فشار بر خانواده کروبی و سکوت مراجع و اصلاح طلبان

حال جاى این سوال باقیست: مراجعى که انسان را به پرهیز از خشونت و دروغ و ظلم فرا مى خوانند؛ چرا براى حکومت چنین چیزى را قائل نیستند و سکوت کرده اند؟ چرا جریان اصلاحات و سران آن که دولت شان ۱۶ سال بر این کشور حکومت کرد سکوت کرده اند؟

سحام نیوز:
نزدیک به ۲۰ماه از انتخابات دهم ریاست جمهورى مى گذرد. اتفاقاتى که طى این ماه ها بر بدنه نیروهاى مخالف از جانب حکومت وارد شد، جاى هیچ تردیدى را باقى نمى گذارد که مخالفین حکومت پاى در کارزارى سخت گذاشته اند. در یک طرف صحنه مخالفینى که تنها ابزارشان نافرمانى هاى مدنى و اعتراضات آرام است و تنها در جستجوى رسیدن به مطالبات خود از روش هاى مسالمت آمیز بوده و طرف دیگر این صحنه نبرد نیروهاى حکومتى از هر دسته و گروه و ارگان، با شنیع ترین رفتارها و تا بن دندان مسلح و مجهز به توپخانه ى رسانه ى به اصطلاح ملى و تریبون هاى مختلف اعم از نماز جمعه و مجلس  قرار دارد.

شیوه جنبش اعتراضى مردم حضور است و شیوه حکومت فرار رو به جلو!! حکومتى که خودش شهید مى کند و براى آن شهید مراسم مى گیرد!! ماجراى استالین است و تروتسکى! گویا حکومت اصل را بر دروغ و نفاق و نیرنگ بنا نموده است. پس از ماه ها سکوت جنبش سبز و عدم حضور آنها در خیابان ها، ۲۵ بهمن نقطه عطفى شد براى این آتش زیر خاکستر.  پس از درخواست مشترک کروبى و موسوى از وزارت کشور براى صدور مجوز راه پیمایى۲۵بهمن در حمایت از مردم مصر و تونس، دامنه فشارها بر این دو مبارز خستگى ناپذیر و همراه مردم، بیشتر شد.

چند روز مانده به راهپیمایی، مهدى کروبى و همسرش به طور کامل حصر خانگى شده و از دیدار فرزندان و خانواده محروم گردیدند. تمام خطوط تلفن همراه و ثابت مهدى کروبی، همسر و فرزندان قطع مى شود. این نخستین نشانه هاى یک کودتاى نظامى آرام بر علیه این خانواده بود. تظاهرات ۲۵ بهمن نشانه هاى خوبى را براى حکومت به همراه نداشت. مردم به خیابان ها آمدند. آرام اما مصمم!

ساعاتى پس از پایان تظاهرات، حکومت شکست خورده و وحشت زده که به دنبال انتقام گیرى بود شروع به انجام رفتارهاى نخ نما شده و مشابه قبایل وحشى نخستین نمود. شیوه ایجاد رعب و وحشت! دوباره قشون کشى عده اى عربده کش و مزدور حقوق بگیر با استفاده از نام بسیجى و جبهه رفته و انقلابی، به همراه تنى چند از روحانى نماها، با عقبه اى که البته واضح بود از کجا پشتیبانى مى شود، جلوى منزل مهدى کروبى تجمع کردند. اندک بودند، اما گستاخ و بى شرم! به نام اسلام و دین، بدترین الفاظ و رکیک ترین کلمات را با افتخار بر زبان مى راندد. ناگاه آدم را یاد سال هاى نخستین اسلام مى انداختند که بنى امیه و خوارج چه با این اسلام کردند!

پنج شب متوالى تجمع و آشوب و دریغ از دخالت صریح مقامات قضایى و انتظامى! در ظاهر معلوم نبود که چطور مى شود عده اى قلیل با مسدود نمودن آن محله و با عربده کشى در آن ساعت از نیمه شب و آن هم طى چندین شب، بتوانند دست به آشوب بزنند. مگر اینکه اراده شخص دیگرى در میان باشد! از این دست افراد حداقل در تاریخ ۱۰۰ساله حکومت بسیار داشتیم. روزى با کت و شلوار مشکى و یقه هاى باز و کلاه شاپو و دستمال یزدى بر گردن؛ و امروز که با چفیه و پوتین. بى مخ بى مخ است؛ شعبان و غیر شعبان ندارد!

