EP-Farc واقعی از درون و بیرون

در دل جنگلهای کلمبیا٬ دور از چشم جهان خارج  و در مقیاسی وسیع٬ مبارزه ای طبقاتی جریان دارد که برای بسیاری از فعالان سیاسی در قرن ٢١ ناشناخته است. این مبارزه ایست میان محرومان و پایمال شدگان برعلیه گروهی از سیاستمداران داخلی و ایالات متحده آمریکا. البته٬ من درباره مبارزه ای کهنه٬ دشوار٬ پارتیزانی و در حال جریان نیروهای مسلح انقلابی ارتش کلمبیا – ارتش مردمی یا EP-FARC (گاهی به سادگی آنها را FARC مینامند) صحبت میکنم.

٢٩ جولای
Nicholas DeFilippis نویسنده:
مترجم : پیام پرتوی

در ٢٧ می١٩۶۴ EP-FARC موفق شد که گروههای دفاع – از خود روستایی را که در اساس به وسیله حزب کمونیست کلمبیا (PCC) سازمان داده شده بود جهت حمایت از کشاورزان کمونیست در مقابل حملات لیبرالها و نیروهای محافظه کار دولتی سازماندهی نماید. از آنزمان ایالات متحده آمریکا عملیات نیروهای نظامی را بر علیه نیروهای نظامی کمونیستها پشتیبانی نموده و تا به امروز ادامه داده است ( ۸Brittain). حملات رسانه های گروهی به EP-FARC شناخته شده اند. ما داستانهای بسیاری را در مورد اینکه آنها یک سازمان “تروریستی – قاچاقچی” و تهی از هر گونه ایدئولوژی سیاسی میباشند را شنیده ایم. در سالهای اخیر ما حتی شنیده ایم که پارتیزانها  در آستانه نابودی قرار داشته اند. ما٬ همانند هر همشهری مطلع دیگری باید فکر کنیم که آیا این ادعاها حقیقت دارند. با آغاز از اتهاماتی که به تدریج بزرگتر شدند٬ مواد فروشان ناشی٬ تروریست٬ پشتیبانی مردم٬ تضعیف شده وبالاخره سیاست و فرهنگ آغاز میکنم٬ من به هر حال میخواهم همه آنچیزهایی را که به ما گفته شده است را بررسی نمایم.

دونالد مارشال یکی از مدیران سابق آژانس مبارزه با مواد مخدر آمریکا و چیمز میلفورد٬ معاون سابق مدیر کل هر دو گفته اند که مدرکی دال بر اینکه پارتیزانهای FARC در تولید٬ توزیع و یا قاچاق مواد مخدر شرکت داشته باشند در دست نیست (۹۴ Brittain).

مارشال شخصا در کمیته مجلس نمایندگان آمریکا شهادت داد که نمیتوان در مورد این ادعا که پارتیزانها در صنعت مواد مخدر دست دارند حکمی صادرنمود. او همچنین شهادت داد که مدرکی که ٽابت نماید FARC در فروش٬ قاچاق و یا توزیع درآمد حاصله از مواد مخدر دخالت داشته باشد وجود ندارد. مایلز فریشت سفیر سابق آمریکا در کلمبیا همچنین گفت که مدرک روشنی در مورد اینکه FARC در تجارت مواد مخدر دست داشته باشد در دست نیست. به گفته نویسنده مشهور رابین کیرک هر دو٬ Frechette و Rosso Jose Serrano گفته اند که که این افسانه که FARC به صورتی فعال در تولید مواد مخدر شرکت دارد٬ دروغیست که از جانب نیروهای نظامی جهت دریافت پول بیشتر از آمریکا برای عملیات ضد شورش گفته میشود. ( ۹۵ Brittan)

Stan Goff افسر سابق نیروهای مخصوص آمریکا گفت: ” تجربه شخصی من به عنوان مشاور در کلمبیا در سال ١٩٩٢ ٬ مرا به این نتیجه رساند که “جنگ به خاطر مواد مخدر” به سادگی یک شگرد تبلیغاتی٬ داستانی برای مشروعیت به جنگ برای مردم آمریکاست. ما از طریق دفتر روابط عمومی افسران مطلع شدیم که مبارزه با مواد مخدر یک داستان پوششی است.

