بهرام رحمانی: مهم ترین رویدادهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سال ۲۰۱۰

در سال ۲۰۱۰، با وجود تزریق میلیاردها دلار به بازار مالی، بانک ها، شرکت ها و صنایع بزرگ از آمرکیا تا اروپا، بحران اقتصادی هنوز فروکش نکرده مجددا اوج گرفت نشان دهنده بحران ساختاری و عمیق سیستم سرمایه داری جهانی است. تنها فقر در آمریکا، به بالاترین رقم طی ۱۵ سال اخیر رسیده است. این رقم، ۶/۴۳ میلیون نفر (۳/۱۴ درصد) است.

مهم ترین رویدادهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سال ۲۰۱۰

بهرام رحمانی
bamdadpress@ownit.nu

مقدمه
سال ۲۰۱۰، سال پایانی اولین دهه از هزاره دوم است. از ابتدای هزاره دوم تاکنون روزبروز جنگ و کشتار، تروریسم و هم چنین بحران های اقتصادی و گرسنگی در جهان، افزایش یافته است.
برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۰، دچار بحران شدند و تظاهرات های گسترده ای توسط تشکل های کارگری و دیگر نهادهای مخالف سیاست های ریاضت اقتصادی این دولت ها سازمان دهی و برگزار شد. بحرانی که تنها با کمک کشورهای بزرگ تر اتحادیه اروپا به ویژه آلمان و هم چنین صندوق بین المللی پول، موقتا تعدیل شد.

سیاست های دولت «نیکلا سارکوزی»، رییس جمهور فرانسه، با برانگیختن خشم عمومی، میلیون ها نفر را به خیابان ها کشاند. حاکمان آلمان، با اعلان شکست سیاست چند فرهنگی و اظهارات تبعیض آمیز و نژادپرستانه، اعتراضات عمومی را برانگیختند. تظاهرات بزرگ دانش جویان انگلیس و کشوری چون ایتالیا هر از چند گاهی تظاهرات های عظیم ضددولتی برگزار می شود.
اما اعلام ورشکستی اقتصادی یونان در ماه آوریل ۲۰۱۰، سرمایه داری جهانی را شدیدا تکان داد به طوری که به تدارک اعتبار مالی یک تریلیون دلاری برای کمک اضطراری به اقتصادهای ضعیف تر جامعه کشاند. دولت ایرلند، شش ماه بعد از یونان، دومین عضو حوزه پول اروپایی بود که عدم توانایی مالی برای اداره کشور و تقاضای قرض از جامعه اروپا را مطرح ساخت.
در آخرین ماه های سال ۲۰۱۰، یورو به عنوان پول مشترک شانزده کشور عضو منطقه پولی اروپا، به شدت در خطر قرار گرفت و در شماری از کشور های عضو منطقه، با بی اعتمادی روز افزون شهروندان مواجه شد. بر این اساس، وحدت اروپا، با مشکلات روزافزونی روبرو است.

در سال ۲۰۱۰، با وجود تزریق میلیاردها دلار به بازار مالی، بانک ها، شرکت ها و صنایع بزرگ از آمرکیا تا اروپا، بحران اقتصادی هنوز فروکش نکرده مجددا اوج گرفت نشان دهنده بحران ساختاری و عمیق سیستم سرمایه داری جهانی است. تنها فقر در آمریکا، به بالاترین رقم طی ۱۵ سال اخیر رسیده است. این رقم، ۶/۴۳ میلیون نفر (۳/۱۴ درصد) است.
حکومت اسلامی، در هفته های آخر سال ۲۰۱۰، علاوه بر اعلام حذف سوبسیدهای دولتی و اوج گیری گرانی و تورم کمرشکن، دستگیری ها و تهدیدات و اعدام را نیز تشدید کرده است. شرکت ایران مایه در شهریار، کارخانه موتور سیکلت ‌سازی در استان کهگیلویه و بویراحمد، کارخانه های ذوب فلزات و چینی نور در خرم دره و شرکت زرجین بافت در ایلام و… این فهرستی از کارخانه ها و شرکت های ورشکسته شده و یا تعطیل شده در نقاط گوناگون ایران و تنها در دو یا سه هفته گذشته است.
دستگاه قضایی حکومت اسلامی در سیستان و بلوچستان، این محروم ترین استان کشور، جوانان را زندانی و صرفا برای انتقام گیری و هراس آفرینی اعدام می کند. در مشهد، اهواز، آذربایجان، کردستان، تهران و… ماشین آدم کشی حکومت با سرعت بیش تری در حرکت است. در زندان وکیل آباد مشهد، صدها تن زندانی سیاسی و غیرسیاسی را به طور دسته جمعی و مخفیانه اعدام کرده است. تنها در روزهای آخر سال ۲۰۱۰، ده ها زندانی در شهرهای مختلف ایران اعدام شده اند.

سال ۲۰۱۰، ارسال کرم رایانه ای موسوم به «استاکس نت» که گفته شد فعالیت پاره ای از تاسیسات اتمی حکومت اسلامی ایران را مختل ساخته از نمونه های خبر ساز در جریان حملات سال جاری در دنیای مجازی بود.
سال ۲۰۱۰، سال افزایش تحریم های جدید سازمان ملل و هم چنین تحریم های یک جانبه اتحادیه اروپا و آمریکا و برخی کشورهای دیگر، علیه حکومت اسلامی ایران بود.
سال ۲۰۱۰ شرکت های بزرگ نفتی جهان، خود را از صنعت نفت و گاز ایران بیرون کشیدند. شرکت بریتانیایی – هلندی شل، شرکت فرانسوی توتال، شرکت نروژی استات اویل و شرکت ایتالیایی انی از جمله‌ این شرکت ‌ها بودند.
روسیه نزدیکی سیاسی به آمریکا را با حمایت از قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران بار دیگر به اثبات رساند. در تصویب قطعنامه یاد شده که نتیجه تلاش های گسترده دیپلماتیک آمریکا در سال جاری بود، چین نیز با وجود مقاومت های اولیه، شرکت کرد.

آمریکا، در ماه آوریل ۲۰۱۰، میزبان سران ۴۷ کشور جهان در کنفرانس امنیت اتمی بود. برگزاری این کنفرانس، ظاهرا گام دیگری در جهت تاکید بیش تر بر ضرورت امنیت اتمی و پیش برد هدف های کاهش سلاح های هسته ای در جهان بود.
بر اساس پیمان تازه، کلاهک های استراتژیکی دو طرف از ۲۲۰۰ عدد به ۱۵۵۰ کاهش می یابد و هم چنین تعداد سکوهای پرتاب زمینی و دریایی به ۸۰۰ دستگاه محدود خواهد شد. تصویب این پیمان، با ۶۷ رای در دور مقدماتی رای گیری سنای آمریکا در روز ۲۲ ماه دسامبر ۲۰۱۰، امضاء نهایی آن را در روز ۲۳ دسامبر، صورت گرفت. علاوه بر امضاء پیمان موشکی استارت، آمریکا و اروپای غربی در جهت نزدیکی به روسیه گام های دیگری نیز برداشته اند، از جمله روسیه مجاز به مشارکت در پاره ای از تمرین های نظامی ناتو شده است.
مشارکت فعال روسیه در جنگ افغانستان، خرید دو ناو پیشرفته میسترال فرانسوی، خرید تکنولوژی تولید هواپیماهای بدون سرنشین از اسرائیل و احتمال مشارکت در طرح استقرار سپر موشکی آمریکا و ناتو در برابر خطر موشکی ایران، از دیگر زمینه های نزدیکی فزاینده روسیه با غرب در سال جاری به شمار می رود.

حمله نظامی کماندوهای اسرائیلی به امدادگران عازم غزه در ماه می ۲۰۱۰، که با کشتی ترکیه ای مرمره عازم عزه بودند، به کشته شدن ۱۱ تن به محکومت جهانی دولت اسرائیل و تیره تر شدن مناسبات دولت های ترکیه و اسرائیل منجر شد. هم چنین مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین قطع گردید و تلاش تازه ای برای برگزاری مذاکرات صلح در روزهای پایانی حملات ارتش اسرائیل به غزه و موشک پرانی های حماس به جایی نرسید.
افزایش افشاگری های سایت ویکی لیکس، به خصوص در ماه نوامبر و دسامبر ۲۰۱۰، دولت های جهان را دچار شوک کرد به طوری که تلاش برای ساکت کردن ویکی لیکس و دستگیری جولیان آسانژ بینان گذار ویکی لیکس، به اتهامی واهی، حملات جدیدی دولت ها به ویژه آمریکا به آزادی بیان را به نمایش گذاشت.

رسوایی جنسی کشیشان کلیساهای کاتولیک نیز از جمله وقایع جنجال ‌برانگیز سال ۲۰۱۰ بود که پرده از انحطاط اخلاقی کشیشان در غرب برداشت. بر اثر حمله انتحاری در جریان یک بازی والیبال در شمال غرب پاکستان حداقل ۹۵ تن کشته و بیش از ۱۰۰ تن دیگر زخمی شدند. زلزله هفت ریش تری، هائیتی را لرزاند. آمار کشته شدگان این حادثه مرگ بار ۲۳۰ هزار نفر ثبت شد. در حالی که زلزله ۸/۸ ریش تری در شیلی، باعث کشته شدن ۴۹۷ تن و به جای ماندن ویرانی ‌های بسیاری در این کشور شد.
شورش ‌های سیاسی در قرقیزستان، با فرار قربان ‌بیک‌ باقی ‌اف از این کشور ادامه یافت. دولت او، سرنگون شد و معترضان کنترل ساختمان پارلمان را به دست گرفتند. بیش از ۱۰۰۰ تن نیز در شورش ‌ها کشته شدند. رزا آتونبایوا، اعلام کرد که برای شش ماه ریاست دولت موقت را بر عهده خواهد داشت.

هواپیمای حامل لخ کاچینسکی و تنی چند از مقامات ارشد لهستان در روسیه سقوط کرد و ۹۶ سرنشین این هواپیما کشته شدند. برونیسلاو کوموروسکی، به عنوان رییس جمهور موقت لهستان برگزیده شد. هنوز هم دلیل سقوط این هواپما روشن نشده و تحت بررسی است.
تروریسم نیز حتی در هفته های آخر سال ۲۰۱۰ نیز افزایش یافته و چند بمب ارسال شده به برخی از سفارت خانه های خارجی در ایتالیا کشف و یا منفجر شدند. دولت های اروپایی تدابیر امنیتی را تشدید کردند.
در جزیره آرام سوئد، برای اولین بار یک عملیات انتحاری، آرامش مردم را به هم زد و همه جا پلیس های رسمی و مخفی مستقر شدند.
هفته های پایانی سال ۲۰۱۰، هوای سرد و بارش برف مسافران مردم اروپا، به ویژه مسافران را کلافه کرده است. چندین هفته است که در فرودگاه های بزرگ اروپا، هر چند که پروازها گاها به صورت عادی انجام پذیرفته، اما مرتبا نیز لغو شده اند. گفته می شود که لندن در یک قرن گذشته، چنین سرمایی را تجربه نکرده است. سرمایی که تا منهای بیست درجه سانتیگراد ثبت شده است. برف سنگین به تعطیلی کامل دو فرودگاه اصلی بریتانیا منجر شده است.
هم زمان با تعطیلات کریسمس، برف و توفان در سواحل شرقی آمریکا و کانادا هزاران پرواز هواپیما را لغو، سرویس قطارها را مختل و حرکت اتوبوس ها و ماشین ها را متوقف کرده است. در منطقه نیویورک حدود نیم متر برف بر زمین نشست و در ایالت های ماساچوست، مین، مریلند، نیوجرسی، کارولینای شمالی و ویرجینیا وضعیت اضطراری اعلام شده است. مقام های آمریکایی می گویند بیش از ۲۰۰۰ پرواز لغو شده است.
کولاک در کانادا ۲۷ هزار خانوار را در نوا اسکوشیا و ۱۱ هزار مصرف کننده را در نیوبرانسویک از برق محروم کرد. در نیوبرانسویک سرعت باد تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت گزارش شده است. اداره هواشناسی آمریکا می گوید منشا این توفان کارولینای شمالی و نتیجه فشار پایین سیستم جوی بوده است. ایالت های جنوبی جورجیا و کارولینای جنوبی نخستین کریسمس برفی خود را طی یک قرن گذشته جشن می گیرند.

پژوهشگران انستیتوی معتبر هواشناسی و تحقیقات زیست محیطی پوتسدام در آلمان، با تحقیق و بررسی تغییرات جوی بیست سال اخیر و هم چنین مقایسه این تغییرات با تحولات پدید آمده در مناطق منجمد و یخ زده قطب شمال به این نتیجه رسیده اند که دقیقا فرآیند گرمایش کره زمین و تشدید آن در دو دهه اخیر است که سبب پدید آمدن زمستان هایی سرد و پربرف در اروپا ،آمریکا و هم چنین برخی مناطق آسیا شده است. بنا به نتایج این تحقیقات، بالا رفتن بی رویه دمای کره زمین سبب آب شدن یخ های قطب می شود و این خود دلیل اصلی دگرگونی های آب و هوایی کنونی است که به گفته برخی از کارشناسان ممکن است در سال های آینده بیش از پیش شدت می یابد. با این مقدمه نگاهی می اندازیم به مهم ترین وقایع سال ۲۰۱۰٫

اوج گیری مجدد بحران سیستم سرمایه داری
سال ۲۰۱۰، بحران سرمایه داری در کشورهای اروپایی و آمریکایی بار دیگر اوج گرفت و به ویژه دامنه اعتراض ها علیه سیاست های اقتصادی دولت های چهار کشور اروپایی یونان، فرانسه، انگلیس و ایتالیا گسترش یافت.

یونان
وزارت دارایی یونان در آتن شامگاه شنبه ۱ مه ۲۰۱۰، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹، اعلام کرد که مذاکرات دولت یونان با کمیسیون اتحادیه اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بین ‌المللی پول برای دریافت کمک ‌های مالی میلیاردی به نتیجه رسیده است.
نخست وزیر یونان، برای صبح روز یک شنبه ۲ می، وزرای کابینه را فراخواند تا جزئیات توافق را به اطلاع آنان برساند. وی سپس در یک نطق تلویزیونی که مستقیما پخش شد، به مردم یونان گفت: «ما همه تلاش خود را برای جلوگیری از ورشکستی کشور انجام خواهیم داد.»
وی افزود :«سال‌ های سختی در پیش داریم.» نخست وزیر یونان، سپس با تاکید گفت: «ما تلاش ‌مان را برای حمایت از اقشار ضعیف کشور خواهیم کرد.» قرار است مبلغ ۱۲۰ میلیارد یورو طی سه سال آینده در اختیار یونان قرار گیرد. این کمک‌ ها در سال جاری شامل ۳۰ میلیارد یورو از سوی کشورهای عضو اتحادیه اروپا و ۱۵ میلیارد یورو از سوی صندوق بین ‌المللی پول خواهد بود. سهم آلمان در این کمک ‌ها ۸ میلیارد و ۴۰۰ میلیون یورو است.
یونان در حال حاضر نزدیک به ۳۰۰ میلیارد یورو بدهی خارجی دارد و کسری بودجه آن تقریبا ۱۴ درصد است. گئورگیوس پاپاکونستانتینو، وزیر دارایی یونان، روز یک شنبه ۲ می اعلام کرد که بدهی خارجی این کشور در سال ۲۰۱۳ به ۱۴۰ درصد درآمد ناخالص ملی می ‌رسد.

در توافق یونان با اتحادیه اروپا و صندوق بین ‌المللی پول، قرار شده است در وهله نخست ۳۰ میلیارد یورو در هزینه ‌های دولتی صرفه ‌جویی شود. حقوق کارمندان طی دو الی سه سال آینده افزایش نخواهد یافت. افزون بر این، پرداخت عیدی و سایر مزایای دیگر نیز حذف خواهد شد. سن بازنشستگی از ۶۱ سال به ۶۳ سال تغییر می ‌یابد. هم چنین قرار است میزان مالیات بر کالاها و خدمات از ۲۱ تا ۲۳ و حتی ۲۵ درصد نیز افزایش یابد. علاوه بر این، بر مالیات مواد سوختی، توتون و نوشیدنی ‌های الکی افزوده می‌ شود. هدف از این تمهیدات کاهش کسری بودجه یونان از ۱۴ درصد به زیر ۳ درصد تا سال ۲۰۱۴ است.
در واقع دولت سوسیال دمکرات یونان، پس از مذاکره با مقامات اتحادیه اروپا و صندوق بین ‌المللی پول درباره شرایط دریافت بسته کمک ۱۱۰ میلیارد یورویی آن ‌ها، این تصمیم را درباره کارگران این کشور اتخاذ کرده است.
در بخشی از برنامه‌ ریاضت اقتصادی دولت یونان، حقوق کارکنان بخش ‌های عمومی کاهش و مالیات بر مصرف افزایش می ‌یابد. سیاست ریاضت ‌طلبانه اقتصادی یونان، خشم اتحادیه ‌های کارگری این کشور را برانگیخته و به برگزاری تظاهرات‌، اعتراض و اعتصاب‌ های متعدد در یونان منجر شده است.

تظاهرات ده ها هزار نفری معترضین به سیاست ‌های اقتصادی دولت یونان که در میادین اصلی شهر آتن علیه سیاست اقتصادی دولت، صندوق بین ‌المللی پول و اتحادیه اروپا آغاز شد با دخالت مامورین پلیس به خشونت کشیده شد.
به گزارش خبرگزاری ها، معترضین خشمگین به عملکرد اقتصادی دولت این کشور که شعار های تندی سر می ‌دادند باندرول هایی را با خود حمل می کردند که بر آن ها نوشته شده بود: «کارگران و کارمندان نبایستی بهای مشکلات اقتصادی کشور را به تنهایی به دوش کشند»، «دولت دست از اجرای خواسته‌ های صندوق بین‌المللی پول بردارد»، «قانون اصلاحات در ساختار کاری و استخدامی اجرا نخواهد شد» و «ما به مبارزات خود تا لغو این قانون ادامه خواهیم داد» به سوی مجلس یونان واقع درمرکز شهر راه پیمایی کردند.
معترضین خشمگین با نیروهای امنیتی در مقابل مجلس این کشور در مرکز شهر آتن که در حال بحث و بررسی بودجه سال ۲۰۱۱ این کشور بود، درگیر شدند که تعدادی از معترضین زخمی و تعدادی نیز دستگیر شدند.
نیروهای پلیس، برای متفرق کردن معترضین خشمگین به صورت گسترده ای از گاز اشک آور و باتوم استفاده کردند و مرکز شهر آتن به میدان نبرد تبدیل شد.

رسانه های خبری یونان، گزارش دادند: تظاهرات گسترده و مشابه در تمام شهرهای یونان درجریان است و درگیری هایی بین نیروهای امنیتی و معترضین روی داده است.
لایحه اصلاحات ساختار کاری، استخدامی و سیستم اداری یونان که اخیرا با اعتراضات اقشار مختلف جامعه همراه بوده، با ۱۵۶ رای موافق و ۱۳۰ رای مخالف به تصویب نمایندگان مجلس یونان رسید.
مجلس یونان، دارای ۳۰۰ نماینده می باشد که تعداد ۱۶۶ نفر از آنان نمایندگان حزب سوسیالیست پاسوک (حزب حاکم)، تعداد ۱۲۲ نماینده حزب دمکراسی نوین (دومین حزب بزرگ یونان) و بقیه نمایندگان از احزاب چپ گرای یونان در مجلس هستند.
یونان بالغ بر ۳۰۰ میلیارد یورو بدهی خارجی دارد و برای دریافت وام ۱۱۰ میلیارد یورویی از بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و بانک اتحادیه اروپا پذیرفته است تا هزینه های خدمات اداری کشور را تا حدود ۳۵ درصد کاهش دهد.

فرانسه
دولت فرانسه که به شدت از کسری بودجه و افزایش بدهی رنج می برد مدت زمانی است برای جبران نتایج سیاست های اقتصادی ناکارآمد خود، تصمیم به اجرای طرح های «ریاضت اقتصادی» گرفته است. افزایش سن بازنشستگی از ۶۰ سال به ۶۲ سال یکی از آن هاست.
در این کشور، پس از صدور فرمان سرکوب اعتصابیون به خصوص در اطراف پالایشگاه ها، به صحنه زد و خورد بین کارگران، دانش جویان، معلمان، دانش آموزان، کارمندان با نیروهای ویژه امنیتی و پلیس ضدشورش تبدیل شد. به گفته وزیر کشور فرانسه، پلیس با دستگیری صدها تظاهرکننده و سرکوب شدید آنان موفق به شکستن اعتصاب ها در یکی از پالایشگاه ها شد.
در اعتراض به طرح ریاضت اقتصادی بازنشستگی دولت نیکلا سارکوزی، در بسیاری از شهرهای فرانسه صدها هزار نفر از اعضای سندیکاهای کارگری و کارمندی دست به اعتصاب زدند. به گفته وزارت کشور تا نیمروز شنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۱۰ در پایتخت و شهرهای بزرگ فرانسه نزدیک ۲۰۰ گردهمایی اعتراضی برپا شده بود.

سندیکاهای نیرومند کشور امیدوار بودند که بتوانند موفقیت روز دوم اکتبر را تکرار کنند. آن ها می گویند که در آن روز، بیش از ۳ میلیون نفر را در سراسر فرانسه به خیابان کشاندند. سخن گویان سندیکاهای کارگری و کارمندی گفته ‌اند به مبارزه هم چنان ادامه خواهند داد تا این که دولت نیکلا سارکوزی را به عقب ‌نشینی وادار کنند.
با اعتصاب شبکه خدمات عمومی، به ویژه حمل و نقل زمینی و هوایی مختل شده است. مهم ترین مشکلی که بیش از همه دولت را نگران کرد، کمبود سوخت بود، که حمل و نقل را در کشور فلج کرده است. بسیاری از پمپ ‌بنزین ‌ها به خاطر عدم ‌دریافت بنزین، تعطیل شدند. به گفته سندیکاها، تمام ۱۳ پالایشگاه فرانسه و به گفته‌ دولت ۱۰ پالایشگاه در اعتصاب کامل شرکت داشتند. کارگران مسیر انبارهای بنزین را مسدود کرده و به خاطر اعتصاب کارگران بنادر، واردات سوخت از خارج نیز متوقف شده است.
روز شنبه ۱۶ اکتبر، پلیس فرانسه سه انبار ذخیره بنزین را مجبور کرد که به «فرودگاه بین‌المللی شارل دوگل» سوخت برسانند. گفته می شد که در مهم ترین فرودگاه فرانسه، ذخیره سوخت برای بیش از دو یا سه روز کفایت نمی کند. به هواپیماهای عازم فرانسه توصیه می شد سوخت کافی داشته باشند تا در فرودگاه‌های این کشور مجبور به سوخت ‌گیری نباشند.

روز سه ‌شنبه ۱۲ اکتبر، بزرگ ترین گردهمایی در پاریس برگزار شد، که به گفته سندیکاها بیش از ۳ میلیون نفر به خیابان رفتند و برای نخستین بار دانش ‌آموزان دبیرستان و دانش جویان نیز در اعتراضات شرکت کردند. تظاهرات معمولا در فضایی شاد و با هیاهوی بسیار و سوت و موزیک انجام می ‌گرفت. در این تظاهرات ها ده ها تظاهرکننده و یا پلیس زخمی شدند و صدها تن نیز دستگیر گردیدند.
سندیکاها، دولت را متهم می ‌کنند که با بی ‌اعتنایی به خواست اکثریت مردم، جامعه را به بن ‌بست کشیده است. مخالفان دولت به طرح اصلاح قانون بازنشستگی اعتراض دارند. با این حال دولت محافظه ‌کار نیکلا سارکوزی، در یک طرح اصلاحی، سن بازنشستگی را از ۶۰ به ۶۲ سال افزایش داد.

نیکلا سارکوزی، رییس جمهور و کریستین لاگارد، وزیر اقتصاد کابینه، اصلاح قانون بازنشستگی را تنها راه برون‌ رفت از بحران مالی می دانند. به گفته دولت صندوق بازنشستگی با سالانه ۳۲ میلیارد یورو (حدود ۳۵ میلیارد دلار) کسری روبروست و بالا بردن سن بازنشستگی تا ۶۲ سالگی و در سال های بعد تا ۶۷ سالگی، تنها راه تعدیل این کسری بودجه است.
وزیر دارایی فرانسه، با اذعان به گستردگی زیان ها، گفت: کارشناسان می گویند این اعتصاب ها روزانه بیش از ۲۰۰ تا ۴۰۰ میلیون یورو به اقتصاد فرانسه ضرر وارد می کند و فرانسه تاکنون بیش از ۳ میلیارد یورو از این بابت زیان کرده است.
بر اساس تازه ترین تحقیق دانشکده علوم سیاسی پاریس، میزان محبوبیت سارکوزی به کم تر از ۳۰ درصد رسیده است. این مساله نشانگر چالش های فراوان سارکوزی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۲ است.

اسپانیا
اتحادیه های کارگری اسپانیا، در اعتراض به طرح افزایش سن بازنشستگی از سوی دولت این کشور فراخوان به برپایی اعتصاب عمومی دادند. رهبران اتحادیه های کارگری اسپانیا درباره برگزاری دومین اعتصاب سراسری در صورت اصرار دولت به اجرای طرح افزایش سن بازنشستگی به ۶۷ سال، هشدار دادند. اتحادیه های کارگری «کمیسیونز اوبریراس» و «جنرال دو تراباخادورز» در اطلاعیه هایی هشدار دادند در صورتی که دولت اسپانیا به اقدامات ضد کارگری خود مبنی بر افزایش سن بازنشستگی، کاهش سطح دست مزدها و افزایش سطح مالیات ها ادامه دهد، روز ۲۹ دسامبر برابر با ۷ دی ماه اعتصاب عمومی سراسری در این کشور برپا می گردد.

اعتصاب روز سوم دسامبر ۲۰۱۰، به صورت از قبل اعلام نشده آغاز شد و ۲۴ ساعت کامل کل فرودگاه های اسپانیا خوابید. ۴۰۰۰ هواپیما از حرکت باز ماند و ۶۰۰ هزار مسافر در راه ماندند. همه خبرگزاری های اروپا خبر را مخابره کردند و پیش از آن که بگویند چرا این افراد اعتصاب کرده اند همه توجه ها را روی مسافرین خسته، زنان و کودکان و سرگردانی آن ها متمرکز کردند تا افکار عمومی را علیه اعتصاب کنندگان برانگیزند.
گردشگری هوایی ۱۰ درصد درآمد ناخالص ملی اسپانیا را تشکیل می دهد که طبق داده های جدید درآمد ناخالص ملی برای سال ۲۰۱۰ برابر با ۱٫۰۵۲٫۲۴۳ میلیون یورو است. اسپانیا، بین ۲۷ کشور اتحادیه اروپا در پنجمین مکان بعد از آلمان، فرانسه، انگلیس و ایتالیا قرار داد.

انگلستان
هزاران نفر از کارگران و کارکنان بخش بهداشت، شورا، آموزش و پرورش و دیگر بخش های دولتی انگلیس نیز مقابل پارلمان این کشور در «وست مینستر» تجمع کردند. تظاهرکنندگان علیه طرح ظالمانه کاهش هزینه های دولت شعار دادند.
در ۳۰ مهر ماه ۸۸ نیز هزاران نفر از کارکنان بخش های مختلف دولتی و غیردولتی، در اعتراض به طرح کاهش هزینه های دولت در مقابل پارلمان انگلیس تظاهراتی برپا کردند. به دنبال بروز نشانه های بحران و کسری بودجه ۱۱ درصدی دولت، «دیوید کامرون» نخست وزیر جدید انگلستان در روز چهارشنبه ۲۸ مهر ماه اعلام کرده بود که طرح جامع کاهش بودجه دولت در دست بررسی است که ذخیره بیش از ۸۰ میلیارد پوند و حذف نیم میلیون فرصت شغلی را به دنبال خواهد داشت.
تظاهرات علیه سیاست های دولت محافظه کار انگلیس در «وست مینیستر» و مقابل پارلمان و هم چنین در قسمت هایی از اسکاتلند و ولز نشانه هایی از بروز بحران را در ماه های اخیر به نمایش می گذارد، به طوری که افزایش اعتراضات عمومی در انگلستان تا میزان گستردگی و عمق بحران فرانسه به سادگی قابل پیش بینی است.

روز پنج شنبه ۲۹ دسامبر ۲۰۱۰ – ۹ دی ۱۳۸۹، رهبران اتحادیه های کارگری انگلیس اعلام کردند، اعتصابات کارگری در سال آینده میلادی در اعتراض به طرح ریاضت اقتصادی دولت این کشور افزایش خواهد یافت. در همین حال اتحادیه خدمات عمومی و بازرگانی انگلیس، اعلام کرد در حال برنامه ریزی اعتصابی گسترده برای اواخر ماه آوریل یا اوایل ماه می سال آینده میلادی است. گفتنی است در پی اجرای طرح ریاضت اقتصادی دولت انگلیس، ۳۳۰ هزار نفر مشاغل خود را در بخش دولتی از دست خواهند داد.

ایتالیا
در تظاهرات روز شنبه ۵ دسامبر ۲۰۱۰ که  زیر عنوان «روز نه‌ گویی به برلوسکونی» برگزار شد، تنها در شهر رم ده ‌ها هزار نفر شرکت کردند. برگزارکنندگان تظاهرات شمار شرکت‌کنندگان را ۳۵۰ هزار نفر برآورد کردند. این تظاهرات به ابتکار وبلاگ ‌نویسانی انجام شد که از دو ماه پیش از طریق فیس بوک مردم را به تظاهرات فرامی ‌خواندند. بنا به داده ‌های این وبلاگ ‌نویسان، ۷۰۰ اتوبوس و ۴ قطار ویژه مردم را از سراسر ایتالیا به محل ‌های تظاهرات رساندند.
تظاهرات روز شنبه، اولین موردی بود که سازمان دهی آن تنها از طریق اینترنت انجام شد. مبتکران راه پیمایی مردم را فراخواندند که در شعارهای خود خواهان استعفای نخست‌ وزیر ۷۳ ساله ایتالیا شوند. تظاهرات این روز، از سوی اتحادیه‌‌ های کارگری، احزاب و تشکل ‌های چپ و حزب مخالف «ایتالیای ارزش ‌ها» که رهبری آن را قاضی معروف تحقیق در پرونده‌ های فساد به عهده دارد، مورد حمایت قرار گرفت. گرچه رهبران حزب بزرگ اپوزیسیون، یعنی حزب دمکراتیک، رسما از راه پیمایی حمایت نکردند، ولی شمار زیادی از اعضای این حزب در آن شرکت داشتند.

شعارهای اصلی تظاهرات‌ کنندگان به درگیری و چالش برلوسکونی با قوه‌ قضائیه ایتالیا برمی‌گشت. در حال حاضر در دستگاه قضایی ایتالیا دو پرونده علیه برلوسکونی در جریان است که در یکی از آن ها او متهم به پرداخت رشوه به شاهدان یکی از تخلفات خود شده است. به طور مشخص، این اتهام متوجه برلوسکونی است که در جریان یک دادگاه در دهه‌ گذشته به وکیل خود ۶۰۰ هزار دلار رشوه پرداخته کرده تا به سود او شهادت نادرست بدهد.
پرونده‌ دوم به تخلف مالیاتی برلوسکونی مربوط می شود. برلوسکونی در رده‌ های نخست فهرست ثروتمندان ایتالیاست و بزرگ ترین کنسرن رسانه‌ ای این کشور در تصاحب اوست.

اتهام همکاری با مافیا نیز اخیرا بیش از پیش اعتبار و وجهه‌ برلوسکونی را زیر علامت سئوال قرار داده است. یکی از جنایت کاران عضو مافیا که به حبس ابد محکوم شده، روز جمعه در دادگاهی در ایتالیا شهادت داد که رییس اش سال ۱۹۹۳ از توافقی با برلوسکونی سخن گفته که به موجب آن برلوسکونی در صورت به قدرت رسیدن، مافیا را مورد حمایت قرار دهد. در مقابل رییس باند مافیایی متقبل می شود که برای پیروزی برلوسکونی در انتخابات تلاش کند. چند ماه پس از این توافق برلوسکونی وارد سیاست شد و سال ۱۹۹۴ به نخست ‌وزیری ایتالیا رسید. البته او تاکنون هرگونه ارتباط با مافیا را تکذیب کرده است.
شرکت‌کنندگان در تظاهرات روز شنبه در ایتالیا، هم چنین به این مساله اعتراض داشتند که جنجال‌ ها پیرامون رفتار و رویکردهای شخصی و جنسی برلوسکونی بیش از سیاست ‌های دولت او توجه و انتقاد برمی ‌انگیزد، امری که به سود برلوسکونی تلقی می ‌شود. به گفته منتقدان، تمرکز بر ماجراهای شخصی برلوسکونی سبب شده که اقدامات او در عرصه‌ی سیاسی برای مسخ قانون اساسی و دمکراسی اعتنا و واکنش لازم را برنیانگیزد.
دو ماه پیش برلوسکونی کوشید با رای اکثریت هوادار خود در مجلس قانونی را تصویب کند که مصونیت سیاسی او را افزایش می ‌داد و امکان تعقیب قضایی او را با مشکلات بیش تری مواجه می ‌کرد. اما دادگاه عالی ایتالیا این قانون را ناقض قانون اساسی ایتالیا دانست و مانع اجرای آن شد.

روز سه ‌شنبه ۱۴ دسامبر، پس از پیروزی سیلویو برلوسکونی در جریان کسب رای اعتماد از مجلس نمایندگان ایتالیا، درگیری‌ های شدیدی در رم پایتخت این کشور روی داد. هزاران تظاهرکننده‌ خشمگین، در خیابان‌ های منطقه‌ تاریخی مرکز شهر، به زدوخورد با پلیس پرداختند.
به گزارش رسانه‌ ها، در این درگیری ‌ها بیش از صد تن مجروح شدند که دست‌کم ۵۷ تن آنان ماموران پلیس هستند. برلوسکونی توانست با چند رای بیش تر، تلاش مخالفان دولت را در مجلس نمایندگان برای کسب رای عدم اعتماد، با ناکامی روبرو سازد. منتقدان او را به خریدن رای برخی از نمایندگان متهم می‌کنند.
هم زمان با رای‌گیری در مجلس ایتالیا، تظاهرات و میتینگ‌ های مختلفی در مرکز شهر برگزار شده بود. پس از اعلام نتیجه‌ رای‌گیری، گروهی چند صد نفره از تظاهرکنندگان خشمگین از بقیه جدا شدند و تلاش کردند خود را به مجلس نمایندگان برسانند. ولی پلیس با باتوم و گاز اشک ‌آور به مقابله با آنان پرداخت.

