مسعود نقره کار: چشم و چراغ جنبش روشنفکری ایران

کانون نویسندگان ایران نمونهء درخشانی برای بررسیدن و نقد جنبش روشنفکری ایران است. این یادداشت کوتاه که به چرایی درخشان بود این نمونه اشاره دارد به پاسداشت شجاعت فریبرز رئیس دانا و دیگر اسیران در بند این کانون نوشته شده است.

کانون نویسندگان ایران, از نهادهای فعال و تاثیر گذار جنبش روشنفکری, و نوید بیمرگی این جنبش است. این کانون, علیرغم لغزش ها وخطا ها, نماد آزاد اندیشی و آزادیخواهی و شهامت روشن اندیشانه است.
نزدیک به ۴۲ سال است که این نهاد دموکراتیک و مدنی اعدام ,زندان ,شکنجه ,سانسور, تهدید ,محروم سازی های اجتماعی و فردی , ضرب و شتم ,لجن پراکنی و چرک زبانی گورزادهای تاریک اندیش را با اندیشه و بیان و قلم تحقیر کرده است, تا آن حد که سیاه اندیشان حکومت اسلامی را حتی سنگ گور کانونیان ترسانده است. نگاه کنید به سنگ مزار شاعرآزادی , شاملوی بزرگ , تا سیمای ترس خورده و در هم شکسته ی سیاه اندیشی را بهتر ببینید.

در کتاب ها و مقاله های ام در باره کانون نویسندگان , به ویژه در مجموعه ی ۵ جلدی بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران , دلایلی که با اتکا به آن ها می توان کانون نویسندگان را نهاد و تشکلی روشنفکری دانست ,آورده ام . خلاصه شده ی آن را تکرار می کنم تا علل خصومت سیاه اندیشان با این کانون تکرار شده باشد :

صدها روشنفکرفرهنگی وهنری ( و سیاسی و فلسفی) از هنگام اعلام موجودیت کانون نویسندگان ایران بانی و سامان دهنده و از فعالین این نهاد دموکراتیک و مدنی , و نیزهوادارو پشتیبان اش بودند و هستند. بنای گرد آمدن این جمع اساسنامه ای دموکراتیک است که با اتکا به خرد جمعی اعضا در ده ها ” ماده و تبصره”, مسائلی همچون عضو گیری, حقوق و تکالیف اعضا, ارکان کانون و چگونگی امر انتخابات , منابع مالی و نحوه ی حیات درونی کانون را روشن کرده است . این اساسنامه امکان پرسش اعضاء در باره فعالیت کانون و نیز پاسخ مسؤلین , و همچنین نقد و بررسی عملکرد کانون را مهیا ساخته است. این مجموعه تلاش کرده اند , چه در درون کانون و چه در سطح جامعه, دید انتقادی و پرسشگرانه در باره مسایل فرهنگی , هنری , اجتماعی و سیاسی را گسترش دهند. در این اساسنامه هیچ نوع محدودیت ایدئولوژیک ( و دینی و مذهبی) و سیاسی برای عضو گیری مطرح نشده است. در واقع حضور پلورالیسم فکری- فرهنگی و هنری موجود در این تشکل , و تنوع چشمگیر اعضا ی کانون در تاریخ جنبش روشنفکری ما نمونه وار است. تلاش این تشکل , و تک تک اعضای اش, کار فکری و قلمی برای درک و شناخت مقوله ی آزادی , و برداشتن گام های عملی در راه تحقق و نهادی کردن خواست های بر شمرده بوده است. پاره ای از اسناد کانون به ویژه متن ” ما نویسنده ایم” , به عنوان یکی از متین ترین ,سنجیده ترین و جسورانه ترین اسناد تاریخ جنبش روشنفکری ایران , دریکی از خفقان آورترین شرایط سیاسی و اجتماعی میهنمان است , متنی که در آن برای نخستین بار بخشی از روشنفکران میهنمان همراه با ارائه تعریف دقیق از خود و مشخص کردن حوزه فعالیت های شان خواست های شان را طلب کردند. در این میانه اما مهم ترین سند و راهنمای عمل کانون نویسندگان برنامه ها وهدف های کانون است که در بیان نامه ها ( منشور) کانون انعکاس یافته است :

