خلیل طالقانی: این فیلم حکایت مکرر سی ساله است

این روزها فیلمی در اینترنت دست به دست می شود که صحنه های تعرض گروهی از افراد کمابیش شناخته شده به دختر یکی از مقامات بلندپایه و نماینده ی سابق مجلس را نشان می دهد.

تغییر برای برابری:
این روزها فیلمی در اینترنت دست به دست می شود که صحنه های تعرض گروهی از افراد کمابیش شناخته شده به دختر یکی از مقامات بلندپایه و نماینده ی سابق مجلس را نشان می دهد. از منظر سیاسی کانون توجه در این ماجرا وابستگی به آن مقام سیاسی است که از ارکان حکومت محسوب می شده است. از منظر مذهبی اعتراض به “هتک حرمت‌هائی [...] مصداق “حد قذف” [...] “در کنار مرقد شریف و متبرک حضرت عبدالعظیم(ع) ” بوده است. من اما نکته ی دیگری دراین میان می بینم.

پرسش من این است که چقدر احتمال داردکه در همین ماه های پرتلاطم گروهی مشابه راه را بر یکی از مخالفان سیاسی مرد ببندند و وی را با الفاظی معادل “..احشه ، …نده ،حروم زاده ،بی شرف، بوزینه، جرتون می دیم” خطاب کند؟ این تعرض و تجاوز به زنانگی از کجا برمی خیزد؟ چرا وقتی علیه بی حجابی بر دیوارها شعار می نوشتند به جای مثلاً “بی حجاب جاسوس/آمریکایی/ قانون شکن/منافق/ است” شاهدِ شعار “بی حجاب ..نده است” بودیم؟

چقدر زنان ما طی این سی سال در محل تحصیل، محل کار، در فضاهای عمومی در خلوت بازجویی ها به هر مناسبتی با این الفاظ خوانده شدند؟ یادتان می آید بازجوی شیوا نظری آهاری در مورد حقوق بشری بودنش چه گفته بود؟ به گمان من آن حواله تاریخی است که نثار زنان شده است و حداقل سی سالش را شاهد بوده ایم. این بار دوربین ها مستندش کردند اما گمان ندارم که این استناد بر تارک کبریائی حواله دهندگان گردی بنشاند. انتشار فیلم بازجویی زن سعید امامی دلیل مدعای من است.

آن حواله ی تاریخی پشتیبان سیاسی/نظری دارد. یادتان می آید مدیر مسئول پرقدرت ترین روزنامه دولتی در جلسه دادگاهش شیرین عبادی را به “حمایت از روسپیان که در کمپین‌های مختلف زنانه مشغول به فعالیت هستند” متهم کرد؟ سخنان نظریه پردازی شهیر و همه جاحاضر هنگام نقد یک فیلم سینمایی در مورد فمینیسم را یادتان می آید؟ وی گفت: “در فیلم‌هاى مبتذل مورد اشاره‌ شما در قبل از انقلاب، پیام غیرت جوانمرد محله و توبه زن بدکاره، پیامى ضدلیبرالیسم و ضدفمینیسم بود. اما پیام آثارى که مبتنى بر ایدئولوژى لیبرالیسم یا فمینیسم ساخته می‌شوند، غیرت‌زدایی، توبه‌زدایی، عفت‌زدایى و همان حیاءزدایى است.” نقب تاریحی اما به ریشه های سیاسی و نظری در این مجال نمی گنجد.

ارسال دیدگاه