در پی آن، تظاهرکنندگان خشمگین خودروهای شهرداری و پلیس را به آتش کشیدند. آنان هم چنین به سوی ماموران پلیس تخم ‌مرغ و کیسه ‌های رنگ پرتاب ‌کردند.
پیش‌ تر در جریان رای‌ گیری در مجلس نمایندگان، ۳۱۱ تن با رای عدم اعتماد به برلوسکونی موافقت کرده و ۳۱۴ تن به او رای اعتماد داده بودند. برلوسکونی عصر سه‌ شنبه (۱۴ دسامبر)، بار دیگر پیشنهاد خود را مبنی بر همکاری با حزب میانه (UDC) به رهبری پیر فردیناندو کاسینی تکرار کرد. نخست وزیر ایتالیا گفت که پیوستن این حزب به دولت ممکن است.
در ادامه اعتراضات، بزرگ ترین اتحادیه کارگری ایتالیا از کارمندان وسائل نقلیه و اداره پست و سایر ادارات دولتی خواست در اعتراض به سیاست ریاضت اقتصادی دست به اعتصاب زدند. به گزارش بی بی سی، ۲۶ دسامبر ۲۰۱۰ از زمان اعلام تدابیر ریاضتی در ایتالیا، هزاران نفر از مردم این کشور هرروز در اعتراضات گسترده شرکت کرده اند. این گردهمایی های اعتراضی عمدتا توسط بزرگ ترین اتحادیه کارگری در ایتالیا سازمان دهی می شود.
این اتحادیه از کارمندان وسائل نقلیه از جمله قطار و خطوط هوایی کارمندان اداره پست و سایر اداره های دولتی خواسته است تا دست به اعتصاب بزنند. با آن که دولت از پیش اعلام کرده بود که اعمال تدابیر ریاضتی برای کاهش کسری بودجه کشور ضروری است، اعتراضات به صورت پراکنده ادامه دارد. در تظاهرات کارمندان شهرداری صدها شهردار از مناطق مختلف ایتالیا به رم آمدند و با روبان های به رنگ پرچم ایتالیا که روی سینه خود بسته بودند نهایت نارضایتی خود را از بسته ریاضتی دولت ابراز کردند.

رزا جروولینو، شهردار ناپل، گفت تدابیر دولت شهرداری های محلی را نابود می کند. در سطح شهر هم روحیه بدبینی و نارضایتی در بین مردم حاکم است. مثلا دکتری که در ایستگاه منتظر قطار است نگران تاثیر کاهش هزینه ها بر آینده کاری اوست و فکر می کند برای پیدا کردن کار باید به خارج از کشور برود. به نظر او از این به بعد فرصت های کاری در بیمارستان های ایتالیا کم می شود. سیلویو برلوسکونی نخست وزیر ایتالیا، طبق معمول به زندگی چالش انگیز خود ادامه می دهد. او از یک سو می خواهد قوانین مربوط به شنود تلفنی را سخت تر کند و از طرفی دیگر هر طور شده می خواهد برنامه کاهش هنگفت هزینه ها را پیش ببرد.
برلوسکونی، تاکید کرد بالا بردن سن بازنشستگی کاهش حقوق کارمندان دولت و قطع استخدام های جدید و کاهش هزینه استان ها تدابیری است که ایتالیا به آن احتیاج دارد.
دانش جویان ایتالیایی در اعتراض به کاهش بودجه آموزشی این کشور، دست به اعتصاب غذا زدند. پس از آن که دولت و مجلس ایتالیا به تظاهرات خیابانی دانش جویان این کشور در اعتراض به کاهش بودجه آموزشی توجهی نکردند این دانش جویان تصمیم گرفتند اعتراضات خود را از طریق اعتصاب غذا پی بگیرند.

دولت برلوسکنی در نظر دارد تا برای مقابله با بحران اقتصادی با حذف ۱۳۰ هزار شغل از نظام آموزشی ایتالیا تا سقف ۹ میلیارد یورو از هزینه های کشور بکاهد.
برلوسکونی که پیش ‌تر در کاخ کویریناله با جیورجیو ناپولیتانو، رییس ‌جمهوری ایتالیا، دیدار و گفتگو کرده بود، هم چنین از قول وی نقل کرد که انتخابات تازه مطلوب نیست.
هنوز معلوم نیست برلوسکونی چگونه می‌ خواهد به کار ریاست دولت ادامه دهد. اعضای اپوزیسیون ایتالیا معتقدند که او قادر نخواهد شد با چنین اکثریت شکننده ‌ای حکومت کند. حتا اومبرتو بوسی، متحد برلوسکونی نیز تاکنون بارها خواستار انتخابات تازه شده است. نظرسنجی‌ها حاکی از آن است که حزب راست پوپولیستی او می‌ تواند آرای بیش تری کسب کند.

ایرلند
وزاری دارائی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، در نشست سه ‌شنبه ۷ دسامبر ۲۰۱۰ – ۱۶ آذر ۱۳۸۹، «بسته ‌نجات» ۸۵ میلیارد یوروئی ایرلند را به تصویب رساندند. به این ترتیب، ایرلند نخستین کشور اروپائی است که از صندوق ۷۵۰ میلیارد یوروئی «ثبات یورو» بهره می ‌برد. این صندوق، با مشارکت اتحادیه اروپا و صندوق بین ‌المللی پول، تابستان امسال پس از بروز بحران مالی شدید در یونان ایجاد شد.
به گزارش خبرگزاری آلمان، راه تصویب بسته نجات ایرلند را اتحادیه اروپا و صندوق بین‌المللی پول اواخر نوامبر امسال هموار کرده بودند. ۸۵ میلیارد یوروی تصویب شده، ظرف هفت سال به تدریج برای حل بحران اقتصادی کمرشکن ایرلند به مصرف خواهد رسید.
۱۰ میلیارد یورو از اعتبار بسته نجات قرار است به‌ صورت مستقیم به بانک ‌های تضعیف شده ایرلند تزریق شود. علاوه بر این، ۲۵ میلیارد دلار به صورت سپرده به این بانک‌ ها راه خواهد یافت. دولت ایرلند نیز قرار است ۱۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون یور کمک در اختیار بانک ‌ها قرار دهد.

بودجه دولت ایرلند، با ۵۰ میلیارد دلار تقویت خواهد شد. در تامین این رقم، علاوه بر کشورهای عضو اتحادیه اروپا، بریتانیا، دانمارک و سوئد نیز سهم دارند. ایرلند در مقابل متعهد شده است که کسری بودجه خود را تا سال ۲۰۱۵ به زیر ۳ درصد برساند.
کمک مالی به ایرلند، زمانی ضرورت یافت که روشن شد این کشور به علت بدهی ‌های سنگین خود، خود دیگر نمی ‌تواند از بازارهای مالی وام دریافت کند. دوبلین، متعهد شده است که در برابر استفاده از کمک‌ مالی اتحادیه اروپا و صندوق بین ‌المللی پول، تا سال ۲۰۱۵ در مجموع ۱۵ میلیارد یورو در هزینه ‌های خود صرفه‌ جوئی کند. تنها از این طریق است که دولت ایرلند می ‌تواند کسری بودجه خود را به زیر ۳ درصد برساند.
اما هم زمان با تصویب بسته ‌نجات ۸۵ میلیارد یوروئی ایرلند، رییس بانک ‌مرکزی اروپا در فرانکفورت، اعلام کرد که این بانک حاضر نیست سرمایه بیش تری صرف خرید اوراق بهادار بانک‌ هائی کند که موقعیت آن‌ ها به خطر افتاده است. پس از روشن شدن وضعیت وخیم اقتصاد ایرلند، بانک ‌مرکزی اروپا زیر فشار قرار گرفت که سرمایه بیش تری صرف خرید اوراق بهادار بانک ‌های اسپانیا کند، تا این کشور نیز به سرنوشت ایرلند دچار نشود. اما جان کلود تریشه رییس این بانک روز سه ‌شنبه در فرانکفورت گفت که اسپانیا و پرتقال باید بحران بدهی خود را تا حد امکان خودشان حل کنند.

بانک مرکزی اروپا، از ماه ممیه امسال تاکنون ۶۷ میلیارد یورو صرف خرید اوراق بهادار کرده است. رییس این بانک، سقفی برای سرمایه‌ گذاری در اوراق بهادار اعلام نکرد. وی در عین ‌حال گفت که اعتبار «صندوق ثبات یورو» نیز نباید افزایش یابد. به نظر تریشه، ۷۵۰ میلیارد یورو اعتبار تعیین شده برای صندوق ثبات یورو کافی است.
در دوبلین پایتخت جمهوری ایرلند، ده ها هزار نفر در اعتراض به برنامه صرفه جویی های دولت، دست به راه پیمایی زدند. افزایش مالیات ها و کاهش هزینه های عمومی از جمله این صرفه جویی هاست. این برنامه در تلاش برای کاهش بدهی های کلان دولت ایرلند به اجرا در خواهد آمد.
اتحادیه های کارگری که این تظاهرات را ترتیب داده اند می گویند برنامه چهار ساله صرفه جویی دولت، موجب بی کار شدن نود هزار نفر خواهد شد. این راه پیمایی، اولین تظاهرات اعتراض آمیز از یک رشته راه پیمایی هایی است که در سراسر جمهوری ایرلند صورت گرفت.

جمهوری چک

کارمندان بخش ‌های دولتی و عمومی در جمهوری چک، اواسط آذر ماه ۸۹، در اعتراض به سیاست صرفه‌ جوئی اقتصادی دولت دست به اعتصاب زدند. به گزارش یورونیوز، مدارس و ادارات در جمهوری چک تعطیل شدند و ده ‌ها هزار تن در خیابان ‌ها دست به راه پیمائی زدند.
«پتر نکاس»، نخست‌ وزیر جمهوری چک اعلام کرد، دولت‌ اش به برنامه صرفه ‌جوئی ‌های اقتصادی پایبند خواهد ماند و ۱۰ درصد از حقوق کارمندان کاسته می‌ شود.
گفته شده که بیش از ۱۲۰ هزار کارمند نهادهای دولتی در اعتراض به برنامه اقتصادی دولت دست از کار کشیدند.
طبق گزارشات، بسیاری از بیمارستان‌ ها، کتابخانه ‌ها، موزه‌ ها، اداره ‌ها و مراکز خدمات عمومی در جمهوری چک تعطیل بودند. این بزرگ ترین اعتصاب سراسری در جمهوری چک طی ۲۰ سال گذشته است.

آمریکا
به گزارش نیویورک تایمز، اگر کنگره ایالات متحده برنامه های طرح محرک اقتصادی ۷۸۷ میلیارد دلاری را تمدید نکند ده ها هزار نفر از مردم آمریکا در هفته های آینده شغل خود را از دست می دهند.
طبق برآوردها اگر طرح محرک اقتصادی پایان یابد، برآورد می شود، بیش از ۱۲ هزار کارگر در پنسیلوانیا، ۲۶ هزار کارگر در ایلینویز و هزاران نفر در دیگر ایالت های آمریکا شغل شان را از دست بدهند. جمهوری خواهان همواره از منتقدین این برنامه های تزریق پول بوده اند.

اما فرمانداران جمهوری خواه در برخی ایالت ها از این کمک های دولتی برای کاهش بی کاری در ایالت خود استفاده کرده اند.
با توجه به متصل بودن اقتصاد ایالات متحده به اقتصاد نئولیبرال جهانی پییش بینی می شود که در صورت گسترش بی کاری در ایالات متحده، تبعات آن به دیگر اقتصادهای نئولیبرال در اروپا و آسیا نیز تسری یابد. در نتیجه تداوم تاثیرات بحران اقتصادی جهان بر بانک ها و مراکز مالی آمریکا، شش بانک دیگر در این کشور به طور رسمی ورشکستگی خود را اعلام کردند. در پی ورشکستگی این شش بانک در آمریکا، شمار بانک های تعطیل شده در این کشور از ابتدای سال ۲۰۱۰ تاکنون به ۱۵۷ بانک افزایش یافته است.
بنا به تازه ترین گزارشات منتشره، کارشناسان اقتصادی اعلام کردند افزایش بی کاری و کسری بودجه نیز به شدت اقتصاد آمریکا را تهدید می کند. موسسات مالی کوچک و بازار مسکن در آمریکا نیز هم چنان با مشکل مالی و اقتصادی مواجه اند و احتمال ورشکستگی بیش تر مراکز مالی در این کشور وجود دارد.

روسیه
مدودیف، به مردم روسیه وعده داد که گام ‌هایی برای مدرنیزه کردن اقتصاد و تثبیت قیمت‌ ها بردارد. به گفته‌ وی، از این پس نیمی از هزینه‌ های دولتی صرف برنامه‌ اصلاحی خواهد شد. رییس ‌جمهوری روسیه گفت که نرخ تورم را در سه سال آینده به زیر پنج درصد کاهش خواهد داد. انتظار می ‌رود که نرخ تورم امسال حدود ۹ درصد باشد.
مدودیف، پیش ‌بینی کرد که روسیه امسال از یک رشد اقتصادی چهار درصدی برخوردار باشد. در حال حاضر در روسیه پنج میلیون بی کار وجود دارد، یعنی دو میلیون کم تر از زمانی که بحران مالی و اقتصادی جهان در سال ۲۰۰۹ در اوج خود بود. او، از کشورهای غربی خواست که روسیه را در مسیر مدرنیزه شدن یاری دهند. به گفته‌ او، تبادل فن ‌آوری و دانشمندان متخصص می ‌تواند بخشی از این کمک‌رسانی باشد.

رییس‌ جمهوری روسیه، هم چنین به فساد اعلام جنگ کرد. او مقامات قضایی روسیه را متهم کرد که با مافیا در ارتباط هستند. مدودیف خواستار مجازات شدید رشوه ‌گیران شد. او گفت میزان جریمه‌ ها باید صد برابر پولی باشد که بابت رشوه گرفته می ‌شود. مدودیف، هم چنین خواستار تغییر سفارشات دولتی شد تا از این طریق فساد مهار شود.
مدودیف، روی هم ترازنامه‌ مثبتی از سه سال ریاست‌ جمهوری خود ارائه داد و گفت: «این زمان جایگاه روسیه را به عنوان یک قدرت جهانی مدرن تثبیت کرد». ولی بر عکس، مفسران سخن رانی رییس‌ جمهوری روسیه را کمرنگ و ضعیف ارزیابی کرده ‌اند.
سخن رانی رییس‌ جمهوری روسیه، به طور سنتی هر ساله در برابر هزار تن از نمایندگان حوزه ‌های سیاست، اقتصاد، فرهنگ و غیره انجام می ‌گیرد و گزارشی است درباره مسائل مهم سیاست داخلی و خارجی و نیز تکامل اقتصادی کشور.

چین
چین در سالی که گذشت از لحاظ تولید ناخالص داخلی از ژاپن پیشی گرفت و بعد از ایالات متحده آمریکا، دومین اقتصاد جهان شد. این تحول، با نقش چین به عنوان نخستین قدرت جهان در صدور کالا و حجم عظیم دارایی های ارزی آن، دامنه نفوذ خود را در عرصه جهانی به شدت افزایش داد.
چین که بزرگ ترین ذخیره ارزی را دارد و با وجود بهتر بودن وضع اقتصادیش نسبت به رقبای دیگرش، دچار تورم شده است. نزدیک به دو هزار و ۶۵۰ میلیارد یورو ذخیره ارزی دارد. اما با این وجود، چین نیز از بحران اقتصادی جهانی بی نصیب نمانده است.
ون جیابائو، نخست وزیر چین یک روز پس از آن که بانک مرکزی این کشور نرخ بهره را بالا برد، در گفتگوی رادیویی به مردم قول داد دولت او تورم را مهار کند.
نخست وزیر چین گفت او به عنوان یکی از رهبران عمده دولت، مسئولیت دارد و به مردم این اطمینان را می دهد که قیمت ها در سطح معقولی نگاه داشته شود.
بانک مردمی چین، اخیرا نرخ بهره را یک چهارم درصد بالا برد تا از میزان وام دهی بانک ها کاسته شود و تورم نیز مهار گردد. در ماه های اخیر این دومین بار است که بانک مرکزی چین نرخ بهره را بالا می برد.

بحران شبه جزیره کره
از دوران تقسیم شبه جزیره کره، به کره شمالی و جنوبی، مردم این منطقه همواره آلت دست دولت های قدرت مند جهانی بوده اند.
کره‌ شمالی، روز ۲۳ ماه نوامبر ۲۰۱۰ – ۲ آذر ۱۳۸۹، جزیره‌ یئون‌ پیئونگ کره‌ جنوبی را با خمپاره هدف قرار داد و باعث مرگ چهار شهروند این کشور، از جمله دو غیرنظامی شد. کره‌ جنوبی دارای پایگاهی در این جزیره در نزدیکی مرز دریایی مورد مناقشه دو کشور در دریای زرد است.

نیروهای نظامی کره‌ جنوبی هم به آتش توپخانه همسایه‌ شمالی پاسخ دادند. پس از آن اعلام شد که کیم دای یونگ، وزیر دفاع کره جنوبی، پس از انتقادهای شدید بر سر واکنش ضعیف ارتش به اقدام کره‌ شمالی از سمت خود کناره گیری کرده است. به گزارش سرفرماندهی ارتش این کشور، سربازان کره‌ جنوبی ۱۳ دقیقه در پاسخ به آتش توپخانه همسا‌یه‌ی شمالی تعلل کرده ‌اند.
چندی پیش یک کشتی جنگی کره جنوبی در دریای زرد غرق شد که این کشور به همراه آمریکا، کره شمالی را عامل غرق آن اعلام کرد. اما چین و روسیه از محکومیت کره شمالی خودداری و خواستار تحقیق بین المللی درباره غرق ناو جنگی چئونان شدند.
کره جنوبی و ایالات متحده آمریکا روز یک شنبه ۷ آبان ۱۳۸۹، مانور نظامی مشترک چهار روزه ای را با شرکت حدود ۲۰ ناو جنگی و یا کشتی از جمله ناو هواپیمابر «جورج واشنگتن» و نیز ۲۰۰ هواپیما و حدود ۸ هزار پرسنل خدماتی در دریای زرد آغاز کردند. کره شمالی، با محکوم کردن برگزاری این مانور، آن را تحریک کننده دانست. چین هم بر نگرانی از برگزاری مانور نظامی مشترک کره جنوبی و آمریکا در نزدیکی مرز خود تاکید کرده و به نیروی دریایی آمریکا هشدار داد که به آب های مرزی این کشور نزدیک نشود.

مسئولان این رزمایش اعلام کردند، هر دو طرف در حال طرح‌ ریزی برای انجام رزمایش ‌هایی در این ماه یا اوایل‌ سال ۲۰۱۱ هستند، گرچه جزئیات هنوز قطعی نشده‌ اند.
کره شمالی که از سال ۲۰۰۶ تاکنون دو بمب اتمی را آزمایش انجام کرده است، با اعلام خبری در رابطه با تجهیزات هسته ‌ای جدید تنش‌ ها را افزایش داد. این تجهیزات به گفته متخصصین می ‌تواند در تولید اورانیوم مورد نیاز در ساخت سلاح ‌های هسته‌ ای مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به بحران ‌های اخیر شبه جزیره‌ کره، دیپلمات ‌های سازمان ملل و سایر دیپلمات ‌ها برای یافتن زمینه مشترک برای این که پیونگ یانگ مورد مجازات قرار گیرد یا مذاکرات جدیدی آغاز شود در تلاشند.
جنگ دو کره در سال ۱۹۵۳ با قطعنامه‌ آتش‌بس پایان یافت اما تا امروز قرارداد صلحی میان دو کشور به امضاء نرسیده است. دولت کره‌ شمالی مرزهای دریایی آن زمان را که سازمان ملل متحد ترسیم کرد، به رسمیت نمی‌ شناسد.

ناآرامی در ساحل آج و آوارگی ده ها هزار انسان
بحران داخلی ساحل عاج که بعد از انتخابات ماه گذشته این کشور شروع شد و به تشکیل ۲ دولت موازی و سوگند هم زمان ۲ رییس ‌جمهور منجر شد، با ۲ اتفاق در ۲ روز اخیر ابعاد منطقه‌ ای یافت و اکنون احتمال بروز جنگ داخلی در این کشور شدت گرفته است.
در پی گسترش تنش سیاسی در ساحل عاج، سازمان ملل متحد از پناه گرفتن چهارده هزار نفر از شهروندان این کشور در لیبریا خبر داده است.
یک سخنگوی سازمان ملل متحد به بی بی سی گفته است این سازمان برای پذیرایی از سی هزار پناه جو آماده می شود. بیش تر آوارگان از طرفداران آلاسان واتارا نامزد مخالفان دولت هستند.

جامعه بین المللی واتارا را به عنوان برنده انتخابات ریاست جمهوری در ساحل عاج به رسمیت شناخته است ولی لورا باگبو، رییس جمهوری این کشور از انتقال قدرت خودداری می کند. باگبو طرفداران واتارا را به تقلب در انتخابات متهم کرده است.
به گفته سخن گوی کمیسیاریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، بیش تر افرادی که در لیبریا پناه گرفته اند، از روستائیان مناطق غربی ساحل عاج هستند. به گفته او این افراد نگران گسترش خشونت در کشور هستند.
رهبران کشورهای غرب آفریقا به باگبو هشدار دادند در صورت عدم کناره گیری با او برخورد خواهد شد. به گزارش سازمان ملل متحد، حدود یک صد و هفتاد غیرنظامی در خشونت های جدید در ساحل عاج کشته شده اند.
بیش تر موارد قتل به ارتش این کشور ارتباط پیدا می کند. نیروهای مسلح ساحل عاج، هم چنان از باگبو حمایت می کند.
واتارا در هتلی در ابیجان مسقر است و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد از او محافظت می کنند. باگبو از سازمان ملل متحد و فرانسه خواسته است نیروهای خود را از ساحل عاج خارج کنند. ده هزار نیروی صلح سازمان ملل متحد در ساحل عاج مستقر هستند و این سازمان با درخواست باگبو مخالفت کرده است.

انتخابات ماه نوامبر با هدف ایجاد اتحاد ملی در کشور جنگ زده ساحل عاج برگزار شد.
این کشور هشت سال است شاهد درگیری و جنگ داخلی میان مسلمانان شمال به رهبری آلاسان واتارا و مسیحی های جنوب به رهبری لورا باگبو است. ساحل عاج بزرگ ترین تولیدکننده کاکائو در جهان است.

کشیده شدن جنگ به پاکستان
مقامات پاکستان می گویند حمله هلیکوپترهای توپدار نیروی هوایی این کشور به منطقه قبایلی مهمند در شمال غرب پاکستان، موجب کشته شدن چهل شورشی شده است. این حمله با پشتیبانی آتش توپخانه صورت گرفت.
روز گذشته ۲۴ دسامبر ۲۰۱۰، این منطقه که در نزدیکی مرز افغانستان قرار دارد، صحنه حملات نیروهای طالبان به پنج پست بازرسی بود که در جریان آن شماری از نیروهای طالبان و یازده سرباز ارتش پاکستان کشته شدند.
سخن گوی طالبان در مهمند، به بی بی سی گفته بود تنها دو نفر از اعظای طالبان در این عملیات کشته شدند.

حمله تلافی جویانه ۲۴ دسامبر نیروی هوایی پاکستان به مناطق قبایلی مهمند، چند ساعت پس از حمله یک بمب گذار انتحاری زن، در منطقه باجور در شمال غرب پاکستان است. در این حمله انتحاری دست کم چهل نفر کشته و بیش از شصت مجروح شدند.
بمب گذار انتحاری که برقع پوشیده بود بمبی را که با خود داشت در میان صدها بی خانمان که برای دریافت سهمیه مواد غذایی توسط برنامه جهانی غذا در مکانی در شهر خار (در منطقه باجور) در نزدیکی مرز افغانستان جمع شده بودند منفجر کرد. قربانیان از اعضای قبیله ای بودند که با طالبان مخالف است.

گفته شده که این اولین بار است که در پاکستان یک زن به بمب گذاری انتحاری دست زده است. مناطق مرزی شمال غرب پاکستان که از پایگاه های اصلی طالبان و القاعده محسوب می شود، اخیرا صحنه حملات متعددی بوده است.
علاوه بر حمله طالبان به این منطقه، اوایل ماه دسامبر نیز دو حمله انتحاری به یک مجتمع دولتی در مهمند، موجب کشته شدن ۴۳ نفر و مجروح شدن ۱۲۰ نفر دیگر شده بود. هم چنین در ماه ژوئیه گذشته، دو حمله انتحاری که ریش سفیدان قبایلی را در مهمند هدف قرار داده بود، به کشته شدن صد نفر منجر شد.

دولت پاکستان از جانب آمریکا تحت فشار فزاینده قرار گرفته تا در منطقه قبایلی وزیرستان شمالی، حملات تهاجمی گسترده علیه شورشیان طالبان را شروع کند.
در سال ۲۰۱۰، هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا، بارها منطق مرزی پاکستان با افغانستان را بمباران کرده و باعث آوارگی ده ها هزار انسان شده اند. از این که جنگ افغانستان در آینده به پاکستان نیز کشیده شود دور از انتظار نیست.

بمب گذاری ها در نیجریه
در آخرین ساعات سال ۲۰۱۰، خبرگزاری ها بمب گذاری های نیجریه را منتشر کردند. در جریان یک رشته بمب گذاری و حملات تلافی جویانه در شهر جوس در مرکز نیجریه، دست کم هشتاد نفر کشته شدند. در این درگیری ها حدود ۱۹۰ نیز مجروح شدند.
خشونت ها با انفجار چندین بمب در نزدیکی شهر جوس شروع شده بود. دو بمب در نزدیکی بازاری که مردم در آن جا سرگرم خرید بودند، منفجر شد. بمب دیگر در یک محله عمدتا مسیحی نشین و چهارمین بمب در نزدیکی مسجد اصلی شهر جوس منفجر شد. پس از آن، درگیری بین جوانان مسیحی و مسلمان شروع شد.

گودلاک جاناتان، رییس جمهوری نیجریه قول داده است مسبین بمب گذاری ها را دستگیر کند ولی دولت نیجریه عاملان احتمالی این حملات را معرفی نکرده است. شهر جوس که بیش تر ساکنان آن مسیحی هستند در سال های اخیر شاهد خصومت های مذهبی و قومی بوده است.
در اوایل سال ۲۰۱۰ نیز صدها نفر در جریان درگیری های مذهبی و قومی در نیجریه کشته شدند. خشونت ها سبب شد که صدها نفر از ساکنان منطقه از خانه های خود فرار کنند.
نیجریه که جمعیت آن نزدیک به ۱۵۰ میلیون نفر است عملا به طور مساوی بین مسلمانان در شمال و مسیحیان در جنوب کشور تقسیم شده است.
شهر جوس که مرکز استان پلاتو، است توسط مسیحیانی اداره می شود که مانع از این شده اند که اقلیت مسلمان این منطقه به طور قانونی، شهروند شناخته شوند.

انفجار بمب در مصر
به گفته‌ یک سخن گوی وزارت بهداشت مصر، انفجار یک خودرو در برابر یک کلیسای قبطیان در شمال مصر، دست‌ کم ۲۱ کشته و ۸ زخمی بر جای گذاشت. تعداد کشته‌شدگان در اخبار اولیه ۸ و شمار زخمی‌ها ۲۴ تن عنوان شده بود. برخی گزارش ‌ها هم چنین از جان باختن ۸ مسلمان حکایت می‌کنند که در خیابان محل حادثه حضور داشتند. پلیس در حال تحقیق روی این موضوع است که آیا خودرو بمب‌ گذاری شده بوده یا مواد منفجره زیر این اتومبیل قرار داده شده بوده است.
این انفجار اندکی پس از نیمه ‌شب جمعه ۳۱ دسامبر ۲۰۱۰ – ۱۱ دی ۱۳۸۹ و در حالی رخ داد که مسیحیان برای برگزاری مراسم تحویل سال نو میلادی به کلیسای یادشده آمده بودند. به گفته‌ شاهدان عینی، مسیحیان خشمگین در ادامه با نیروهای امنیتی درگیر شدند و به مسجد نزدیک کلیسا حمله کردند. به گفته شاهدان عینی، پلیس برای متفرق کردن مسلمانان و مسیحیان خشمگینی که پس از این رخداد به سوی یکدیگر سنگ پرتاب می کردند، از گار اشک ‌آور استفاده کرده است. کشیش این کلیسای قبطی، شمار مسیحیان حاضر در مراسم تحویل سال را حدود هزار نفر عنوان کرده است.

اختلافات مذهبی در ماه‌ های گذشته در مصر رو به فزونی گذاشته‌اند هنوز هیچ گروهی مسئولیت انفجار یادشده را بر عهده نگرفته است. اما عادل لبیب، فرماندار اسکندریه، شبکه تروریستی القاعده را مسئول حادثه می‌ داند. البته مشخص نیست که آیا مدارکی در این زمینه وجود دارد یا مقام ‌های مصری، تنها برای آرام شدن جو متشنج میان مسیحیان و مسلمانان چنین اظهاراتی را مطرح می کنند. به نوشته‌ خبرگزاری آلمان، اخیرا القاعده مسیحیان سراسر خاورمیانه را به حمله تهدید کرده است.
حدود ۱۰ درصد از جمعیت ۷۹ میلیونی مصر مسیحی هستند. بنا بر اعلام گروه‌ های هوادار حقوق بشر، درگیری‌ های مذهبی اخیرا در مصر رو به فزونی گذاشته است. اخیرا مسلمانان مصر، مدعی شده ‌اند که مسیحیان قبطی، دو زن را که برای طلاق از همسران شان قصد گرویدن به اسلام را داشته ‌اند، تحت فشار گذاشته ‌اند. بنا بر گزارش ‌ها، گروه‌ های تروریستی وابسته به القاعده در ماه‌ های اخیر از این اختلاف‌ ها برای حمله به مسیحیان عراق نیز سوء استفاده کرده ‌اند.

عملیات انتحاری در سوئد و دستگیری چند نفر در سوئد و دانمارک
کارشناسان آمریکایی به پلیس سوئد برای روشن شدن سوء‌قصد انتحاری روز شنبه ۱۱ دسامبر ۲۰۱۰ در استکهلم کمک می‌ کنند. بئآتریس اسک، وزیر دادگستری سوئد، شامگاه دوشنبه ۱۳ دسامبر اعلام کرد که پلیس فدرال آمریکا (اف.بی.آی.)، هفت کارشناس مواد منفجره‌ به استکهلم می ‌فرستد.

اسک گفت که کشور کوچکی مانند سوئد، در همه‌ زمینه‌ ها دارای کارشناس نیست و بنابراین، از کارشناسان اف.بی.آی. کمک خواسته است. کارشناسان بریتانیایی نیز به کار گرفته شده‌اند.
بازرسان در این میان به این نتیجه رسیده ‌اند که عامل انتحاری هم دست داشته است. وی برای عملیات انتحاری خود، خیابانی را برگزیده بود که مرکز خرید است و در آستانه‌ عید کریسمس در آن رفت و آمد زیادی صورت می ‌گیرد.
به گفته‌ کارل بیلد، وزیر امور خارجه‌ سوئد، استکهلم با فاصله‌ اندکی یک حمام خون را از سر گذرانده است. وی افزود: «ما عجیب شانس آوردیم. اگر عامل انتحاری موفق می ‌شد مواد منفجره‌ی همراه خود را چند صد متر آنسوتر در میان جمعیت منفجر کند، حمام خونی به پا می‌شد که مدت‌ هاست در اروپا دیده نشده است.»

برای دادستانی سوئد قطعی شده که عامل انتحاری، تیمور عبدالوهاب یک سوئدی عراقی ‌تبار ۲۸ ساله است که در انگلستان و اردوگاه ‌های پاکستان آموزش دیده است. او روز شنبه ۱۱ دسامبر در جریان انفجار بمبی که همراه داشت، بلافاصله کشته شد. پیش از آن، انفجار دیگری که توسط وی صورت گرفته بود باعث زخمی شدن دو نفر گردید.
توماس لینداستراند، دادستان سوئد روز دوشنبه ۱۳ دسامبر اعلام کرد که اگر چه این سوء‌ قصد موفق نبود، ولی خوب تدارک دیده شده بود. بنابراین عامل انتحاری از کمک برخوردار بوده است. به گفته‌ وی البته هنوز هیچ مظنون مشخصی وجود ندارد.
دادستان سوئد افزود که خود عامل انتحاری هم تا کنون برای پلیس سوئد و مقامات مسئول مبارزه با تروریسم «کاملا ناآشنا» بوده است. به گزارش رسانه ‌های بریتانیایی و سوئدی، وی به همراه همسر و سه فرزندش در شهر انگلیسی لوتان واقع در شمال لندن زندگی می‌کرده است.
او، در سال ۱۹۹۲ از عراق به سوئد آمده و پس از پایان تحصیلات متوسطه، برای تحصیلات عالی به دانشگاه بدفوردشایر در شمال لندن رفته است. او، در آن جا به گروه ‌های تندرو اسلام‌ گرا پیوسته است. بخش بزرگی از جمعیت شهر لوتان را مسلمانان تشکیل می ‌دهند.
عاملان حادثه‌ تروریستی ۷ ژوئیه‌ ۲۰۰۵ در متروی لندن نیز نخست در ایستگاه مرکزی شهر لوتان گردآمده و سپس از آنجا رهسپار لندن شده بودند. در آن حادثه ۵۲ تن کشته شدند.

