شاهکار آسانژ و ویکی لیکس در این بود که توانست  به اسنادی دست رسی پیدا کند که مربوط میشد به اختلافات داخلی در درون جناح بندیهای آمریکا بر سر استراتژی نو پس از شکست مفتضحانه در عراق و افغانستان و بر با د رفتن وجهه قلابی این کشور در عرصه جهانی و انتخاب اوباما بعنوان رئیس جمهور.

اخیرا میشل چوسودو  روسکی مقاله ای در سایت تحقیقات جهانی  (Global Research )   تحت عنوان  چه کسی پشت ماجرای ویکی لیکس هست را منتشر کرد  .
این مقاله کوشش کرد تا ماجرای آغاز کار آسانژ را در گذشته و اینکه با چه تشکیلاتهایی همکاری کرده است را مورد بررسی قرار دهد و نشان دهد که بسیاری از اطلاعات در مراکز تحقیقاتی دولت آمریکا و موسسات مورد حمایت دولت قبلا در دستور کار بوده است .
 انتشار این مقاله آنهم در سایت معتبر فوق شبهاتی در اذهان عمومی ایجاد کرد که گویا میشل چو سودوروسکی جولیان آسانژ را جزء سیستم آمریکا میداند که احیانا از پشتیبانی موسسات وابسته به دولت آمریکا حمایت میشود . آقای دکتر حسیبی مسئول تلویزیون چه باید کرد طی تماس از من خواست تا  نظرم را در این مورد در اختیارش بگزارم .

با مطالعه مقاله چه کسی در پشت ماجرای ویکی لیکس هست؟ بنظر میرسد که  طبیعی است بدون همکاری با اشخاص سردمدار و یا گروه هایی که در موسسات دولتی کار میکنند دسترسی به اسناد داخلی ممکن نیست  در ثانی جولیان آسانژ در ابتدا نه سیاسی بود و نه مخالف سیاست های آمریکا ولی در کار کامپیوتر بمرور زمان بشدت ماهر شد تا آنجا که  با دانش خود توانست بسیاری از سایت های دولتی را در استرالیا از کار بیاندازد.
آسانژ ابتکار عمل خودرا با احداث سایت ویکی لیکس نشان داد وموفق شد بین سایت های دیگر که عمدتا از کمکهای مالی دولتهای غربی بر خورداربودند سری از سرها در آورد. آسانژ بتدریج و با آشنایی با دیدگاه های مختلف دانش سیاسی خود را با لا برد و اطلاعات  وسیعی را در این مورد جمع آوری کرد که عمدتا در گروه های بسیار سری آمریکا مورد بحث و جدل بود .

شاهکار آسانژ و ویکی لیکس در این بود که توانست  به اسنادی دست رسی پیدا کند که مربوط میشد به اختلافات داخلی در درون جناح بندیهای آمریکا بر سر استراتژی نو پس از شکست مفتضحانه در عراق و افغانستان و بر با د رفتن وجهه قلابی این کشور در عرصه جهانی و انتخاب اوباما بعنوان رئیس جمهور.
  آسانژ که بمرور بقول خودمان پخته شده بود دم را غنیمت شمرد و توانست از این شکاف استفاده کرده و با استفاده از دانش الکترونیکی ابتکار عمل را از جناح های آمریکا بگیرد و اسناد را بتدریج منتشر کند که نشان دهنده دیدگاه سران آمریکا در باره مسائل جهانیست .
میشود گفت که با روشدن عدم همکاری جناحهای راست آمریکا با دولت اوباما که اساسا اورا بعنوان رئیس جمهور برسمیت نمی شناسند گروه های کارجوان که در موسسات تحقیقاتی شاغل بوده  و به اوباما رای داده بودند تا به زعم خودشان تغییرات دلخواه را در آمریکا بوجود آورند از مجموعه سیستم دلسرد شده و اسناد را بتدریج و از منابع مختلف در اختیار ویکی لیکس گذاشتند که ادعا کرده بود مستندات را بدون سانسور منتشر میکند که چنین کرد  .
البته باید اشاره کنم که آسانژ و سایت ویکی لیکس تاکنون موفق شده اند بیش از چهارصد هزار سند را در اختیار بگیرند.

اما ما چرا باید به افشای این اسناد دامن بزنیم؟
- گروهی همانند آسانژ و سایت ویکی لیکس  پیدا شده اند که بهر دلیل اسناد بسیار مهم و تعیین کننده ای را در اختیار دارند و تاکنون بخشی از آنرا منتشر کرده اند که با عکس العمل شدید کشورهای غربی مواجه شده است که نشان میدهد این اسناد واقعی هستند و دارای بار بسیار زیاد که مقامات آمریکایی و غربی حتی در صدد اعدام باعث و بانی درز اطلاعات از جمله آسانژ بر آمده اند. 