Andres Pastrana Arango٬ پرزیدنت سابق کلمبیا و سفیر کلمبیا در آمریکا اظهار نمود که آمریکا نتوانست “هیچ مدرکی دال بر اینکه آنها (FARC) به صورتی مستقتم در فروش مواد مخدر” دخالتی داشته است پیدا کند. این در سطحی وسیع ذکر شده است که FARC تلاش نموده که از گسترش رشد کوکائین در تمام مناطق روستایی ممانعت به عمل آورد. در سال ١٩٨۰ آنها همکاری با سازمان ملل متحد را آغاز نموده و بر اساس پروژه ای کشت محصولات حبوبات را در تمام مناطق تحت کنترل خود جایگزین کوکائین نمودند (ibid).

Klaus Nyholm رئیس سابق سازمان ملل متحد در بخش کنترل برنامه مواد مخدر  در کلمبیا گفت:
“پارتیزانها چیزی به جز قاچاقچیان مواد مخدر هستند. جبهه های محلی کاملا مستقل است. اما در برخی مناطق آنها به هیح عنوان دخالتی ندارند. و در بقیه نقاط آنها به کشاورزان میگویند که کوکائین کشت نکنند” ( ۹۶ Brittain)

طی سالهای ١٩٩۰ و ٢۰۰۰ (FARC) با موفقیت از جابجایی کوکائین با محصولات مشروع در دوران کار Micoahumado در کمون مورالز در وزارت Bolivar به عنوان شهردار حمایت نمود. پارتیزانها برنامه ای مشابه را در وزارت Casanare واقع در مرکز شمال شرقی به اجرا گذاشتند (ibid). طی سال ٢۰۰۰ EP-FARC مستقلا برنامه ای را با هدف تعویض کشاورزی غیر قانونی با قانونی در Caqueta آغاز نمودند. این برنامه از حمایت کامل سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا برخوردار بود. پس از چندین ماه پارتیزانها کنفرانسی با شرکت جامعه بین المللی و دهقانان کلمبیایی در رابطه با این برنامه تشکیل دادند( ۹۶ Brittain).

اما بسیاری از کشاورزان در مناطق تحت کنترل FARC به دلیل برنامه کشاورزی متمرکز که توسط دولت کلمبیا و سیاستهای تجاری نئو لیبرالهای خارجی در مورد غذا٬ که کلمبیا و آمریکا در آن شرکت دارند٬ مجبورند که به کشاورزی غیر قانونی ادامه بدهند چرا که برای آنها بسیار مشکل است که از طریق یک کشاورزی سالم یک زندگی معمولی را برای خود دست و پا نموده و شکم خود را از طریق آن سیر کنند. با درک مشکلات اقتصادی که کارگران کشاورز با آن روبرو هستند٬ FARC به آنها اجازه میدهد که کوکایین کشت کنند٬ اما از یک نظام مالیاتی طبقاتی در مورد کسانی که در کشت و کار کوکائین شرکت میکنند استفاده مینماید. FARC سیستم مشابه ای را در مورد دیگر کالاها مانند قهوه و روغن استفاده میکند. از کشاورزان بی زمین و کشاورزانی که در تولید غذا دخالت دارند مالیاتی دریافت نمیشود٬ اما از تاجران مواد مخدر و کمپانیهای بین المللی (S,MNC) مالیات گرفته میشود. سپس مالیات گرفته شده به ارگانهای سازمان انتقال یافته و برای ساخت مدارس منطقه٬ خدمات درمانی و دیگر زیرساختهای جامعه استفاده میشود.

(۱۰۹,۱۰۱-۹۸ Brittain همچنین به ۵۲ , Dudley) نگاه کنید. در اساس FARC فقط  از کوکائین مالیات دریافت مینماید٬ اما در کشت٬ فروش تا حمل و نقل آن دخالتی ندارد.