هنوز روشن نیست که آیا تیمور عبدالوهاب با شبکه‌ ترور القاعده نیز در تماس بوده یا نه. در صفحه فیس‌ بوک او پیام‌ هایی در این رابطه دیده شده است. در دیگر وب سایت های اسلام ‌گرایان افراطی نیز نشانه‌ هایی وجود دارد که حاکی از ارتباط وی با تروریست‌ های القاعده در عراق است.
با این همه، جزئیات زندگی عبدالوهاب نشان می‌ دهد که او در عراق و توسط والدینش به سوی اسلام ‌گرایی سوق داده نشده، بلکه این امر در محافل اسلام ‌گرای اروپا صورت گرفته است.
در ایمیل تهدیدآمیزی که پیش از انفجارها به زبان ‌های عربی و سوئدی ارسال شده بود، از اقدامات علیه «جنگ سوئد بر ضد اسلام» سخن به میان آمده است. منظور از این ایمیل حضور نظامی سوئد در افغانستان و ظاهرا کاریکاتورهای لارس ویلکز درباره‌ی محمد پیامبر مسلمانان بوده است.

ویلکز با توجه به رویداد تروریستی اخیر در استکهلم، از «استراتژی تازه» علیه آزادی بیان سخن به میان آورد. وی روز دوشنبه ۱۳ دسامبر، به خبرگزاری فرانسه گفت: «پیام‌ های زیادی دریافت کردم که مرا متهم می ‌کنند، مردم سوئد را در چنین موقعیتی قرار داده ‌ام و این تقصیر من است.»
ویلکز افزود: «می ‌توانم بفهمم که بسیاری نیاز دارند کسی را مسئول این وضعیت معرفی کنند. ولی یک دمکراسی باید بر تصمیمات دمکراتیک استوار باشد. اگر اهانت به خدا باید ممنوع شود، باید به طور دمکراتیک درباره‌ی آن تصمیم گرفت. نمی ‌توان قواعد را به سادگی تغییر داد، فقط به این دلیل که کسی تهدید می ‌کند بمبی منفجر خواهد کرد.»

از سوی دیگر، چند روز پیش دادگاهی در دانمارک، سه تن را به اتهام برنامه ¬ریزی برای عملیات تروریستی زندانی کرد. این افراد به مدت ۴ هفته در زندان خواهند بود تا دادستان به تحقیقات خود در مورد آنان ادامه دهد. این ۳ تن عبارتند از یک فرد ۴۴ ساله تبعه تونس و مقیم سوئد، و دو مرد ۳۰ و ۲۹ ساله که هر دو تبعه سوئد¬ هستند. دادگاه مقدماتی این سه تن پشت درهای بسته برگزار شد و از جریان آن گزارشی منتشر نشده است.
قرار است فرد چهارم که یک جوان ۲۶ ساله و پناهجوی عراقی است و با این سه تن دستگیر شد، آزاد شود اما سوء ظن نسبت به او هم چنان پا برجاست.

اکنون تحقیقات در مورد جزئیات برنامه ریزی این عملیات، توسط پلیس امنیتی دانمارک با همکاری پلیس امنیتی سوئد ادامه خواهد یافت و هنوز روشن نیست که آیا افراد دیگری نیز در پیوند با این عملیات دستگیر خواهند شد یا نه.
فرد ۳٧ ساله ¬ای در استکهلم بازداشت شد. اتهام او توسط دادستان شرکت در برنامه¬ ریزی برای عملیات تروریستی اعلام شده است. دادستان می گوید که برنامه ریزی و آمادگی برای عملیات تروریستی ظرف دو ماه گذشته و از جمله در ناحیه «یَرفِلا» در شمال استکهلم، صورت گرفته است. پلیس امنیتی سوئد، در مورد این که چه مدارکی علیه فرد ۳٧ ساله وجود دارد سخنی نمی گوید اما روشن است که او مدتی طولانی زیر نظر بوده است. فرد ۳٧ ساله برای پلیس امنیتی فرد شناخته ¬شده¬ ای است. او پیش از این در پاکستان و به این دلیل که به صورت غیرقانونی وارد خاک آن کشور شد، دستگیر شده بود.

فرد ۲۹ ساله ¬ای که در دانمارک دستگیر شد نیز برای پلیس چهره شناخته¬ شده ¬ای است. او در سال ۲۰۰۹ و در پاکستان به اتهام معاشرت با تروریست ¬ها به زندان افتاد اما بعدا از زندان آزاد شد بدون این که رسما اتهامی به او زده شود. در سال ۲۰۰٧ نیز این فرد چندین ماه در اتیوپی زندانی بود. او در آن زمان، به جرم عبور از مرز سومالی و شرکت در عملیات یک گروه بنیادگرای اسلامی به زندان افتاده بود؛ امری که او آن را انکار می کرد.

حمله تکاوران اسرائیل به امدادگران عازم عزه
احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه گفته است: «ما خواهان آشتی با اسراییل هستیم. ما خواهان روابط صلح آمیز با همه کشورها هستیم.»  او که در استانبول با گروهی از روزنامه نگاران سخن می گفت، ابراز تاسف کرد که اسراییل رفتار مشابهی ندارد و در نتیجه حل مشکلات دشوارتر می شود.
در روز ۳۱ ماه می ۲۰۱۰، حمله نظامی اسراییل به کشتی کمک رسانی به نوار غزه، به مرگ نه تبعه ترکیه انجامید. به دنبال حمله به کشتی، ترکیه سفیر خود را از تل آویو فراخواند و از آن زمان تاکنون آنکارا انتظار دارد که اسراییل معذرت خواهی کند و به خانواده های قربانیان خسارت بپردازد.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌ وزیر اسرائیل، معذرت‌ خواهی کشورش از ترکیه در ارتباط با حمله سال گذشته نیروهای اسرائیلی به کشتی ترکیه را منتفی اعلام کرد. نخست ‌وزیر اسرائیل در مصاحبه ‌ای با شبکه تلویزیونی «کانال ۱۰» گفت: «ما معذرت نخواهیم خواست، اما تاسف خود نسبت به این رویداد را به ترکیه ابراز می‌ کنیم.»
این در حالی است که ترکیه پوزش رسمی، پرداخت غرامت و محاکمه عاملان و آمران برخورد دریایی با کشتی «ماوی مرمره» را سه شرط اساسی بهبود مناسبات اعلام کرده ‌است.
به گفته صاحب «ماوی مرمره»، این کشتی به عنوان عضوی از یک ناوگان جدید گروه فعالان ترک، در تاریخ ۳۱ می ۲۰۱۱، مجددا رهسپار غزه خواهد شد. این تاریخ درست یک سال پس از اعزام پرحادثه قبلی این کشتی به نوار غزه است.
تکاوران اسرائیلی روز دهم خرداد ۱۳۸۹، در حمله به کاروانی متشکل از شش کشتی، ۹ تن از سرنشینان ترکیه ای یکی از آن ‌ها را کشتند. شش کشتیِ یاد شده برای شکستن محاصره نوار غزه رهسپار آن منطقه بودند که با حمله تکاوران اسرائیلی روبرو شدند. بسیاری از کشورها و نهادهای جهانی خواستار تحقیقات مستقل درباره این حمله مرگ بار شدند.
پیش از این واقعه، اسراییل متحد استراتژیک ترکیه محسوب می شد. حدود یک ماه قبل، مقامات دو کشور در ژنو با هم دیدار کردند تا راه حلی برای این بحران بیابند، اما این تماس ها هنوز نتیجه ای نداده است.

تسلیح کشورهای حوزه خلیج فارس
در حالی که ارزش قراردادهای نظامی آمریکا با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای چهار سال آینده ۱۲۲ میلیارد و ۸۸۰ میلیون دلار است، موسسه تحقیقاتی صلح بین الملل استکهلم (SIPRI) در گزارشی نوشت: شرکت های آمریکایی در سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ بازار محصولات نظامی و هوافضا را در خلیج فارس تسخیر کردند و ۵۴ درصد کل فروش تسلیحات در منطقه را به خود اختصاص داده است.
بر اساس این گزارش، بزرگ ترین بازار تسلیحات نظامی آمریکا در قطر بود و ایالات متحده ۹۸ درصد تمام سلاح های جدید این کشور را تامین کرده است. همچنین ۶۰ درصد قراردادهای نظامی در امارات متحده عربی متعلق به شرکت های آمریکایی است.
«دان دارلینگ» تحلیلگر مسائل خاورمیانه، گفته است: آمریکا در امارات متحده عربی به عنوان تامین کننده اصلی سکوهای نظامی پیشرفته محسوب می شود و فروش سلاح های ایالات متحده به کشورهای حوزه خلیج فارس به معنی افزایش قابلیت های نظامی این کشورها است.
وی افزود: البته نکته مهم این است که فرانسه پیش تر به عنوان تامین کننده سلاح های نظامی امارات متحده عربی از هواپیماهای نظامی گرفته تا بالگرد و تانک های جنگی بود.

موسسه تحقیقاتی صلح بین الملل استکهلم نیز در گزارش خود اعلام کرد: چهار کشوری که پس از آمریکا و فرانسه تسلیحات نظامی منطقه را تامین می کنند، روسیه، انگلیس و چین هستند. این موسسه تحقیقاتی اعلام کرد که روسیه و چین اساسا به ایران تسیحات صادر می کنند زیرا این کشور هیچ سلاح اصلی از آمریکا یا بیش تر کشورهای اروپایی دریافت نمی کند.
هم چنین «تئودور کاراسیک»، از بیناد مطالعات نظامی خاور نزدیک و کشورهای حوزه خلیج فارس در دبی گفته است که امارات متحده عربی قراردادهایی را به ارزش ۳۵ تا ۴۰ میلیارد دلار برای خرید تجهیزات نظامی از آمریکا امضا کرده است. در همین حال انتظار می رود که عمان ۱۲ میلیارد دلار و کویت ۷ میلیارد دلار را تا پایان سال ۲۰۱۴ برای جایگزینی و ارتقای جنگنده های خود هزینه کنند.

از سوی دیگر، ارزش کلی قراردادهای نظامی آمریکا با عربستان سعودی، امارات متحده عربی، عمان و کویت ۸۸/۱۲۲ میلیارد دلار طی چهار سال آینده تخمین زده شده است. هم چنین بسته کمک نظامی آمریکا به عربستان سعودی به ارزش ۶۷ میلیارد دلار برآورد شده که این بیش ترین میزان فروش تسلیحات در صنعت دفاعی ایالات متحده به شمار می رود و اولین مرحله عقد این توافقنامه حدود ۳۰ میلیارد دلار تخمین زده شده بود. بر این اساس دولت آمریکا در نظر دارد با فروش هواپیماهای پیشرفته نظامی به عربستان یک معامله ۶۰ میلیارد دلاری با این کشور امضاء کند. این بزرگ ترین قرارداد پنتاگون با یک کشور خارجی است.

سپر دفاع موشکی مشترک
به گفته‌ رییس ‌جمهوری روسیه، به ویژه ایجاد سپر دفاع موشکی مشترک در این میان نقش مهمی دارد. مدودیف در سخنان خود خطاب به ملت روسیه گفت: «یا ما بر سر یک سپر دفاع موشکی به توافق می‌رسیم و سازوکاری واقعی برای همکاری ایجاد می ‌کنیم، یا اگر به توافقی سازنده دست نیابیم، دور تازه‌ای از مسابقه‌ تسلیحاتی بوجود خواهد آمد.»
مدودیف، افزود: «در صورت ناکامی سپر دفاع موشکی مشترک، ما باید درباره‌ استقرار نیروهای نظامی تازه تصمیم بگیریم.» رییس‌ جمهوری روسیه، این سخنان را در سخن رانی سالانه‌ خود در برابر نمایندگان هر دو مجلس این کشور ایراد کرد.
ناتو و روسیه در نشست اخیر سران ناتو در لیسبون توافق کردند که در زمینه‌ی ایجاد سپر دفاع موشکی با یکدیگر همکاری کنند. دیپلمات ‌ها و ناظران سیاسی، این رویداد را فصل تازه‌ای در مناسبات طرفین ارزیابی کردند. قرار است این سپر دفاع موشکی از بخش اعظم قاره‌ی اروپا محافظت کند.

دمیتری مدودیف بار دیگر اتحادیه‌ اروپا را فراخواند که اجبار روادید برای شهروندان روسیه را لغو کند. وی هم چنین خواستار آن شد که بروکسل به مسکو برای پذیرفته ‌شدن در سازمان تجارت جهانی کمک کند.

توافق روسیه و آمریکا در جهت کاهش کلاهک های اتمی
سنای آمریکا در آخرین نشست کاری خود در سال جاری میلادی، معاهده «استارت» را که پیش تر مورد موافقت روسای جمهور آمریکا و روسیه قرار گرفته بود، تصویب کرد. و به محض تصویب این معاهده، تبلیغات مقامات روسی علیه ایران نیز افزایش یافت.
بنا بر این معاهده، دو کشور، میزان کلاهک ‌های هسته ای خود را به میزان ۱۵۰۰ کلاهک برای هر کشور کاهش خواهد داد. در این باره، اوباما از روسیه انتظار دارد که مواضع محکمی علیه حکوت اسلامی ایران اتخاذ کند.

از سوی دیگر، مدودف رییس جمهور روسیه که در جمع دانش جویانی شهر بمبئی هند سخن می‌ گفت، اظهار داشت، موضع هسته ‌ای ایران، بی ‌دلیل خشک و انعطاف ناپذیر است و این کشور باید به مقامات آژانس اجازه دهد که تاسیسات این کشور را بازرسی کنند. او، هم چنین افزود، رفتار ایران باعث شده است که تحریم‌ هایی علیه این کشور در شورای امنیت، به تصویب برسد و تلویحا به ایران هشدار داد که روسیه هم علیه برنامه هسته ‌ای ایران است.
باین ترتیب، روسیه که سال های طولانی از حکومت اسلامی ایران حمایت می کرد دیگر در این حمایت منافعی نمی بیند و توافق با آمریکا و متحدان غربی آن، پرچرب تر است.

عراق
با گذشت هفت سال از حمله آمریکا به عراق و سقوط دولت صدام حسین، عراق در سال ۲۰۱۰ شاهد برگزاری انتخابات پارلمانی بود که گفته می‌شد آزمون سخت «دموکراسی» در آستانه خروج کامل نیروهای آمریکایی از این کشور است.
در این انتخابات که در بهار ۲۰۱۰ برگزار شد، ائتلاف ایاد علاوی نخست ‌وزیر اسبق عراق که ائتلافی کم و بیش سکولار بود به پیروزی رسید و ائتلاف «دولت قانون» به ریاست مالکی دوم شد.
در حالی که مطابق قانون اساسی عراق، باید ایاد علاوی مامور تشکیل دولت جدید می‌ شد، اما اختلافات سیاسی در عراق و دخالت کشورهای خارجی تاثیرگذار مثل ایران و آمریکا باعث شد تا تشکیل دولت هشت ماه به طول بیانجامد و سرانجام بار دیگر نوری المالکی به نخست ‌وزیری عراق انتخاب شود.

پس از کشمکش ‌های فراوان قرار شد تا شورایی به نام «شورای عالی استراتژیک» تشکیل شده و ریاست آن بر عهده ایاد علاوی گذاشته شود؛ اما بحث اصلی بر سر این است که آیا این شورا اختیارات اجرایی نیز داشته باشد یا صرفا نقش یک نهاد مشورتی را ایفا کند.
باین ترتیب، نوری ‌المالکی، برای دومین بار در عراق دولت را در دست گرفت. دومین کابینه نوری المالکی، ۴۲ عضو دارد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، پس از ماه‌ ها کشمکش روز، سه‌ شنبه ۳۰ آذر، مجلس عراق به کابینه برگزیده نوری ‌المالکی رای اعتماد داد. نوری‌المالکی، برای دست یابی به رای، با تمام گروه‌ های ائتلافی سازش‌ هایی را پذیرفت.

پیش از این کابینه عراق ۳۷ عضو داشت که با کابینه دوم نوری ‌المالکی، به این تعداد پنج نفر افزوده شده است.
بر اساس گزارش‌ هایی که رسانه‌ های عراق منتشر کردند از این تعداد عضو کابینه، احزاب شیعه عراق که حزب الدعوه نوری‌ المالکی نیز شامل آن‌ ها می‌ شود، ۱۸ نماینده دارند. ائتلاف سکولار العراقیه تحت رهبری ایاد علوی، رییس دولت سابق عراق، ۱۱ وزیر و اتحاد کردها هفت وزیر در این کابینه دارند.

انتخابات عراق در ماه مارس ۲۰۱۰، برگزار شده بود اما انتخاب دولت تا دسامبر طول کشید. در آن انتخابات هیچ حزبی، اکثریت قاطع آراء را کسب نکرد و پس از کشمکش‌ های فراوان و فشارهای خارجی، ایاد علوی که ائتلاف او با تصاحب دو کرسی بیش تر از جناح دولت قانون به رهبری نوری ‌المالکی عملا برنده انتخابات شده بود، در ماه نوامبر اعلام کرد که از پست نخست‌ وزیری صرف نظر می ‌کند. در نتیجه نوری ‌المالکی از سوی جلال طالبانی، رییس جمهور عراق برای تعیین کابینه منصوب شد.
در سال ۲۰۱۰، جنگ و ترور و کشتار در عراق، هم چنان ادامه یافت. در آخرین نمونه به گفته پلیس عراق، بمب اول که در یک خودرو جاسازی شده بود بامداد روز دوشنبه ۲۷ دسامبر ۲۰۱۰ – ۶ دی ۱۳۸۹، در شهر رمادی، واقع در ۱۰۰ کیلومتری غرب بغداد منفجر شد.
اندکی بعد یک عامل انتحاری بمب همراه خود را در میان نیروهای امداد که برای نجات سانحه‌ دیدگان به محل آمده بودند، منفجر کرد.

این دو انفجار بزرگ‌ ترین حملات تروریستی از آغاز دومین دوره نخست ‌وزیری نوری مالکی در عراق است. ۴ تن از قربانیان از ماموران پلیس و شماری از مجروحان این انفجارها نیز زن و کودک هستند.
به گفته‌ شاهدان عینی، عامل انفجار دوم یک مرد بوده است. یکی از گزارشگران خبرگزاری فرانسه می ‌گوید، طی دو انفجار روز دوشنبه دست کم ۲۰ خودرو و شماری از خانه‌ های مسکونی و مغازه‌ های اطراف آسیب دیده است.
المالکی، در نخستین نطق خود پس از ابقاء در سمت نخست‌ وزیری در چهارشنبه‌ گذشته، بهبود شرایط امنیتی عراق را محور فعالیت‌ های خود در این دوره خواند.

نوری المالکی، در حال حاضر به طور موقت ریاست سه وزارت ‌خانه‌ کشور، دفاع و امنیت ملی را نیز بر عهده دارد. چرا که هنوز وزرای این وزارت خانه ها تعیین نشده است.
گفته می شود تا پایان سال ۲۰۱۱، حدود ۵۰ هزار نیروی باقی مانده‌ آمریکا از عراق خارج خواهند شد.
بر اساس اعلام یک سازمان غیردولتی مدافع حقوق بشر در خشونت های مختلف سال ۲۰۱۰ در عراق، نزدیک به چهار هزار غیرنظامی جان خود را از دست دادند.
سازمان موسوم به «شمارش تلفات عراق» که در سال ۲۰۰۳، توسط جمعی از فعالان ضدجنگ انگلیس و آمریکا تشکیل شد در گزارشی اعلام کرد: «در خشونت های سال جاری میلادی حداقل سه هزار و ۹۷۶ نفر در مناطق مختلف عراق کشته شدند. با این که این تعداد تلفات در مقایسه با سال ۲۰۰۹ میلادی حدود ۷۰۰ نفر کم تر است ولی این واقعیت تلخ را نشان می دهد که جنگ و ستیز در عراق هم چنان بی رحمانه قربانی می گیرد.»

فرار مسیحیان از عراق
مسیحیان از دو هزار سال پیش تاکنون در ناحیه ‌ای که عراق امروزی را تشکیل می ‌دهد، اسکان داشته‌ اند. قبل از جنگ اول خلیج فارس بین عراق و کویت در سال ۱۹۹۱، تعداد مسیحیان عراق به حدود یک میلیون نفر می ‌رسید. در زمان اشغال عراق توسط ایالات متحده این تعداد به حدود ۸۰۰ هزار نفر تقلیل پیدا کرد. گمان می ‌رود که از آن زمان تاکنون نیز این تعداد به شدت کاهش پیدا کرده باشد.
در زمان زمامداری صدام حسین، بعضی از مسیحیان توانستند در عراق که دین غالب آن اسلام است، به سمت‌ های عالی دست پیدا کنند که مثال بارز آن طارق عزیز معاون نخست وزیر بود. در آن زمان، هم چنین خشونت‌ های ضد مسیحی توسط حکومت بعثی مهار شد. اما این روند پس از سرنگونی صدام و اشغال عراق توسط ایالات متحده تغییر یافت.

حملات مکرر به اهداف مسیحی در موصل، بغداد و سایر نقاط در سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، مشکلات امنیتی بیش تری را برای مسیحیان ایجاد کرد.
باور عمومی بر این است که تعداد بیش تری از مسیحیان در مقایسه با سایر مردم، کشور را ترک کرده ‌اند، ‌مسیحیانی که گاهی توسط فرقه های مذهبی به همکاری با نیروهای «صلیبی» آمریکا متهم می‌ شوند.
روحانیون و سایر اعضای جامعه مسیحی که هم چنان در عراق مانده‌ اند، مکررا به آدم ربایی توسط برخی از گروه ‌های مذهبی مسلح، تهدید می ‌شوند و به همین میزان نیز مورد حمله قرار می گیرند.
در فوریه ۲۰۱۰، حداقل هشت تن مسیحی در سلسله‌ ای از بمب‌ گذاری‌ های پراکنده که طی دو هفته در شهر موصل در شمال عراق انجام شد، جان خود را از دست دادند.

در ماه مارس ۲۰۱۰، صدها مسیحی عراقی در شهری واقع در نزدیکی موصل و بغداد دست به تظاهرات زده و از دولت خواستار مقابله با این کشتارهای پراکنده شدند.
بیش تر مسیحیان عراقی کلدانی هستند، عضو کلیسای شرق کاتولیک ‌که مستقل از کلیسای کاتولیک رم است اما پاپ را به عنوان رهبر کاتولیک ‌های جهان به رسمیت می ‌شناسد.
کلدانی‌ ها مردمی هستند که سابقه تاریخی طولانی دارند‌، برخی از آنان هنوز به زبان «آرامی» صحبت می ‌کنند، زبانی که تاریخ کهن دارد.

دیگر جمعیت قابل توجه مسیحیان عراق را آشوری ‌ها تشکیل می ‌دهند که بازماندگان امپراطوری های باستانی آشور و بابل اند. بعد از سقوط امپراطوری آن ها در قرن ‌های ششم و هفتم قبل از میلاد، ‌آشوری ها در سراسر خاورمیانه پراکنده شدند.
در قرن اول میلادی، آن ها به مسیحیت گرویدند و این باور وجود دارد که کلیسای باستانی آن ها قدیمی ‌ترین کلیسای عراق باشد. آشوری ها عمدتا پیرو کلیسای ارتودوکس سریانی هستند، عده از آن ها نیز از کلیساهای کلدانی و فرقه ‌های مختلف پروتستان پیروی می‌ کنند.

افغانستان
در افغانستان، سالی که گذشت پرتلفات ‌ترین سال برای نیروهای نظامی بومی و سربازان خارجی مستقر در این کشور از سال ۲۰۰۱ به این سو بود. نزدیک به ۷۰۰ سرباز و درجه ‌دار خارجی و بیش از ۸۰۰ نیروی نظامی افغان از پای درآمدند و رقم قربانیان عادی جنگ نیز بنا به آمار سازمان ملل که تنها ۶ ماه اول سال را در برمی‌ گیرد، به ۱۲۷۰ نفر رسید.
علاوه بر ادامه جنگ در افغانستان، کرزای با چالش ها و مشکلات عدیده ای چون ناکارایی و فساد و باندبازی در دولت، معضل مواد مخدر، کندی نوسازی و پیشرفت اقتصادی و نیز ناکامی احتمالی در جذب بخش‌ هایی از طالبان به روند «صلح» و دست به گریبان است.
نقشه های محرمانه متعلق به سازمان ملل متحد، نشان می دهد که وضعیت امنیتی در افغانستان، در بخش هایی از این کشور بدتر شده است.  به نوشته روزنامه آمریکایی «وال استریت جورنال»، دو نقشه سازمان متحد که وضعیت امنیتی در آغاز سال جاری در فصل جنگ های ماه مارس و اواخر سال در ماه اکتبر را نشان می دهد، از بدتر شدن وضع امنیت در شمال و شرق افغانستان حکایت می کند.

مدیر ارتباطات سازمان ملل متحد در افغانستان، نیز به رغم آن که نقشه های این سازمان را ندیده است، اعتراف می کند که وضعیت امنیت در افغانستان سیری نزولی داشته و بدتر شده است.
این مقام سازمان ملل متحد، در تماس خبرگزاری فرانسه با او گفته است کار سازمان ملل در برخی از مناطق افغانستان به خاطر بدتر شدن وضعیت امنیتی در سالی که رو به پایان است هر روز دشوارتر شده است.
مدیر ارتباطات سازمان ملل افزود حمله به کارکنان امدادرسان این سازمان و مقامات دولتی که مسئول رساندن خدمات به مردم هستند از جمله مواردی است که به تشدید ناامنی کمک کرده است.
به گفته این مقام، هم زمان با تشدید مناقشه در بخش هایی از کشور، شورشیان مناطقی را آماج حملات خود قرار می دهند که پیش از این مورد حمله قرار نمی گرفته است.

به نوشته وال استریت جورنال، از مطالعه دو نقشه سازمان ملل متحد می توان دریافت که در حالی که اوضاع در جنوب افغانستان- جبهه نبردهای شدید میان شورشیان و نیروهای تحت رهبری آمریکا، کماکان چون دو سال گذشته «بسیار خطرناک» است، وضعیت امنیتی در شانزده منطقه در شمال و شرق این کشور نیز بدتر شده است. این شانزده منطقه در ولایات بادغیس، سرپل، بلخ، پروان، بغلان، سمنگان، فاریاب، لغمان و تخار قرار دارند.
وال استریت جورنال، با استناد به نقشه های سازمان ملل متحد می نویسد تنها دو منطقه که در گذشته جزء مناطق «بسیار خطرناک» محسوب می شده است در اواخر سال جاری از وضعیت امنیتی بهتری برخوردار بوده و امن تر شده اند. این دو منطقه در ولایت «قُندوز» در شمال و ولایت «هرات» در غرب افغانستان واقع شده اند.

خبرگزاری فرانسه، در گزارشی که به مقاله روزنامه آمریکایی اختصاص داده است یادآوری می کند که آمریکا در ماه جاری میلادی در یک ارزیابی از استراتژی جدید این کشور در افغانستان اعلام کرد که این استراتژی مثمر به ثمر بوده اما موفقیت های به دست آمده موفقیت هائی شکننده است که باید تحکیم و تقویت شود.
در سال های گذشته، زمانی که هوا بسیار سرد می شد به ندرت حمله‌ های مخالفان مسلح دولت در افغانستان دیده و خبری در مورد آن شنیده می‌ شد. اما در سال جاری با آغاز فصل زمستان این حمله ‌ها بیش از پیش شده و همراه با آن بر شمار تلفات غیرنظامیان و نیز عدم امنیت در افغانستان افزوده شده است.

وزارت کشور افغانستان گفته است که در طول هفته گذشته فعالیت شورشیان مخالف دولت به اوج خود رسیده که شامل انفجار مین ‌ها و حمله ‌های انتحاری بوده است. وزارت کشور اعلام کرده است که تعداد این حمله‌ ها در مقایسه با تعداد حمله ‌های سه ماه گذشته تفاوت زیادی دارد، چنان چه سه ماه قبل تنها دو حمله انتحاری در کشور ثبت شده بود، اما در هفته گذشته ۵ حمله انتحاری در سراسر افغانستان به ثبت رسیده است. ولایاتی که بیش ترین شمار حمله ‌های تروریستی در آن ثبت شده قندهار ، قندوز، کنر و هلمند هستند.
این حمله ‌ها تلفات جانی و مالی زیادی را به دنبال دارد، به طوری که شب ۶ دی ۱۳۸۹، کتابخانه یک مدرسه در شهرستان «شیندند» ولایت هرات توسط افراد ناشناس به آتش کشیده شد و هزاران جلد کتاب درسی و دینی از بین رفت. ربوده شدن مهندسان ترک و ۲ خبرنگار فرانسوی در شمال کشور از جمله حادثه ‌های تروریستی و نشانه‌های وخامت وضعیت امنیتی در افغانستان هستند.
علاوه بر این، در سال ۲۰۱۰ چند کنفرانس مهم بین المللی برگزار شد که در تعیین سرنوشت جنگ جاری در افغانستان مهم دانسته می شود. در کنفرانس های لندن و کابل، گفتگوها و توافقات مهمی در ارتباط با مذاکره و مصالحه با رهبران طالبان و دیگر گروه های درگیر صورت گرفت.

در حال حاضر در حدود ١۴٠٠٠٠ نظامی خارجی در افغانستان مستقرند و قرار است از سال آینده میلادی خروج تدریجی و محدود این نیروها از این کشور آغاز شود.
هدف نیروهای خارجی مستقر در افغانستان، آماده ساختن زمینه برای سپردن مسئولیت برقراری امنیت در افغانستان به ارتش و پلیس این کشور تا سال ٢٠١۴ میلادی است.

گرسنگی هفت ملیون نفر در افغانستان
خانم مک‌ دونا، گفته است که برای کمک به بیش از هفت میلیون نفر در معرض خطر گرسنگی، به چهار صد میلیون دلار نیاز است. برنامه جهانی غذا (WFP) وابسته به سازمان ملل گفته که برای کمک به بیش از هفت میلیون افغان آسیب پذیر در سال ۲۰۱۱، به چهار صد میلیون دلار نیاز است.
این سازمان در حالی از احتمال بروز مشکلات در زمینه امنیت غذایی هشدار می دهد که تاکنون در افغانستان از ریزش باران و برف خبری نیست و این موضوع باعث نگرانی بسیاری در مورد وضعیت محصولات کشاورزی شده است.
چالیس مک‌دونا، سخن گوی برنامه جهانی غذا به بی‌بی‌سی گفت که این سازمان در نظر دارد که در سال آینده میلادی به بیش از هفت ملیون نفری که به دلیل خشک سالی، ادامه خشونت و فقر با کمبود مواد غذایی روبرو هستند، کمک کند.
خانم مک‌دونا گفت: «برای این که در سال ۲۰۱۱ بتوانیم به ۳/۷ میلیون افغان آسیب پذیر امدادرسانی کنیم، به ۴۰۰ ملیون دلار نیاز داریم. این رقمی است که ما تا آخر سال به آن نیاز خواهیم داشت.»

او، افزود: «ما منابع کافی برای ادامه فعالیت های مان در ماه اول سال را در اختیار داریم، اما به حمایت های مالی بیش تری برای امدادرسانی تا پایان سال نیاز داریم.» برنامه جهانی غذا برای تامین این مقدار پول خواستار کمک جامعه جهانی شده است.
این در حالی است که بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل نیز اوائل ماه دسامبر ۲۰۱۰ در گزارشی در باره افغانستان، هشدار داد که کمبود اعتبارات مالی، برخی از پروژه های سازمان غذایی جهان در این کشور را به مخاطره خواهد انداخت.
اما آن گونه که خانم مک‌دونا گفت اگر نهادهای کمک کننده، پول مورد نیاز را در اختیار سازمان غذایی جهان قرار ندهند، روند امدادرسانی به نیازمندان کندتر خواهد شد.

مرگ پناه جویان افغانی در مرز ایران و افغانستان توسط مامورین ایرانی
جمعه شب، یعنی آخرین لحظات سال ۲۰۱۰، یک شبکه تلویزیونی خصوصی در افغانستان تصاویری را پخش کرد که اجساد شماری از پناه جویان افغان را در مرز میان افغانستان و ایران نشان می داد.
تصاویر پخش شده از این شبکه تلویزیونی خصوصی، شماری از پناه جویان افغان در مرز ایران را نشان می دهد که بر روی جاده ای کشته و زخمی افتاده اند.
مقامات افغان گفته اند که تصاویر پخش شده از پناه جویان کشته و زخمی شده در ایران را بررسی می کنند، اما سفارت ایران در کابل این تصاویر را «ساختگی» دانسته است.

شبکه تلویزیونی «طلوع نیوز»، این تصاویر را جمعه شب پخش کرد، اما تاریخ دقیق وقوع این حادثه مشخص نیست. در این تصاویر، جسدهای شماری از پناه جویان افغان در مرز ایران در نزدیک جاده ای اسفالت شده افتاده ‌اند و موتر (خودرو) گشت نیروهای پلیس مرزی ایران و سربازان ایرانی در نزدیک این اجساد ایستاده اند و به اجساد و یکی دو نفر زخمی افغان نگاه می کنند. در این تصاویر، افغان های زخمی در حال تکان خوردن هستند، اما ظاهرا ایرانی های حاضر در صحنه، به این زخمی ها توجهی ندارند.
مقام های سفارت ایران در افغانستان این تصاویر را «ساختگی» دانسته و وقوع رویدادی در داخل ایران که در آن پناه جویان افغان کشته و زخمی شده باشند را تکذیب کرده اند.

محمد دهقانی، مسئول مطبوعاتی سفارت ایران در کابل گفته است: «این تصاویر و این خبرها چرا همیشه از تلویزیون طلوع پخش می شوند؟ چنین چیزهایی را خود ما نشنیده ایم.»
او افزود: «متاسفانه از تلویزیون طلوع همیشه خبرهای منفی پخش می شود که معمولا برای ما خیلی عجیب است. ما این موضوع را اصلا نشنیده ایم، چنین چیزی را رد می کنیم و تکذیب می کنیم.»
مقام های وزارت خارجه افغانستان به بی بی سی گفته اند که در حال تحقیق در باره صحت و سقم این نوار هستند. این نخستین بار نیست که از وقوع چنین رویدادهایی در مرز میان افغانستان و ایران گزارش می شود.
وزیر عدلیه (دادگستری) افغانستان، اخیرا در نشستی خبری در کابل گفت که در حدود پنج هزار پناه جوی افغان در ایران زندانی هستند که ۶۰ در صد آنان به قاچاق مواد مخدر متهم شده اند.