- ما بعنوان روشنفکران مدرن و انسانهای با وجدان از همان آغاز تجاوز آمریکا وغرب به خاورمیانه  با امکانات محدود و تحت فشار بی سابقه پلیسی و امنیتی و حتی نظامی غرب  داد زدیم ، فریاد زدیم و هوار کشیدیم  که این جنایت کاران دروغ میگویند که برای دفاع از حقو ق بشر به خاورمیانه لشکر کشی کرده اند تا با قتل عام مردم تحت عنوان تروریست از منافع خود دفاع کنند  و این توطئه ای بیش نیست.

-  طرفداران هموطن ما که بعضا خودرا روشنفکر قلمداد میکردند و  میکنند!!!! حنجره پاره میکردند که نه آقا این حرفها چیست، توطئه ای در کار نیست اصلا این انسانهای پاک (ارتش آمریکا و ناتو) آمده اند تا مارا از شر دیکتاتورها رها کنند و به آزادی برسانند .

- اسناد منتشر شده نشان میدهد که واقعا برای هر عمل جنایتکارانه آمریکا نه تنها در خاورمیانه بلکه در سراسر جهان با برنامه از پیش تدارک دیده شده وارد عمل شده اند تازه با علم کردن برنامه هسته ای ایران در صدد اشغال کشور ما بر آمده اند  براستی این اوضاع چقدر شباهت به دوران فاشیسم هیتلری دارد که بسیاری از روشنفکران ما در آن دوره  سبیل هیتلری گذاشته بودند و اورا منجی نجات بشریت میدانستد.

- در دوران اشغال ، تجاوز ، کشت و کشتار مردم بیدفاع  در حول و حوش کشورما تمامی روزنامه نگاران غربی از این جنایت کاران دفاع کرده و اعمال غیر انسانی آنها را توجیه میکردند  . با انتشار اسناد پشت پرده معلوم شد که همه آنها  مزدورانی بیش نبوده اند و برای  توجیه جنایات آمریکا و ناتو ششصد ملیون دلار پول بجیب زده اند . ویکی لیکس همه اینها را افشا کرده است مهم نیست آسانژ سیاسی است یا نیست ولی عمل اوچهره کثیف خبرنگاران را که با خون مردم بزندگی نکبت بار خود ادامه میدهند چهره این دم و دستگاه های ارتجاعی را در بین مردم افشا وهمه آنها را رسوا کرده است.

- ویکی لیکس و جوانان فعال در آن توانستد  انحصار تبلیغات انحصاری بنفع دارو دسته های مافیایی دولتی را درهم شکنند ما هرگز در طول تاریخ تا به امروز شاهد نبوده ایم که توده های مردم زحمتکش تا این حد آمریکا و شرکاء را جنایت کار و مجرم بشناسند این آن دست آوردی است که ما با اینترنت بدست آوردیم  . چه کسی  چه نیرویی قادراست و توان آنرا دارد تا دوباره چهره آمریکا را باز سازی کند ؟.

- از نظر علمی بسیار اهمیت دارد که نیروها، سازمانها  از ابزارهای در دسترس و تولیدی چگونه استفاده میکنند تا بر ضد خودش تبدیل نشود . اینترنت یکی از یافته های بی مانند در تاریخ ابداعات و اکتشافات بشری است که غربیها آنرا وارد بازار جهان کرده اند آمریکا برای استفاده نادرست از این ابداع بشری یازده سرورکه عمدتا کاربرد نظامی دارند از جمله گوگل را توسط پنتاگون و ارتش ایجاد کرد که ده تای آن در آمریکا وفقط  یکی از آنها در اروپا مشغول بکارهستند  تا ضمن  جمع آوری اطلاعات بتدریج جهان را برای دفاع از منافع آمریکا بسیج و کنترل کنند .
 اینتر نت و سرورها همواره وسیله فشار بیسابقه آمریکا و شرکاء به سازمانها و دولتهای ملی و مترقی جهان بوده  ولی ویکی لیکس نشان داد چگونه میشود با این ابزار که بغلط از آن استفاده میشد بر ضد جنایت کاران از جمله آمریکا استفاده کرد . ما امروز از این وسیله ارتباط جمعی باید بنحو احسن استفاده کنیم و با همین وسیله جنایتکاران را در جهان رسوا و منفرد کنیم  وقتی یک سایت همانند ویکی لیکس تا این حد به بزرگترین قدرت نظامی جهان ضربه وارد کرده است  و چهره عریان آنرا بمردم نشان داده است باید دید وقتی توده های ملیونی مردم زحمتکش اگر وارد صحنه شوند چه بلایی بر سر جنایتکاران خواهد آمد

مهدی ضمیری
zamiri49@yahoo.de
18.12.2010