زهرا رهنورد: آزادی خواهی، دموکراسی طلبی و ترتیبات قانونی مطالبات ایرانیان در صد سال گذشته

حاکمیت موجود ایران که مدعی اسلام گرایی است ، می توانست و همچنان می تواند این نظام هماهنگ را در هستی قرائت کند و آزادی های بهارانه را به جامعه و ملت تقدیم کند

کلمه، زهرا رهنورد:

در بهار، اغلب، شکارچیان ، پرنده ها را صید نمی کنند، در بهار پرنده داران نیز ، پنجره قفس ها را باز می کنند تا در باغ بلبلانه چهچه بزنند. هر مناسبتی در سالی که گذشت ،می توانست فرصتی باشد تا زندانیان سیاسی آزاد شوند و به این بهانه ، رابطه ملت و حاکمیت ، تا حدودی بهبود یابد . مناسبت هایی چون ماه رمضان ، عید فطر ، عید قربان ، ایام محرم ، دهه فجر و ۲۲ بهمن ، روز ملی شدن نفت ، عید نوروز ، ۱۲ فروردین و سیزده بدر . اما هنوز هم “ بهار “ هست و فرصت باقی است .

آزادی و شکوفایی ، سر فصل تیتر بهار در طبیعت است . از دیدگاه بسیاری از متفکران و از منظر قرآن ، قانون طبیعت بر جامعه نیز حاکم است و کم وبیش جامعه و طبیعت در یک نظام هماهنگ قرار دارند . این یکی از سنت های الهی است .

حاکمیت موجود ایران که مدعی اسلام گرایی است ، می توانست و همچنان می تواند این نظام هماهنگ را در هستی قرائت کند و آزادی های بهارانه را به جامعه و ملت تقدیم کند .

آزادی خواهی ، دموکراسی طلبی و ترتیبات قانونی ، سه شاخصه اصلی جامعه ایران است که در صد سال گذشته و همچنان بر تارک مطالبات ایرانیان می درخشد .اگر کاوه آهنگر شاهنامه فردوسی و آزادیخواهان ایرانی در سالهای سلطه اعراب بر ایران را هم بر آن بیافزائیم ، می توانیم این سه خاصه را “ کهن الگوی “ ذهن مردم ایران تلقی کنیم . این سه مشخصه همواره خاطره جمعی و تاریخی ملت ما را به خود مشغول کرده است .

حتی اگر فقط به این مطالبات سه گانه بین دو انقلاب مشروطه و بهمن ۵۷ متمرکز شویم ، می بینیم که هر یک از این دو انقلاب پروژه هایی ناتمام بوده اند . وضعیتی که در شرایط فعلی و در این مرحله تاریخی ? سیاسی کشورمان ، حاکمیت و ملت می توانستند دست در دست یکدیگر این پروژه های ناتمام را تکمیل کنند و با آزادی زندانیان در بند ملت ایران این پروسه تکیل شود .

با یک نگاه کلی این ازادگان در بند را می توان طبقه بندی و به شناسایی آنها اقدام کرد :

۱ - زندانیان گمنام و بی نام و نشان ، از زن و مرد و پیر و جوان و نوجوان . آنها بدنه ملتند . آنها نه خاکریز اولند و نه سنگری که فتح آن موجب خوشحالی شده باشد و نه سنگری است که سیاسیون پشت آن پنهان شده باشند .

خواسته آنان تنها مشتی از خروارها مطالبات مردم اند . آزادگانی که همچون ملت ایران خود بی کس و کارند و فقط خدا و آرزوهای شان را دارند . همین و بس . به همین دلیل در زندان نگه داشتن آنها نمادی از زشت ترین ظلم ها ورنجی است که می توان بر یک ملت روا داشت . آنها مادر دارند ، فرزند دارند ، همسر دارند ، پدر دارند و خویشانی خوب که بی تاب رنج های شان هستند .

۲ - زنان زندانی . تاریخ ایران سرشار از شان و منزلت برای زنانی بوده که مظهر رافت و محبت اند . در سرزمین باستانی ایران ، تندیس الهه ها و مادرها ، نه تنها نماد پرستش و باروری است بلکه سمبل احترام عمیق تاریخی این سرزمین کهن به زنان بوده است . قران نیز یک سوره را به طور مشخص به زنان اختصاص داده و با انتخاب واژه “ ام “ به معنای ریشه و اطلاق آن به مادر ، فهم زبان شناختی والایی را برای درک جایگاه زن پیش رویمان نهاده است .