حکومت اسلامی ایران، به ویژه در سال های اخیر با پناه جویان و کارگران افغانی در ایران که به کارهای سخت مشغولند و از هیچ گونه حق پناهندگی نیز برخوردار نیستند. حکومت اسلامی با آن ها، رفتارهای غیرانسانی و فاشیستی داشته و بسیاری از آنان را دستگیر و زندانی و اعدام و یا این که به جهنم جنگ افغانستان روانه کرده است. حتی برای فرزندانی که حاصل ازدواج زنان ایرانی با مردان افغانی هستند شناسنامه صادر نمی کند و عموما کودکان پناه جوی افغانی از تحصیل در این کشور محرومند.
عامل اصلی فرار افغانی ها از کشورشان و به جان خریدن ده ها خطر، عمدتا جنگ و تروریسم، مشکلات اقتصادی، قطحی، گرسنگی و بی کاری در افغانستان است.

لبنان
لبنان، در سال ۲۰۱۰، پس از ترور نخست ‌وزیر این کشور سعد حریری، با بحران دیگری در رابطه با رای مقدماتی دادگاه بین‌ المللی رسیدگی به ترور رفیق حریری شد.
خبرهایی که به رسانه ها درز یافته، حاکی از این است که در این رای مقدماتی و پس از پنج سال تحقیق، افرادی از حزب ‌الله متهم به دست داشتن در ترور رفیق حریری خواهند شد.
این امر باعث شد تا حزب ‌الله به شدت علیه دادگاه موضع بگیرد و عملا روند فعالیت سیاسی در لبنان را با بن ‌بست مواجه شد، به طوری که چند ماه آخر سال ۲۰۱۰، مجلس و دولت قادر به تصویب هیچ امری نبودند.

تنش در مورد دادگاه با بازرسی بازجویان بین ‌المللی از مطب یک پزشک زن در محدوده تحت کنترل حزب ‌الله واقع در حومه جنوبی بیروت، به اوج خود رسید. بازجویان ضمن بازدید از این مطب، پرونده‌ های موجود در آن را مورد مطالعه قرار دادند که این امر با حمله برخی از حضار در مطب به بازپرسان و ضرب و شتم آن ها همراه شد و سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب ‌الله نیز بلافاصله پس از آن در یک موضع گیری جدی اعلام کرد که هر دستی که به طرف مقاومت دراز شود را قطع خواهد کرد.
در واپسین روزهای سال ۲۰۱۰ نیز آیت ‌الله سیدعلی خامنه ‌ای سرکرده قداره بندان حکومت اسلامی ایران، در یک موضع گیری صریح و در حمایت از حزب الله لبنان، اعلام کرد که ایران، دادگاه بین ‌المللی و رای آن را به رسمیت نمی ‌شناسد. این موضع گیری خامنه ای، تنش ‌های سیاسی تازه ای را در لبنان به وجود آورد.

محکومیت حکومت اسلامی توسط مجمع عمومی سازمان ملل

شامگاه سه‌ شنبه ۲۱ دسامبر ۲۰۱۰ – ¬۳۰ آذر ۱۳۸۹، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه مصوب کمیته سوم مجمع عمومی درباره ایران را تایید کرد. این قطعنامه ۱۸ نوامبر ۲۰۱۰، در کمیته‌ سوم مجمع عمومی، موسوم به «کمیته حقوق بشر» تصویب شده بود.
پیش ‌نویس این قطعنامه  توسط نماینده‌ کانادا به کمیته سوم ارائه شده بود که با رای مثبت ۸۰ کشور به تصویب رسید. ۵۷ کشور نیز رای ممتنع و ۴۴ کشور رای منفی به آن دادند.
در قطعنامه‌ ای که روز سه ‌شنبه به تایید مجمع عمومی سازمان ملل رسید از مجازات ‌های غیرانسانی رایج در ایران مانند سنگسار، قطع عضو و یا شلاق ‌زدن به ‌شدت انتقاد شده است. از دیگر موارد مورد انتقاد در این قطعنامه، شمار بالا و افزایش مداوم اعدام‌ ها در ایران است. این اعدام‌ ها، حتی در مواردی شامل محکومانی نیز بوده که در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال سن داشته ‌اند.

در ماه‌ های اخیر نهادهای بین ‌المللی مدافع حقوق بشر گزارش ‌هایی را درباره اعدام‌ های دسته ‌جمعی در زندان عادل ‌آباد مشهد منتشر کردند که گفته شده شمار آن ها «صدها نفر» بوده است.
علاوه براین، قطعنامه‌ مجمع سازمان ملل، بازداشت ‌های خودسرانه و تبعیض علیه زنان در ایران را نیز محکوم کرده است.
پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و اعتراض ‌های گسترده به نتایج اعلام ‌شده، چندین هزار نفر بازداشت شدند. برخی مقام‌ های انتظامی حتی از «بازداشت ۱۰ هزار نفر» سخن گفتند. به گفته‌ نهاد‌های بین ‌المللی حقوق بشر، صدها نفر از آنان هنوز در زندان به‌ سر می‌ برند.
برخی وکلای دادگاه، مانند خانم نسرین ستوده که وکالت ‌پرونده‌ شماری از بازداشت ‌شدگان حوادث یک سال اخیر را بر عهده داشتند، خود هم ‌اکنون در شرایط ناگواری در زندان به ‌سر می ‌برند.
به هنگام بررسی پیش ‌نویس قطعنامه‌ نقض حقوق بشر در ایران در کمیته سوم، دولت ایران محمدجواد لاریجانی، یکی از معاونان قوه قضاییه را به نیویورک فرستاد تا مانع از تصویب قطعنامه شود. اما این تلاش ‌ها به جایی نرسید و کمیته سوم، قطعنامه را با آرایی بیش تر از سال گذشته به تصویب رساند. در نوامبر سال ۲۰۰۹، قطعنامه‌‌ مشابهی با ۷۴ رای مثبت به تصویب رسیده بود.

مجمع سازمان ملل متحد، برای هشتمین سال پیاپی است که حکومت اسلامی ایران را به خاطر نقض حقوق بشر محکوم می کند. نهادهای بین‌ المللی دفاع از حقوق بشر می‌ گویند، تصویب این قطعنامه ‌ها نشان‌دهنده‌ عدم پای ‌بندی دولت ایران به اعلامیه‌ ها و کنوانسیون ‌های بین ‌المللی است که خود پای آن ها را امضاء کرده است.

اعتراض جهانی علیه سنگسار حکومت اسلامی ایران
در حالی که اعتراض جهانی علیه سنگسار سکینه محمدی آشتیانی در جریان بود، نخست آزادی او را با هدف انحراف افکار عمومی پخش کردند. اما سپس گزارش های حاکی از آزاد شدن مادر دو فرزند محکوم به مرگ از طریق سنگسار را تکذیب کردند.
بامداد جمعه، Press TV، تلویزیون دولتی ایران، اطلاعیه ای پخش کرد مبنی بر این که خانم آشتیانی در جریان فیلم برداری برای تهیه گزارشی ویژه  به خانه اش برده شده بود، که حاوی اعتراف وی به قتل همسرش با تصاویری از صحنه های جنایت است.
اطلاعیه می گوید: «برخلاف هیاهوی تبلیغاتی رسانه های غربی مبنی براین که سکینه محمدی آشتیانی بعد از اعتراف به قتل آزاد شده است، گروهی از تولیدکنندگان شبکه پرس تی وی، با هماهنگی مقامات قضائی ایران به خانه وی رفتند. برنامه سازان شبکه پرس تی وی با آشتیانی درخانه اش همراه شدند تا بازگفته های وی را در باره صحنه جنایت و جزئیات قتل به تصویر کشند.»

اورل بران (Aurel Braun)، استاد علوم سیاسی در دانشگاه تورنتو و کارشناس موارد ضد نقیض در خاورمیانه می گوید: «وقتی به چنین رژیم هائی نگاه می کنید می بینید که آن ها به بازی های روانی مشغول اند. آن ها اغلب از این که خانواده ها را دچار دردهائی روانی کنند لذت می برند. متاسفانه این برای آن ها امری غیری عادی نیست.»

گسترش اعدام ها در ایران
با وجود اعتراضات گسترده داخلی و بین المللی، ماشین آدم کشی حکومت اسلامی ایران، با سرعت و بی وفقه قربانی می گیرد. برای مثال، تنها روز شنبه ۴ دی ۱۳۸۹، دست کم ۷ حکم اعدام در شهرهای مختلف ایران از جمله اهواز و ساوه اجرا گردید.
روز شنبه، به دستور دستگاه قضایی حکومت، ۴ زندانی در زندان کارون شهر اهواز که احکام آنان از سوی دیوان عالی حکومت تایید گردیده بود، اعدام شدند. هم چنین در این روز، ۲ زندانی دیگر که در زندان شهر ساوه زندانی بودند، به دستور دستگاه قضایی حکومت اعدام شدند. در خبر دیگری، یک زندانی دیگر پس از مدت ها حبس در زندان شهر ساری با تایید حکم اعدام وی از سوی دیوان عالی حکومت، روز شنبه ۴ دی ماه اعدام گردید.

موج اعدام¬ ها در ایران بی داد می کند. سازمان عفو بین ¬الملل می گوید که نمی داند این افراد از دادرسی درستی برخوردار بوده ¬اند یا نه. این سازمان می گوید حتی نمی داند متهمین از وکیل مدافع برخوردار بوده ¬اند یا نه.
ایران بعد از چین بزرگ ترین تعداد افراد اعدام شده در جهان را داراست. در سال ۲۰۱۰ در این کشور ۳۸۸ تن به جرایم گوناگون اعدام شدند.

حبیب لطیفی، دانش جوی سال آخر رشته صنایع دانشگاه ایلام که بیش از ۳ سال در زندان های مخوف حکومت آدم کش اسلامی تحت شکنجه و اذیت و آزار بوده است قرار بود روز یک شنبه ۵ دی ۱۳۸۹ اعدام شود در نتیجه اعتراضات گسترده مردم از سنندج تا شهرهای اروپایی، حکم اعدام حبیب فعلا متوقف شد و حکومت اسلامی، از اجرای حکم او عقب نشینی کرده است اما حکومت اسلامی، خانواده حبیب که به همراه مردم سنندج در اعتراض به حکم اعدام او در مقابل زندان تجمع کرده بودند را دستگیر کرده است. از سوی دیگر، از وضعیت خود حبیب نیز خبری در دست نیست.
حکومت اسلامی، برای حفظ موقعیت نکبت بار و نفرت انگیز خود، چند روز پیش دو زندانی سیاسی به نام های علی صارمی و علی اکبر سیادت را در تهران اعدام کرد و خانواده آن ها را نیز تهدید کرده است.

اتهام ثابت زندانیان در ایران و شکنجه های وحشیانه زندانیان
هر کسی را که در ایران دستگیر و زندانی می کنند پیشاپیش یک جرم ثابت را برای او، چون «به خطر انداختن امنیتی ملی» در نظر می گیرند. برای مثال، دادستان تهران عباس جعفری دولت آبادی، در پاسخ به پرسش خبرنگار مهر ۵ دی ۱۳۸۹، در مورد علت بازداشت اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد، گفت: «این افراد اتهام امنیتی داشته اند و جرایم امنیتی مرتکب شده اند که برخی حکم گرفته اند و برخی منتظر صدور حکم هستند.»
یا این که جعفری دولت آبادی، در مورد علت بازداشت روزنامه نگاران روزنامه شرق، گفت: «این روزنامه نگاران جرایم امنیتی داشتند و اقدامات آن ها ارتباطی با روزنامه نگاری نداشته و بیش تر در صدد صدور اطلاعیه و بیانیه بوده اند.» وی افزود: «این ۶ روزنامه نگار در دو مرحله توسط ماموران امنیتی و اطلاعاتی شناسایی و دستگیر شدند.»

او، در پاسخ به این پرسش که گفته شده آقای رئیس دانا به جرم مصاحبه با رسانه های بیگانه و اخلال در هدف مند کردن یارانه ها بازداشت شده است گفت: «این شخص پرونده اش در دستور کار نیروهای اطلاعاتی و قضایی است که مصاحبه وی با رسانه های بیگانه دستگیری وی را تسریع کرد چون وقتی در آستانه اجرای طرح بزرگی هستیم حق نداریم در آن اخلال ایجاد کنیم.»
زندانیان در شکنجه گاه های حکومت اسلامی، تحت شدیدترین شکنجه ها قرار دارند. به عنوان مثال، در لحظات آخر سال ۲۰۱۰، خبرگزاری هرانا، نامه سرگشاده یک زندانی سیاسی به دبیرکل سازمان ملل را منتشر کرده است که در آن، به برخی از این شکنجه ها اشاره شده است.

خبرگزاری هرانا – زندانی سیاسی حسین میرزایی که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از سوی شعبه یکم دادگاه انقلاب شهرستان خوی به ۲۸ ماه حبس تعزیری محکوم شده است در نامه ای سرگشاده به دبیرکل ملل متحد به شرح شکنجه های جسمی و شرایط فعلی خود پرداخته است.
بخش هایی از متن این نامه سرگشاده که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:

با سلام
بنده زندانی حسین میرزایی فرزند علی متهم به اقدام علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران که از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان خوی محکوم به ۲۸ ماه حبس تعزیری گشته ام، اکنون در اثر ۲ ماه نیم شکنجه های شدید فیزیکی و روحی اداره اطلاعات ارومیه و تزریق آمپولی نامعلوم در اطلاعات تهران دچار بیماری مزمن آسم و تخریب مفاصل شده ام و تا به حال که حدود ۱۸ ماه در زندان به سر می برم با توجه به در خواست های بی شمارم از مسئولان قضایی در زندان آذربایجان غربی و ارومیه هیچ جواب مثبتی دریافت نکرده ام.
… ناچار شدم که این عرض حال را به شخص شما بنویسم که دبیرکلی سازمان را به عهده دارید که دایه دار دفاع از ملل و دفاع حقوق شهروند جهانی را نموده است؛ با توجه با مکانیزم ها و زیر مجموعه های متعددی که در زمینه دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و هم آن که دفاع از حقوق ابنای بشر، روح و شاکله ی فلسفه ی وجودی سازمان ملل متحد را تشکیل می دهد.

من بعد از دستگیری در تاریخ ۳/۳/۸۸ توسط ماموران اداره اطلاعات شهرستان خوی و انتقالم به بازداشتگاه کل اطلاعات آذربایجان غربی واقع در ارومیه به مدت ۲ ماه و نیم در بازداشتگاه مذکور متحمل انواع شکنجه های فیزیکی شدید و قرون وسطایی شدم که به صورت تیتروار عبارت بودند از:
۱٫ بیدار نگهداشتنم تقریبا به مدت ۳ شبانه روز
۲٫ کتک زدن چند ساعته به مدت یک هفته
۳٫ آویزان کردنم از ناحیه ۲ پا و بعدا از ناحیه ۲ دست از جایی به طوری که معلق در هوا می ماندم
۴٫ شلاق زدن به اکثر نقاط بدنم در دو مرحله
۵٫ اتصال جریان برق به مدت چند دقیقه طی ۱۰ روز و هر روز ۲ وعده یکی صبح و یکی بعد از ظهر
۶٫ تهدید من مبنی بر این که در صورت عدم قبول القاعات بازجویان اعضای درجه یک خانواده به خصوص برادرانم که شاغل هستند را دچار مشکلات اساسی خواهند کرد.
۷٫ تزریق آمپولی نامعلوم از ناحیه دست چپ در اداره اطلاعات تهران که بنده را بعد از بازجویی های اداره اطلاعات ارومیه چهارده روز نیز به اداره اطلاعات تهران منتقل کرده بودند.

بنده در همان شکنجه گاه اداره اطلاعات ارومیه توسط فردی که برای به هوش آوردن آمده و خود را دکتر معرفی کرد، بنا به گفته همان شخص متوجه شدم که به علت شکنجه های فیزیکی و به خصوص وجود استرس شدید روحی و روانی دچار تنگی نفس شدم و این در حالی است که بنده تا آن زمان هیچ گونه مشکل تنفسی و حتی هیچ ناراحتی فیزیکی و روانی نداشتم و ثانیا ورزشکار بودم.
بعدا نیز که به زندان خوی منتقلم کردند تقریبا بعد از دو ماه متوجه تورم شدید زانو و ران پای چپم شدم، بنا به آن که تورم ایجاد شده هم مانع از خم شدن و یا تا شدن زانوهایم می شد و هم درد شدیدی را به همراه داشت به دکتر زندان خوی مراجعه و ایشان با این که نتوانستند تشخیص درستی در مورد این موضوع بدهند، درخواست اعزام بنده به بیمارستانی در خارج از زندان برای درمان تحت نظر پزشک متخصص از ریاست وقت زندان خوی آقای سفری، نمودند ولی ایشان به دلیل این که جرم بنده امنیتی می باشد؛ گفت دادستان شهر خوی دستور نمی دهند که شما را به بیمارستان بیرون زندان اعزام کنیم.

وضعیت وخیم سلامتی من روز به روز بدتر می شد؛ به طوری که پای چپم اجازه نمی داد به کارهای حتی شخصیم بپردازم و تنگی نفس تشدید شده ام نیز اجازه حتی نفس کشیدن راحت هم نمی داد.
خلاصه در مورخ ۲۵/۱۱/۸۸ بنده را به بهانه اعزام به بیمارستان و دکتر متخصص ساعت ۱۰ صبح با زدن پابند و دست بند به همراه چندین مامور بدرفتار به زندان ارومیه تبعید کردند.
… حتی پدر بنده با نوشتن نامه ای به استاندار استان آذربایجان غربی ضمن بیان عدم رسیدگی دادستان ارومیه به تشریح وضعیت شکنجه ام در سلول های اداره اطلاعات ارومیه و عدم رسیدگی مسئولان زندان ارومیه در جهت اعزامم به بیمارستان برای تشخیص درمان پرداخت اما به وی نیز هیچ جواب مثبتی داده نشد تا این که در مورخ ۱/۳/۸۹ اداره اطلاعات ارومیه بنده را از زندان ارومیه به بازداشتگاه اطلاعات منتقل و حدود ۳ ماه در سلول انفرادی تحت بازجویی قرار گرفتم و این در حالی عملی گردید که من با توجه به این که محکومیتم قطعی شده بود کاملا غیرقانونی بود که مرا با این وضعیت ناسالم و بیمار دوباره به شکنجه گاه اداره اطلاعات ارومیه ببرند و ایشان رسما در بازجویی هایی که از بنده در طی آن ۳ ماه شد خواستار الف) عدم پیگیری پدرم در مورد شکنجه های اعمال شده بر بنده ب) عدم افشاگری من در مورد شکنجه هایی که از سوی ایشان اعمال شده بود ج) عدم تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در داخل زندان مرکزی ارومیه؛ شدند…

زندانی سیاسی حسین میرزایی، زندان مرکزی ارومیه بند ۱۲

ممنوعیت هنری دو کارگران ایرانی
سینماگران در داخل و خارج از ایران به تلاش گسترده ‌ای دست زده ‌اند تا حکم زندان و محرومیت از فعالیت هنری جعفر پناهی و محمد رسول‌اف لغو گردد. این دو سینماگر، به ۶ زندان و ۲۰ سال محرومیت از فعالیت حرفه ‌ای محکوم شده ‌اند.
این دو سینماگر ایرانی در اسفند ماه سال ۸۸ در بحبوحه اعتراض ‌های خودجوش مردمی بازداشت شدند. مقام‌ های امنیتی آن ها را متهم کردند که در منزل پناهی در حال ساخت فیلمی درباره انتخابات خرداد ۸۸ و اعتراض‌ های خیابانی پس از آن بوده اند.
شامگاه روز چهارشنبه ۲۹ دسامبر ۲۰۱۰، در حالی که گروهی از سینماگران بوسنیائی در اعتراض به احکام زندان و محرومیت پناهی و رسول‌اف در مقابل سفارت ایران در سارایوو جمع شده بودند، در پاریس، در سرمای گزنده‌ اروپا، بیش از ۵۰ تن از سینماگران فرانسوی در فضای آزاد به تماشای یکی از فیلم‌ های جعفر پناهی پرداختند.

این فیلم، بر دیوار بزرگ دانشگاه حقوق دانشگاه پاریس که درست در مقابل سفارت حکومت اسلامی ایران قرار دارد، به نمایش درآمد. اقدام نمادین سینماگران فرانسه توجه بسیاری از سینماگران در کشورهای دیگر را برانگیخت.
در داخل ایران نیز در چند روز اخیر سینماگران کشور تلاش گسترده ‌ای را برای لغو احکام صادره علیه پناهی و رسول‌اف آغاز کرده‌ اند. «کانون کارگردانان سینما» و «مجمع فیلم سازان سینمای ایران» به نمایندگی از کل خانواده سینما، در نامه ‌های جداگانه‌ ای به رییس قوه قضاییه، خواستار تجدیدنظر در احکام صادره علیه جعفر پناهی و محمد رسول‌اف شدند.
در اقدامی دیگر، ۱۲ تن از سینماگران مشهور ایران در نامه ‌ای به رییس قوه قضائیه خواستار تجدیدنظر در احکام دو سینماگر ایرانی شده‌اند. این نامه را رخشان بنی‌ اعتماد، ناصر تقوایی، عزت ‌الله انتظامی، داود رشیدی، منوچهر محمدی، مجید مجیدی، کمال تبریزی، پرویز پرستویی، امین تارخ، رضا میرکریمی، کیومرث پوراحمد و مهدی فخیم ‌زاده امضاء کرده ‌اند.

در هر صورت خبرها در حاشیه و اطراف سینمای ایران، این روزها زیاد است. در حالی که اعتراض به حکم صادره برای جفعر پناهی و محمدرسول اف، دو سینماگر شناخته شده سینمای ایران، هم چنان ادامه دارد، محمود احمدی نژاد، رییس جمهور ایران، در نخستین جلسه شورای تازه تاسیس عالی سینما، حاضر شد.
آن طور که خبرگزاری ‌ها گزارش داده‌ اند او در این نشست تصمیماتی برای حل مشکلات سینمای ایران مانند تامین تجهیزات سینما، احداث سالن های سینمایی، رفع مشکل بیمه و بازنشستگی و بی کاری سینماگران و هم چنین تشکیل سازمان مستقل سینمایی گرفته است.
با آن که پیش از این گفته می ‌شد نمایندگانی از خانه سینما، نهاد صنفی سینماگران ایرانی هم در این نشست حاضر خواهند بود، اما حاضران جلسه همگی از طیف سینماگران همراه و طرفداران دولت و حاکمیت انتخاب شده بودند. مسعود ده نمکی، جمال شورجه، احمد نجفی، محسن علی اکبری، شهریار بحرانی و داوود میرباقری، سینماگران حاضر در نشست شورای عالی سینما بودند.

تشدید تحریم های اقتصادی ایران
قطعنامه‌ ۱۹۲۹ در شورای امنیت آماده شد؛ قطعنامه‌ ای که سرانجام در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ – ۱۹ خرداد ۱۳۸۹، به تصویب رسید و تحریم ‌های اقتصادی شدیدی را علیه ایران وضع کرد. ۱۲ کشور به این قطعنامه رای موافق دادند؛ لبنان از شرکت در رای ‌گیری خودداری کرد و دو کشور ترکیه و برزیل به آن رای منفی دادند.
از آغاز ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت در سال ۲۰۰۶،  هشت قطعنامه درباره برنامه‌ اتمی ایران در این شورا تصویب شده که در چهار تای آن ها حاوی تحریم‌ هایی علیه ایران است. اما تحریم‌ های منظور شده در قطعنامه‌ آخر (۱۹۲۹) از همه سنگین ‌ترین است. تصویب این قطعنامه، دومین تحول مهم در سال ۲۰۱۰ در مناقشه‌ هسته ‌ای ایران، پس از تغییر مواضع روسیه و چین بود.

قطعنامه‌ ۱۹۲۹، از ایران می ‌خواهد تمام فعالیت ‌های غنی‌ سازی اورانیوم و نیز تولید پلوتونیوم (در مرکز آب سنگین اراک) را متوقف کند، اما در عین‌ حال به خاطر سرپیچی ایران از اجرای قطعنامه‌ های پیشین، مجازات ‌های سنگینی علیه این کشور وضع و کشورهای عضو سازمان ملل را ملزم به رعایت آن ها می ‌کند.
قطعنامه‌ ۱۹۲۹، هرگونه فعالیت ایران در خارج از کشور از جمله هرگونه شرکت در طرح‌ های استخراج اورانیوم در کشورهای دیگر یا شرکت در تولید مواد یا تکنولوژی ‌های اتمی را ممنوع می ‌کند.
صدور ۸ قلم ادوات و تجهیزات نظامی به ایران، و نیز تولید و آزمایش هرگونه موشک‌ های دوربرد با توانایی حمل کلاهک هسته ‌ای توسط ایران ممنوع شده است.

در این قطعنامه، کشورهای عضو سازمان ملل موظف شده‌ اند که از ورود شماری از مقام‌ های ایران به قلمروی خود جلوگیری کنند و تعداد دیگری از افراد و شرکت‌ های ایرانی را نام برده که باید دارایی‌ هایشان مسدود و از ورودشان به کشورهای دیگر جلوگیری شود. در قطعنامه‌ های پیشین شورای امنیت نیز سفر تعدادی از مقام‌ های دولتی ایران به دیگر کشورها ممنوع اعلام شده است.
نشست شورای امنیت براساس قطعنامه، کشورهای عضو سازمان ملل می ‌توانند محموله‌‌ های هوایی و دریایی به مقصد و یا از مبدا ایران را در صورت لزوم مورد بازرسی قرار دهند. بازرسی و حتی توقیف محموله‌ های دریایی ایران در آب‌ های آزاد نیز مجاز اعلام شده است.
در قطعنامه‌ ۱۹۲۹، از بیش از ۴۰ شرکت و یا اشخاص حقیقی نام برده که مشمول تحریم‌ شده اند. از این تعداد دست‌ کم ۱۵ شرکت و موسسه وابسته به سپاه پاسداران هستند که قرارگاه خاتم ‌الانبیا مشهورترین آن هاست.

تحریم‌ های یک جانبه
تصویب قطعنامه ۱۹۲۹، لطمه‌ سنگینی علیه ایران بود، اما سنگین ‌تر از آن سلسله تحریم ‌های یک جانبه ‌ای است که آمریکا، اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای مهم جهان یکی پس از دیگری علیه ایران تصویب کرده و از میانه‌ سال ۲۰۱۰ نیز به اجرا گذاشتند.
این تحریم ‌ها از صدور فراورده‌های پالایش‌ شده نفتی به ایران مانند بنزین شروع شده و رفته ‌رفته متوجه مهم ترین منبع تامین درآمد ایران یعنی نفت شد.

مشمول تحریم‌ های آمریکا خواهد بود. مصوبه کنگره هم چنین همکاری و ارتباط مالی با بانک ‌ها و موسسات مالی مرتبط با سپاه پاسداران و برنامه هسته ‌ای ایران را منع کرده است. براساس تحریم‌ های یک جانبه‌ آمریکا علیه ایران که در کنگره تصویب شد، هر شرکتی که از طریق فروش فرآورده‌های نفتی پالایش شده به ایران درآمدی معادل یک میلیون دلار یا بیش تر کسب کند، یا در طول یک سال بیش از ۵ میلیون دلار از این فرآورده ‌ها به ایران بفروشد،

دومین دور تحریم‌ های یک جانبه آمریکا نیز در همین روزهای پایان سال ۲۰۱۰، از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلام شد. هدف این تحریم‌ ها شرکت ‌های مرتبط با سپاه پاسداران و خطوط کشتیرانی ایران هستند.
پس از آمریکا، اتحادیه اروپا، ژاپن و کره جنوبی نیز به تحریم‌ های یک جانیه ایران پیوستند. اتحادیه اروپا، فهرست گسترده ‌ای از بانک‌ ها و شرکت‌ های ایرانی از جمله بانک‌های ملی، صادرات، رفاه، ملت و توسعه صادرات ایران و تمام شعب آن ها در سراسر اروپا مشمول تحریم ‌های خود قرار داد.

ده ها شرکت و موسسه ایرانی از جمله شرکت صنایع هوایی ایران، شرکت فناوری سانتریفیوژ ایران، شرکت بیمه ایران، ماشین سازی اراک و شرکت پرتو صنعت در فهرست تحریمی ‌های اروپا جای گرفته‌ اند.
دو کشور هند و چین که خریدار بیش از نیمی از نفت صادراتی ایران بودند، به تدریج و به طور اعلام ‌نشده خرید نفت از ایران را کاهش دادند. خرید نفت از سوی چین در همان هفته ‌های نخست پس از تصویب قطعنامه‌ ۱۹۲۹ رو به کاهش گذاشت و پس از آن بانک مرکزی هند نیز همین اخیرا اعلام کرد، تسهیلات بانکی برای پرداخت بهای نفت وارداتی از ایران ارائه نخواهد کرد.

در تحریم‌ های یک جانبه آن چه که در مرکز توجه تحریم‌ کنندگان، به ویژه ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا قرار دارد صنعت نفت و گاز ایران است که مهم ‌ترین و حتی یگانه منبع تامین درآمدهای ارزی ایران به شمار می‌رود.
دولت اوباما، هم زمان با تشدید فعالیت های خود جهت دور نگهداشتن حکومت اسلامی ایران از نظام مالی جهانی، تحریم های بانکی و پولی جدیدی را علیه سپاه پاسداران، ارگان نظامی قئرت مند حکومت اسلامی و بزرگ ترین شرکت کشتیرانی این کشور وضع کرده است.
اطلاعیه وزارت خزانه داری تنها یک هفته پیش از زمان تعیین شده برای انجام دور دوم مذاکرات میان ایران و جامعه بین المللی در استانبول صادر شده است. این گفتگوها بر روی مهار برنامه هسته ای ایران متمرکز می شود.
مقامات ارشد آمریکا، گفته اند محدودیت های جدید نشان می دهد واشنگتن و متحدانش با وجود ادامه روند دیپلماتیک موجود در اواخر ژانویه آینده، در پی کنار گذاشتن سخت گیری های مالی خود علیه ایران نیستند. استورات لوی، مقام منتصب وزارت خزانه داری در امور تحریم های ایران، گفته است: «آشکار است که سیاست ما در اعمال فشار علیه ایران تا زمان عمل کردن ایران به تمامی تعهدات بین المللی ادامه خواهد داشت.»
پنج عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان، در ۶ و ۷ دسامبر ۲۰۱۰ به انجام مذاکرات با حکومت اسلامی ایران در ژنو، دست زدند. این گفتگوها با پیشرفت اندکی همراه بود و به شائبه سوء استفاده ایران از مذاکرات برای کاستن از فشارها و در عین حال، ادامه کسب توان مندی های هسته ای دامن زد.

وزارت خزانه داری آمریکا، با قراردادن نام دو بانک و یک بنیاد مالی متهم به کمک به فعالیت های سپاه، بر جنگ مالی خود علیه سازمان اصلی نظامی ایران، سپاه پاسداران انقلاب، شدت بخشید.
دولت آمریکا، سپاه پاسداران را موتور محرکه برنامه هسته ای و برنامه موشکی دوربرد ایران و ارگان سرکوب مخالفان محمود احمدی نژاد ظرف ۱۸ ماه گذشته محسوب می کند.
سپاه پاسداران و صدها شرکت پوششی این نهاد ظرف چند سال گذشته بر اقتصاد داخلی ایران چنگ انداخته و شرکت های خصوصی را هر چه بیش تر به حاشیه رانده اند.
تحریم های جدید آمریکا، مانع از همکاری تجاری آمریکایی ها با تشکل های تعیین شده ایرانی می شود و در صورت تخطی از این مقررات، دارایی ثبت شده آن ها در داخل آمریکا را مسدود می کند. شرکت های خارجی همکار با بانک های انصار و مهر و نیز بنیاد تعاون نیز با خطر محرومیت از بازار مالی آمریکا روبرو می شوند.

وزارت خزانه داری اعلام کرد بنیاد تعاون سپاه بر سرمایه گذاری های این ارگان نظارت دارد و آن را سازمان دهی می کند. بانک انصار نیز اعتبار مالی لازم برای کارکنان سپاه را تامین می کند و بانک مهر به شبه نظامیان بسیجی سپاه خدمات مالی می دهد.
در عین حال، وزارت خزانه داری آمریکا، شرکت بیمه معلم را که به عنوان بیمه کننده اصلی دریایی برای شناورهای تحت مالکیت خطوط کشتی رانی حکومت اسلامی توصیف شده، مشمول تحریم ها کرد.
وال استریت ژورنال ۲۲ دسامبر ۲۰۱۰ نوشت، وزارت خزانه داری آمریکا، ابتدا در سال ۲۰۰۸ سپاه پاسداران را که متهم به قاچاق محموله های تسلیحات برای ایران بود، در فهرست سیاه قرار داد. سازمان کشتی رانی اقدام به تغییر نام شرکت های تابعه خود کرد و کشتی های آن نیز اغلب با پرچم های دروغین تردد کرده اند. شرکت کشتیرانی ایران به رنگ آمیزی کشتی های خود به منظور رد گم  کردن متهم شده است.

با این حال به گفته مقامات آمریکایی، تحریم های ایالات متحده، سازمان ملل و اروپا در حال تنگ تر کردن عرصه برای شرکت کشتی رانی ایران هستند. کنسرسیوم های بیمه انگلستان و برمودا به عنوان بازیگران اصلی در بازار جهانی از بیمه کردن کشتی های این شرکت دست برداشته اند. به همین دلیل، شرکت کشتیرانی ایران برای بیمه کردن کشتی های خود به طور فزاینده ای به شرکت بیمه معلم روی آورده است.

