بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید

این شعر را “میرزاده‌ی عشقی” در اوان به قدرت رسیدن “رضا خان” و آغاز محدودیت‌ها و سرکوب‌های وی سروده ‌است. نسبت ملت آن روز و پدر ملت با ملت امروز شوروی و پدر ملت‌شان که “پاپ ژان پل دوم” باشد کم نیست.

بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید
به چنین مجلس و بر کرّ و فـَرَش باید رید

به حقیقت دَر ِعدل ار دَر ِاین بام و در است
به چنین عدل و به دیوار و دَرَش باید رید

آن‌که بگرفته از او تا کمر ایران را گــُه
به مکافات ، الی تا کمرش باید رید

پدر ملت ایران اگر این بی پدر است
بر چنین ملت و روح پدرش باید رید

به مدرس نتوان کرد جسارت اما
آن‌قدر هست که بر ریش خرش باید رید

این حرارت که به خود، احمد آذر دارد
تا که خاموش شود ، بر شررش باید رید

شفق ِسرخ نوشت : آصف کرمانی مُرد
غفرالله ! کنون بر اثرش باید رید

آن دهستانی ِبی مدرکِ تحمیلی ِلــُر
از نوک پاش الی مغز ِسرش باید رید

گر ندارد ضرر و نفع ؛ مشیرالدوله
بهر این مُلک ، به نفع و ضررش باید رید

ار رَوَد مؤتمن‌الملک به مجلس ، گاهی
احتراما ًبه ‌سر ِرهگذرش باید رید

شعر از: میرزاده عشقی

————————————-
منبع: وبلاگ یاسر عزیزی
http://azizi61.blogfa.com

ارسال دیدگاه