نامه داوود سلیمانی از زندان به خامنه ای: چگونه می توان ادعای مدیریت بر جهان را داشت ولی بی انصافی ها و ستم های بیّن، ناهنجاریها و دروغ و تهمت و فشار و فریب برای گرفتن اقاریر و ایجاد رعب و وحشت در داخل را مدیریت کرد؟

دکتر داوود سلیمانی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی در نامه ای سرگشاده خطاب به خامنه ای، نسبت به ظلم ها و قانون شکنی هایی که در یکسال اخیر بر وی و سایر زندانیان رفته پرده برداشته و خواستار رسیدگی به این وضعیت شده است.

متن کامل این نامه به نقل پایگاه اطلاع رسانی نوروز به شرح زیر است:

با سلام واحترام
اینجانب داود سلیمانی فرزند احمد عضو هیات علمی دانشکده الهیات و معارف دانشگاه تهران و عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگا ها و از اعضای شورای مرکزی حزب مشارکت ایران اسلامی که به عنوان قائم مقام ستاد انتخاباتی استان تهران آقای میرحسین موسوی در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری فعالیت داشتم ودر صبحگاه ۲۶/۳/۸۸ در منزل دستگیر شده و به زندان اوین منتقل گردیدم و پس از حدود یک ماه پس از دستگیری توانستم تلفنی با منزل تماس بگیرم.

حدود یک ماه در بند ۲۰۹ و بیش از سه ماه و نیم در بند ۲۴۰ اطلاعات بصورت انفرادی بسر بردم. یعنی از بدو دستگیری تا ۹/۸/۸۸ در انفرادی به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی در شرایط سخت جسمی و روحی قرار داشتن و پس از ۵ ماه از دستگیری اتهام جدید تبانی و اجتماع و تبلیغ علیه نظام به اینجانب مجددا تفهیم گردید!. و بالاخره در تاریخ ۳/۱۲/۸۸ در جلسه غیر علنی محاکمه و در تاریخ ۳۰/۱/۸۹ به اشد مجازات مربوطه یعنی ۶ سال حبس تعزیری و ده سال محرومیت از فعالیت های حزبی و مطبوعاتی محکوم گردیدم.

اطاله دادرسی و فشار ها و ایذاء و آزار جسمی و روحی منجر به بیماری عصبی ام گردید و بیماریهای سابق بنده را که درد ناحیه پهلو و دنده ها بود، مضاعف کرد و پس از حدود یکسال متاسفانه با عدم پذیرش قرار وثیقه کماکان در بازداشت موقت بسر می برم.

از آنجا که آنچه بر من و امثال من گذشته است بیرون از تصوری بود که نسبت به برخورد وزارت اطلاعات و قوه قضائیه داشتم بنا به وظیفه شرعی و اخلاقی و خیرخواهی بر آن شدم که مطالبی را از این طریق به اطلاع برسانم. اگر برایم میسر بود مستقیما این نامه را ارسال می کردم ولی متاسفانه امکان آن اینک فراهم نیست . از آنجا که یکبار نیز خواستم این تقاضا را در برگه های رسمی و دولتی از طریق بند ۳۵۰ اوین ارسال نمایم اما بدلیل شخصی بودن از ممهور بودن و ارسال آن خودداری کردند. بنابراین آن ار از طریق نامه سرگشاده تقدیم می دارم. امید است که آن مقام معظم نسبت به آن دستور رسیدگی صادر فرمایند.

جدا از اینکه در هیچ جلسه و تجمعی که در موارد اتهامی من ادعا شده یعنی اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی شرکت نداشته ام و اتهام تبلیغ علیه نظام نیز اتهامی واهی است متاسفانه نه دلیل و بینه ای اقامه شده و نه به دفاعیات بنده و وکیلم وقعی ننهاده اند. اینک با من که عضو هیات علمی دانشگاه و از خانواده معظم شهدا هستم و سابقه حضور طولانی در جبهه های جنگ تحمیلی در در کارنامه خود داشته ام اینگونه برخورد می شود باید دید با دیگران چه برخوردی به عمل می آید.