FARC همچنین از مردم در مقابل حملات قاچاقچیان حمایت نموده و استفاده از کوکائین اعتیاد آور را ممنوع اعلام کرده است

( ۵۲ Dudley). یک بار قاچاقچیان مواد مخدر با پشتیبانی شبه نظامیان که توسط مزدورن آفریقای جنوبی و انگلیسی رهبری میشدند حمله ای را بر علیه دفتر مرکزی FARC طرح ریزی نموده بودند٬ اما این حمله هرگز رخ نداد. در حقیقت رهبر قبلی

FARC, Jacob Arenas از این وحشت داشت که قاچاقچیان بدنبال ترور او باشند. ( ۵۷ Dudley).

پارتیزانها دستمزدی دریافت نمیکنند ولی سه وعده غذا و در صورت احتیاج خدمات درمانی دریافت مینمایند٬ اما آنها نیز حتی گاهی میترسند. آنها در قرارگاههایی که در جنگل قرار دارد زندگی مینمایند٬ و بر روی تخته های چوبی میخوابند. در رودخانه حمام میکنند و با بیماریها مبارزه میکنند. زندگی لوکسی نیست٬ یک زندگی که یک بار خبرنگاری به نام Garry Leech با صرف وقت در قرارگاه FARC دنبال نموده. او در ادامه میگوید:

“و اگر رهبران پارتیزانها مانند Reyes کمی بیش از یک رهبر سازمان جنایتکار هستند٬ در اینصورت آنها باید بشدت ناموفق بوده باشند. با اینهمه دیگر تبهکاران کلمبیایی زندگی لوکسی دارند. کارتل سابق کوکائین Medellin٬ Pablo Escobar همانند بسیاری از قاچاقچیان مواد مخدر کلمبیایی در ٣۰ سال اخیر در ناز و نعمت زندگی میکند. رهبر شبه نظامیان نیز در مزارع وسیع آنها واقع در شمال کلبمیا به خوبی زندگی میکنند واز ٽروت باد آورده آنها که از راه فعالیتهای تبهکارانه بدست آمده لذت میبرند.” (Leech).

اولین گروه شبه نظامی کلمبیا توسط قاچاقچیان مواد مخدر سازمان داده شد (۷۳ Dudley). دولت کلمبیا برای ریشه کن نمودن کوکائین٬ به صورتی نامتناسب مناطق کشت کوکائین را که در حوزه اختیار FARC قرار دارد مورد هدف قرار داده اما به ندرت به سراغ مناطق تحت کنترل AUC میرود. در منطقه ای به نام Antioquia که مدت زیادیست که تحت کنترل (AUC) قرار دارد کشت کوکائئن ٧١ درصد رشد نموده است. اما در منطقه Putumayo که تحت کنترل FARC قرار دارد کشت نهال میان سالهای ٢۰۰٢ تا ٢۰۰۴ تا ۶٨ درصد افزایش یافت (۱۴۷ Brittain).

در دهه های ١٩٨۰ EP-FARC پس از دهها سال تلاش نمود که جنگ را جایگزین مبارزه سیاسی نموده و تغییری صلح جویانه را مورد پشتیبانی قرار داد. این سیاست با تشکیل یافتن حزبی به نام Patriotic Union یا UP که مخفف اسپانیایی آن است سازمان یافت. طی کمتر از دو سال UP به یکی از مهمترین بازیگران عرصه سیاسی کلمبیا تبدیل شد (۸۸ Dudely). همراه با رشد UP به تعداد اعضای FARC نیز افزوده شد. زمانیکه این جریان در مناطق تحت کنترل لردهای مواد مخدر آغاز شد٬ اختلافات داخلی میان آنها بالا گرفت. و کارتلهای مواد مخدر چنان اختلافات جدی با FARC داشتند که حاضر بودند که اعضای UP را به قتل برسانند ( ۹۸ Dudley). در سال ١٩٨۶  یکی از کاندیداهای FARC به نام Jaime Pardo Leal بالاترین تعداد رای را در مقایسه با دیگر کاندیداهای دست چپی بدست آورد (۹۱ Dudley). درسال ١٩٨٧ تعداد اعضای UP که کشته شدند ١١١ نفر بود٬ ١٩٨٨ دویست و هشتاد شش. اما گفته میشود که آمار واقعی بیش از اینها باشد (۱۳۰ Dudley).