مذاکرات ژنو
مذاکرات روزهای ۶ و ۷ دسامبر ۲۰۱۰ در ژنو، سومین دور گفتوهای مستقیم ایران و کشورهای اصلی طرف ایران در مناقشه‌ اتمی بود. تنها نتیجه‌ اعلام‌ شده‌ این مذاکرات، توافق طرفین برای ادامه مذاکرات در ماه ژانویه ۲۰۱۱، در شهر استانبول ترکیه است.
سومین گفتگوهای ژنو از سوی تحلیل‌گران «مذاکره ‌ای که مذاکره نبود» توصیف شد، زیرا به‌نظر می ‌رسید هیچ یک از طرفین برای مذاکره‌ واقعی به ژنو نرفته بودند. نوبت بعدی مذاکرات در استانبول نیز همانند دیدار ژنو، در ماه ژانویه ۲۰۱۰، در استانبول برگزار خواهد شد. اما احتمالا تحولی در این مناقشه پدید نخواهد آورد.

شکست های حکومت اسلامی در عرصه بین المللی
سال ۲۰۱۰، هر چه بیش تر به انزوای حکومت اسلامی و رسوایی ان در سطح بین المللی منجر گشت.
یکی از این شکست های حکومت اسلامی، در میزبانی «کنگره جهانی فلسفه» بود. یونسکو، به دلیل نوع تدارک و مدیریت کنگره، آن را فاقد استاندارد لازم به عنوان یک همایش عملی دانست و از آن پا پس کشید. هفته‌ های آخر تدارک این کنگره و برگزاری آن با فشارهای گسترده به دانشگاهیان و استادان علوم انسانی در ایران همراه بود. به همین دلیل علاوه بر انصراف یونسکو، چهره ‌های علمی خارجی نیز که به این کنگره دعوت شده بودند، از سفر به ایران خودداری کردند.
شکست دیگر حکومت اسلامی، نقش بر آب شدن تلاش هایش در راه یابی به هیئت اجرایی نهاد زنان سازمان ملل متحد بود. در جریان گزینش اعضای این نهاد که ماه نوامبر ۲۰۱۰ در مجمع عمومی سازمان ملل برگزار شد، عضویت ایران قطعی می شد، زیرا برای ۱۰ کرسی آسیا، ۱۰ کشور نامزد شده بودند. اما در آخرین لحظات به تشویق آمریکا، کشور کوچک تیمور شرقی نیز اعلام نامزدی کرد و ۳۶ رای آورد، در حالی ایران تنها ۱۹ رای به دست آورده بود.

شکست دیگر حکومت اسلامی، امضای قرارداد خط لوله‌ تاپی (TAPI) میان ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند در اوایل ماه دسامبر ۲۰۱۰ بود. این پروژه ۸ میلیارد دلاری، طرح «خط لوله صلح» را که قرار بود گاز ایران را به پاکستان و هند برساند، منتفی شد. زیرا کشورهای مهم منطقه و جهان مانند آمریکا، هند، روسیه از خط لوله تاپی به جای رقیب آن خط لوله صلح حمایت کردند.
یکی دیگر از شکست ها حکومت اسلامی در سال ۲۰۱۰، انصراف روسیه از فروش سامانه‌ موشکی اس۳۰۰ به ایران بود.

اعضای القاعده در ایران
مقامات محلی افغانستان بارها اعلام کرده اند که سلاح های اعزامی ایارن به نیروهای طالبان را کشف کرده اند. از سوی دیگر، نشریه «تایمز» چاپ لندن، در گزارش روز جمعه ۲۴ دسامبر ۲۰۱۰ خود نوشت که ایران شماری از اعضای ارشد القاعده را از حبس آزاد کرده تا بتوانند در بازسازی شبکه خود در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان مشارکت کنند.
این روزنامه، هم چنین خبر داد که محافل امنیتی پاکستان و خاورمیانه ایران را متهم می ‌کنند که در خفا از گروه‌ های مسلح اسلام‌ گرا حمایت می ‌کند و این پشتیبانی ‌ها اغلب از طریق سپاه پاسداران انجام می‌ شود.

کشف قاچاق اسلحه ایران در نیجریه
پیدا شدن کانتینرهای پر از سلاح و مهمات در بندر لاگوس نیجریه، شکست و رسوایی بزرگی برای دیپلماسی حکومت اسلامی در سال ۲۰۱۰ بود.
حکومت اسلامی، این بار نتوانست ارسال مخفیانه این سلاح‌ ها را توجیه کند و ناچارا پذیرفت که کانتینرها در ایران بارگیری شده‌ اند، اما ادعا کرد که سلاح‌ ها صادرات یک شرکت خصوصی هستند. در حالی که تمام جهان مطلع است که در ایران، شرکت خصوصی سلاح برای تولید و صادرات وجود خارجی ندارد هیچ کس این تجویه را نپذیرفت. وزارت خارجه نیجریه چند روز بعد موضوع ارسال تسلیحات از ایران به این کشور را به شورای امنیت سازمان ملل گزارش کرد.
دادگاهی در نیجریه با آزادی موقت عظیم آقاجانی، بازرگان و عضو سپاه پاسداران ایران، با وثیقه‌ ای به مبلغ ۲۰ میلیون نایره (۱۳۰ هزار دلار) موافقت کرده است. اسحاق بلو، قاضی این دادگاه، در حکم صادره گفته که این تصمیم به دلیل رفتار «مناسب» سفارت ایران در ابوجا صورت گرفته است.

عظیم آقاجانی، پس از کشف و توقیف ۱۳ کانتینر حاوی سلاح در بندر «آپاپا» در نیجریه دستگیر شد. بنا بر گزارش‌ ها، سلاح‌ ها از بندر عباس و با عنوان مواد ساختمانی بارگیری و مهر و موم شده بودند. سه تبعه نیجریه نیز همراه با آقاجانی دستگیر شدند.
کشف این ماجرا توسط سرویس اطلاعاتی نیجریه در ماه اکتبر ۲۰۱۰، به جنجالی دیپلماتیک تبدیل شد. دولت نیجریه در چارچوب تبعیت از تحریم‌های شورای امنیت، گزارشی از این حادثه به سازمان ملل متحد ارائه کرد و سفیر ایران را برای توضیح در مورد محموله یاد شده فراخواند.

حکومت اسلامی ایران، در توضیح این ماجرا گفت، سلاح‌ ها متعلق به شرکتی خصوصی و مقصد آن ها «کشوری در غرب آفریقا» بوده است. مقامات قضایی نیجریه نیز گفتند، عظیم آقاجانی در صدد ارسال این سلاح‌ ها به گامبیا در همسایگی سنگال بوده است.
گامبیا پس از کشف محموله سلاح ‌ها، سفیر خود را در ماه نوامبر ۲۰۱۰ از تهران فراخواند و مناسبات خود با ایران را قطع کرد. وزارت خارجه سنگال نیز با فراخواندن سفیر خود از تهران، ناخرسندی خود از رویداد یاد شده را در بیانیه ‌ای ابراز کرد.
یک روز پیش از این بیانیه، منوچهر متکی، وزیر خارجه وقت ایران، برای رایزنی و ادای توضیح در مورد سلاح‌ های توقیف ‌شده به سنگال رفته بود، ولی در خلال همین سفر خبر برکناری خود از وزارت خارجه را دریافت کرد. قرار است عظیم آقاجانی روز ۳۱ ژانویه سال ۲۰۱۱، برای محاکمه در دادگاه حضور یابد.

توقیف کشتی های ایران
طبق گزارش خبرگزاری فرانسه، مقام‌ های هنگ کنگ یک کشتی وابسته به خطوط کشتی‌ رانی ایران را توقیف کردند.
خبرگزاری فرانسه، به نقل از روزنامه‌ چینی «ساوت چاینا مورنینگ پست» نوشت، این کشتی که وابسته به ایران است در حالی که با پرچم مالت در حرکت بود در تاریخ ۱۴ نوامبر ۲۰۱۰ – ۲۳ آبان ۱۳۸۹ در جنوب چین متوقف شد. دلیل این اقدام عدم پرداخت بد‌هی ‌به چندین بانک اروپایی خوانده شده است.

خبرگزاری فرانسه گفته است، کشتی نام برده سپس توسط مقام‌ های هنگ کنگ توقیف شد. این کشتی در حال حاضر در سواحل جنوبی هنگ ‌کنگ پهلو گرفته است.
این اقدام مقام‌ های هنگ‌ کنگ پس از آن صورت گرفت که چهار بانک تحت اداره‌ «نورد بانک» آلمان در مورد عدم پرداخت ۲۶۸ میلیون دلار وام از سوی صاحبان این کشتی به دادگاه هنگ ‌کنگ شکایت کردند. دادگاه عالی هنگ‌ کنگ، شکایت بانک آلمانی علیه صاحبان این کشتی را تایید کرده است.

روزنامه‌ نام برده با استناد به اظهارات منابعی که نامشان فاش نشد نوشت، طرف اصلی این دعوای حقوقی سازمان کشتی ‌رانی ایران است که با برعهده گرفتن ضمانت وام‌ گیرندگان‌، آن ها را در سال ۲۰۰۸ تامین مالی کرده است.
خبرگزاری فرانسه، این کشتی را یکی از پنج کشتی خطوط کشتی ‌رانی حکومت اسلامی می ‌نامد که بانک‌ های اروپایی به دلیل عدم پرداخت احتمالی بدهی از آن ها شکایت کردند.
خطوط کشتی ‌رانی حکومت اسلامی ایران، از جمله شرکت حمل و نقل و کشتی‌ رانی کیش، از اهداف تحریم‌ های جدیدی هستند که در آمریکا علیه حکومت اسلامی وضع شده است.

وزارت خزانه ‌داری آمریکا، هفته پیش نیز تحریم ‌های جدیدی علیه سپاه پاسداران، خطوط کشتی ‌رانی و بخش انرژی ایران وضع کرد. این وزارت ‌خانه خطوط کشتی ‌رانی ایران را از «عاملان اصلی اقدام‌ های غیرقانونی حکومت اسلامی‌» خوانده است که «سعی دارند تحریم‌ ها را دور بزنند.»
در ماه سپتامبر نیز مقام ‌های سنگاپور ۳ فروند کشتی از کشتی ‌های حکومت اسلامی ایران را با حکم دادگاه این کشور و به دلیل عدم پرداخت ۲۱۰ میلیون دلار بدهی به یک بانک فرانسوی توقیف کردند.

حذب سوبسیدهای دولتی (هدف مندسازی یارانه ها)

روزنامه دنیای اقتصاد: با آغاز رسمی هدف مندی یارانه‌ ها با محوریت اصلاح قیمت‌ ها از یک شنبه شب، مقامات اقتصادی دولت قیمت ‌های جدید حامل‌ های انرژی را اعلام کردند. بنا بر اعلام جدید، از این پس بنزین سهمیه ‌ای ۱۰۰ تومان، نیمه ‌یارانه ‌ای ۴۰۰ تومان و آزاد ۷۰۰ تومان فروخته می‌ شود.
قرار است نرم ‌افزاری در پمپ ‌های بنزین نصب شود که پس از این که سهمیه بنزین ۱۰۰ تومانی در کارت هوشمند سوخت به پایان برسد، گزینه ‌ای با عنوان «سهمیه دوم بنزین» (بنزین ۴۰۰ تومانی) در صفحه نمایش داده می‌ شود و پس از پایان بنزین سهمیه ‌ای، در صفحه نمایشگر جایگاه، گزینه «بنزین آزاد» نمایان می‌ شود و فرد می ‌تواند بنزین آزاد (لیتری ۷۰۰ تومان) دریافت کند.

به گزارش خبرگزاری ایرنا، سهمیه «ویژه و حمایتی» خودروهای شخصی قرار است از آغاز دی ‌ماه ۱۵ درصد کاهش پیدا کند و میزان آن به ۵۰ لیتر در ماه برسد. این سهمیه ویژه جدا از سهمیه عادی ۱۰۰ تومانی است.
به گزارش خبرگزاری  ایسنا، رییس سندیکای جایگاه ‌داران، از کاهش ۱۵ تا ۱۸ درصدی فروش بنزین جایگاه ‌ها خبر داده و افزوده که طی دور روز اخیر فروش روزانه برخی از جایگاه‌ ها از ۱۰۰ هزار لیتر به ۸۵ تا ۸۰ هزار لیتر رسیده ‌است.

بنا بر این گزارش، مصرف گازوئیل در روز یک شنبه نسبت به روز قبلش، شنبه، کاهشی ۷۳ درصدی داشته ‌است. در همین دو روز مصرف نفت سفید نیز بیش از ۹۱ درصد کاهش داشته‌ است.
خبرگزاری حکومتی مهر نیز نوشت: از این پس هر قرص نان لواش که تاکنون ۳۰ تومان به فروش می‌ رسید به ۷۵ تومان و قیمت نان بربری نیز به ۳۱۰ تومان خواهد رسید. قیمت آرد نیز از ۷۵ ریال در هر کیلوگرم به ۲۷۰ تا ۳۰۰ تومان در هر کیلو افزایش می ‌یابد.
به گزارش روزنامه ‌های مختلف از جمله همشهری روزنامه شهرداری تهران، نرخ نان در برخی مناطق گلستان از جمله گرگان و گنبد از ۹ روز مانده به اجرای طرح هدف مندشدن یارانه‌ها، حدود دو برابر شد و ۱۰۰ درصد رشد قیمت داشته ‌است.

به نوشته مهر، هم ‌زمان با اجرای قانون هدف مندی یارانه ‌ها، بهای گاز مشترکان دهک ‌های اول تا پنجم در بخش خانگی ۵/۲  تا ۵ برابر می ‌شود. هم‌ اینک بهای کف فروش گاز طبیعی به دهک‌ های اول و دوم جامعه مصرف حدود ۱۰۰ تا ۱۳۰ ریال به ازای هر متر مکعب است که این قیمت به ۳۰۰ ریال افزایش می‌ یابد.
محمد مدد، رییس مرکز آمار ایران در گفتگوی ویژه خبری با شبکه دوم سیما گفته ‌است که قرار است یارانه مستقیم به ۱۴ میلیون ایرانی که درآمدهای آن ها «بالا» دانسته می ‌شود پرداخت نشود.
این در حالی است که در بند الف ماده هفتم قانون هدفمند کردن یارانه‌ ها آمده‌است: یارانه در قالب پرداخت نقدی و غیرنقدی با لحاظ میزان درآمد خانوار نسبت به «کلیه خانوارهای کشور» به سرپرست خانوار پرداخت شود. به نوشته روزنامه ابتکار، نرخ آب خانگی شهری نیز از قیمت یارانه‌ ای قبلی ۹۲۰ تومان در متر مکعب به قیمت سهمیه ‌ای ۲۵۰۰ تومان می‌ رسد.

ترور دانشمندان هسته ای در ایران
در تاریخ ۲۹ نوامبر ۲۰۱۰، دو دانشمند اتمی در ایرن ترور شدند. صبح روز دوشنبه، شهریاری یکی از اساتید علوم هسته ای ایران در حالی که به طرف محل کارش در حرکت بود، با انفجار بمبی که توسط یک موتورسوار به بدنه اتومبیلش نصب شده بود، کشته شد. چند دقیقه بعد دقیقا چند کیلومتر دورتر حمله مشابهی به اتومبیل فریدون عباسی، دانشمند هسته ای ایران رخ داد که این فرد با هوشیاری قبل از انفجار بمب، از اتومبیلش بیرون آمد. نام عباسی در لیست منتشر شده در شورای امنیت از سوی سازمان جاسوسی انگلیس (MI6) وجود داشت.
حکومت اسلامی، این ترورها را به غرب و اسرائیل نیبت می دند اما برخی از فعالان اپوزیسیون حکومت اسلامی، با اتکا به سابقه ترورهای حکومت اسلامی در این سه دهه در داخل و خارج کشور، ترور دانشمندان هسته ای و حتی بمب گذاری ها در کردستان را کار خود حکومت اسلامی می دانند. زیرا گفته می شود که این دانشمندان هسته ای، یا از حاکمیت دور شده اند و یا به جناح اطلاع طلبان حکومت سمپاتی داشتند.

عصر همان روز دوشنبه که ترورها صورت گرفت محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری اسلامی ایران، در کنفرانس مطبوعاتی به صراحت اعلام کرد که بدون شک «رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی در این حمله تروریستی» دست دارند. احمدی نژاد، در همین کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت که «دشمنان ایران موفق شده اند با حمله سایبری و ورود به سیستم های الکترونیکی شبکه نیروگاه بوشهر به تعداد اندکی از نرم افزارهای سانتریفیوژهای ایران صدمه بزنند.»
احمدی نژاد، هم چنین به مطبوعات اطمینان خاطر داد که این مشکل برطرف شده است و دشمنان دیگر قادر نخواهند بود این کار را تکرار کنند. قبل از این ترورها نیز یک دانشمند هسته ای و دو پزشک در تهران ترور شده بودند.

ویروس اسرارآمیز استاکس نت
در سال ۲۰۱۰، ایران هدف مهم ترین حمله‌ سایبری قرار گرفت. کرم رایانه ‌ای استاکس ‌نت نخستین جنگ ‌افراز شلیک ‌شده در دنیای مجازی بود که کامپیوترهای تاسیسات هسته ‌ای حکومت اسلامی ایران عمده ‌ترین هدف آن بودند. هنوز ابعاد خسارات این حمله به درستی اعلام نشده است.
براساس حدس و گمان، آثار تخریبی کرم استاکس‌ نت در تاسیسات هسته ‌ای ایران قابل‌ مقایسه با یک حمله هوایی سنگین است.  احمدی ‌نژاد، در ماه نوامبر ۲۰۱۰، اعتراف کرد که «تعداد محدودی» از سانتریفوژهای ایران در اثر نصب قطعات الکترونیکی آلوده به برنامه ‌ای مخرب از کار افتاده ‌اند. اما موسسه «علوم و امنیت بین‌المللی» در واشنگتن می‌گوید ویروس مخرب استاکس‌نت احتمالا بیش از هزار سانتریفوژ در تاسیسات اتمی نطنز را از کار انداخته است.

موسسه علوم و امنیت بین المللی سازمان سرشناس و معتبری است. چندین بنیاد و حتی آژانس بین المللی انرژی اتمی به آن کمک مالی می کنند. حالا سه پژوهشگر این موسسه به نتیجه ای رسیده اند که می تواند در حل معمای ویروس اسرارآمیز استاکس نت کمک کند.
دو دانشمند به نام های دیوید آلبرایت و پاول برانان و کریستینا والروند، در گزارش خود می نویسند که استاکس نت احتمالا هزار، بلکه بیش تر، سانتریفوژ را در تاسیسات غنی سازی اورانیوم «نطنز» واقع در ۳۰۰ کیلومتری جنوب تهران نابود کرده است.
نویسندگان گزارش با احتیاط می گویند: «اگر هدف استاکس نت این بوده که همه سانتریفوژها را در نطنز نابود کند ناکام مانده است.» اما اگر هدفش این بوده که تعداد مشخصی از سانتریفوژها را نابود کند و مانع پیشرفت ایران در به کارگیری تاسیسات شود و در عین حال کشف خود را دشوار کند پس این بدافزار احتمالا مؤفق بوده است، در هر حال برای مدت زیادی اثرش باقی می ماند.»

سه پژوهشگر در گزارش خود به نظر کارشناسی متخصصان سیمانتک درباره استاکس نت استناد می کنند و به اطلاعات آژانس بین المللی انرژی اتمی. این آژانس منظما درباره تعداد سانتریفوژها در تاسیسات غنی سازی و ماده خام به کار گرفته شده و سانتریفوژهای نصب شده و آماده کار و در حال کار گزارش می دهد.
طبق گزارش موسسه علوم و امنیت بین المللی، در نیمه دوم سال ۲۰۰۹ نقصی در تجهیزات نطنز آشکار می شود: حدود ۱۰۰۰ سانتریفوژ، یعنی حدود ده درصد سانتریفوژهای موجود در این تاسیسات در ماه های قبل از ژانویه ۲۰۱۰ ظاهرا از کار افتاده اند. احتمالا چون استاکس نت خرابکاری مخفیانه خود را به انجام رسانیده بوده است. البته نویسندگان مشخصا خاطرنشان می کنند که از کار افتادن این تعداد گسترده سانتریفوژ می تواند علت های دیگر هم داشته باشد. برای نمونه قطعاتی که سالم نبوده اند یا سانتریفوژهایی که با نقص ساخته شده اند. اما در گزارش می آید این علت ها چندان محتمل نیستند. ایران از کار افتادن سانتریفوژها را به این شکل مخفی نگاه داشت که هم زمان به نصب گسترده سانتریفوژهای دیگر پرداخت.

در این فاصله مشخص شده که این برنامه مخرب دست کم یک هدف مشخص داشته است: دست کاری در تعداد چرخش های سانتریفوژها. معمولا سانتریفوژها باید با حتی الامکان ۱۰۶۴ هرتز کار کنند، اما استاکس نت ابتدا فرکانس را تا ۱۴۱۰ افزایش می داده و سپس تا دو هرتز پایین می آورده است. بارها و بارها، و هر دفعه در فاصله حدود یک ماه.
نویسندگان گزارش می آورند بیش ترین فرکانس ها خیلی نزدیک به بالا کرانه مجاز چرخش این سانتریفوژها قرار دارند. اگر واقعا به این سرعت رسیده شود چرخانه های سانتریفوژها «احتمالا از هم جدامی شوند.» طبق این گزارش، استاکس نت درعین حال کار مخرب خود را می پوشانده است: «هر فرکانسِ حمله، فرمان هایی را هم صادر می کند که سیگنال های هشداردهنده و امنیتی تنظیم کننده های فرکانس را قطع کنند، این سیگنال ها به کارکنان در موقع افزایش یا کاهش سرعت هشدار می دهند.»
احتمالا هدف اصلا این نیز نبوده که سانتریفوژها را فوری نابود کنند بلکه تدریجی و در درازمدت تا منبع نقص های دائمی را بپوشانند. نویسندگان می گویند در مرحله پانزده دقیقه ای که قرار بوده سرعت به ۱۴۱۰ افزایش یابد این هدف احتمالا محقق نشده است. این روش قرار بوده به سانتریفوژها تدریجی آسیب وارد کند؛ مخفیانه.

قرینه دیگری نشان از تاثیر استاکس نت دارد: در نیمه دوم سال ۲۰۱۰ ایران در نطنز بسیار بیش تر از معمول هگزا فلورید اورانیوم مصرف کرد، اما به نسبت این میزان ماده خام اورانیومِ کم تری با غلظت پایین غنی سازی کرد. نتیجه گیری پژوهشگران: «این نکته می تواند نشانه ای باشد که سانتریفوژها در این مقطع زمانی به صورت بهینه غنی سازی نمی کرده اند.» آیا سانتریفوژها با چرخش های زیاد خود هگزا فلورید اورانیوم را هدر می داده اند؟
پژوهشگران موسسه علوم و امنیت بین المللی می گویند این واقعیت که طراحان این بدافزار اصولا اینگونه هدف مند ویژگی های سخت افزاری را در نظر گرفته اند نشان از اطلاعات دقیق آن ها دارد. زیرا به گفته این پژوهشگران، دست کم در آژانس بین المللی انرژی اتمی کسی نمی داند چه تنظیم کننده های فرکانسی در نطنز بکار می روند: «اگر هدف استاکس نت تاسیسات غنی سازی بوده طراحان آن از اطلاعاتی استفاده کرده اند که آژانس در اختیار ندارد.» قرینه دیگری که استاکس نت واقعا ممکن است کار سازمان های اطلاعاتی غربی باشد. (منبع: کریستیان اشتوکر، در اشپیگل آنلاین)

اتهام فساد علیه معاون اول احمدی نژاد
اتهام فساد علیه یکی از مورد اعتمادترین مشاوران سیاسی احمدی نژاد، تازه ترین نشانه از بروز شکاف عمیق در جناح محافظه کاران حکم است.
احمدی نژاد در میان رهبران محافظه کار از جمله علی لاریجانی رییس مجلس، با مقاومت روبرو شده است. آن ها از رفتار مجادله آمیز رییس جمهور و ارتباط فزاینده او با شبکه نظامی و اقتصادی سپاه پاسداران انقلاب نگرانند. سپاه، قدرت مندترین ارگان سرکوب حکومت اسلامی است که به ویژه سرکوب خیزش مردمی سال گذشته را برعهده داشت.

کشمکش سیاسی در اوائل آخرین ماه سال ۲۰۱۰ و هم زمان با برکناری ناگهانی منوچهر متکی وزیر خارجه و متحد نزدیک علی لاریجانی بالا گرفت. بسیاری از نمایندگان مجلس و سایر مقامات، اقدام رییس جمهور را به عنوان نشانه  دیگری از شیوه سخت سرانه احمدی نژاد محکوم کردند.
مدت کوتاهی پس از برکناری متکی، لاریجانی رییس قوه قضائیه و برادر دیگر لاریجانی رییس مجلس، از اتهامات موجود درباره فساد محمدرضا رحیمی معاون رییس جمهور سخن گفت.

قوه قضائیه حدود دو هفته پیش اعلام کرد رحیمی با اتهام فساد روبروست که باید مورد رسیدگی قرار بگیرد و در دادگاه مطرح شود. هنوز جزئیات اتهامات مطرح شده علیه وی علنی نشده است. رحیمی بلافاصله این اتهامات را رد کرد و قرار بود مواضع خود در قبال این اتهامات را در یک کنفرانس مطبوعاتی مطرح کند؛ کنفرانسی که قرار بود هفته گذشته برگزار شود اما هنوز این کنفرانس برگزار شده است.
دفتر احمدی نژاد، به پشتیبانی از رحیمی شتافت و اعلام کرد شکایت او علیه این اتهامات باید مورد بررسی قرار گیرد. رحیمی هم گفته اسنت تا روزی که احمدی نژاد رییس جمهور است او نیز معاون اول اوست.

مقام رحیمی فراتر از ۱۲ معاون رییس جمهور دیگر است و وی را در موقعیت دیدار با نخست وزیران و سایر مقامات و نیز هدایت جلسات هیأت دولت در غیاب احمدی نژاد قرار داده است.
الیاس نادران، نماینده محافظه کار مجلس در ماه آوریل، رحیمی را «سردسته حلقه فساد» خوانده بود.
البته در ایران، دستگاه های مقننه و اجرایی و قضایی نقش تشریفاتی دارند و همه کارها با فرمان های رهبر صورت می گیرد. در حال حاضر احمدی نژاد، هم چنان از حمایت دو نیروی با نفوذ در ایران برخوردار است: سپاه پاسداران انقلاب و سدعلی علی خامنه ای رهبر. خامنه ای در راس حکومت اسلامی و قدرت تقریبا بدون محدودیت و مطلق آن قرار دارد. رهبری که روزبروز تضعیف می شود.

رحیمی در سال ۲۰۰۵، به عنوان یکی از معاونان ریاست جمهوری انتخاب شد و سال گذشته در مقام بالاترین معاونان  قرار گرفت. او در دیدارهای حساس سیاسی نظیر دیدار با مقامات چینی حضور داشته است.

افزایش بیماری ایدز در ایران
بیماری ایدز، یکی از مهم‌ ترین چالش‌ های پیشروی علم از اواخر قرن گذشته است و تاکنون ۳۴ میلیون بیمار را در سراسر جهان گرفتار کرده است و سالانه حدود ۲ میلیون نفر را به کام مرگ می ‌برد.
براساس اعلام مقامات رسمی حکومت اسلامی، ایدز در ایران نیز در حال افزایش است. در حالی که تاکنون مقامات حکومت اسلامی، اشاره به این مساله نمی کردند. حتی وجود خود بیماری را هم انکار می ‌کردند و همواره وجود این بیماری را «انتقام خداوند از فساد در مغرب زمین» می ‌خواندند تا بالاخره دکتر کامبیر محضری کارشناس اسبق دفتر پیشگیری از اعتیاد سازمان بهزیستی ایران، اعلام کرد: «۲۲ هزار ایرانی مبتلا به بیماری ایدز تا حالا در کشور شناسایی شده است.» با توجه به این که به گفته پزشکان، این ویروس از زمان ورود به بدن تا زمان آشکار شدنش با پنهان ‌کاری باعث فریب بیمار میزبان می‌ شود، نادانسته حامل او است و احتمالا ۱۰ تا ۱۷ سال طول می ‌کشد تا چهره نهایی آن در بیمار آشکار شود، حال با این اوصاف چه تعداد مبتلا به بیماری ایدز در ایران هستند که تاکنون حدود ۲۲ هزار نفر آن ها آشکار شده‌اند. بنابراین، بی جهت نیست که وزیر بهداشت احمدی نژاد، اعلام کرده که «آتشفشان ایدز در راه است.»

در واقع سران و مقامات و مسئولین حکومت اسلامی، به بیماری ایدز نیز چون واقعیت‌ های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چشم بسته و وجود هرگونه بحران در این عرصه ‌ها را منکر شده و سعی در فریب مردم و موفق جلوه دادن سیاست ‌های ویران گر و خانمان ‌سوز خود دارند.

جان باختن حداقل چهار هزار نفر بر اثر آلودگی هوا
رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، فاش کرد که در اثر آلودگی هوایی که در کشور به ‌وجود آمده است، حداقل ۴ هزار نفر در اثر این آلودگی جان خود را از دست داده ‌اند.
به گزارش اکونیوز، ۸ دی ۱۳۸۹، حسینعلی شهریاری، افزود: منشا آلودگی هوا به ‌خاطر وسایل نقلیه است و ۲۲ درصد آلودگی به خاطر کارخانه ‌ها است و هم چنین پالایشگاه نفت تهران نیز ۶ درصد و آلودگی هوای تهران دخیل هستند.
نماینده زاهدان، تصریح کرد: در اثر آلودگی هوایی که در کشور به ‌وجود آمده است و حداقل ۴ هزار نفر در اثر این آلودگی جان خود را از دست داده ‌اند.

شهریاری ادامه داد: با بررسی ‌هایی که به‌ وجود آمده است بنزین که در پالایشگاه‌ها تولید می ‌شود می ‌تواند در آلودگی هوا نقش داشته باشد. وی اذعان کرد: در اثر آلودگی هوا بیماری ‌هایی هم چون کند‌ذهنی، سردرد، زود عصبانی شدن، کاهش توان افراد و بیماری ‌های سرطانی افراد جامعه را تهدید می ‌کند.

تلاش برای نجات کارگران معدن گرفتار شده در ایران و شیلی
بعد از ۶ روز از گرفتار شدن ۴ کارگر معدن هجدک، استاندار کرمان اعلام کرد که تلاش برای نجات جان این کارگران ناکام مانده و این ۴ کارگر جان خود را از دست دادند. درست در ۱۶ آذر ۱۳۸۹،  یعنی با فاصله  ۷ روز قبل در همین معدن  اتفاق مشابهی افتاده و تعدادی از کارگران جان خود را ازدست دادند.
بنا به خبری از خبرگزاری حکومتی مهر،  از ابتدای سال ۱۳۸۹ تاکنون بیش از ۲۰ کارگر در معادن کرمان جان خود را از دست داده اند.

استاندار کرمان، در رابطه با گروه های امداد برای نجات جان این چهار کارگر گفت: «متاسفانه اکیپ‌ هایی که برای امداد اعزام شده بودند در مسیر دچار سانجه شده اند. دو نفر از امدادگران در سانحه تصادف دچار صدمات جسمانی شده‌ اند و هم اکنون در یکی از بیمارستان ‌های کرمان بستری هستند. دیشب نیز یک اکیپ جدید به منطقه اعزام شده است.»
واقعا براستی چه کسی به جز سرمایه داران و بورژواها و دولت های حامی آن ها، مسئول جان باختن کارگران در حین کار هستند!

کارگران معادن در هجدک، قربانی ناامنی محیط کار و بی تفاوتی کارفرمایان و دولت شدند. در هجدک کرمان ۴ کارگر قربانی شدند، جان شان را از دست دادند، بی سر و صدا هم به خاک سپرده شدند، اما در شیلی و سن خوزه آن جا که طبقه کارگر و به ویژه خانواده هایشان خاموش ننشستند و کارفرایان و دولت را تحت فشار شدید قرار دادند آن ها را مجبور کردند با تلاش های پیگیر داخلی و بین المللی، ٣٣ کارگر در فاصله مرگ و زندگی نجات پیدا کنند.
با پایان عملیات نجات در معدن «سن خوزه» شیلی، امدادگران، همه ۳۳ معدنچی را که بیش از دو ماه در اعماق زمین گرفتار بودند، بیرون آورده اند.
لویس ارزوئا، ۵۴ ساله، رییس این معدنچیان، آخرین فردی بود که حدود ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه شب به وقت محلی از معدن بیرون کشیده شد.

آقای اروزئا به خاطر مدیریت خوبی که در هفده روز اول اسارت در اعماق زمین، که معدنچیان شرایط نامطلوبی داشتند، از خود نشان داده بود، مورد ستایش قرار گرفته است.
شش امدادگری که زیر زمین به خروج معدنچیان کمک کردند نیز به سلامت از معدن بیرون آمدند. این معدنچیان یک به یک در داخل کپسولی فلزی به سطح زمین کشیده شدند.
عملیات نجات در ساعات اولیه بامداد روز چهارشنبه ۱۳ اکتبر ۲۰۱۰ – ۲۱ مهر ۱۳۸۹ آغاز شد و نخستین معدنچی گرفتار در برابر دوربین های تلویزیونی شبکه های مختلف و ده ها گزارشگر از سرتاسر جهان از عمق ۶۲۲ متری به سطح زمین انتقال یافت.