هدف از ارسال این نامه نه صرفا شکوایه شخصی بلکه به دلیل مواجهه ای است که با اعمال و گفتار ناروا نسبت به غالب دستگیرشدگان داشته ام. از اینرو بنده از سوابق شخصی خود قبل و پس از انقلاب و خدمات اندکی که امیدوارم مرضی خداوند متعال باشد چیزی نمی گویم و اگر اشاره ای به نحوه برخورد بازجوها و برخورد های بازجویان و روند دادرسی و قضا می کنم نه تنها بیان مصائبی است که بر بنده روا داشته اند بلکه برای مزید اطلاع از این تجربه زندان است تا نسبت به اصلاح آن که همواره بدان معتقد بوده ام گامی اساسی برداشته شود. چون مورد بنده یک نمونه از نحوه بازجویی ها و دادرسی ها و قضاوت ها نسبت به متهمین سیاسی است. با توجه به قراین و شواهدی که می توان با مصاحبه و تحقیق و به دور از فشار از سایر زندانیان سیاسی بدست آورد می توان صحت و سقم این موارد را تبیین نمود. چرا که مصادیق متنوع و متعددی دارد. این امر بالاخص درباره نسل جوانی که اینک عدالت و قسط را در دستگاه قضا تجربه می کند و خانواده های ایشان و بخش قابل توجهی از ملت ما، از اهمیت بالایی برخوردار است و از آنجا که بر اساس اصل یکصد و دهم قانون اساسی رهبری نظام نظارت بر سیاست های کلی نظام را برعهده دارد این امور را با شما در میان می گذارم.

سیستم اطلاعاتی و دستگاه قضایی که می بایست مبتنی بر اصل اصیل عدالت و انصاف استوار باشد بر اساس وظیفه و ماموریت قانونی خویش حافظ و مروج عملی رعایت عدالت، قسط و اخلاق در کلیه مراحل تحقیق و دادرسی باشد متاسفانه باید بگویم نه تنها چنین نیست بلکه در برخورد با سیاسیون داخل نظام و کسانیکه در چهارچوب نظام فعالیت می کنند با نوعی جهت گیری خاص که به خاطر اختلاف در اندیشه و سلایق سیاسی است برخورد کرده و در بازجویی ها تحت شرایط شدید روحی و روانی ضرب، شتم، فحاشی،اهانت و … قرار گرفته ام و نه تنها قوانین مصرح نظیر اصل ۳۸ و ۳۹ قانون اساسی، آیین دادرسی و قانون حقوق شهروندی مصوب مجلس شورای اسلامی اجرا نمی شود بلکه عملا زیر پا گذاشته می شود.

اینجانب که توسط یک گروه از بازجویان تحت شرایط غیر معمول و در فشار برای نوشتن اقاریر کذب قرار گرفته ام که نام برخی از آنها را می دانم و به دلیل اینکه عملا در آنجا جز خدا شاهدی نداشته ام هیچگونه ادعایی ندارم ولی به عنوان فرزند این انقلاب از شما می خواهم که برای اثبات این ادعا و بررسی صحت و سقم این گزارش فرد یا گروهی مطمئن را انتخاب و مامور نمایید تا بتواند شرایطی فراهم گردد که متهمین سیاسی به راحتی بتواند آنچه را که بر آنان گذشته شرح داده و تواتر یا عدم تواتر این ادعا را بر شما مکشوف سازند.

واقعا به کجا می رویم، چگونه می توان ادعای مدیریت بر جهان را داشت ولی بی انصافی ها و ستم های بیّن، ناهنجاریها و دروغ و تهمت و فشار و فریب برای گرفتن اقاریر و ایجاد رعب و وحشت در داخل را مدیریت کرد؟ اگر قوه قضائیه و سازمان های اطلاعاتی در کشوری فاسد شده و راه ظلم و ستم و رفتارهای غیر انسانی و بلکه ضد اخلاقی را علیه شهروندان خود روا بدارند دیگر مردم باید شکوه و شکایت خود را به کجا برند و از چه دستگاه و مقامی دادخواهی کنند.