عملیات EP-FARC گاهی “retention” (ترجمه این لغت برای من دشوار بود. من لغتی بهتر از “زندانی یا نگهداری” پیدا نکردم – مترجم). نامیده میشود٬ اما رسانه های گروهی آنرا آدم دزدی میخوانند. کاری که FARC انجام میدهد این است که فعالیتهای سیاسی و سابقه طبقاتی  افراد را مورد مطالعه قرار دادده و سپس تصمیم میگیرد که این فرد ارزش دارد که به اسارت گرفته شود یا نه. FARC در اغلب موارد ایدئولوگهای معروف دست راستی٬ اعضای نظامی و سیاستمدارن ٽروتمند را نگهداری مینماید. این افراد به عنوان اسیر جنگی نگهداری میشود تا زمانیکه مبادله ای انسانی و یا مبلغی در ازای آنها پرداخت شود
( ۹ – ۱۱۸Brittain). سیاست نگهداری نمودن همچنین شرکتهای چند ملیتی را مورد هدف قرار میدهد چرا که برخی از تاجران خرده پا از FARC حمایت مینمایند٬ اما  ام ان سی-اس به خاطر حفظ مونوپل خود به شبه نظامیان پول پرداخت میکند تا تاجران خرده پا را بترسانند. سیاست اسیر گیری سیاستمداران توسط FARC٬ به نظر نویسنده  تفاوتی با زمانیکه انگلیسیها Rudolf Hess را دستگیر کردند نمیکند٬ سیاستمداران در ارگانهای دولتی کار میکنند برای اینکه آنرا بهتر کنند اگر چه حمله به FARC و فقیران به آن اضافه شود. این جنگ است و حفظ اینجنین انسانهایی ضروریست.

تا آنجایی که به شکجنه زندانیان مربوط میشود٬ FARC کسی را شکنجه نمیکند. برای مٽال زندانی سابق Ingrid Betancourt گزارش داد که در دورانی که در زندان پارتیزانها بسر میبرد از سلامتی کامل برخوردار بود. حال او حتی از نظر روانی نیز خوب بود. اگر او مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود٬ هیچگاه در مورد نمایشنامه ای که تنها یک روز پس از آزادیش از زندان به نگارش در آورد صحبت نمیکرد. هر صحبتی در مورد ضرب و شتم او تبلیغاتیست که تنها از دهان یک پرنس سرمایه دار در میاید. در حقیقت ٨۰ درصد از جنایات منتسب٬ مانند اعدامهای بدون دادگاه٬ توسط نیروها دولتی صورت گرفت(Whitney). در سال ١٩٨۰ در گزارشی سازمان عفو بین الملل اعلام نمود که دولت کلمبیا ٣٣ مرکز شکنجه داشت (۲۵ Dudle).

مجموعه خشونتهای اعمال شده از جانب همه گروههای پارتیزانی کلمبیایی (نه فقط FARC) بر علیه غیر- مبارزان٬ میان سالهای ١٩٩٣-٢۰۰٧ ٬ حتی به ۴۰ درصد هم نمیرسد. در سال ٢۰۰٧ پارتیزانها مسئول کمتر از ١۰ درصد از اعمال خشونتها بودند. این اطلاعات از نموداری در کتاب James Brittain که به عنوان یکی از منابع استفاده میشود استخراج شده است. او این اطلاعات را از بسیاری از منابع کلمبیایی مانند نیروهای ائتلافی کلمبیا بر علیه شکنجه دریافت کرده است (۱۳۳ Brittain).