زمزمه های مجدد حمله نظامی به ایران
در دوره ریاست جمهوری جرج بوش، احتمال حمله نظامی به ایران بسیار داغ بود. اما با روی کار آمدن اوباما، جای آن را تبلیغات کج دار و مریض مذاکره و سازش گرفت. در سال گذشته، این مذاکرات نتوانست حکومت اسلامی را مهار کند از این رو، اوباما و دیگر مقامات دولت او، اعلام کردند که گزینه نظامی در رابطه با ایران، همواره روی میزشان قرار دارد.
بنا به گزارش خبرگزاری حکومتی «تابناک»، روزنامه انگلیسی «دیلی تلگراف» در یادداشتی به تحلیل پیش بینی گونه ای از رخدادهای سال آتی میلادی در خاورمیانه پرداخته است. این روزنامه، جداگانه موضوعات مهم پیش مرتبط با کشورهای ایران، مصر، عربستان سعودی، لبنان و وضعیت فلسطینیان و اسرائیلی ها را ارزیابی و تحلیل کرده و به گونه ای، به ترسیم شرایط آن ها در سال ۲۰۱۱ پرداخته است از جمله درباره ایران می نویسد:

۱ـ ایران
قدرت های غرب تمایلی به بمباران ایران توسط آمریکا ندارند؛ مساله ای که همسایگان عرب این کشور بر پایه آن چه در سایت «ویکی لیکس» منتشر شد، خواهان آن هستند. در شرایطی که سال هاست، برخی کشورها ادعا می کنند ایران تنها چند ماه با ساخت بمب هسته ای فاصله دارد، این بار دو مساله است که امکان دارد، تحقق این امر را امکان پذیر سازد.
تهران هم اکنون در حال ساخت موشک های دوربرد و در حال غنی سازی اورانیوم با درصد غنای بالاتر است؛ با این همه، احتمال حمله نظامی به این کشور در سال ۲۰۱۱ بسیار کم است.
… «دیلی تلگراف» در پایان می نویسد: در سال ۲۰۱۱ ایران دلایل بسیاری برای منحرف ساختن توجه جامعه بین الملل خواهد داشت و در شرایطی که «حزب الله» در لبنان قدرت مندتر می شود، این احتمال هست که حماس هم یک جبهه دوم را شکل دهد. در خاورمیانه جریان های سیاسی بسیاری هستند که در صورت اتحاد، نتیجه ای فاجعه بار خواهد داشت.

«آیدو نهوشتن»، ژنرال ارشد نیروی دفاعی حکومت اسرائیل (IAF)، از آمادگی نیروهای نظامی این حکومت در سال آینده و در رویارویی با همه تهدیدها و چالش ‌هایی که با آن روبروست، از جمله خطراتی که از سوی ایران تل ‌آویو را تهدید می ‌کند، خبر داد.
به گزارش خبرگزاری حکومتی «تابناک»، روزنامه «صهیونیستی» «جورزالم پست» با اعلام خبر بالا به نقل از این مقام نظامی نوشت: در پیش ‌بینی ‌هایی که از چشم ‌انداز جهان در سال ۲۰۱۱ می ‌شود، سال آینده سالی بحرانی و حساس برای متوقف‌ ساختن جمهوری اسلامی در راه گسترش فعالیت هسته ‌ای خواهد بود.

او در مصاحبه با خبرنگاران، با اشاره به اهمیت آمادگی IAF در انجام هر اقدامی، تصریح کرد: «ما همواره آن چه را پیرامون مان رخ می ‌دهد، با دقت دنبال می ‌کنیم؛ بنابراین، آماده هستیم.»
این فرمانده نظامی حکومت اسرائیل، بزرگ‌ ترین چالش IAF را تقویت نظامی جبهه‌ های مخالف «تل آویو»، از جمله نوار غزه توسط حماس و حزب ‌الله لبنان توسط سوریه و ایران دانست و افزود: «ما با تحلیل جبهه‌ های گوناگون و برنامه ‌ریزی برای نیروهای اسراییل خود را آماده روبرو با سناریوهای متفاوتی می‌ بینیم.»

«آیدو نهوشتن» در پاسخ به پرسشی پیرامون انتشار اخبار جدید مبنی بر خرید سیستم‌های نظامی به ارزش شصت میلیارد دلار از آمریکا، گفت: «IDF باید بتواند توان نظامی خود را در منطقه حفظ کند. از این روی، اسراییل در راستای تحقق اهدافش در ماه اکتبر قراردادی به ارزش ۷۵/۲ میلیارد دلار برای خرید بیست جنگنده اف ۳۵ به امضا رساند.»
وی در بخش دیگری از سخنانش، با اشاره به افزایش قدرت نظامی حماس و حزب ‌الله و احتمال وقوع یک جنگ موشکی در آینده، اذعان داشت: «با توجه به افزایش تعداد موشک ‌ها و راکت هایی که در دست دشمنان مان است و این تصور که پایگاه ‌های IAF هدف اصلی آن‌ ها خواهد بود، ما نیز خود را آماده کرده ‌ایم.»

این روزنامه در پایان می ‌نویسد: پایگاه «هاتزور» نیروهای دفاعی اسراییل از آغاز سال جاری تاکنون ۲۵ تمرین نظامی داشته، حال آن که سال گذشته، دوازده تمرین نظامی انجام شد؛ از جمله این مانورها، می ‌توان به موارد متعددی چون حملات موشکی به باند هواپیمایی این پایگاه، مناطق مسکونی و انبار تاسیسات هواپیمایی اشاره کرد.

سایت حکومتی «رهوا» در ایران، پنج شنبه ۹ دی ۱۳۸۹ برابر با ۳۰ دسامبر ۲۰۱۰، نوشت: روزنامه ساندی تلگراف چاپ انگلستان از یک جلسه نظامی محرمانه گزارش داده است که روز (شنبه) در انگلستان تشکیل می شود. دراین نشست، قرار است مساله حمله نظامی به ایران مورد بررسی قرار گیرد. مقامات بلندپایه وزارت دفاع (جنگ) انگلستان و جمعی مقامات بلندپایه وزارت خارجه و دفتر نخست وزیری در این جلسه شرکت خواهند کرد.
ساندی تلگراف، می نویسد که رهبری این حمله را آمریکا برعهده خواهد داشت و پایان مهلت مذاکرات استانبول به ایران برای پذیرش تمام خواست های آژانس انرژی هسته ای، و ۵+۱ آغاز مرحله جدیدی است که در آن راه حل نظامی برای خاتمه بخشیدن به بحران هسته ای در منطقه خاورمیانه محتمل ترین گزینه است.

ساندی تلگراف، می نویسد که آمریکا امیدوار است عملیات نظامی علیه ایران به صورت چند ملیتی صورت پذیرد، هرچند که فرماندهان عملیات دفاعی انگلستان معتقدند دولت اوباما خود را آماده حمله به ایران کرده است، حتی اگر این عملیات به تنهایی و یا با همراهی احتمالی اسرائیل انجام شود.
ساندی تلگراف، در بخش دیگری از گزارش خود، به جزئیات فنی عملیات نظامی علیه ایران پرداخته و می نویسد: موشک تاکتیکی «تام هاک» که در جنگ خلیج فارس نیز از آن استفاده شد، وظیفه نابودی امکانات دفاع هوائی ایران را برعهده خواهند داشت و سپس بمب افکن های ب ۵۲ وارد عملیات می شوند.

دنیای گرسنگان
مدیرکل سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو)، به مناسبت سی امین روز جهانی تغذیه، گفت: براساس آمارهای موجود، در سال ۲۰۱۰ میلادی ۹۲۵ میلیون نفر در شرایط بحرانی گرسنگی و سوء تغذیه در جهان بسر می برند.
ژاک دیوف، به مناسبت روز جهانی تغذیه در مقر فائو، افزود: «شمار گرسنگان جهان نسبت به سال ۲۰۰۹ کاهش یافته، اما هنوز در سطوح غیر قابل قبولی است که نمی توان نسبت به آن بی تفاوت ماند.»
وی با بیان این که ۳۰ کشور جهان هم اکنون در شرایط بحرانی تغذیه بسر می برند و ۲۱ کشور از این تعداد آفریقایی هستند، گفت: «دلیل شمار بالای افراد گرسنه در جهان این است که به جای پرداختن به مسایل زیرساختی و سرمایه گذاری در کشاورزی جهان، از آن غفلت شد است به شکلی که نرخ کمک های رسمی به کشاورزی از ۱۹ درصد در سال ۱۹۸۰ به ۶ درصد در سال ۲۰۰۶ کاهش یافته است.»

وی گفت: «بی ثباتی بازارها و نوسان قیمت ها خود تهدیدی واقعی برای امنیت غذایی بشمار می رود. تولیدات کشاورزی باید ۷۰ درصد افزایش یابد تا توان مقابله با گرسنگی و «سیر کردن» جمعیت ۹ میلیارد نفری جهانی را تا سال ۲۰۵۰ داشته باشد.»
مدیرکل فائو افزود: «زمین توان «سیر کردن» همه را دارد، کافی است که کار کرد و تولیدات کشاورزی را از طریق توسعه بالا برد و برروی تولید کنندگان کوچک کار کرد؛ امروز ۵۰۰ میلیون تولید کننده کوچک کشاورزی وجود دارد که قادر به سیر کردن دو میلیارد نفر هستند.»

شاخص جهانی گرسنگی سال ۲۰۱۰ نشان می‌ دهد سوء تغذیه کودکان مهم ‌ترین عمل افزایش گرسنگی در سراسر جهان است. تحقیقات نشان می ‌دهد تقریبا نیمی از جمعیت گرسنگان جهان را کودکان تشکیل می ‌دهند. کشورهای آفریقایی و کشورهای واقع در جنوب آسیا بالاترین میزان گرسنگی در جهان را به خود اختصاص داده ‌اند.
نویسندگان گزارش شاخص گرسنگی جهان تقاضا کردند کشورهای دنیا برای مبارزه با گرسنگی کودکان کاری انجام دهند تا بتوان به این طریق میزان کلی گرسنگی جهانی را کاهش داد. شاخص جهانی گرسنگی توسط موسسه تحقیقات سیاست غذاییIFPRI) ، Welthungerhilfe و Concern Worldwide) انجام شده است.

سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل (FAO) دریافت کم‌ تر از هزار و ۸۰۰ کالری در روز را گرسنگی تغریف می ‌کند. این میزان کم ‌ترین حجمی است که یک انسان باید غذا دریافت کند تا زندگی سالم و مولدی داشته باشند. با وجود این که در بین سال‌ های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۶ تعداد گرسنگان جهان در حال کاهش بود، اما این روند در طی سال ‌های گذشته روند معکوسی به خود گرفته است. در این گزارش آمده است در طی سال ‌های اخیر تعداد افراد دچار سوء تغذیه در حال افزایش است، به طوری که اطلاعات سال ۲۰۰۹ نشان می ‌دهد بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان گرسنه هستند.

شاخص گرسنگی جهانی برای ۱۲۲ کشور در حال توسعه و کشورهای در حال گذار محاسبه می‌ شود.
۲۹ کشور که عمدتا در آفریقا و جنوب آسیا قرار دارند در حدی از گرسنگی قرار دارند که به عنوان بسیار هشدار دهنده و هشدار دهنده توصیف می شود.
علاوه بر آن مطالعات نشان می ‌دهد شاخص جهانی گرسنگی در ۹ کشور جهان در حال افزایش است که کره شمالی و ۸ کشور آفریقایی از جمله آن هستند. جمله دموکراتیک کنگو بیش‌ ترین افزایش را از این لحاظ داشته است به طوری که شاخص جهانی گرسنگی آن بیش از ۶۵ درصد رشد داشته است.

این شاخص بر اساس قسمتی از جمعیت است که دچار کمبود کالری هستند و هم‌چنین کودکان زیر ۵ سال که دچار کمبود وزن هستند و هم چنین نرخ مرگ و میر یک کشور محاسبه می‌ شود. بحران جهانی قیمت غذا و بحران اقتصادی جهانی از مهم ‌ترین عوامل افزایش میزان گرسنگی در سطح جهان است.
بررسی ‌ها نشان می دهد کودکان زیر ۲ سال بیش تر از هر گروه سنی دیگری در معرض خطر هستند. سوء تغذیه در این سنین اثرات بسیار بد فیزیکی و روانی روی انسان دارد و اثرات آن غیرقابل بازگشت و طولانی مدت است.
در برخی از قسمت‌های جهان به خصوص در کشورهای آفریقایی تقریبا نیمی از کودکان آن قدر از لحاظ دسترسی به مواد غذایی در مضیقه هستند که به شدت از لحاظ رشد فیزیکی دچار مشکل هستند. اما کارشناسان معتقدند بهترین کار برای کاهش میزان گرسنگی جهانی توجه به تغذیه کودکان است.

تخمین زده می ‌شود در صورتی که مراقبت ‌های سلامتی و تغذیه ‌ای بهبود پیدا کند می ‌توان میزان گرسنگی جهانی را نزدیک به یک سوم کاهش داد. البته کودکان تنها افراد در معرض خطر نیستند، بلکه زنان باردار و شیرده‌ نیز بیش از گروه ‌های دیگر به دریافت مواد غذایی احتیاج دارند.
ماری رائول، مدیر بخش فقر IFPRI و بخش سلامت و تغذیه و هم چنین یکی از نویسندگان این گزارش در این باره گفت: البته بسیاری از کشورها به کاهش میزان سوء تغذیه کودکان سرعت بخشیده ‌اند. بهترین سنین برای کمک به انسان‌ های گرسنگی از زمانی که در رحم مادر در حال رشد هستند تا سن دو سالگی است. در این سنین اثرات گرسنگی روی انسان‌ها بسیار شدید و غیر قابل بازگشت است.
در این گزارش هم‌چنین آمده است کاهش تعداد گرسنگان هر کشور می‌تواند به طور قابل توجهی بهره وری و رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهد.

گزارش سازمان بین المللی کار
سازمان جهانی کار The Internatinal Labour Organization، از احتمال شورش های جهانی به خاطر گسترش بی کاری در سطح جهان گزارش داد. بنا به پیش بینی این سازمان بهتر شدن بازار کار دو سال دیرتر از پیش بینی قبلی این سازمان به وقوع خواهد پیوست و جهان باید برای بازگشت به بازار کار قبل از آغاز بحران اقتصادی تا سال ۲۰۱۳ صبر کند. برای رسیدن به چنین حد نصابی، جهان محتاج روی هم رفته حدود ۲۲ میلیون شغل جدید است که از میان آن ۱۴ میلیون در کشورهای ثروتمند و ۸ میلیون در کشورهای درحال توسعه خواهد بود.

سازمان جهانی کار که زیر نظر سازمان ملل اداره می شود، در گزارش طولانی خود پیش بینی کرد که بحران اقتصادی حاد تر خواهد شد و کمبود شغل ادامه پیدا خواهد کرد و تخمین زد که امکان شورش و ناآرامی در ۲۵ کشور جهان وجود دارد.
در بیانیه منتشره توسط سازمان جهانی کار، سه پیشنهاد برای برون رفت از شرایط موجود به چشم می خورند:

۱- سیاست های کاری که با تشویق اشتراک شغل های موجود در درآمد بین افراد در حال کار و بیکار تعادل برقرار میکند.

۲- ایجاد رابطه مستقیم بین درآمد و تولید منفعت دار در کشورهایی که اوضاع اقتصادی در آن ها رو به بهبود است.

۳- اصلاحات بانکی به منظور حفاظت و استفاده صحیح از پس اندازهای بانکی برای ایجاد شغل.
سازمان بین المللی کار، نرخ ۱۳ درصد بی کاری جوانان در جهان را خطرناک اعلام کرده است، این در حالی است که نرخ بی کاری جوانان اکنون در ایران به مرز ۳۰ درصد رسیده است.

خبرگزاری حکومتی مهر، در گزارشی نرخ بی کاری در سنین ۱۵ تا ۴۰ سال را ۲۵ درصد برآورد کرده که با در نظر گرفتن هرم سنی جوان ایران باید گفت هم اکنون حداقل ۵ میلیون نفر بی کار در کشور وجود دارد.
به عبارت دیگر، اگر ۶۰ تا ۶۵ درصد جمعیت کشور جوان بوده و در سنین مورد نظر به سر ببرند، باید گفت که چیزی حدود حداقل ۴۲ میلیون جمعیت بالا ۱۵ تا ۴۰ ساله در کشور به سر می برند که با محاسبه حضور ۲۵ درصد بی کار در این سنین باید گفت جمعیت کشور حداقل با ۱۰ میلیون بی کار مواجه است.

اگر از این ۱۰ میلیون نفر ۵۰ درصد یعنی زنان را مورد محاسبه قرار ندهیم باید گفت که بیش از ۵ میلیون نفر بی کار در کشور وجود دارد. اما در این میزان حدود ۳ میلیون فارغ ‌التحصیل نیز به جشم می خورد. این درحالی است که براساس گزارش سازمان آمار ایران تعداد بیکاران در بهار ۸۹ به طور کلی ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر اعلام شده است.
جمعیت فعال بین سنین ۱۵ تا ۴۰ سال که جوان محسوب می ‌شوند بیش از ۴۰ میلیون نفر جمعیت را دربرمی‌ گیرد. جمعیت ایران جوان است و کمبود شغل در این حوزه می‌تواند لشکر بی کاران را به هر سو روان کند. اگر جمعیت ۲۵ درصدی در این حوزه مصداق واقعی داشته باشد باید گفت که برخلاف آمار سازمان آمار ایران در این سنین تنها با ۱۰ میلیون بی کار سر و کار داریم.

شاید نرخ بی کاری به این دلیل کم محاسبه شده باشد که نرخ بی کاری مذکور براساس تعریف سازمان آمار ایران افرادی را شامل می شود که «بدون دریافت مزد» نزد یکی از اعضای خانواده خویش کار می کنند، «کارآموزانی» که در دوره کارآموزی، مستقیما در تولید کالا یا خدمات سهیم هستند، و «محصلانی» که در هفته مرجع کار کرده‌ اند را نیز جزو افراد شاغل در این طرح قرار داده است.
مرکز آمار درحالی این تعریف را از «شاغل» ارائه کرده است که تعریف شاغل در طرح آمارگیری از اشتغال و بی کاری، تا سال ۱۳۸۳ عبارت بود از فردی که در هفته مرجع حداقل دو روز کار کرده است.
البته موضوع بی کاری در ایران با بحث بی کاران بدهکار ناشی از اجرای طرح بنگاه‌ های زودبازده نیز درآمیخته است به نحوی که نرخ بی کاران بدهکار به دلیل در حال افزایش است.

این طرح که برای رفع بحران بی کاری تدوین شده بود ظاهرا با بن بست ‌های جدی مواجه شده تا جایی که بی کاران بدهکار امروز خود به مساله ‌ای جدی برای بانک‌ ها تبدیل شده است که بخشی از معوقه ‌های ۵۰ هزار میلیارد تومانی بانکی را به خود اختصاص داده ‌اند.
هماهنگی وزارت کار با وزارتخانه ‌هایی مانند صنایع، تعاون، بازرگانی، علوم و دستگاه‌ های دیگر نیز لازمه شکل‌ گیری موفق و پایدار ماندن زودبازده‌ ها در ایجاد کار بوده است که هرگز این هماهنگی آن چنان که باید ایجاد نشد. این موضوع در ناهماهنگی بین بانک‌ ها و وزارت کار بیش تر خود را نشان داد.

این دسته نوظهور در بی کاران ایران، در حالی است که ولی‌الله صالحی عضو شورای عالی کار می ‌گوید که بی کاری در کشور وجود ندارد. سازمان آمار ایران در گزارشی که در سایت این سازمان منتشر شد افزایش نرخ بی کاری در بهار ۸۹ نسبت به بهار ۸۸ را از ۱/۱۱ به ۶/۱۴ ذکر کرد.
بر اساس گزارش سازمان آمار ایران نرخ بی کاری جمعیت سنی ۱۵ تا ۲۴ ساله کشور در بهار ۸۹ که به دلیل سن اصلی ورود به اشتغال از اهمیت ویژه ‌ای برخوردار است نشان می‌دهد که در این گروه سنی با جمعیت بیش از یک میلیون و سیصد هزار نفری، ۲۹٫۶ درصد بی کاری وجود دارد که نرخ بیکاری اعلام شده دوبرابر نرخ کلی بیکاری درایران است.

نرخ بی کاری جمعیت سنی ۱۵ تا ۲۹ نیز ۱/۲۶ درصد با جمعیت ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفری است.
این در حالی است که براساس گزارش سازمان بین ‌المللی کار نرخ بی کاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ سال در مقیاس جهانی ۱۳ درصد است که نرخ بی کاری در ایران بیش از دو برابر این نرخ در جهان است.
سازمان بین المللی کار نرخ ۱۳ درصد بی کاری جوانان در جهان را خطرناک اعلام کرده است، این در حالی است که نرخ بی کاری جوانان اکنون در ایران به مرز ۳۰ درصد رسیده است. اما کارشناسان افزایش نرخ بی کاری را ناشی از ناتوانی دولت ایران در اداره امور می ‌دانند تا جایی که اقتصاد ایران، در وضعیت فعلی، قادر نیست برای متولدین دهه ۱۳۶۰ و نیمه اول دهه ۱۳۷۰ فرصت های شغلی به ‌وجود بیآورد.

مدیرکل سازمان جهانی کار، گفت: هم اکنون ۲۱۵ میلیون کودک در جهان برای نجات زندگی خود مشغول به کار هستند. «خوان سماویا»، مدیرکل سازمان جهانی کار (ilo) گفت: مسئولان سازمان بین المللی کار (ilo) قصد دارند با شعار «حرکت به سوی هدف» به سمت حذف کار کودکان بروند.
مدیرکل سازمان جهانی کار اظهار داشت: با توجه به آغاز بازی های فوتبال جام جهانی ۲۰۱۰ در کشور آفریقای جنوبی، قصد داریم مخاطبان جام جهانی فوتبال را متوجه پدیده کار کودکان و لزوم از بین بردن اشکال مختلف آن در جهان کنیم. وی بیان داشت: در حالی که میلیون ها نفر در سراسر جهان بازی های فوتبال جام جهانی را در آفریقای جنوبی پیگیری می کنند، بیش از ۲۱۵ میلیون کودک برای نجات زندگی خود مشغول کار هستند، برای این کودکان آموزش و بازی رویایی بیش نیست.
سماویا با اشاره به بی توجهی جامعه جهانی به این پدیده دردناک، خاطرنشان کرد: روند از بین بردن پدیده کار کودکان به کندی پیش می رود و با این شرایط گمان نمی رود که بتوانیم طبق برنامه، این پدیده را تا سال ۲۰۱۶ ریشه کن کنیم.
از سوی، وزارت کار آمریکا نام دوازده کشور را به فهرست کشورهایی اضافه کرد که از نیروی کار کودکان برای تولید کالا و یا ارائه خدمات در بازار های بین المللی استفاده می کنند. از این دوازده کشور، یازده کشور در قاره آفریقا است.

وزارت کار آمریکا روز چهارشنبه سه گزارش در ارتباط با نیروی کار و کودکان منتشر کرد. در واشینگتن، هیلدا سولیس، وزیر کار آمریکا گفت ۱۲۸ محصول از ۷۰ کشور با استفاده از نیروی کاری تولید می شود که ناقض استانداردهای جهانی است.
تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد از نیروی کار کودکان بیشتر برای تولید پنبه، نیشکر شکر، تنباکو، قهوه، برنج و پرورش گاو استفاده می شود.
وزیر کار آمریکا گفت گزارش های منتشر شده هم چنین نشان می دهد کدام مناطق در جهان نیاز به قوانین بیش تر و سیاست های جدید و برنامه های اجتماعی مرتبط دارند تا با بدترین اشکال نیروی کار کودک برخورد کنند. سولیس گفت تا پایان سال جاری میلادی، وزارت کار

آمریکا ۷۴۰ میلیون دلار برای مبارزه با اقدامات مربوط به نیروی کار کودک و کار اجباری در بیش از ۸۰ کشور جهان اختصاص می دهد.
آنگولا، جمهوری آفریقای مرکزی، چاد، السالوادور، اتیوپی، لسوتو، ماداگاسکار، موزامبیک، مامبیا، رواندا، زامبیا و زیمبابوه کشورهایی هستند که به تازگی به فهرست جدید وزارت کار آمریکا اضافه شده اند.

قربانیان محل کار
بر اساس اعلام سازمان جهانی کار که اواخر مهر ماه سال جاری منتشر گردید بیش ترین تلفات محل کار مربوط به معادن است. به گزارش شبکه تلویزیونی سی ان ان، ارقام این سازمان نشان می دهد در جهان سالیانه به طور متوسط دوازده هزار نفر در حوادث معدن جان خود را از دست می دهند.
با وجود این که صنعت معدن تنها یک درصد از کل نیروی کار جهان را به خود اختصاص می دهد اما هشت درصد از کل مرگ های مرتبط با شرایط کار به این صنعت مربوط می شود. چین بیشترین معادن پر خطر جهان را دارد.
نشریات این کشور اعلام کردند فقط سال گذشته دو هزار و ششصد و سی و یک نفر در حوادث معدن در چین جان خود را از دست دادند.

به گزارش سازمان بین المللی کار، سالانه بیش از دو میلیون نفر در اثر حوادث ناشی از کار و عدم رعایت استاندارهای ایمنی محیط کار در جهان جان خودرا از دست می دهند، و دویست میلیون نفر دچار حادثه می شوند.
بر اساس آمار صندوق تامین اجتماعی در ایران، در سال ۸۸ بیش از ۲۰۷۴۰ حادثه ناشی از کار اتفاق افتاده است که بی احتیاطی، نبود وسائل بی حفاظ و معیوب از علل عمده این حوادث هستند. عمده حوادث و خطرات ناشی از کار در مناطق ساخت تونل ها، معادن و راه اندازی تجهیزات و ابزارآلات خطرناک تماس با مواد شیمیایی و فیزیکی هستند.

شرکت شیمیایی کاوه سودای مراغه، می تواند نمونه ای باشد برای مطالعه. این شرکت علاوه بر نادیده گرفتن استاندارد های ایمنی و بهداشتی کارگران در محیط کاری و قراردادی بودن استخدام کارگران و نداشتن بیمه درمانی و بی کاری، معضل زیست محیطی نیز در منطقه  به وجود آورده که ناشی از مواد خطرناک تولید شده در این شرکت است. در عرض چهار سال سه بار سیل پساب های آلوده باعث خشک شدن هزاران هکتار از اراضی کشاورزی شده و لطمه شدید به خانه های روستائیان زده است. مواد اولیه مورد استفاده این کارخانه آهک، آمونیاک، نمک سنگ، نیترات سدیم هستند.

در ایران بسیاری از حوادث ناشی از کار به وسیله کارفرمایان و دولت سرمایه داری حامی آن مخفی می ماند. مطابق با آمار رسمی سازمان جهانی کار (آی ال او) در ژانویه ۲۰۱۰، روزانه به طور متوسط یک میلیون نفر دچار حوادث کاری در سراسر جهان می گردند که از بین آن ها ۵۵۰۰ نفر جان خود را از دست می دهند.

رحم های اجاره ای در هند
روزهای سوم، چهارم و پنجم دسامبر ۲۰۱۰، به مناسبت چهل سال مبارزه جنبش آزادی زنان فرانسه، کنگره بین المللی فمینیسم در پاریس برگزار شد. در طول دو روز و نیم کنگره، بیش از بیست و پنج سخن ران از فرانسه و سایر کشورها به بحث و بررسی دستاورد ها و چالش های مبارزات فمینیستی پرداختند. آن چه در ادامه می آید، برگرفته از نتایج پژوهش یک ساله خانم دکتر شیلا سروانان (۱) در دانشگاه هایدلبرگ آلمان.
این روزها توریسم پزشکی به شاخه ای مهم از توریسم تبدیل شده است. معمولا بیماران و یا کسانی که نیازمند خدمات درمانی هستند، از کشورهایی که هزینه خدمات درمانی بالاست یا کیفیت این خدمات پایین است به کشورهای دیگر مسافرت می کنند. هند به طور ویژه مقصد زوج هایی ست که نمی توانند بارور شوند و به فکر اجاره رحم زنی دیگر برای رشد دادن فرزند خود در طول دوران حاملگی هستند. در این نوع بارداری تخمک مادر با اسپرم پدر خارج از رحم بارور می شود و سپس در رحم جای می گیرد. طبق قوانین هند، تخمک زنی که جنین را در رحم خود رشد می دهد، مورد استفاده قرار نمی گیرد و زن تنها رحم خود را به مدت نه ماه و تا به دنیا آمدن نوزاد، در قبال دریافت مبلغی پول اجاره می دهد. در این داد و ستد، سه گروه ذینفع هستند، یکی والدینی که به دلیل سن بالا، بیماری یا سختی شرایط دریافت سرپرستی کودکان، تصمیم می گیرند فرزند خود را در رحم دیگری رشد دهند، دوم زنی که حاضر است در این فرآیند با آن ها باشد و سوم آژانسی که این دو را با هم در ارتباط قرار می دهد. این آژانس معمولا کلینیکی است که لقاح مصنوعی و جایگزینی تخمک بارور شده در رحم در آن جا صورت می گیرد، هم چنین مسئولیت نگه داری از زنان باردار را در طول نه ماه بر عهده دارد. فرزندی که از این بارداری به دنیا می آید، به غیر از پدر و مادر بیولوژیکی خود، یک مادر و پدر اجاره ای هم خواهد داشت که البته داستان همیشه هم زیبا نیست.

پاسخ به این سئوال که چرا هند و زنان هندی برای این کار انتخاب می شوند، در دلایل زیر خلاصه می شود:
• هزینه ای که برای یک رحم اجاره ای در هند پرداخت می شود، ۳۰۰۰۰ دلار و نزدیک به یک سوم آن چه که در آمریکا برای رحم اجاره ای پرداخت می شود، یعنی ۱۰۰۰۰۰ دلار است.
• قانونی بودن اجاره رحم در هند و غیر قانونی بودن آن در بسیاری از کشورها.
• دانش پیشرفته پزشکی و پزشکانی که به راحتی انگلیسی صحبت می کنند.
• رحم های اجاره ای به راحتی در دسترس هستند.
• نا آگاهی زنان هندی نسبت به حقوق خود موجب کم خواهی آنان می شود.

رحم اجاره ای و این کار آن چنان در هند رواج پیدا کرده که نامی هم بر آن نهاده اند: ساروگاسی (Surrogacy)، و آن ها که رحم خود را اجاره می دهند، ساروگات خوانده می شوند. در کل هندوستان ۳۰۰۰ کلینیک ساروگاسی وجود دارد و بیش تر مشتریان این کلینیک ها از امریکا، استرالیا، اروپا و آسیا مراجعه می کنند. برای مثال، در یکی از بیمارستان ها (۲) که مادران ساروگات از ایالت های بمبئی، دهلی و گجارات برای زایمان به آن جا مراجعه می کنند، هر دو روز یک نوزاد انگلیسی به دنیا می آید. در فاصله بین سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹، در یکی دیگر از کلینیک ها در آناند (۳)، ۱۳۶ مورد موفقیت آمیز ساروگاسی و تولد ۱۷۹ نوزاد ثبت شده است.

زنان ساروگات، در اناند در تمام طول مدت بارداری مجبور هستند در کلینیک اقامت کنند و حق خروج از کلینیک را در این مدت ندارند. این زنان ۴۲۰۰ یورو برای این بارداری دریافت می کنند و تمام طول روز را در خوابگاه به سر می برند. تنها کار روزانه آن ها دراز کشیدن روی تخت هاست و هیچ فعالیت تفریحی برایشان فراهم نشده است. در احمد آباد، این زنان می توانند در منزل خود اقامت کنند، ولی مبلغی که به آن ها پرداخت می شود، ۲۵۰۰ یوروست. ساروگات ها با این که خود به این کلینیک ها مراجعه می کنند، صورت های خود را می پوشانند و مایل نیستند نام خود را بگویند. این زنان در ابتدای ورود به کلینیک نه به اسم خودشان، که به اسم مادر بیولوژیکی ثبت می شوند. حتی بسیاری از آنها این بارداری را از خانواده خود پنهان می کنند و تنها همسرشان اطلاع دارد… (سایت مدرسه فمینیستی)

پناهندگان در جهان
همه ساله صدها نفر در جریان فرار از محل زندگی شان و یافتن شرایطی بهتر جان خود را از دست می ‌دهند. این پناهندگان در سراسر جهان پراکنده ‌اند: ایرانی ها، عراقی‌ ها، افغانی ‌ها، آفریقایی ها و غیره که در اردوگاه ‌های پناهندگان ترکیه، یونان، ایران، کردستان عراق و غیره بلاتکلیف اند.
برخی از نهادهای غیردولتی مانند کریسشن اینترنشنال، تعداد ایرانیان مهاجر را چهار میلیون تخمین می زنند. به ویژه در پی تکان های سیاسی سال ۸۸، موج تازه ای از پناه جویان ایرانی در چهارگوشه جهان، پراکنده شده اند.
آن گونه که آمارهای سازمان ملل می گوید بیش از  ۵ هزار ایرانی متقاضی پناهندگی هم اکنون در ترکیه به سر می برند. این یکی از بزرگ ترین آمارهای تقاضای پناهندگی ایرانیان در دو دهه اخیر است.

هنوز به درستی مشخص نیست که برای مثال، چه تعداد روزنامه نگار ایرانی در ترکیه به سر می برند، اما می توان تا ۷۰ خبرنگار و روزنامه نگار را در ترکیه نام برد. این ها به جز افرادی هستند که اکنون در کشورهای دیگر نظیر عراق یا اروپای غربی و آمریکای شمالی پناهجو هستند. افرادی که روزی در جریان اطلاع رسانی کشور و آگاهی بخشی به جامعه نقش اساسی را ایفا می کردند.

پناه جویان قربانی در سال ۲۰۱۰
یکی از دردناک ترین وقایع پناه جویان قربانی در سال ۲۰۱۰، برخورد قایق چوبی حامل پناه جویان به سخره های جزیره کریسمس در آب‌ های استرالیا بوده است.
کشتی پس از اصابت به صخره ‌های جزیره کریسمس، متعلق به استرالیا، در دریای متلاطم فرو رفت و بیش تر سرنشینان آن جان خود را از دست دادند. مقامات دولتی استرالیا، تایید کردند که ماموران مرزی این کشور تا غروب چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۹ – ۱۶ دسامبر ۲۰۱۰، ۲۷ جسد را از آب گرفته ‌اند. گفته می‌ شود که ۴۲ نفر توانسته ‌اند خود را سالم به ساحل برسانند. از آن جا که عده سرنشینان قایق معلوم نیست، هنوز نمی ‌توان از شمار قربانیان آمار دقیقی به دست داد. یکی از افرادی که در عملیات نجات شرکت داشته است، حدس می ‌زند که در این فاجعه حدود ۵۰ نفر جان خود را از دست داده و ۳۳ نفر زخمی شده‌اند.

