق شان هستند که در شرایط دشوار اقتصادی که بیشتر مردان اخراج و با منتقل شده اند ، زنان همچنان در بخش هایی کار کرده و در شغل خود مانده اند زیرا با وجود تقاضای زیاد و عرصه ی کم مجبور شدند که با میزان دستمزد کم هم چنان در شغل خود باقی بمانند. شرایط خاصی هم که پیش می آید و موقعیت شغلی شان را تهدید میکند هم چون دوران بارداری که با توجه به مرخصی دستمزدشان کسر میشود و یا در آن دوران پرداخت نمیگردد و حتی ایمنی برای بازگشت به همان شغل بعد از مرخصی را ندارند.
مشکلات زنان هم جنس گرا که حتی توسط خانواده هایشان برایشان پیش می آید. از جمله محدودیت ها و القابی که توسط خانواده ها به آنها میدهند و پدر و مادرانی که فرزندانشان را بیمار و کثیف میپندارند و در سطح جامعه که زنان هم جنس گرا را اغلب زنان بدکاره مینامند. انسانهایی که هیچ حقوقی ندارند در صورتی که در دیگر کشورها حق ازدواج هم دارند که باید شرایط آزادی و امتیازاتی برایشان فراهم شود.
هر دسته از این زنان مشکلاتی در سطح قشر و طبقه ی خود دارند که در ابتدا باید مطالبات هر دسته مورد بررسی قرار گیرد و به خود آنها منتقل شود که مشکلات و قوانینی را که وجود و آزادی شان را نقض میکند را شرایط عادی زندگی تلقی نکنند. مثل پدیده های وحشتناکی مثل ختنه و ناقص سازی زنان که در جوامع سنتی اتفاق می افتد. بعد از شرح قوانین و نقد آنها و تلاش برای لغو آن باید این زنان با حقوق خودشان به طور فردی آشنا شوند تا با اتحاد و شناخت برای برابری فردی و حقوقی و لغو کلیه قوانینی که ناقض آزادی این زنان هستند ترغیب شوند تا به حقوق برابر در موقعیت خانواده برسند و بیاموزند که هر یک از این زنان نباید همسرانشان را به عنوان سر پرست بپذیرند.

۸- حقوق زنان در ایران به اشکال مختلف و در محیطهای مختلف تضییع میشود. در خانواده، محیطهای کار، قوانین، کوچه و خیابان و … . حال با این وجود برای احقاق این حقوق از کجا باید شروع کرد و چه موانعی را باید از سر راه برداشت ؟

بسیاری از این زنان و مردانی هستند که از این قوانین و نابرابری ها رنج میبرند و هر یک بسته به شرایط فرهنگی و اجتماعی خودشان با آن برخورد کرده و با میزان امکاناتی که دارند نسبت به این واکنش هایی نشان میدهند. زنانی که میتوانند مشکلات خود را بنویسند ، زنانی که میتوانند در اعتراض به این قوانین مقاله ای در روزنامه ، مجله و سایتی بنویسند و گاهی هم واکنش ها خیلی پر هزینه تر و ناگوار تر بوده است . زنانی که دست به خود سوزی میزنند و دخترانی که از خانه ی پدر فرار میکنند . در این بین زنانی هستند که با استفاده از نوشته های زنانه که به تنهایی ادبیات مردانه را زیر و رو میکند. این ادبیات تنانه زنانه شامل لیستی از اعضای بدن نیست بلکه از تجاربی است که زندگی شان را تحت الشعاع قرار داده است و همین اشتراک تجربه ها میتواند مشکلات و نا برابری های جنسی زنان را به وضوح نشان دهد.

۹ – برای رهائی و آزادی کامل زنان چه قدم هائی باید برداشت و در چه شرایطی میتوان گفت زنان از موقعیت انسانیشان در جامعه برخوردارند ؟
این راه، راهی بسیار دشوار و نا هموار است. در سالهایی که سالگرد صدسالگی روز زن است میبینیم که هنوز هم زنان در جهان به برابری مطلق نرسیده اند .
اما با برخورد رو در رو در جامعه و در خانواده ها که کوچک ترین عضو جامعه است میتوانیم زنان و مردان را به باور این حقیقت برسانیم که تحقق یافتن این حقوق و برابری تنها به سود زنان نیست و بر زندگی مردان هم تأثیر میگذارد. باید بکوشیم تا ساختارهای غلط را هم از بین ببریم . فمینیسم و یا فعالین جنبش زنان به هیچ وجه به دنبال اهدافی هم چون حکومت زن سالارانه و یا اصطلاحا “مادرسالارانه” نیستند در این ساختار نه تنها شکل حکومت عوض نشده و هم چنان دگرجنس گرا باقی مانده بلکه فقط جای جنس ستم گر عوض شده، باید به این بحث پرداخت و با آگاهی رسانی و شکاف حقیقت عده ای را که فمینیسم را با مرد ستیزی اشتباه میگیرند، قانع کنیم.

——————————————–
منبع: اشتراک
http://www.eshterak.info

ارسال دیدگاه