مجموعه خشونتهای اعمال شده از جانب همه گروههای پارتیزانی کلمبیایی (نه فقط FARC) بر علیه غیر- مبارزان٬ میان سالهای ١٩٩٣-٢۰۰٧ ٬ حتی به ۴۰ درصد هم نمیرسد. در سال ٢۰۰٧ پارتیزانها مسئول کمتر از ١۰ درصد از اعمال خشونتها بودند. این اطلاعات از نموداری در کتاب James Brittain که به عنوان یکی از منابع استفاده میشود استخراج شده است. او این اطلاعات را از بسیاری از منابع کلمبیایی مانند نیروهای ائتلافی کلمبیا بر علیه شکنجه دریافت کرده است (۱۳۳ Brittain).

در اغلب موارد دولت و رسانه های گروهی دست به حمله میبرند و سپس FARC را مسئول آن اعلام مینمایند.  در سال ١٩٩٨ یک بار گریدی او ماریا  مقاله ای  نوشت و در آن در مورد اینکه FARC چگونه تله ای انفجاری را بر سر راه کامیونی جهت کشتن نیروهای دولتی کار گذاشت خبر داد٬ اما بمب بی موقع منفجر و باعٽ مرگ غیر نظامیان شد. Luis Alberto Galvis Mujica٬ یک از شاهدان که از حمله مذکور جان سالم بدر برده بود٬  نامه ای به او و وال اسریت ژورنال نوشت و گفت که او دید که حمله توسط دولت و نیروهای شبه نظامی طرح ریزی شده بود و نه توسط FARC. در حادٽه دیگری یک بمب در Bogota منفجر و بر اٽر آن یک غیر نظامی و ٢۶ سرباز کشته شدند. FARC به سرعت مورد سرزنش قرار گرفت٬ اما یک فرمانده ارتش گفت که این ارتش بود که که بمب را کار گذاشته بود (۳- ۱۷۲Brittain). بر خلاف پارتیزانها دولت کشتن غیر نظامیان را توصیه مینماید.

دستگاه اداری Uribe توصیه مینماید که افراد غیر نظامی مانند معتادان و مردم بی خانمان را که ارتباطات خویشاوندی ضیعفی دارند را بکشند٬ سپس آنها را به خاطر بوجود آوردن پیروزیهای قلابی به لباس پارتیزانها ملبس نمایند (۲۴۴ Brittain).

این از اهمیت بسیاری برخوردار است که بدانیم که طی همه جنگها٬ هر دو انقلابی و ضد انقلابی٬ نیروهای نظامی دچار اشتباه شده و غیر نظامیان در میان گلوله ها محاصره شده  و گاهی افراد بیگناه قربانی میشوند. این امر قابل پیشگیری نیست٬ فقط میتوان آن را کاهش داد. مهمترین مسئله ای که باید به خاطر بسپاریم اینست که در کلمبیا پس از پیروزی انقلابیون امور میتوانند به صورتی حیرت انگیز بهتر بشوند. اگر ما به موقعیت و دلایل انقلابیون و افراد منفرد به خاطر اینکه آنها گاهی کارهای غلط انجام میدهند توجه نکرده و پشتیبانی خود را از آنها دریغ نماییم٬ آنزمان از جبهه متحدان خارج شده و از نظر سیاسی ضیعف و ایزوله میشویم.

علیرغم اشتباهاتشان٬ FARC هواداران بسیاری دارد. طی مذاکرات صلح میان سالهای ٢۰۰٢-١٩٩٨ دهها هزار دهقان٬ تولید کنندگان کوچک و بزرگ٬ افراد کلمبیایی – آفریقایی و کلمبییایهای بومی به مناطق تحت کنترل FARC به خصوص Sant vicent del Caguan مهاجرت نمودند. قبل از مذاکرات آن منطقه ١۰۰۰۰۰ نفر جمعیت داشت اما پس از پایان مذاکرات معلوم شد که قریب به ٧۴۰۰۰۰ نفر به مناطق تحت کنترل FARC مهاجرت نموده بودند. روزنامه نگار مشهور Gary Leech گفت که بسیاری از دهقانان مایل بودند که در مناطق پارتیزانها زندگی نمایند٬ به خاطر اینکه این مناطق امنیت ایجاد نموده و شانس ساختن پروژهای مشترک جدید را بوجود میاورد ( ۳۱ Brittain).