گزارش ‌ها حاکی از آن است که یک قایق چوبی شش تا ۹ متری با کابین‌هایی که توسط پارچه و پلاستیک پوشیده شده و حامل ده‌ها پناه جو بود در ساعات اولیه روز چهارشنبه، ۲۴ آذر ۱۳۸۹، به دلیل نامساعد بودن هوا و متلاطم بودن اقیانوس، به صخره ‌های ساحلی جزیره کریسمس، متعلق به استرالیا، برخورد کرد و غرق شد که در اثر این حادثه، دست کم ۲۷ نفر کشته شده‌ اند.
روزنامه استرالیایی «سیدنی مورنینگ هرالد»، به نقل از یکی از اعضای شورای جزیره کریسمس نوشته است که به نظر می‌ رسد اکثر پناه جویان این قایق چوبی که زن و کودک نیز در میان آن ‌ها حضور داشت، از خاورمیانه بودند و یک پزشک نیز در گزارش کوتاه خود به موسسه پناهندگی جزیره تایید کرده است که اکثر نجات یافتگان این سانحه ایرانی و عراقی هستند.

جزیره کریسمس، یک جزیره دورافتاده و مقصد نخست بسیاری از پناهجویان «غیرقانونی» ایرانی، عراقی و افغانی است که قصد پناهنده شدن به استرالیا را دارند. این پناهجویان پیش از ورود به استرالیا، به بازداشتگاه جزیره کریسمس فرستاده می‌شوند تا پرونده پناهندگی آنان مورد مطالعه و بررسی قرار بگیرد.
به گفته کارشناسان قایقی که با حدود ۱۰۰ نفر سرنشین از بندری در اندونزی به طرف سواحل طوفانی «جزیره کریسمس» روانه شده بود، محقر و چوبی بوده است و سقف آن با پارچه و نایلون پوشیده بود. چنین قایقی آشکارا برای سفرهای دریایی مجهز و مناسب نبود.
اوایل آذر ماه سال جاری، جسد چهار پناه جوی ایرانی بر اثر خفگی در داخل کامیونی جان باختند، کشف شد. پلیس یونان، پس از کشف اجسادی در غرب این کشور اعلام کرد  جسد چهار پناه جو که احتمالا ایرانی بودند براثر خفگی در داخل کامیونی که قرار بود آنان را به ایتالیا منتقل کند کشف شد.

فرانس پرس، به نقل از یک منبع آگاه پلیس یونان نوشت: اجساد قربانیان که همگی مرد بودند در داخل کانتینر کامیونی که پلاک ایتالیا داشت کشف شد. به گفته این منابع، نیروهای پلیس پس از مشاهده کامیونی که در یکی از جاده ها در نزدیکی امفیلوکسیا در غرب یونان متوقف شده بود به بازرسی این کامیون اقدام و این اجساد را  کشف کردند.
این منبع اعلام کرد عوامل تحقیق این مساله را که پناه جویان دیگری در این کامیون کشف شوند رد نکردند و حتی این مساله را مردود ندانستند که قاچاقچیان انسان اجساد برخی از این پناهجویان را مخفی کرده باشند. براساس نخستین عناصر تحقیق، قربانیان ایرانی بوده اند و تلاش می کردند به ایتالیا بروند.

بنابر اعلام بخش یونانی کمیساریای عالی آوارگان ملل متحد، فقط در مرز زمینی یونان با ترکیه که با رودخانه اوروس در شمال شرقی مشخص شده است، ۴۴ پناه جو از آغاز سال غرق شده اند.
از سوی دیگر، برخورد کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای پناهنده پذیر با پناه جویان ایرانی، افغانی، عراقی، آفریقایی و غیره بسیار غیرانسانی است.

بلایای طبیعی
وقوع بلایای طبیعی در سال ۲۰۱۰ یکی از مرگ بارترین سال های تاریخ معاصر نسل بشر را رقم زد. زلزله، سیل، موج گرمای شدید، کولاک و طوفان های بسیار شدید، رانش زمین و قحطی در سال ۲۰۱۰ میلادی، جان بیش از دویست و پنجاه هزار انسان را در کشورهای مختلف جهان گرفت.
تعداد قربانیان فجایع طبیعی سال ۲۰۱۰ در سراسر جهان، بیش از شمار افرادی است که طی چهل سال گذشته بر اثر حمله های تروریستی کشته شدند.
بنا به گزارش «سازمان بهداشت جهانی»، پس از مرگ و میر ناشی از خشک سالی و قحطی اتیوپی در سال ۱۹۸۳، زمین در ۲۰۱۰ شاهد بیش ترین تلفات فجایع طبیعی بود.

شرکت بیمه سوئیسی «Re» گزارش داده است تا پایان ماه نوامبر سال ۲۰۱۰، ۲۶۰ هزار انسان بر اثر وقوع فجایع طبیعی کشته شدند. شمار قربانیان بلایای طبیعی در سال ۲۰۰۹، ۱۵ هزار نفر بود.
وقوع زلزله در هائیتی، سیل در پاکستان و موج گرمای شدید در روسیه بیش ترین تلفات انسانی را به همراه داشت.
بنا به گزارش وزارت امور خارجه ایالات متحده و «لابراتوار ملی لارنس لیورمور»، از سال ۱۹۶۸ تا ۲۰۰۹، کم تر از ۱۱۵ هزار انسان در حوادث تروریستی کشته شدند.

جهان در سال ۲۰۱۰ صحنه وقوع زلزله در ترکیه، شیلی، چین  و اندونزی بود و محققان معتقدند کره زمین سالی سرشار از زمین لرزه های قوی و بی سابقه را پشت سر گذاشت.
دانشمندان و کارشناسان بررسی فاجعه معتقدند عملکرد ضعیف انسان در ساخت و ساز و ناکارآمدی روند توسعه شهری، مهمترین عوامل افزایش آمار مرگ و میر ناشی از وقوع زلزله هستند.
پژوهشگران معتقدند اقامت جمعیت فقیر در ساختمان های آسیب پذیر در شهرهای پرجمعیت به این معنا است که هنگام وقوع زمین لرزه، افزایش سطح آب دریاها و طوفان های استوایی تعداد بیشتری از ساکنان این مناطق جان خود را از دست خواهند داد.

دانشمندان براین باورند تغییرات اقلیمی حاصل از فعالیت های بشر، عامل مهمی در تغییرات جوی بسیار شدید و غیرمترقبه، و در نتیجه وقوع فجایع طبیعی هم چون موج گرمای شدید و سیل قلمداد می شود.
«سازمان بهداشت جهانی» گزارش داده است در هشت ماه اول سال ۲۰۱۰، بیش از ۶۳۰۰ نفر بر اثر وقوع سیل در ۵۹ کشور جهان، از جمله ایتالیا، شیلی، هند، کلمبیا و چاد کشته شدند.
کارشناسان ارزیابی فجایع معتقدند سال ۲۰۱۰ سالی است که نمی توان فجایع طبیعی آن را به عنوان یک استثنا قلمداد کرد، بلکه باید رویدادهای اقلیمی و فجایع طبیعی متعدد و بسیار مصیبت بار این سال را به طور جدی  و عمیق مطالعه کرد.

موج گرمای شدید روسیه در سال ۲۰۱۰ به ۴۴ درجه سانتیگراد افزایش یافت که در تاریخ این کشور بی سابقه بود. دانشمندان معتقدند افزایش بی سابقه دمای هوا در چنین منطقه جغرافیایی، بدون گرمایش جهانی حاصل از فعالیت بشر، هر صد هزار سال یک بار به وقوع می پیوندد.
دباراتی سپیر، کارشناس «سازمان بهداشت جهانی» در این مورد گفته است انتقام جویی سیاره زمین غالبا ثمره تصمیم های اشتباه بشراست.
براساس گزارش «سازمان جهانی هواشناسی»، وقوع طوفان های شدید و بارش برف و بوران فلج کننده و افزایش غیرقابل پیش بینی دمای هوا در فصل تابستان، یکی از بی سابقه ترین تغییرات اقلیمی تاریخ زمین بود و ۲۰۱۰ را به عنوان گرم ترین سال این کره خاکی به ثبت رساند.

فجایع طبیعی سال ۲۰۱۰  حدود ۲۲۲ میلیارد دلار خسارت مالی به کشورهای جهان وارد کرد.
فوران آتشفشان در ایسلند، گواتمالا، اکوادور، فیلیپین، اندونزی و گنگو نیز زندگی مردم مناطق مختلف این کشورها را برای مدتی در سال ۲۰۱۰ فلج کرد.
بزرگ ترین سیل تاریخ پاکستان، در ژوئیه سال ۲۰۱۰ که ۲۱ میلیون نفر مستقیم و غیرمستقیم از آن آسیب دیدند. دولت غایب اصلی اقدامات امدادی بود و آصف زرداری، رییس جمهور کشور در حال سفر خارجی. امدادرسانی عملا به صحنه ‌ای از رقابت آشکار و پنهان میان ارتش و نیروهای اسلام‌گرای تندرو بدل شد. این نیروها در بخش ‌های مختلف پاکستان، و از جمله در وزیرستان شمالی و منطقه مرزی با افغانستان قدرت گسترده‌‌‌ ای دارند و حامیان اصلی طالبان افغانستان و القاعده به شمار می‌ روند.

وبا در هائیتی، جان بیش از ۳۳۰۰ نفر را گرفته است. به گزارش دویچه وله، به گفته‌ وزارت بهداشت هائیتی، وبا در این کشور تاکنون جان بیش از ۳۳۰۰ نفر را گرفته است. این وزارتخانه می ‌گوید، روزانه بیش از ۳۰ نفر بر اثر ابتلا به وبا جان خود را از دست می ‌دهند. بنا بر آمارهای رسمی، از آغاز شیوع وبا در ماه اکتبر ۲۰۱۰، حدود ۱۵۰ هزار نفر در هائیتی به این بیماری مبتلا شده ‌اند. کارشناسان بر این نظرند که آمارهای حقیقی بسیار بالاتر از آن چیزی است که دولت اعلام کرده است.

رییس سازمان مدیریت بحران حکومت اسلامی، با اعلام این که به صورت میانگین روزانه سه زلزله در ایران روی می دهد، گفت: در ۹ ماهه سال جاری ۲۳۷ زلزله در کشور ثبت شد که ریش تر آن بیش تر از سال گذشته بود ولی خسارات ها کم تر شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، حسین باقری صبح شنبه در نشست خبری به مناسبت ۵ دی ‌ماه سال روز ایمنی در برابر زلزله با بیان این که در ۲۵ سال گذشته یک صد هزار نفر از شهروندان ایرانی در اثر زلزله جان خود را از دست داده ‌اند، گفت: روز ۵ دی ‌ماه به یادبود قربانیان زلزله بم روز ایمنی در برابر زلزله ثبت شده ولی متاسفانه در بازنگری تقویم توسط وزارت ارشاد این روز حذف شده است که تلاش می ‌‌کنیم این روز را در تقویم ایرانی ثبت کنیم.
وی افزود: در قاره آسیا و اقیانوسیه (۷۹ کشور) سالیانه ۵۰۰ هزار زلزله اتفاق می ‌افتد که هزار زلزله آن سهم ایران بوده که میانگین روزانه سه زلزله در ایران اتفاق می ‌افتد.

گزارش ۲۰۱۰ سازمان بین المللی گزارشگران بدون مرز
سازمان بین المللی گزارشگران بدون مرز در تازه ترین گزارش خود، ایران را برای دومین سال متوالی به عنوان کشوری با بیش ترین روزنامه نگار تبعیدی معرفی کرد.
در این گزارش که روز پنج شنبه ۳۰ دسامبر ۲۰۱۰ – ۹ دی ۱۳۸۹، منتشر شده است، که روزنامه نگاران ایرانی تبعیدی بیش ترین تعداد فرار روزنامه نگاران را به خود اختصاص داده و کشورهای آفریقای مرکزی نظیر اتیوپی و سومالی در رتبه های بعدی این طبقه بندی قرار دارند.

بنابر این گزارش، در سال ۲۰۱۰ در مجموع ۱۲۷ روزنامه نگار ناچار به ترک سرزمین خود شده اند که ایران به تنهایی نزدیک به یک چهارم این آمار را به خود اختصاص داده است.
در گزارش پاییز گذشته سازمان گزارشگران بدون مرز نیز از ایران به عنوان کشوری که اوضاع روزنامه نگاری و روزنامه نگاران در آن رو به وخامت است، یاد شده بود.
گزارشگران بدون مرز سازمانی بین‌المللی است که بر مبنای اصل ١٩ اعلامیه جهانی حقوق بشر و در دفاع از آزادی مطبوعات و بیان در ژوئن ۱٩٨۵ در فرانسه تاسیس شد.

این سازمان به شکل روزمره برای آزادی روزنامه نگاران و فعالان مطبوعاتی که به دلیل فعالیت حرفه ای خود زندانی شده اند مبارزه می کند.
بنابر این گزارش، در سال ۲۰۱۰ که فردا شب (۳۱ دسامبر) به پایان می رسد، تاکنون پنجاه و هفت روزنامه نگار کشته شده اند و ۵۳۵ روزنامه نگار نیز بازداشت شده اند.
تعداد روزنامه نگارانی که به خاطر فعالیت رسانه ای خود مورد تهدید و تعرض قرار گرفته اند، در این گزارش یک هزار و ۲۷۴ نفر عنوان شده است و به همین ترتیب ۵۰۴ رسانه نیز در سال ۲۰۱۰ از زیر تیغ سانسور گذشته اند.

«وبلاگ نویسی» که از آن به عنوان شاخه جدیدی از روزنامه نگاری در دنیا یاد می شود و به سرعت در حال رشد و گسترش است، در این گزارش مورد توجه جدی قرار گرفته است.
بازداشت ۱۵۲ وبلاگ نویس، در کنار ۵۲ وبلاگ نویس دیگر که در سال ۲۰۱۰ مورد تهدید و تعرض قرار گرفته اند، نشان می دهد که دولت های سانسورگر جهان برای تحدید فعالیت رسانه ای، اینترنت را هم به فهرست خود افزوده اند.
تعداد کشورهایی که در سال ۲۰۱۰ فعالیت های اینترنتی را محدود و سانسور کرده اند در این گزارش ۶۲ کشور عنوان شده است.

سازمان گزارشگران بدون مرز، با مقایسه آمار سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ در گزارش خود آورده است: «آمار وب نگاران دستگیر شده نسبت به سال گذشته به شکل نسبی ثابت مانده است. این امر نشانگر عادی شدن سرکوب وب نگاران و سانسور اینترنت است. مسدودسازی سایت ها دیگر، تابو نیست.»
نکته قابل توجه در این گزارش آن است که گزارشگران بدون مرز، سانسور اینترنت را تنها محدود به «دولت های سرکوبگر» ندانسته و ادعا کرده است که کشورهای مدعی دموکراسی نیز در سال ۲۰۱۰ با وضع قوانین محدود کننده برای سانسور اینترنت تلاش کرده اند.
نکته قابل توجه در گزارش جدید سازمان گزارشگران بدون مرز این است که مرز سانسور اینترنت تنها محدود به «دولت های سرکوبگر» نشده و کشورهای مدعی دموکراسی نیز در سال ۲۰۱۰ با وضع قوانین محدود کننده تلاش در سانسور اینترنت کرده اند.
در گزارش جدید گزارشگران بدون مرز، از موضوع قتل خالد محمد سعید، وب نگار مصری، به عنوان نشانه ای بارز از تلاش دولت ها برای سانسور اطلاع رسانی در فضای مجازی یاد شده است.

خالد محمد سعید روز ششم ماه ژوئن ۲۰۱۰، پس از بازداشت در یک کافی نت در شهر اسکندریه، از سوی دو پلیس با لباس شخصی در خیابان مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به قتل رسید.
براساس گزارش جدید گزارشگران بدون مرز، ۵۷ روزنامه نگار در ۲۵ کشور جهان کشته شده اند و از نظر تعداد کشورهایی که روزنامه نگاری در آن ها به قتل رسیده، آمارهای سال ۲۰۱۰ حکایت از گسترده شدن جغرافیایی ناامنی برای روزنامه نگاران حکایت دارد.
بنابر این گزارش، نزدیک به ۳۰ درصد از این قتل ها در آفریقا روی داده است.

قاره آسیا با ۲۰ مورد قتل رتبه بعدی را به خود اختصاص داده و در این میان پاکستان با ۱۱ روزنامه نگار به قتل رسیده رتبه نخست آسیا را به خود اختصاص داده است.
در قاره اروپا نیز پرونده قتل دو خبرنگار اروپایی در یونان و لتونی هم چنان در حال رسیدگی است و از چگونگی و چرایی این دو قتل هنوز اطلاعات زیادی در دست نیست.

در سال ۲۰۱۰، با وجود این که تعداد کشورهایی که در آن ها روزنامه نگاری به قتل رسیده افزایش یافته است (۲۵ کشور) اما آمار روزنامه نگارانی که در مناطق جنگی به قتل رسیده اند کاهش داشته است.
ژان فرانسوا ژولیار، دبیر اول سازمان گزارشگران بدون مرز در مورد کاهش تعداد خبرنگاران کشته شده در مناطق جنگی گفت: «نسبت به سال گذشته تعداد کمتری خبرنگار در مناطق جنگی کشته شده اند، کارمندان رسانه ها بیش از هر کس قربانی تبهکاران و باندهای قاچاق مواد مخدر شده اند. باندهای مافیایی و شبه نظامیان نخستین عاملان قتل خبرنگاران در جهان هستند.»

ژولیار، هم چنین در ارتباط با نقش دولت ها در پیش گیری از قتل روزنامه نگاران گفت: «اگر دولت ها همه تلاش خود را برای مجازات قاتلان خبرنگاران به کار نگیرند، عملا به شریک جرم جنایت کاران تبدیل می شوند.»

۱۳۸ سال زندان برای یک خبرنگار
دستگاه قضایی حکومت ترکیه، یک خبرنگار کرد را به جرم نوشتن مقالاتی در حمایت از «حزب کارگران کردستان ترکیه» به ۱۳۸ سال زندان محکوم کرد.
به گزارش خبرگزاری آناتولی، «امینه دمیر» سردبیر سابق روزنامه کردی زبان «آزادی ولات»، به نوشتن ۸۴ مقاله در این روزنامه که به ادعای دستگاه قضایی حکومت ترکیه حاوی مفاد تبلیغی در حمایت از حزب کارگران کردستان ترکیه «پ.ک.ک» می باشد، متهم شده است.

مومیا ابوجمال خبرنگار سیاه پوست آمریکایی محکوم به اعدام
سومین جلسه دادگاه استیناف مومیا ابوجمال، خبرنگار سیاه پوست آمریکایی که به اعدام محکوم شده است بدون صدور حکم به پایان رسید.
سوزان راس، عضو هئیت مدیره «ائتلاف آزادی مومیا ابو جمال»، گفته است، سومین جلسه دادگاه استیناف مومیا با حضور ۳ قاضی در آمریکا برگزار شد. در این جلسه دادگاه وکلای مومیا ابوجمال توانستند با ارائه مدارک و استدلال های قوی جلسه دادگاه را به نفع مومیا اداره کنند. در این جلسه دادگاه تصمیمی گرفته نشد که در این شرایط، اعلام تصمیم دادگاه می تواند از چند هفته تا یک سال به طول بیانجامد.

مومیا ابوجمال، روزنامه نگار و رهبر و فعال آفریقایی – آمریکایی چپ که سال‌ هاست در زندان به سر می ‌برد هم ‌اکنون با خطر جدیدی مواجه شده است و احتمال دارد حکم معوق دادگاه عالی ایالات متحده در «اوهایو» بار دیگر تایید شود و مومیا را به اعدام محکوم کند.
مومیا ابوجمال، خبرنگاری سیاهپوست از ایالت «پنسیلوانیا» آمریکا است که به اتهام شلیک گلوله و به قتل رساندن یک افسر پلیس به اعدام محکوم شده است. مومیا، همواره تلاش کرده است تا خشونت پلیس آمریکا را نسبت به اقلیت ‌های تحت ستم در این کشور را منعکس کند. وی در سال ۱۹۸۲، به اتهام شلیک به سمت یک مامور پلیس به اعدام محکوم شده است. از آن زمان شواهد جدیدی به دست آمده است که ثابت می ‌کند که او بی گناه بوده است. پیشرفت در علوم مرتبط به تشخیص در جهت و فاصله شلیک و اسلحه ای که گلوله از آن شلیک شده است به علاوه اعتراف فرد دیگری که به همراه مومیا، متهم به قتل این افسر پلیس است بخشی از این شواهد محکم است. بنابراین، روشن است که مومیا، قربانی توطئه امنیتی – پلیسی به دلیل فعالیت های انسان دوستانه و برابری طابانه اش شده است.

برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۰
در دنیای ادبیات در سال ۲۰۱۰، آکادمی سوئدی نوبل در سال ۲۰۱۰ جایزه‌ ادبیات خود را به ماریو وارگاس یوسا نویسنده هفتاد و چهار ساله اسپانیایی اهدا کرد؛ نویسنده ‌ای که مخاطبان ادبیات سال‌ های سال پیش از این انتظار داشتند این جایزه ادبی را از آن خود کند. از این رو، برخی منتقدان، ضمن استقبال از اعطای جایزه نوبل ادبیات به این نویسنده اسپانیایی، این انتقاد را نیز مطرح کردند که چرا این جایزه دیر به ایشان تعلق گرفت. دلیل به تعویق انداختن این جایزه به وی، باورهای کمونیستی ماریو وارگاس یوسای بود.
وارگاس یوسا که در کنار گابریل گارسیا مارکز از بزرگان ادبیات آمریکای لاتین است، توانست جایزه نوبل را پس از سه دهه به این خطه‌ از دنیا ببرد.

وارگاس یوسا، بیش از ۳۰ اثر در کارنامه‌ ادبی خود دارد و آثارش نیز به بیش از ۳۰ زبان از جمله فارسی ترجمه شده است.
وی، در سالیان حکومت دیکتاتوری در پرو، به اسپانیا مهاجرت کرد و شهروند اسپانیا شد و بعدها اوقات زیادی را در مادرید، پاریس، لندن و گاهی هم لیما، پایتخت پرو، اقامت گزید.

ژوزه ساراماگو، نویسنده سرشناس پرتغالی رمان کوری، هم از جمله کسانی بود که در سال ۲۰۱۰ چشم از جهان فروبست. وی که در سال ۱۹۹۸ جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرده بود، آثارش به بیش از بیست و پنج زبان دنیا از جمله فارسی ترجمه شده و بیش از دو میلیون نسخه از آثارش به فروش رفته است.
ساراماگو، به دین و مذهب و خدا اعتقاد نداشت و آته ئیست و کمونیست بود؛ رمان کوری خود را در سال ۱۹۹۵ منتشر کرد و انتشار آن تاثیر شگرفی در جهانی ‌شدنش داشت.

«اسن» پایتخت فرهنگی جهان در سال ۲۰۱۰
شهر «اسن» در ایالت نوردراین وستفالن (آلمان) در کنار شهرهای «استانبول» (ترکیه) و «پچ» (مجارستان) پایتخت فرهنگی جهان درسال ۲۰۱۰ بود. ۵۳ شهر دیگر این ایالت، شهر «اسن» را در برگزاری ۵۵۰۰ برنامه در عرصه‌ های گوناگون هم چون تئاتر، موسیقی و برپایی نمایشگاه ‌های مختلف هنری همراهی کردند. بیش از ۱۰ میلیون خارجی و داخلی در برنامه ‌های مختلف این شهر حضور  پیدا کرده بودند.
به گفته مسئولان فرهنگی آلمان، بزرگ ترین جشن خیابانی جهان با نام «زندگی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آرام» در اتوبانی به طول ۶۰ کیلومتر در حد فاصل شهرهای دورتموند و دویسبورگ با استقبال ۳ میلیون نفر مواجه شد. یک میلیون نفر از بازدیدکنندگان با دوچرخه به این گردهمایی آمده بودند.
در تابستان ۲۰۱۰، شهر دویسبورگ بار دیگر میزبان گردهمایی بزرگ «راهپیمایی عشق» بود که با فاجعه‌ ای مرگ بار پایان یافت. در هوایی آفتابی، یک میلیون نفر برای شرکت در فستیوال موسیقی «تکنو» به محل برگزاری آمده بودند، اما تونل تنگی بر سر راه مردم قرار داشت گذرگاه مرگ بود. در این فاجعه، در اثر ازدحام و سراسیمگی ۲۱ نفر کشته و بیش از ۵۰۰ نفر مجروح شدند.

در سال ۲۰۱۱ میلادی دو شهر ساحلی، تالین در استونی و تورکو در فنلاند، ‌عنوان پایتخت فرهنگی اروپا را کسب نموده و جلوه ‌هایی از فرهنگ اتحادیه اروپا را معرفی می‌ کنند.
تحت عنوان «داستان ‌هایی از دریا» شهر تاریخی تالین میزبان بیش از دویست و پنجاه فستیوال، کنسرت و برنامه‌ های هنری و فرهنگی گوناگون خواهد بود. اجراء کنندگان مراسم در تالین، به ویژه ارتباط این شهر با دریا را در مرکز توجه خویش قرار می‌ دهند، چرا که در دوران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی این منطقه جزو مناطق نظامی به شمار می ‌آمد و ارتباط شهر تالین با دریا قطع بود.
گرچه امروزه دیگر پایگاه‌ های نظامی در شهر موجود نیستند، ولی ارتباط تالین با دریا هم چنان محدود مانده ‌است. برگزارکنندگان برنامه ‌های فرهنگی و جشنواره‌ های هنری تصمیم گرفته ‌اند که در سال آینده خیابان ساحلی شهر را به گردشگاه فرهنگی تبدیل کرده و اکثر برنامه‌ های فرهنگی و هنری را در این بلوار ساحلی برگزار کنند.

یکی از جذاب ‌ترین برنامه‌ های پایتخت فرهنگی اروپا در سال ۲۰۱۱، نمایش فیلم بر روی پرده عظیمی روی دریاست. به این مناسبت از کارگردانان مشهور دنیا دعوت شده ‌است که فیلم شصت ثانیه ‌ای راجع به «تنهایی» تهیه کنند. در پایان این فیلم ‌های یک دقیقه ‌ای در کنار یکدیگر قرار گرفته و در ماه اوت به روی دریا اکران می ‌شوند. بینندگان در بلوار ساحلی در پایان فیلم شاهد نمایشی خواهند بود که در آن پرده سینما روی دریا به آتش کشیده شده و تنها نسخه موجود این فیلم نابود می ‌شود.
از دوازده سال گذشته تاکنون شهری میان قطب شمال و مرزهای جنوبی اروپا به مدت ۳۶۵ روز به ‌عنوان پایتخت فرهنگی اروپا انتخاب می ‌شود. شهرهای داوطلب مسیر طولانی و پرپیچ و خمی را برای کسب این عنوان پشت سر می ‌گذارند. طبیعی است که مهم ترین هدف در انتخاب «پایتخت فرهنگی» کسب توجه عمومی، رویارویی فرهنگ ‌های مختلف و پیش برد یک پارچگی و اتحاد در اروپا است.

با این وجود کسب عنوان «پایتخت فرهنگی اروپا»، کمک ‌های مالی فراوانی را برای شهر منتخب به‌ دنبال دارد و در دراز مدت چهره آن شهر را تغییر می‌ دهد. پروژه‌ هایی مانند احداث و یا بازسازی مراکز فرهنگی و هنری، حمایت از هنرمندان منطقه، پیش برد اهداف فرهنگی و یا دگرگونی بافت اجتماعی از طریق فرهنگ در محور توجه قرار دارند.
در سال ۱۹۸۵، اتحادیه اروپا در اجلاسی انتخاب سالیانه شهر فرهنگی اروپا را به تصویب رساند. این تصمیم بر مبنای پیشنهاد ملینا مرکوری هنرپیشه و خواننده برجسته و وزیر فرهنگ وقت یونان، گرفته شد. هدف اتحادیه اروپا در برداشت این قدم آشنائی فرهنگی و ایجاد همبستگی در میان کشورهای اروپائی بود. آتن، به عنوان اولین «شهر فرهنگی» اروپا انتخاب شد. پس از آن لقب «شهر فرهنگی» به «پایتخت فرهنگی اروپا» تبدیل شد.

همراه با گسترش اتحادیه اروپا، چنین تصمیم گرفته شد که بین سال‌ های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۹ میلادی سالیانه دو شهر به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا انتخاب شوند. به این ترتیب، یک شهر به نمایندگی از طرف کشورهای قدیمی عضو اتحادیه اروپا و شهر دومی به نمایندگی از جانب کشورهایی که در سال‌ های اخیر در این اتحادیه پذیرفته شده ‌اند، در جنب یکدیگر عنوان «پایتخت فرهنگی اروپا» را دریافت می‌ کنند.
شیوه برگزاری مراسم در شهرها و پایتخت ‌های فرهنگی اروپا، از آغاز تاکنون تغییر فراوانی کرده‌است. در حالی که در سال‌ های اولیه برنامه ‌های فرهنگی و هنری به دوران کوتاهی محدود می‌ شد، در حال حاضر در جنب جشن و مراسم افتتاحیه پروژه ‌های مختلف، جشن ‌های فرهنگی و برنامه ‌های هنری در طول سال به شکل پراکنده ‌ای ادامه خواهد داشت. اولین شهر فرهنگی اروپا، تنها سه هفته در تابستان میهمان کنسرت‌ های موسیقی و نمایشگاه ‌های نقاشی بود. اکنون هدف اصلی از برگزاری مراسم مختلف تغییر چهره فرهنگی شهر و دگرگونی بافت اجتماعی آن در طول یک سال است.

سایت افشاگر ویکی ‌لیکس
انتشار اسناد محرمانه وزارت امور خارجه آمریکا توسط تارنمای «ویکی لیکس»، بحث های فراوانی را در جهان و به ویژه آمریکا، در خصوص آزادی و حدود فعالیت رسانه ها به راه انداخته است. این مباحث از آن رو جنجال برانگیز اند که در مورد ویکی لیکس، آزادی دستگاه های ارتباط جمعی با الزامات مربوط به حفاظت از امنیت ملی تعارض پیدا می کنند.
ویکی لیکس، قبل از انتشار اسناد محرمانه در سایت خود، این مدارک را در اختیار چندین روزنامه معروف اروپائی و آمریکائی مانند اشپیگل (آلمان)، گاردین (بریتانیا) و نیویورک تایمز در آمریکا قرار داد. این روزنامه ها و به ویژه دستگاه های ارتباط جمعی در آمریکا، مقالات و تفاسیر فراوانی در مورد این اسناد محرمانه به چاپ رسانده اند.

هر چند انتشار تصاویر ویدیویی تکان دهنده جنگ عراق در اوایل آوریل ۲۰۱۰ در سایت ویکی لیکس، توجه رسانه های جهان را به این سایت بی نام و نشان جلب کرد، اما مقام های آمریکایی تا پیش از انتشار ۵۰۰ هزار سند محرمانه جنگ عراق و ۱۵ هزار سند محرمانه جنگ افغانستان طی ماه های بعد در این سایت، آن را جدی نگرفتند. اما رفته رفته دامنه افشاگری های ویکی لیکس به جایی رسید که به کابوسی برای بسیاری از دولت ها و در راس همه کاخ سفید تبدیل شد و سران آن را بر آن داشت تا اقدامی جدی در این زمینه صورت دهند.
هم زمان با آغاز بحث های فراوان در مورد جنایات نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان گزاش هایی از وجود پرونده فساد اخلاقی «جولیان آسانژ» موسس ویکی لیکس در سوئد، در رسانه های راست غربی منتشر شد. این رسانه ها کوشیدند با فضاسازی، آسانژ را فردی فاسد

معرفی کرده و توجه افکار عمومی را از جنایات دولت ها به این مساله معطوف کنند، با این حال اقدامات بعدی ویکی لیکس مانع از آن شد. آخرین اقدام این سایت در انتشار اسناد دیپلماتیک آمریکا در ماه گذشته نیز به نوعی تیر خلاصی به این تلاش ها بود.
در همین حال ویکی لیکس، از انتشار اسناد محرمانه بیش تری در آینده نزدیک خبر داده و اعلام کرده است که این اسناد بسیار تکان دهنده تر از اسناد منتشر شده تاکنون خواهد بود. از سوی دیگر، آسانژ که اکنون به قید ضمانت از زندانی در انگلیس آزاد شده، از احتمال بازداشت خود توسط آمریکایی ها به اتهام جاسوسی خبر داده و در عین حال اطمینان داده که هیچ فشاری نخواهد توانست مسئولان ویکی لیکس را از انتشار اسناد جدید منصرف کند. وی حتی تهدید به انتشار گسترده این اسناد توسط هزاران تن از کاربران خود کرده است.

جولین آسانژ، پایه‌گذار سایت افشاگر ویکی ‌لیکس، در ازای نوشتن زندگی ‌نامه‌ شخصی ‌اش ۲/۱ میلیون یورو دریافت خواهد کرد. آسانژ به نشریه‌ ساندی تایمز لندن گفته است که قراردادهایی به مبلغ بیش از یک میلیون پوند (۲/۱ میلیون یورو) با ناشرانی در آمریکا و انگلستان امضاء کرده است.
قراردادی به ارزش بیش از ۸۰۰ هزار دلار با انتشارات «lfred A. Knopf» ایالات متحده منعقد شده و حق انتشار کتاب در ازای دریافت ۳۲۵ هزار پوند، به انتشارات «Canongate» انگلستان هم واگذار شده است. با در نظر گرفتن درآمدهایی از منابع دیگر، مبلغ قرارداد آسانژ برای انتشار زندگی ‌نامه ‌اش به حدود ۱/۲ میلیون پوند بالغ خواهد شد.