بنده قبل از رفتن به بازداشت و زندان برخی اخبار و وقایع را می شنیدم و باور نمی کردم. تجربه زندان متاسفانه برخی از این مسایل را بر من ملموس نمود. از آنجا که دفاعیات من و وکیلم در دادگاه مسموع واقع نشده است و حتی ذره ای به آن توجه ننموده اند که در صورت فرض صحت مدعای بازجویان و بازپرسان و دادستان، با توجه به عدم سابقه و حال کنونی ام می بایست حداقل حکم در باره ام صادر می شد که البته اساسا خود را بری می دانم، چون تمامی ادعا ها بر اساس شبهه و تهمت بوده ا ست. نه بنده در حزب غیر قانونی فعالیت داشته ام و نه تبانی و اجتماع در جهت برهم زدن امنیت ملی داشته ام و نه در دادگاه بیّنه ای برای تبلیغ علیه نظام اقامه شده است، ولی متاسفانه چنانکه گفته شد مرا به اشد مجازات محکوم نموده اند و این روایت بسیاری از زندانیان سیاسی است که به احکام سنگین محکوم شده اند و چون در این مرحله دادرسی نمی بینم این امر را در این مورد و موارد مشابهی که نسبت به فرزندان این مرز و بوم اعمال شده به حضرتعالی ارجاع می دهم و امیدوارم که مورد توجه قرار گیرد.

میزان عدالت علی علیه السلام به مالک اشتر نخعی فرمودند:

ای مالک، بدان که تو را به شهری فرستاده‌ام که پیش از تو حکمرانانی دیده، برخی دادگر و برخی ستمگر. و مردم در کارهای تو به همان چشم می‌نگرند که تو درکارهای حکمرانان پیش از خود می‌نگری و درباره تو همان گویند که تو درباره آنها می‌گویی و نیکوکاران را از آنچه خداوند درباره آنها بر زبان مردم جاری ساخته، توان شناخت.

و به سخنانی که خداوند بر زبان بندگانش «از نیک وبد» جاری می فرماید می توان به نیکوکاری آنان پی برده آنها را شناخت. «اگر از آنها نیکویی بر زبان ها جاری باشد مردم ایشان را نیکو کار شمرده و دعا می نمایند و اگر در زمان ما بدنام باشند، آنان را بد کار دانسته نفرین می کنند. از این رو حکمران چه مسلمان باشد مانند عمر بن عبدالعزیز و چه کافر باشند مانند انوشیروان باید کاری کند که ذکر جمیل و نام نیکویی به یادگار بماند تا مردم درباره اش دعای خیر نمایند و بر اثر آن نیکبختی جاوید بدست آورد» پس باید بهترین اندوخته های تو کردار شایسته تو باشد.

بر هوای نفس خویش مسلط باش و بر نفس خود، در آنچه برای او روا نیست، بخل بورز که بخل ورزیدن بر نفس، به انصاف و عدل است در آنچه دوست دارد یا ناخوش می‌شمارد.مهربانی به رعیت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ایشان را در دل خود جاری ساز.( نه آنکه در ظاهر دوستی کرده و در باطن با آنان دشمن باشی که مجب پراکندگی رعیت گردد. چنانکه خداوند در قرآن کریم (آل عمران ۱۵۹ ) به پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: بر اثر بخشایش خدا تو با مردم مهربان گشتی و اگر تندخو و سخت دل بودی از گردت پراکنده می شدند. پس اگر به تو بدی کنند از آنان درگذر و بر ایشان آمرزش خواه، و در کار جنگ با ایشان مشورت نما و پس از مشورت اگر تصمیم گرفتی به خدا توکل کن که خدا اعتمادکنندگان را دوست دارد.)