یک آمریکایی به نام Meredith که در کلمبیا مسافرت میکرد این مطالب را در مورد FARC برای گفتن داشت:
“در کنار ایستگاه بازرسی FARC به من خوش آمد گفته شد و هرگز مورد تهدید واقع نشدم….میانگین مردم کلمبیا به صورتی گسترده از جنگجویان FARC حمایت مینماند. صحبت در مورد سیاست با سربازان FARC و دهقانان, تجربه نمودن آزادی بیان در سطحی که من هرگز آنرا در کشور خودم احساس نکرده بودم. بعلاوه دهقانان گفتند که خود را در مناطق پارتیزانها در امنیت احساس میکنند.” (۳۲ Brittain).
یک کشاورز ۴٣ ساله از اهالی Caqueta یک بار به James J Brittain٬  نویسنده ای که مدتی را در مناطق EP-FARC صرف کرده بود گفت که “وجود پارتیزانها یک ضرورت است. انقلابیون با مردم زندگی میکنند و به اجتماع اجازه میدهند که شیوه زندگی خود را حفظ نمایند” (۳۳ Brittain)

یک کارگر مزرعه موز در Urabe  یک بار به واشنگتن پست گفت که٬ “در جلسه ای با ما٬ FARC خود را به صورتی صمیمانه معرفی کرد٬ در مورد مسائل مختلف بحٽ کرد و مایل به سازش بود (۸۱ Dudley).

در سال ٢۰۰٨ اعتراضات بسیاری بر علیه FARC وجود داشت٬ اعتراضاتی که برای اولین بار در اینترنت سازماندهی شد٬ در حالیکه کمتر از ۵ درصد از کلمبیاییها به اینترنت دسترسی دارند. این اعتراضات بوسیله رسانه های خبری هوادار دولت ترویج شده بود. کارفرمایان کارگران خود را تشویق میکردند که در اعتراضات شرکت کنند. دبستانها نیز همین سیاست را در مورد شاگردان به اجرا گذاشتند. رهبران جوخه مرگ شبه نظامیان و سیاستمداران دست راستی در خط اول راهپیمایی میکردند. این تظاهرات بیشتر در شهرها بر پا شد. ما باید اینرا مورد سوال قرار دهیم که چه تعدادی از مردم واقعا میخواستند که در آن شرکت کنند و همچنین تا چه اندازاه ی اینها جامعه کلمبیا را در مجموعه نمایندگی مینمودند. کاملا واضح بود که این اعتراض٬ اعتراض طبقات میانی و بالالی مردم بود و نه همه مردم کلمبیا٬ و هر کسی که آماری طبقاتی از آن تهیه کرده است با آن موافق است (۳۸ Brittain).

نظر سنجیهای گرفته شده نشان میدهد که چه تعدادی از مردم کلمبیا از دولت حمایت مینمایند. به هر حال این نظر سنجیها اغلب از طریق تلفن و با استفاده از خطوط ٽابت انجام شده است. اغلب کلمبیاییها خطوط ٽابت تلفنی ندارند٬ به دلیل اینکه آنها یا فقیر هستند و یا به دلایل جغرافیایی نمیتوانند از آنها استفاده نمایند. مسئله دیگر با این نظر سنجیها این است که اغلب شرکت کنندگان خوانده شده متعلق به بخش مخصوصی و از شهرهای بزرگ هستند. و بالاخره٬ اگر کسی رد پای تلفنها را دنبال نماید میتواند به آسانی مصاحبه ها را شناسایی کند. به این ترتیب همه پرسیها واقعا ناشناس نیستند و ممکن است بسیاری را به وحشت بیاندازد (۴۱ Brittain). بنابراین اینها معرف همه کلمبیا نیستند. آنها فقیران را در سطوح شهرها و بخصوص در سطوح روستاها نمایندگی نمینمایند.