پایه‌ گذار ویکی ‌لیکس تاکید کرده که به این پول برای دفاع از خود در برابر اتهام‌ هایی که به او بسته شده نیاز دارد. او به تجاوز و آزار جنسی در سوئد متهم شده است. آسانژ، ۳۹ ساله که به قید وثیقه آزاد شده و تا زمان تحویل به سوئد در حبس خانگی در انگلستان به سر می ‌برد، می ‌گوید: «من نمی‌ خواهم این کتاب را بنویسم، اما مجبورم؛ تاکنون ۲۰۰ هزار پوند برای وکیل هزینه کرده ام و باید بتوانم از خود دفاع کنم تا ویکی ‌لیکس را زنده نگهدارم.»
ویکی ‌لیکس، در ماه‌ های گذشته اسناد دولتی آمریکا در مورد جنگ در افغانستان و عراق و هم چنین مکاتباتی از سفارتخانه ‌های این کشور در سراسر جهان را منتشر کرده است. شرکت ‌های ارائه ‌کننده‌ خدمات کارت اعتباری و «PayPal» (شرکتی که امکان پرداخت ‌های اینترنتی را فراهم می ‌کند) رسیدن کمک ‌های مالی به ویکی ‌لیکس را متوقف کرده‌ اند. این پایگاه اینترنتی از محل کمک‌ های مالی کاربران اداره می ‌شود. به اعتقاد آسانژ، دست دولت آمریکا پشت این جریان است.
استقبال از محتوی پایگاه اینترنتی ویکی ‌لیکس به حدی بود که مدتی پیش اعلام شد در هر ثانیه ۳ هزار کاربر از این سایت دیدن می ‌کنند.

جولیان آسانژ، هشدار داده است که اگر به قتل برسد یا به زندان درازمدت محکوم گردد، همه اسنادی که در اختیار سازمان او هست منتشر خواهد شد.
وی در گفتگو با تلویریون الجزیره گفت: «اگر مجبور بشویم، می توانیم دست به کار نهائی بزنیم  و تک تک اسنادی که در اختیار داریم را منتشر کنیم. در چنین حالتی ۲ هزار وب سایت آماده برای انتشار اسنادی هستند که در حال حاضر  با گذر واژه در اینترنت محفوظ هستند.
الجزیره، آخرین بخش از گفتگو با آسانژ را که به شدت مورد توجه قرار گرفته است، پخش کرد. در این بخش آسانژ گفت بسیاری از مقامات مسئول در جهان عرب روابط بسیار نزدیک با «سیا» سازمان اطلاعاتی آمریکا دارند.» «این مقامات جاسوسان آمریکا در میهن خود هستند.» برخی از کشورهای عربی، مراکز شکنجه ایجاد کرده اند تا از زندانیانی  که واشنگتن در اختیار آن ها می گذارد بازجوئی  و «روی آن ها کار کنند.» آسانژ، در این مورد نیز وارد جزئیات نشد.

در این روزها، افشاگری های ویکی لیکس در فرانسه سروصدای زیادی برپا کرده است. مجله اینترنتی مدیاپارت آنلاین، با استناد به اسناد منتشر شده وزرات خارجه آمریکا، اعلام کرده که پرزیدنت سارکوزی  از رییس جمهور سابق گابون، پرزیدنت عمر بونگو کمک های مالی دریافت می کرده است. طبق این سند، بونگو و حانواده اش سال های سال، روی هم رفته ۳۶ میلیون یورو، از بودجه کشور را، برای مصارف شخصی اختصاص داده بوده اند. بخشی از این پول، برای حمایت از سارکوزی، بین چند حزب سیاسی در فرانسه، تقسیم شده است. کاخ الیزه در مورد این خبر سکوت کرده است.

طبق سند منتشر شده از سوی ویکی ‌لیکس که برخی از رسانه ‌های جهان و نیز شماری از رسانه‌ های فارسی ‌زبان خارجی آن را بازتاب داده ‌اند، محمدعلی جعفری، فرمانده ‌سپاه پاسداران، در یکی از جلسات شورای عالی امنیت ملی به صورت رییس‌ جمهور محمود احمدی‌ نژاد که ریاست شورای مزبور را نیز بر عهده دارد، سیلی زده است.
سردار رمضان شریف، مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران، روز جمعه ۳۱ دسامبر ۲۰۱۰، در گفتگو با خبرگزاری حکومتی فارس، ضمن تکذیب این امر، تصریح کرد که کسانی که «پشت پرده‌ ویکی ‌لیکس قرار دارند، سعی می ‌کنند تا با استفاده از شهرتی که این سایت به خاطر اخبار خود به دست آورده، اقدام به جریان ‌سازی‌ هایی مطابق خواسته‌ های خود کنند.»

طبق سند منتشر شده از سوی ویکی ‌لیکس، نشست شورای عالی امنیت ملی که در جریان آن این اتفاق روی داده، به زمانی پس از تقلب انتخابات ریاست جمهوری و اعتراضات خودجوش مردمی برمی‌گردد و جوی ملتهب در کشور حاکم بوده است. ظاهرا فرمانده‌ سپاه پاسداران، از پیشنهاد محمود احمدی ‌نژاد برای کنترل اوضاع عصبانی شده و پس از در گرفتن بحثی تند به وی سیلی می ‌زند.
هم چنین بنا به مدارک جدیدی که توسط پایگاه اینترنتی ویکی لیکس منتشر شده است، مقامات حکومت اسلامی ایران، برای سرکوب مخالفین و تظاهر کنندگان پس از وقایع انتخابات ریاست جمهوری، از ورزشکاران رشته های رزمی استفاده می کند.
مدرک محرمانه ای که در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۹ از سوی سفارت آمریکا در باکو، پایتخت آذربایجان ارسال شده است، به اظهارات فردی اشاره می کند که نامش فاش نشده و در ایران مربی یکی از ورزش های رزمی بوده است و پس از فرار از ایران، در باکو پناهنده شده است.
بنا به اظهارات وی، اکنون در ایران تمامی باشگاه های ورزش های رزمی شدیدا از سوی مقامات دولتی تحت فشار قرار گرفته اند تا با نیروهای امنیتی حکومت اسلامی در سرکوب تظاهرکنندگان و مخالفان حکومت همکاری کنند.

این فرد متذکر شده است که برخی مربیان و قهرمانان سطح بالای ورزش های رزمی مجبور شده اند جدا از شرکت در ضرب و شتم تظاهرکنندگان و ترساندن مردم معترض، در انجام قتل های سیاسی نیز دست داشته اند. به طور مثال، وی به یکی از اساتید ورزش های رزمی اشاره می کند که با نیروهای اطلاعاتی و امنیتی حکومت اسلامی همکاری کرده است و شش تن از مخالفان سیاسی را به قتل رسانده، افرادی که جزو روشنفکران و یا فعالان جوان طرفدار دموکراسی بوده اند.
وی در ادامه متذکر می شود که خود این فرد پس از مدتی توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی حکومت اسلامی به قتل رسید، ولی مرگ وی به صورتی صحنه سازی شد که گویا وی خودکشی کرده است.

آسانژ ۳۹ ساله، در سال ۱۹۷۱ در کوئینزلند، شهر کوچکی در شمال شرقی استرالیا، چشم به جهان گشود. ژولین آسانژ که در نوجوانی تبحر زیادی در هک کردن پایگاه های اینترنتی کسب کرده بود، توسط پلیس بازداشت و متهم شد. هفته نامه لوموند، یک شنبه ۲۶ دسامبر ۲۰۱۰ با معرفی ژولین آسانژ، به عنوان مرد سال ۲۰۱۰، تصویر روی جلد این شماره را نیز به این مرد جنجال برانگیز سال اختصاص داده است. آسانژ که با انتشار اسناد محرمانه، ولوله ای در جهان به پا کرده است. زندگی خصوصی اش پرهیجانی نیز داشته است.
او، با کارکنان سازمانی که مسئولیت حمایت از کودکان را برعهده داشت، تماس برقرار می کند و از آنان می خواهد تا از ناکارآمدی این سازمان پرده بردارند و با بیان این که پایگاهی برای انتشار این اطلاعات ایجاد می کند به آنان تضمین داد که هویت این افراد را افشاء نخواهد کرد. این طرح هیچ گاه به عرصه ظهور نرسید اما زمینه پیدایش «ویکی لیکس» را فراهم آورد.

کاربران اینترنت در جهان
تعداد کاربران اینترنت در کشور چین که پیش از این نیز رکورددار تعداد کاربران در سطح جهان به شمار می رفت در سال ۲۰۱۰ به ۴۵۰ میلیون نفر یعنی به بیش از یک سوم جمعیت کل کشور چین رسیده است.
بر اساس گزارش AP، آمارهای رسمی در این کشور نشان می دهند تا پایان ماه نوامبر تعداد کاربران با افزایشی ۳/۲۰ درصدی نسبت به سال پیش مواجه شده است، جمعیت چین در حال حاضر بالای ۳/۱ میلیارد نفر است.

با وجود این که چین از نظر تعداد کاربران اینترنتی رتبه اول جهان را به دست آورده است، از نظر زبان اینترنت و سرعت نتوانسته بر جهان مجازی غلبه پیدا کند زیرا هم اکنون زبان غالب بر دنیای اینترنت زبان انگلیسی و پر سرعت ترین اینترنت جهان به کره جنوبی تعلق دارد.
بر اساس گزارشی که وب سایت IWS ارائه کرده است هم اکنون در حدود ۵۳۶ میلیون کاربر اینترنت در جهان از زبان انگلیسی، ۴۴۴ میلیون کاربر از زبان چینی، ۱۵۳ میلیون کاربر از زبان اسپانیایی، ۹۹ میلیون کاربر از زبان ژاپنی، ۸۲ میلیون کاربر از زبان پرتغالی، ۷۵ میلیون کاربر از زبان آلمانی، ۶۵ میلیون کاربر از زبان عربی، ۵۹ میلیون کاربر از زبان فرانسوی و روسی، و ۳۹ میلیون کاربر از زبان کره ای استفاده می کند.

از سویی دیگر بر اساس گزارش وب سایت Speedtest.net که آخرین گزارش سرعت اینترنت را در سرتاسر جهان بر روی وب سایت خود قرار می دهد، کره جنوبی هم چنان از نظر سرعت اینترنت، دانلود و آپلود، بر کل جهان برتری دارد. سرعت دانلود در این کشور ۹۷/۳۶ مگابیت بر ثانیه و سرعت آپلود ۳۹/۲۰ مگابیت بر ثانیه است. پس از کره جنوبی کشورهای جزایر آلند، لاتویا، لیتوانی، رومانی، جمهوری مولدوا، سوئد، هلند، ژاپن و لوکزامبورگ ۹ کشور دیگر جهان را تشکیل می دهند که پر سرعت ترین اینترنت های جهان را به کاربران خود هدیه داده اند.

در این میان چین با این حجم از تعداد کاربران، از نظر سرعت اینترنت رتبه هشتاد و سوم جهان را به خود اختصاص داده است، و در عین حال بهتر است در بالای صفحه این گزارش به دنبال نام ایران نباشید، نام ایران در انتهای صفحه و در رتبه ۱۷۶ جا خوش کرده است در حالی که سرعت دانلود در کشوری با ۳۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر کاربر، ۶۸/۰ مگابیت بر ثانیه اعلام شده است. این در حالی است که در گزارشی که هفت ماه پیش از این وب سایت منتشر شد ایران با سرعت اینترنت ۶۱/۰ مگابیت بر ثانیه رتبه ۱۴۴ را به دست آورده بود.
بر اساس گزارش این وب سایت، در آفریقا پرسرعت ترین اینترنت به کشور روآندا با ۷۰/۹ مگابیت بر ثانیه سرعت اختصاص دارد. پرسرعت ترین اینترنت در آسیا، به کره جنوبی اختصاص داشته و در منطقه اقیانوسیه استرالیا با ۲۱/۸ مگا بیت بر ثانیه، در اروپا جزایر آلند با ۳۱/۲۸ مگابیت بر ثانیه، در آمریکای شمالی، ایالات متحده با ۸۳/۹ مگابیت بر ثانیه و در آمریکای جنوبی کشور شیلی با ۴۶/۶ مگابیت بر ثانیه پر سرعت ترین کشورها در هر منطقه را تشکیل می دهند.

ثبت آمار تعداد کاربران جهان از دسامبر ۱۹۹۵ آغاز شده است، زمانی که تنها ۴/۰ درصد از جمعیت جهان کاربر اینترنت بوده اند. در این سال تعداد کاربران در جهان ۱۶ میلیون نفر به ثبت رسیده است.
با گذشت یک سال تعداد کاربران در ۱۹۹۶، تقریبا دو برابر شده و به ۳۶ میلیون نفر رسید و با گذشت ۱۰ سال پس از اولین آمارگیری از تعداد کاربران جهان، این تعداد به یک میلیارد و ۱۸ میلیون نفر رسیده بود. پنج سال پس از آن، در دوره ای که اینترنت بخش جدایی ناپذیر زندگی تمامی انسان های جهان، چه ساکنان کشورهایی با سرعت بالای اینترنت و چه ساکنان کشورهایی با سرعت پایین اینترنت، شده است، تعداد تقریبی کاربران اینترنت در کل جهان به یک میلیارد و ۹۷۱ میلیون نفر رسیده است، به بیانی دیگر در آخرین روز از سال ۲۰۱۰ تعداد تقریبی کاربران اینترنت در جهان ۸/۲۸ درصد از کل جمعیت جهان را تشکیل می دهد.

مسابقات جام جهانی فوتبال
مسابقات جام جهانی فوتبال ۲۰۱۰ در آفریقای جنوبی برگزار گردید که اسپانیا، فاتح این جام شد. تیم ملی فوتبال آلمان با شکست تیم ‌های پرقدرتی هم چون انگلیس و آرژانتین سرانجام مقام سوم این مسابقات را به دست آورد و در آلمان نیز به عنوان تیم برگزیده  سال انتخاب شد.
روسیه، به عنوان میزبانان جام جهانی ۲۰۱۸ انتخاب شدند. از مهم ‌ترین حوادثی که کشورهای حاشیه خلیج فارس در سال ۲۰۱۰ با آن روبرو شدند، موافقت فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) در ماه دسامبر، با میزبانی قطر برای جام جهانی ۲۰۲۲ بود که جشنی عمومی را در قطر و برخی از دیگر کشورهای همسایه آن ایجاد کرد.

ده کشور برتر جهان در زمینه جذب گردشکر در سال ‌٢٠١٠
در روزهای پایانی سال ‌٢٠١٠، سایت «ورد تراول»، ‌١٠ مقصد برتر گردشگری جهان را معرفی کرد که عبارتند از:

‌١- فرانسه
فرانسه در سال ۲۰۱۰ نیز همانند سال قبل از آن عنوان مقصد گردشگری شماره‌ یک جهان را به خود اختصاص داده است. این کشور از جاذبه‌های گردشگری متنوعی بهره می‌برد، هرچند که مقصد بخش اعظم گردشگران این کشور، شهر زیبای «پاریس» است.
برج «ایفل»، موزه «لوور» و کاخ «ورسای»، سه جاذبه اصلی گردشگری پاریس به شمار می‌روند.

‌٢- آمریکا
صنعت گردشگری یکی از ارکان اقتصاد آمریکا بوده و چندین میلیون نفر از نیروی کار این کشور در صنعت گردشگری و یا صنایع مرتبط به کار اشتغال دارند. مقصد بخش اعظم گردشگران این کشور، شهرهای زیبای «واشنگتن»، «نیویورک» و دو ایالت «کالیفرنیا» و «فلوریدا» است.
این در حالی است که با گذشت چندین ماه از پایان نشت نفت از سکوی نفتی «خلیج مکزیک»، صنعت گردشگری ایالت فلوریدا هنوز به روزهای خوب خود بازنگشته است.

‌٣- چین
با توجه به عملکرد موفق چین در طول سال‌ های اخیر، این کشور رتبه‌ سومین مقصد گردشگری جهان را که در اختیار «اسپانیا» بود، به خوداختصاص داده است. این در حالی است که پیش ‌بینی می‌ شود با توجه به عملکرد موفق این کشور در طول دو هفته برگزاری مسابقات آسیایی در شهر «گوآنگژو» با جذب نزدیک به نیم میلیون گردشگر و جذب بیش از یک میلیون گردشگر در زمان برگزاری المپیک پکن در سال ‌٢٠٠٨، دولت چین به هدف خود در جذب ‌١٠٠ میلیون گردشگر در سال ‌٢٠٢٠ و تبدیل شدن به مقصد نخست گردشگری جهان دست یابد. دولت چین، هم چنین برنامه‌ های زیادی نیز برای جذب گردشگر به واسطه حضور پررنگ در نمایشگاه‌ های بین ‌المللی صنعت گردشگری دارد.

‌۴- اسپانیا
صنعت گردشگری یکی از ارکان اقتصاد اسپانیا بوده و به تازگی از شرایط رکود خارج شده که حاصل آن رشد هفت درصدی گردشگران این کشور در ماه جولای در مقایسه با مدت زمان مشابه در سال ‌٢٠٠٩ بود و رشد چشم گیر گردشگران در دو شهر «مادرید» و «بارسلون» بوده است.
اسپانیا، هم چنین از اول ژانویه تا پایان ماه آگوست، میزبان ‌٣٧ میلیون گردشگر بوده که از رشد نیم درصدی نسبت به زمان مشابه در سال ‌٢٠٠٩ حکایت دارد، با این وجود اسپانیا هنوز با ثبت رکورد درآمد ‌۴٧ میلیارد یورویی از صنعت گردشگری که در سال ‌٢٠٠٢ به دست آمد، فاصله دارد.
اسپانیا در بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا بیش ترین شاغلین را در صنعت گردشگری داشته و به عنوان یکی از مقاصد برتر گردشگری جهان هر ساله میزبان میلیون ‌ها گردشگر از کشورهای مختلف به ویژه انگلیس، آلمان و ‌فرانسه است، هم‌ چنین هفت درصد از نیروی کار این کشور در صنعت گردشگری و یا صنایع مرتبط به کار اشتغال دارند.

‌۵- انگلیس
دولت انگلیس در سال‌های اخیر عملکرد خوبی در زمینه جذب گردشگر داشته و قصد دارد تا در قالب برنامه‌ای ده ساله، درآمدهای این کشور از محل صنعت گردشگری را به ‌١٨٨ میلیارد پوند در سال ‌٢٠٢٠ رسانده و این کشور را به قطب نخست گردشگری اروپا تبدیل کند.
در قالب این برنامه ده ساله که رشد ‌۶٠ درصدی درآمدهای انگلستان از محل صنعت گردشگری را در پی خواهد داشت، تعداد شاغلین در صنعت گردشگری انگلستان نیز از رقم فعلی ‌٢۶۴ هزار نفر، به سه میلیون می‌ رسد.

‌۶- ایتالیا
ایتالیا به ‌دلیل داشتن آب ‌و هوای مدیترانه ‌ای و جاذبه‌ های گردشگری متنوع از جمله آثاری تاریخی از تمدن رم باستان در شهرهای مختلف به ویژه رم، فلورانس و ونیز، یکی از کشورهای محبوب گردشگران است.
ایتالیا، سالانه به‌طور متوسط میزبان ‌‌٢٠میلیون گردشگر است. این امر صنعت گردشگری را به یکی از ارکان اقتصاد ایتالیا تبدیل کرده و پنج درصد از تولید ناخالص داخلی ایتالیا به این صنعت اختصاص یافته است. البته با وجود آن ‌که هر سال گردشگران کشورهای زیادی به ایتالیا سفر می ‌کنند، ولی مردم این کشور تمایل زیادی برای گذراندن تعطیلات در کشور خود ندارند و ‌‌۴٣ درصد ایتالیایی‌ ها تعطیلات خود را در خارج از این کشور سپری می‌ کنند.

‌٧- ترکیه
دولت ترکیه در سال ‌های اخیر عملکرد خوبی در زمینه جذب گردشگر داشته و قصد دارد این کشور را در سال ‌٢٠١۴ به یکی از پنج مقصد برتر گردشگری جهان تبدیل کند. در حال حاضر بخش اعظم گردشگران ترکیه از کشورهای آلمان، روسیه، انگلیس و ایران بوده و مابقی نیز از کشورهای بلغارستان، هلند، گرجستان، فرانسه، سوریه و ایتالیا بوده ‌اند.
البته سال گذشته برای صنعت گردشگری ترکیه سال خوبی بود، این در حالی است که ترکیه تنها کشور جهان در سال ‌٢٠٠٩ بود که با وجود وقوع بحران جهانی اقتصادی و شیوع آنفلوآنزا، هم چنان شاهد افزایش تعداد گردشگرانش بوده است؛ هرچند که در سال گذشته، مدت‌ زمان اقامت گردشگران نسبت به سال‌ های قبل، کاهش یافت. از سال گذشته تاکنون نیز به دلیل هزینه‌ پایین گردشگری سلامت در ترکیه، تعداد زیادی از گردشگران آمریکایی، این کشور را به ‌عنوان مکانی برای گذراندن تعطیلات و افزایش سلامت روحی و جسمی خود انتخاب کرده ‌اند.

‌٨- مکزیک
با وجود تلاش ‌های گسترده‌ دولت مکزیک برای مبارزه با باند‌های قاچاق مواد مخدر که بروز ناامنی در برخی از نقاط این کشور را در پی داشت، تعداد گردشگران این کشور در ‌١٠ ماهه‌ نخست امسال در مقایسه با مدت زمان مشابه در سال ‌٢٠٠٩، هفت درصد رشد داشته و با پیش‌ بینی رشد پنج درصدی گردشگران این کشور در سال ‌٢٠١٠، مکزیک در این سال، میزبان بیش از ‌٢٢ میلیون گردشگر خواهد بود که حاصل آن درآمد ‌١٠ میلیارد دلاری اقتصاد این کشور خواهد بود.
پایتخت مکزیک، شهر «مکزیکوسیتی»، یکی از پرجمعیت ‌ترین و پرگردش‌ ترین شهرهای جهان است. مکزیک، هم چنین مهد سه تمدن‌ باستانی «آزتک»،«مایا» و «اینکا» بوده و آثار ارزشمندی از این سه تمدن را در خود جای داده است.

‌٩- کنیا
صنعت گردشگری یکی از ارکان اقتصاد کنیا بوده و دولت کنیا، از سال‌ ها قبل برنامه ‌های ویژه‌ ای را برای جذب گردشگران اروپایی به ویژه طبیعت‌گردان به مرحله اجرا درآورده که حاصل آن برقراری پرواز‌های مستقیم از «نایروبی» به مقصد «لندن»، «پاریس» و «آمستردام» بوده است.
این در حالی است که کنیا در سال ‌٢٠٠٩، میزبان نزدیک به یک میلیون گردشگر بود و حالا مقامات این کشور قصد دارند تا با جذب گردشگران بیش تر اروپایی شاهد ‌١٠ تا ‌١۵ درصد گردشگران این کشور در سال جاری میلادی باشند.
کنیا، در سال ‌های اخیر از مقاصد برتر طبیعت‌ گردی قاره‌ آفریقا محسوب ‌شده و هر ساله گردشگران زیادی برای دیدن جاذبه‌ های طبیعی این کشور مانند جنگل ‌های بکر و دست ‌نخورده و گونه ‌های مختلف حیوانی مانند فیل ‌ها، شیرها و زرافه ‌ها به این کشور سفر می ‌کنند. دره بزرگ «ریفت» که نخستین نشانه ‌های حیات انسان در آن یافت شده نیز یکی از جاذبه ‌های برتر گردشگری کنیا است.

‌١٠- نیوزلند
کشور نیوزلند، یکی از غنی ‌ترین کشورهای جهان از نظر داشتن جنگل و منابع طبیعی دست‌ نخورده بوده و تا به حال فیلم‌ های مشهوری از جمله سه ‌گانه «ارباب حلقه‌ ها» در مناطق مختلف آن ساخته شده ‌اند که رشد چشم گیر صنعت گردشگری نیوزلند را به همراه داشته است.
هم چنین قرار است فیلم ‌‌۶٧٠ میلیون دلاری «هابیت» در نیوزلند ساخته شود که حاصل آن رشد چشم ‌گیر صنعت گردشگری نیوزلند و درآمد ‌‌۵/١ میلیارد دلاری برای اقتصاد این کشور خواهد بود، این در حالی است که ساخت مجموعه‌ سه‌ گانه «ارباب حلقه‌ها» در نیوزلند، سود سرشاری برای صنعت گردشگری نیوزلند به همراه داشت و حالا پس از قطعی ‌شدن ساخت «هابیت» در نیوزلند، دولت این کشور به دنبال ساخت ادامه پرفروش ‌ترین فیلم تاریخ سینمای جهان، «آواتار»، در این کشور است.

جمع بندی
پایان سال ۲۰۱۰ در حالی فرارسید که جهان همانند گذشته، شاهد جنگ و ترور و سرکوب و بحران های اقتصادی و ستم و استثمار مضاعف بود.
دولت ها و قدرت ‌های جهان سرمایه داری و در راس آن‌ ها آمریکا، هم‌ چنان به دنبال اهداف و منافع اقتصادی، سیاسی و نظامی خود هستند و در این راه، به هر جناتی نیز متوسل می شوند.

سازمان ملل، در گزارشی درباره چشم انداز وضعیت اقتصادی جهان در ۲۰۱۱ از کنگره آمریکا می خواهد تا انگیزه های اقتصادی بیش تری را تصویب کند تا این کشور را از خطر یک رکود اقتصادی دیگر و افزایش بی کاری به بیش از ۱۰ درصد نجات دهد.
راب ووس، یکی از اقتصاددانان ارشد سازمان ملل در این خصوص می گوید: «در صورتی که بی ‎ثباتی کنونی به روند خود هم چنان ادامه دهد و به بازارهای مالی نیز گسترش یابد و آمریکا در این خصوص اقدامی به عمل نیارود، با رکود دیگری مواجه خواهیم شد.»
در این گزارش آمده است: «شاید به کارگیری محرک های اقتصادی بیشتر در نحوه تزریق پول به اقتصاد و کاهش بیش از پیش ارزش دلار راهی باشد که آمریکا از طریق آن با ایجاد تورم در جامعه بتواند از کسری تراز تجاری خارجی خود خلاص شود، اما این روند در عین حال می تواند منجر به اختلال در بازارهای تجاری و مالی این کشور نیز بشود.»

سازمان ملل، در گزارش خود هم چنین با اشاره به چشم انداز اقتصادی آمریکا و جهان در دو سال آینده، اعلام می کند که روند رشد اقتصادی در دو سال آینده به اندازه ‎ای نیست که بتوان انتظار داشت روند ایجاد اشتغال‎ رشد قابل ملاحظه ای داشته باشد.»
بر اساس اعلام یک موسسه تحقیقاتی در بریتانیا احتمال بقای یورو، پول مشترک اروپایی، در ۱۰ سال آینده تنها ۲۰ درصد است، کشور کوچک استونی از آغاز سال ۲۰۱۱، به عنوان هفدهمین کشور عضو اتحادیه پولی اروپا به جمع کشورهای استفاده کننده از این پول پیوست.
به گزارش خبرگزاری رویترز، موسسه بریتانیایی مطالعات اقتصادی و تجاری، سی‌ای‌بی‌آر، روز جمعه ۳۱ دسامبر ۲۰۱۰، اعلام کرد که به علت عدم توازن مالی و اقتصادی میان کشورهای عضو اتحادیه پولی اروپا، احتمال این که یورو، واحد پول مشترک اروپایی، بتواند در ۱۰ سال آینده در وضعیت کنونی باقی بماند، یک به پنج یعنی تنها ۲۰ درصد است.

بر اساس اعلام این موسسه تحقیقاتی، کشورهای اسپانیا و ایتالیا ممکن است تا بهار آینده با کسری بیش از ۴۰۰ میلیارد یورویی روبه‌رو شوند که این امر می‌تواند به بروز بحران مالی تازه‌ای در حوزه یورو منجر شود.
داگلاس مک ‌ویلیام، رییس موسسه مطالعات اقتصادی و تجاری بریتانیا، در تشریح یکی از پیش ‌بینی ‌های خود برای سال ۲۰۱۱ در این باره گفته است: «یورو ممکن است در این مقطع از هم فروپاشد،‌ اما رهبران اروپا به طور معمول قادر به مقابله با بحران هستند.»
نوسانات شدید مالی در کشورهای یونان و ایرلند در سال ۲۰۱۰ میلادی باعث بروز بحران شدیدی در حوزه یورو شد و برخی از تحلیل‌ گران به گمانه‌ زنی در باره احتمال فروپاشی یورو پرداخته بودند.

با این حال برخی از تحلیل ‌گران پیش تر نیز هشدار داده بودند، در صورتی که کشورهایی مانند پرتغال و اسپانیا، که در مقایسه با یونان و ایرلند از اقتصادهای به مراتب بزرگ تری برخوردار هستند، دچار مشکلات مالی جدی شده و نیازمند حمایت ‌های مالی شوند، در آن صورت اتحادیه پولی اروپا با خطر نابودی روبرو خواهد شد.
مک ‌ویلیام، در این باره گفته است: «به نظر من آن چه باعث فروپاشی یورو خواهد شد، ناکامی بیش تر کشورهای عضو در انجام درمان‌ های سخت برای رقابتی کردن اقتصادهایشان در درازمدت خواهد بود.»
روزنامه اکونومیست چاپ انگلیس، در گزارشی اعلام کرد در سال ۲۰۱۰، به طور میانگین ماهیانه ۱۳ بانک در آمریکا در نتیجه بحران اقتصادی ورشکسته شده اند. انتشار این گزارش در حالی صورت می گیرد که پیش از این موسسه بیمه‌ سپرده‌ گذاری فدرال، خبر ورشکستگی ۱۵۷ بانک دیگر آمریکا را در نتیجه بحران اقتصادی در این کشور، تایید کرده بود. گزارش مذکور از بحران منجر به ورشکستگی احتمالی در ۸۶۰ بانک دیگر در آمریکا در سال ۲۰۱۰ میلادی خبر می دهد.

آمریکا و کشورهای اروپایی عموما دچار مشکلات اقتصادی و بی کاری هستند. بحران اقتصادی سرمایه داری در این کشورها روزبروز عمیق تر می گردد. از این رو، انتظار نمی رود که سال ۲۰۱۱ این بحران ها فروکش پیدا کند. در نتیجه جامعه جهانی در سال پیش رو، شاهد اعتراضات گسترده کارگران و مردم آزاده خواهد بود.
احتمال این که جنگ آمریکا و متحدانش در افغانستان به داخل پاکستان کشیده شود دور از انتظار نیست. سال گذشته، به ویژه هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا، بارها مناطق مرزی پاکستان با افغانستان را بمباران کرده اند. در عین حال دولت پاکستان، شدیدا دچار بحران است.
برکناری غیرمتعارف منوچهر متکی وزیر امور خارجه در حال ماموریت، طرح محاکمه رحیمی معاون اول رییس جمهوری به دلیل اختلاس و فساد اقتصادی، کشمکش بر سر اسفندیار رحیم مشایی، تهدید و دستگیری فعالین جنبش های کارگری، زنان، دانش جویی و هم چنین وکلا، وب لاگ نویسان، روزنامه نگاران، سینماگران و…، احتمال دستگیری برخی از سران جناح اصلاح طلب حکومت اسلامی، حذف سوبسیدهای دولتی و اوج گیری تورم و گرانی، تهران آلوده ترین پایتخت در جهان، شیوع ایدز، خشک شدن دریاها و تالاب ها، سوختن جنگل ها و… از جمله مطالبی بودند که در روزهای پایانی سال ۲۰۱۰، از سوی رسانه های داخلی ایران و خارجی بدان ها پرداخته شد.

متاسفانه سندیکالیسم و رفرمیسم درون جنبش کارگری کشورهای غربی بی افق و در مقابل بحران سرمایه داری بی آلترناتیو است به طوری که با برگزاری تظاهرات های در کشورهای اروپایی، هنوز قادر نشده اند دولت ها را به عقب نشینی واردار سازند. بنابراین، اتحادیه های موجود کارگری نیز خود در بن بست قرار گرفته اند که سیستم سرمایه داری جهانی دچار آن شده است. راه برون رفت از بن بست موجود برای جنبش کارگری، اتخاذ استراتژی کمونیستی و مبارزه جدی علیه سیستم سرمایه داری با این استراتژی و سازمان دهی مبارزه ای متشکل و متحد و اجتماعی و دخالتگر است.

احتمال این که آمریکا و متحدانش، برخی هدف ها را در ایران بمباران هوایی و موشک باران کنند هر چند ضعیف، اما با به عنوان یک احتمال در نظر گرفته شود. در ضمن تحریم های اقتصادی علیه ایران نیز گسترش خواهد یافت. بنابراین، سال آینده با کمال تاسف سال خوشی برای اکثریت مردم ایران نخواهد بود. حدف یارانه ها و افزایش سرسام آور قیمت ها، برای مردم محروم و به طور کلی مزدبگیران را تحت فشار قرار خواهد داد و جامعه را بیش از پیش به ستوه خواهد آورد. کشمکش جناح های درونی حکومت نیز به مرحله حادتری خواهد رسید و در مجموع بحران های حکومت اسلامی، در همه عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و دیپلماتیک و غیره عمیق تر خواهد شد. آن چه که در این شرایط برای مردم آزاده راه گشاست روی آوری به مبارزه متحد و متشکل و هدف مند علیه کلیت حکومت سرمایه داری اسلامی است.

سال نو را به همه مردم آزاده تبریک می گویم. با امید این که در دهه دوم هزاره سوم، با تلاش و مبارزه مردمی فضایی فراهم گردد که وضع موجود به نفع اکثریت شهروندان جهان تغییر کند و از انحصار قلیلی سرمایه دار و دولت های حامی سرمایه خارج شود تا در سال ٢٠١١، شاهد جهان انسانی فارغ از ستم، تبعیض و نابرابری باشیم. به امید این که در سال ۲۰۱۰، شاهد افول جنگ و تروریسم، شکنجه و اعدام و سقوط دیکتاتورها، به ویژه حکومت اسلامی ایران با قدرت و مبارزه مردم حق طلب و عدالت جو باشیم.

ارسال دیدگاه