علی علیه السلام در ادامه می فرماید:

ای مالک نسبت به ایشان( چون) حیوانى درنده مباش که خوردنشان را غنیمت‏شمارى،زیراآنان دو گروه اند یا همکیشان تو هستند یا همانندان تو در آفرینش.از آنها خطاها سر خواهد زد و علتهایى عارضشان خواهد شد، بعمد یا خطا،لغزشهایى کنند،پس،از عفو و بخشایش خویش نصیبشان ده، زیرا تو بر آنها برتری و کسی که ترا به حکمرانی فرستاده از تو برتر است و خداوند برتر است از کسی که این حکومت را بتو سپرده و خواسته است کارشان را انجام دهی و آن راسبب آزمایش تو قرار داده و مبادا خود را برای جنگ با خدا آماده سازی که ترا توانایی خشم نموده و از بخشش و مهربانی اش بی نیاز نیستی و هرگز از بخشش و گذشت پشیمان نباش و به کیفر شاد مباش و به خشمی که می توانی مرتکب نشوی شتاب منما و مگو من مامورم و امر می کنم پس باید فرمان مرا بپذیرند. و این روش سبب فساد و خرابی دل و ضعف و سستی دین و تغییر و زوال نعمت ها می گردد. هرگاه سلطنت و حکومت برایت عظمت و بزرگی یا کبر و خود پسندی پدید آورد به بزرگی و پادشاهی خدا که فوق توست و به توانایی او نسبت به خودبه آنچه از جانب خویش بر آن توانا نیستی بنگر که این نگریستن، کبر و سرکشی تو را فرو می نشاند و سرافرازی را از تو باز می دارد و عقل و خردی را که از تو دور گشته به سویت بر می گرداند.

بپرهیز از اینکه خود را در عظمت ‏با خدا برابر دارى یا در کبریا و جبروت،خودرا به او همانند سازى که خدا هر جبارى را خوار کند و هر گردنکش و متکبرى را پست وبی مقدار می گرداند.

درباره خواص خویشاوندانت و از افراد رعیت،هرکس را که دوستش مى‏دارى،انصاف را رعایت‏ نماى.که اگر چنین نکنى،ستم کرده‏اى و هر که بر بندگان خدا ستم کند،افزون بربندگان،خدا نیز دشمن او حواهد بود.و خدا با هر که خصومت کند، حجتش را نادرست‏سازد( عذزش را نمی پذیرد و همواره با او در جنگ باشد تا از این کار باز ایستد و توبه کند.هیچ چیز چون‏ ستمکارى، نعمت‏خدا را دیگرگون نکند و خشم خدا را برنیانگیزد، زیرا خدا دعاى‏ستمدیدگان را مى‏شنود و در کمین ستمکاران است.«نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام ص ۹۹۴»
امیدوارم که نقل قول مولا علی علیه السلام موجبات اتهام دیگری نگردد زیرا این کلام مولا نه برای یک زمان و یک شخص که پند و اندرز و نصیحتی است برای تمامی حاکمانی که می خواهند در طول تاریخ به این اسوه عدالت تاسی نمایند.

از این رو بنده نیز دادخواهی خود و تمامی زندانیان سیاسی را که در باره آنان عادلانه قضاوت نشده اولا به خدا و سپس به شما عرضه می دارم که وظیفه سنگین دفاع از حقوق انسانی شهروندان این مرزو بوم را به عهده دارید. چنانکه پیشتر گفتم چون رساندن نامه از داخل زندان حضور حضرتعالی بطور مستقیم ممکن نگردید و ممانعت نمودند این نامه را بصورت سرگشاده منتشر می کنم تا انشاالله از آن آگاه شده و جلوی این روند را در نهادها و دستگاهها مربوطه بگیرید.

امید است همگی شاهد اصلاح امور باشیم . انشاءالله

زندان شهید کچویی فردیس کرج، داود سلیمانی خرداد ۸۹

ارسال دیدگاه