بر خلاف آمار دولت, EP-FARC واقعا توده های خلق را نمایندگی مینماید. این از طریق تنوع ساختار پارتیزانهای FARC اٽبات شده است. ۶۵ درصد از اعضایش از روستاها میایند (که از آنها ١٣ درصد از گروههای بومی هستند) و ٣۵ درصد از مناطق شهری میباشند. ۵۰ درصد از اعضای EP-FARC را زنان تشکیل میدهند و در همه جا ٣۰ تا ۵۵ درصد از زنان سمت فرماندهی را بر عهده دارند. در مجموع دهقانان و تولید کنندگان خرده پا اکٽریت قریب به اتقاق پارتیزانها را تشکیل میدهند٬ اما EP-FARC بشکلی رشد نموده است که نیروی کار شهری٬ مردمان بومی٬ ساکنان آفریقایی – کلمبیایی٬ روشنفکران٬ دکترها٬ وکلا٬ کشیشها٬ ٬ معلمها و اعضای اتحادیه ها را در بر میگیرد (۲۸ Brittain).

عضو گیری در EP-FARC از میانه ٢۰۰۰ تا پایان سال ٢۰۰۰ سرعت گرفت. میان ٢۰۰٢-٢۰۰٧ در ازای هر ١۰۰ نفر که در جنگ با نیروهای رژیم  کشته میشدند٬ پارتیزانها ٨۴ مبارز جدید را به صفوف خود اضافه کردند. تعداد پارتیزانها در کلمبیا بیش از ۴٢۵۰۰ نفر میباشند و اکٽریت قریب به اتقاق آنها به EP-FARC تعلق دارند. بر اساس کاوشهای James J Brittain٬ که در  اواسط دهه ٢۰۰۰ صور گرفت٬ EP-FARC میان ۴۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ سرباز در اختتار داشت. سازمان امنیت اکوادور ادعا نمود که کمپهای شورشگران در سال ٢۰۰٨ به دو برابر افزایش یافت. Alan Jara شهردار سابق Meta گفت که درسال ٢۰۰٩ توانایی پارتیزانهای FARC برای جمع آوری تسهیلات نظامی از مردم تضعیف نشده است. دولت ادعا مینماید که FARC به خاطر حفظ مواضع خود اعضای خود را از جبهه های ضعیفتر به قویتر منتقل نموده و به همین دلیل بشدت ضعیف شده است. یک “برهان” دیگر جهت اٽبات مرگ FARC این حقیقت است که برخی از رهبران مهم (Raul Reyes٬ برای مٽال) کشته شدند. اما اکٽر این رهبران از اعضای سیاسی پارتیزانها بودند. شاخه نظامی همچنان فعال است(۲۴- ۱۹Brittain). بر اساس ادعای پارتیزانها دولت کلمبیا در حقیقت جهت نشان دادن اینکه کلمبیا کشور امنی است و به خاطر اینکه سرمایه گذاران خارجی را جلب کشور نموده و همزمان پشتیبانان پارتیزانها را به هراس وا دارد آمار را دستکاری میکند. و مدیر سابق وزارت آمار و اداری داخل کلمبیا Cesar Caballero صحت این ادعا را شخصا مورد تایید قرار داد (۴ Brittain).

در میانه دهه های ٢۰۰۰ FARC به آنچنان قدرتی دست یافت که خود را قادر میدید که از طریق شبکه های پشتیبانی خود به Bogota (پایتخت کلمبیا) حمله کند. در سال ٢۰۰٨ ژنرال Oscar Naranjo و وزیر دفاع Juan Manuel گفتند که که پس از آخرین عملیات بر علیه FARC مسائل اندکی تغییر کرده بود و پارتیزانها هنوز قادر هستند که که پایتخت را مورد هدف قرار دهند. حول و حوش سال ٢۰۰۵ حدود  ١٢۰۰۰ عضو در مناطق شهری داشت. در سال ٢۰۰٨ FARC توان این را داشت که مهمترین تاسیسات زیر بنایی نفتی در کلمبیا را بی ٽبات نموده٬ مسیرهای حمل و نقل نظامی و نفتی را نابود نماید و گردان کاملی از ارتش کلمبیا را از میان بردارد. و این تنها یک مٽال است (۲۳ Brittain).