الف- آزادیِ اندیشه و بیان و نشر در همه‏ى عرصه‏هاى حیاتِ فردى و اجتماعى بى هیچ حصر و استثناء حقِ همگان است. این حق در انحصارِ هیچ فرد، گروه یا نهادى نیست و هیچ‏کس را نمی‏توان از آن محروم کرد.
ب – کانونِ نویسندگانِ ایران با هر گونه سانسورِ اندیشه و بیان مخالف است و خواستارِ امحاى همه‌ى شیوه‌هایى است که، به صورتِ رسمى یا غیررسمی، مانعِ نشر و چاپ و پخشِ آرا و آثار می‌شوند.
ج – کانون رشد و شکوفایى زبان‌های متنوع کشور را از ارکانِ اعتلاى فرهنگى و پیوند و تفاهمِ مردمِ ایران می‌داند و با هر گونه تبعیض و حذف در عرصه‌ ی چاپ و نشر و پخشِ آثار به همه‌ ی زبان‌هایِ موجود مخالف است.
د – کانون با تک‌ صدایى بودنِ رسانه‌هایِ دیداری، شنیدارى و رایانه‌یى مخالف است و خواهانِ چند‌صدایى شدنِ رسانه‌ها در عرصه‌هاى فرهنگى است.
ذ- حق طبیعى و انسانى و مدنیِ نویسنده است که آثارش بى هیچ مانعى به دستِ مخاطبان برسد. بدیهى است نقدِ آزادنه حقِ همگان است.
ر- پاسخ کلام با کلام است، اما در صورت طرح هر گونه دعوایى در موردِ آثار، ارایه‌ ی نظرِ کارشناسى در صحتِ ادعا از وظایفِ کانونِ نویسندگان ایران است.
ز- کانون از حقوقِ ماد ی و معنوی، حیثیتِ اجتماعى و امنیتِ جانی، حرفه‌یی، شغلیِ نویسندگانِ ایران دفاع می‌کند.
س – کانونِ نویسندگانِ ایران مستقل است و به هیچ‌ نهادى (جمعیت، انجمن، حزب،سازمان و …)، دولتى یا غیرِ دولتی، وابسته نیست.
ش- هم‌کاری نویسندگان در کانون با حفظِ استقلالِ فردى آنان بر اساسِ اهدافِ این منشور است.
و- کانونِ نویسندگانِ ایران با اشخاص و نهادهایى که هم‌کارى با آن‌ها با اصول و مواضعِ کانون مغایر نباشد در زمینه‌ى حقوق، اهداف و آرمان‌هاى مندرج در این منشور هم‌کاری می‌کند.

خار چشم سیاه اندیشان
حکومت اسلامی هر آنچه می توانست کرد تا فاتحه خوان گور این نهاد دموکراتیک و مدنی باشد . نتوانست. کانونیان علیرغم خطر اعدام , زندان و شکنجه , شجاعانه حق خویش و مردم شان طلب کرده اند, حقی که محمد مختاری , یکی از روشنفکران گرانقدر میهنمان, اینگونه بیان اش کرده است :
“….. ما به عنوان یک صنف عمل می کنیم , خب حرفه ما ” بیان” است, ما برای بهبود شرایط بیان و دفع موانع سر راه اساس کار و حرفه مان عمل می کنیم. خب اگر موانعی بر سر راه ” بیان” وجود داشته باشد, صنف ما نمی تواند کارش را انجام بدهد.اگر آزادی بیان نباشد صنف ما چگونه باید کار و عمل کند؟ما باید دستاورد های کاری مان را تبادل کنیم, می باید امنیت شغلی و معیشتی داشته باشیم , بنابراین ما نویسندگان اصولی را به عنوان اساس فعالیت صنفی و تشکل صنفی خود مطرح کرده ایم , که من برخی از آن ها را تکرار می کنم:
۱- دفاع از آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان در تمامی عرصه ها.
۲- مخالفت با هر گونه سانسور و مانعی که بر سر راه نشر و ارائه آثار وجود دارد, یعنی لغو هر گونه سانسور
۳- دفاع از حق مؤلف و…

خب اینها اساس کار صنف ماست , اما قدرت ها و حکومت ها , خواست های ما را نادیده می گیرند, برای تحقق شان مانع تراشی می کنند, و در معنای مورد نظر خودشان خواست های ما را سیاسی می کنند. انها حقوق ما را سلب می کنند. ما از پایگاه صنفی خودمان خواستار حقوق مان هستیم, که سیاسی شده است, البته آزادی یک امر سیاسی است و آزادی بیان هم امری سیاسی است اما اساس کار صنف ما همین است….”(۱)
و حکومت اسلامی محمد محتاری را به دلیل بیان شجاعانه خواست های کانون خفه کرد به این خیال که صدای آزاد اندیشی و آزادیخواهی خفه کرده است. امروز اما “صدای آواز”(۲) محمد مختاری هم آوا با طنین صدای آزادیخواهی سعید سلطانپور, جلال هاشمی تنگستانی , حمید رضوان, رحمان هاتفی , عطاءالله نوریان , حسین اقدامی ( صدرایی) ,غفار حسینی , محمد جعفر پوینده و محمد مختاری از حنجره سیمین بهبهانی , ناصر زرافشان ,علی اشرف درویشیان , فریبرزرئیس دانا و ده ها تن اعضای این نهاد دموکراتیک و مدنی شنیده می شود.

“…. که ما همچنان می نویسیم
که ما همچنان اینجا مانده ایم
مثل درخت که مانده است
مثل گرسنگی که این جا مانده است.
ومثل سنگ ها که مانده اند
مثل درد که مانده است
ومثل خاک که مانده است
مثل زخم
مثل شعر
مثل دوست داشتن
مثل پرنده
مثل آرزوی آزادی
ومثل هر چیزی که از ما نشانه ای دارد….(۳)

******

۱- گفت و شنود با محمد مختاری , از کتاب بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران , جلد ۵ , مسعود نقره کار, انتشارات باران, سال ۲۰۰۲٫
۲- ” صدای آواز” , ویژه نامه ای که کانون در سوگ محمد مختاری و محمد جعفر پوینده منتشر کرد.
۳- محمد محتاری / از واگویه.

ارسال دیدگاه