زنان زندانی جنبش سبز ایران نمونه ای از سلحشوری و استقامت زنان ایرانند . آیا حاکمیت می خواهد با این همه بدعت درستم و سرکوب و بی احترامی به زنان ، تمامی رهنمودهای قرانی و سرافرازی های تاریخی ملت ایران را نادیده بگیرد .

۳- فعالان و مشاهیر سیاسی . سران و مشاوران و همکاران آزادیخواه و مغزهای متفکر و جان های بی قراری که جر سرافرازی ملت ایران و ایرانی استوار و با هویتی والا ، هیچ داعیه ای در سر ندارند . آنها خواهان تحقق شاخصه های این پروژه های ناتمامند .آنان پیشوای پهلوانان معاصر جهانند .

حاکیت می توانست ذهن فعال و توان اجرایی این آزادگان را در جهت عظمت و سرافرازی ایران به کار بگیرد . اما در عوض عمر گرانمایه آنها را ذخیره خاطرات دحمه های تاریک زندان کرده است .

۴- طرفداران و فعالان حقوق بشر . بیش و پیش از هر تمدنی و هر کشور ی ، خقوق بشر در ایران سابقه تاریخی دارد . منشور کورش کبیر یکی از آنها است . اما آیا از کتاب آسمانی ما ، قران ، که با نام خدا شروع و با مردم و سوره ای به نام مردم “ ناس “ پایان می پذیرد ، مکتوبی والاتر و مزین تر در حقوق بشر می توان یافت ؟

آیا این وهن ملی و ملت ایران نیست که حاکمیت حقوق بشر را دارای خاستگاهی غیر ایرانی قلمداد می کند ، تا به بهانه آن فعالان حقوق بشر را نوکر و وابسته به بیگانگان و مخل امنیت کشور معرفی کند و آنها را دچار میخ دخمه ها و پستوهای زندان ، رنج دهد .

۵- اقوام و ملیت ها و اقلیت ها . ایران سرزمینی متکثر از اقوام ، ملیت ها ، نژادها و زبانها ست . در ترمینولوژی علوم انسانی امروز ، ایران یک کشور “ مالتی کالچرال “ و چند فرهنگی است . از این رو از یک فرصت بزرگ برای خلاقیت و شکوفایی ملی برخوردار است .

در ترمینولوژی و اصطلاج شناسی قرآنی “ شعوب و قبائل “ یک تولید یا به اصطلاح قران جعل و قرار الهی است و زبان و رنگهای متنوع انسان های کره زمین ، آیه الهی نامیده شده است .

آنها به به دنبال خودمختاری اند و نه جدایی طلبی . آرمانخواهانی آزادی خواهند که جز احترام و عظمت خود و ملت ، چیزی نمی خواهند . قانون اساسی نیز هیچ محدودیتی برای آزادی و احترام به آنها قائل نشده است . ضمن اینکه توسعه فرهنگی آنها را تشویق و ارج نهاده است .

۶- روزنامه نگاران ، هنرمندان و اصحاب رسانه . در دنیای مدرن ، روزنامه نگاران و هنرمندان یعنی انسان های آزادیخواه ، حق طلب و غیر وابسته . که عضو هیچ جناحی نیستند و به میز و دستک و قدرتی وابسته نیستند . اگر آفتاب و مهتاب را در دستان او قرار دهند ، جز دفاع از حق ، دفاع از مظلوم ، دفاع از آزادی و دموکراسی پیشه ای بر نمی گزیند . حضور روزنامه نگاران و هنرمندان و اصحاب رسانه ترجمان آزادی و زیبایی یک ملت است . دنیای جدید بی وجود آنها نمی تواند لحظه ای خود را باز تولید کند و ناچار به قهقرا می رود . آیا قلم که دارای انچنان عظمتی است که خداوند به آن قسم خورده ”نون و القلم “ و تنها ابزار هنرمند و روزنامه نگار است ، سزاوار چنین جفایی است .

۷- دیگران و گروگان ها . نمی دانم چگونه کسانی از موضع قدرت ، در ذهن خود گروه هایی من در آوردی تولید می کنند و انسان های بی گناه را در خیال خود در آن گروه ها جاسازی و سپس دستگیر می کنند و با برچسب های عجیب و غریب و انواع تهمت ها در زندان نگه می دارند و یا اعدام می کنند . این از بدترین نوع مجازات ، بلکه نوعی انتقام کشی نخ نما شده برای ایجاد محیط ارعاب و وحشت است .

پس قسم به بهار ، که این زندانیان آزادگانند

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.