Garry Leech در دوران زندگیش در اردوگاه EP-FARC٬ دریافت که چگونه پارتیزانها فلسفه تساوی جویانه خود را در عمل به واقعیت تبدیل مینمایند. به او گفته شده بود که هر یک از افراد اردوگاه باید به نوبت آشپزی کنند٬ هر دو زن و مرد. او متوجه شد که چگونه پارتیزانهای مرد با همتایان زن خودشان با احترام برخورد نموده و در مقابل آنها عرض اندام نمینمایند. مساوات جنسی در اردوگاه در چنان سطحی است که مرد و زن به هم اعتماد نموده و با هم حمام میکردند. Leech در کمپ همچنین شاهد برپایی یک نمایش قلابی ملکه زیبایی بود٬ امری که  به نظر او بسیار سرگرن کننده بود و او آنرا به عنوان “نمایشی جهت نشان دادن ماهیت مصقره جشنواره های زیبایی و اینکه آنها چگونه زنان را به عنوان یک وسیله  مورد استفاده قرار میدهند (Leech).

رهبر قبلی پارتیزانها یک بار گفت: ” در EP-FARC فرهنگ فضای بسیار وسیعی را اشغال میکند و نقش مهمی را در زندگی هر پارتیزان ایفا مینماید”. Leech اظهار داشت که پارتیزانها در دوران زندگی خو د در کمپ باید شعر خوانده و از اعتقادات انقلابی مارکسیست الهام بگیرند “ساعات فرهنگی” (Leech). ساعات فرهنگی برای عموم آزاد است٬ شاید که از این طریق مردم شیوه مبارزه انقلابی را بیاموزند (۲۰۰ Brittain).

FARC همچنین از ساختاری منسجم و فرهنگی حمایت کننده که حزب کمونیست مخفی کلمبیا و هسته های بلیواری که فعالیتهای زیر زمینی را برای EP-FARC  درمناطق شهری به پیش میبرد را در بر میگیرد
(۳۵ Brittain).

کلمبیا در همه سطوح جامعه٬ EP-FARC نهادهای قضایی همگانی را سازمان داده است. ما باید بیاندیشم که اگر این سازمان بوسیله تجارت مواد مخدر فاسد شده است٬ چرا باید احساس کنند که باید از حقوق مردم دفاع٬ فرهنگ انقلابی را ترویج و برابری میان زن و مرد را مرسوم نماید. آنها حتی نیازی ندارند که به سازمانهای بین المللی و کمپانیهای مختلف توجه نمایند. این نوشته نشان داده است که ادعاهای دولتی در مورد EP-FARC و نیرویش کاملا بی پایه هستند٬ و اینکه پارتیزانها باید قدرتمندتر ازآنی باشند که گفته میشود. با ادامه و پشتیبانی دراز مدت از توده های کارگر٬ و با کمک و هدایت ایدئولوژی مارکسیسم انقلابی٬ EP-FARC به تدریج میتواند راه را در قرن ٢١ برای برقراری یک جامعه انقلابی در آمریکای لاتین هموار نماید.
———————————————-

منابع استفاده شده:

Brittain, James. Revolutionary Social Change in Colombia: The Origin and Direction of the FARC-EP. London: Pluto Press, 2010. Print

Dudley, Steven. Walking Ghosts: Murder and Guerrilla Politics in Colombia. New York: Routledge, 2004. PrintLeech, Garry. “Life in a FARC Camp.” Dissident Voice (2007): n. pag. Web. 15 Jul 2010. <http://dissidentvoice.org/2007/09/life-in-a-farc-camp/>

Whitney, Mike. “A Few Words from the FARC.” Information Clearing House (2008): n. pag. Web. 15 Jul 2010. <http://www.informationclearinghouse.info/article20256.htm>

Tags: Armed Struggle, FARC-EP, guerrilla warfare, Revolutionary Armed Forces of Colombia – People’s Army, Protracted People’s War

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.