طى همان شبها مامورین امنیتى در اقدامى بى سابقه با شکستن درب منزل محمد حسین کروبی،براى یافتن وى اقدام ورود به ساختمان وى را مى کنند که خوشبختانه ناکام مانده و براى جبران این ناکامى از آن روز تاکنون منزل وى را پاتوق قرارهاى شخصى خود نموده و معلوم نیست فردا روز مدارک شخصى و عکس ها و فیلم هاى خانوادگى و � این خانواده از کدامین سایت و کوى برزن سر برآورد؟!

ماموران اطلاعات با مراجعه به مدرسه فرزندان حسین کروبى موجبات ترس این دو دانش آموز را فراهم آورده تا آنجا که این دو به خاطر ترس از ماموران امنیتى درس و مدرسه را ترک کرده اند.

محمد تقى کروبى را هم در شروع این ترم دوباره و براى سومین بار ممنوع التدریس مى شود و همچنین وى را که جانباز جبهه و جنگ است را از یک درمان عادى براى گوش مجروح خود محروم مى کنند تا آنجا که وى را اکنون تا آستانه از دست دادن شنوایى رسانده اند.

پس از راهپیمایى خودجوش و مردمى ۱ اسفند، حکومت چهره واقعى خود را نشان داد. شدیدترین نوع برخورد را در خیابان ها با مردم انجام داد. از بى رحم ترین شیوه ها براى سرکوب اعتراض آرام مردم استفاده نمود و سعى داشت با تمام پشتوانه خبرى و رسانه اى خود این راهپیمایى مردمى را خفه نماید که البته ناکام ماند.

عقده گشایى ها دوباره ادامه پیدا کرد و در شب این راهپیمایى و پاسى از نیمه شب گذشته به منزل على کروبى هجوم برده و وى و همسرش را دستگیر مى کنند. جالب است که دلیل دستگیرى على کروبی، به آن صورت و آنهم در آن زمان را بحث نخ نما شده ارتباط با سرویس هاى جاسوسى بیگانه عنوان کردند! حکومت در اقدامى از روى ناچارى و دستپاچگى به دنبال حسین کروبى بودند که پس از دست نیافتن به وى براى ایجاد فشار بر مهدى کروبى و خانواده اش، على را دستگیر کردند.

همزمان با این ماجرا به منزل مهدى کروبى یورش برده و با ورورد به منزل، مهدى کروبى را در یک اتاق و همسرشان را نیز در اتاق دیگرى محبوس مى کنند. تفتیش ها آغاز مى شود و اسناد و مدارک و کتب دوباره به تاراج مى رود. مهدى کروبى در آخرین نامه خود خطاب به آملى لاریجانی، رئیس قوه قضائیه گفته بود” بنده درخواستی دارم از جنابعالی که به زودی و از طریق قانونی، وعده هایی را که در سخنرانی ها داده اند، عملی گردد و دادگاهی علنی تشکیل گردد تا کیفرخواست و دفاعیات مطرح گردد. باشد که در دادگاهی عادل و علنی، مردم به حقیقت آگاهی یابند” .

این اتفاق رخ نداد و ماموران هیچ مجوزى از دادگاه عادل نداشتند، اما مردم به خوبى به حقیقت ماجرا پى بردند.

اکنون ۳۶ ساعت از این اقدام مى گذرد و هیچ گونه اطلاعى از شرایط مهدى کروبى و فاطمه کروبى در دسترس نیست. نگرانى ها پیرامون این موضوع براى مهندس میر حسین موسوى هم بوجود آمده و بیم آن مى رود تا نیروهاى تندرو و ناشنوا از صداى ملت، اقدامى نابخردانه در جهت خفه کردن صداى این دو رهبر جنبش اعتراضى مردم ایران انجام دهند.

حال جاى این سوال باقیست: مراجعى که انسان را به پرهیز از خشونت و دروغ و ظلم فرا مى خوانند؛ چرا براى حکومت چنین چیزى را قائل نیستند و سکوت کرده اند؟ چرا جریان اصلاحات و سران آن که دولت شان ۱۶ سال بر این کشور حکومت کرد سکوت کرده اند؟

چرا افرادى که خود را داعیه دار دفاع از مظلوم و ستم دیده مى دانند سکوت کرده اند؟ این همه سکوت از روى ناچارى و ترس است یا از روى دنیا خواهى و عقاید پوشالی؟

ارسال دیدگاه